05-01-2015، 20:08
من انتظار تو را می کِشم
تو مرا از انتظارت می کُشی…
لعنت به هرچه فتحه و ضمه و کسره
.
.
.
لعنت به ساعتهایی که جلو نمیروند،
خواب می مانند ،
کار نمی کنند ،
کوک نمی شوند ،
عقب می مانند ،
و از رفتن خسته میشوند
این بلاها از وقتی به سر آدم میاد
که منتظر کسی باشی که
دوسش داری…
.
.
.
فــردا آمــده اسـت و ایـسـتـاده اسـت
پــیــشِ رویِ مـــن
مـی پـرسـد چــه مـی خــواسـتـی؟
بـا عـصـا او را کــنـار مـی زنـم
هــمـچـنـان
چـشـم دوخـتـه ام بـه دوردســت
مُـــنــتــظـــــــر … !
.
.
.
دیریست اسیرم
اسیر انتظار
اسیر دلواپسی
اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد …
.
تو مرا از انتظارت می کُشی…
لعنت به هرچه فتحه و ضمه و کسره
.
.
.
لعنت به ساعتهایی که جلو نمیروند،
خواب می مانند ،
کار نمی کنند ،
کوک نمی شوند ،
عقب می مانند ،
و از رفتن خسته میشوند
این بلاها از وقتی به سر آدم میاد
که منتظر کسی باشی که
دوسش داری…
.
.
.
فــردا آمــده اسـت و ایـسـتـاده اسـت
پــیــشِ رویِ مـــن
مـی پـرسـد چــه مـی خــواسـتـی؟
بـا عـصـا او را کــنـار مـی زنـم
هــمـچـنـان
چـشـم دوخـتـه ام بـه دوردســت
مُـــنــتــظـــــــر … !
.
.
.
دیریست اسیرم
اسیر انتظار
اسیر دلواپسی
اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد …
.
…
قدیر من فقط با تک تک بوسه های تو
بر روی پیشانی ام نوشته شده
تو باید باشی تا با لبهایت
آن را برای من رقم بزنی . . .
.
.
.
آغشته به “تو” میشود
روحم ، نفسم ، بند بند وجودم
وقتی در حصار دستانت بوسه باران میشوم . . .
.
.
.
دردهای من دیازپام نمی خواهند
مُسَکن ِ بوسه هایت …
عجیب ، آرامم میکند !
.
.
.
چه اعجازیست
بهار لب هایت
با هر بوسه که میکاری
گونه هایم گل می دهد . .
بر روی پیشانی ام نوشته شده
تو باید باشی تا با لبهایت
آن را برای من رقم بزنی . . .
.
.
.
آغشته به “تو” میشود
روحم ، نفسم ، بند بند وجودم
وقتی در حصار دستانت بوسه باران میشوم . . .
.
.
.
دردهای من دیازپام نمی خواهند
مُسَکن ِ بوسه هایت …
عجیب ، آرامم میکند !
.
.
.
چه اعجازیست
بهار لب هایت
با هر بوسه که میکاری
گونه هایم گل می دهد . .
آنقدر دوستت دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !
.
.
.
حسادت یا خساست ؟
اسمش را هرچه میخواهی بگذار ،
من میخواهم تو فقط عزیز دل من باشی !
.
.
.
اگر گفتی چگونه می شود مرده ای را زنده کرد ؟
فرض کن من مُرده ام ، حالا بخند …
.
.
.
عاشقانه
“صادقانه”عارفانه”شاعرانه”
“بی بهانه”باصداقت”بی نهایت”تاقیامت”
من فدایت شوم…
.
.
.
آسـمان که نشد، چرا درخـت نباشم
وقتی تـو در مـن این هـمه پـرنده ای!
ذهنم،پر از لانه هایست که برای تو …
ساخته ام…!
.
.
.
در انتظار آغازی دیگرم ، انتخاب مجدد جفت ها
شاید این بار نوحی بیاید ، مرا برگزیند در کنار “تو”
.
.
.
اگر نشانیاَم را بپُرسند،
میگویم:
تمام پیادهروهای جهان!
اگر گُذرنامه بخواهند،
چشمان تو را نشانشان میدهم !
میدانم که سفر کردن به دیارِ چشمانت،
حق طبیعی تمام مَردُم دُنیاست !
.ﯾﮑـــــﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﻪ !!
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد !
.
.
.
حسادت یا خساست ؟
اسمش را هرچه میخواهی بگذار ،
من میخواهم تو فقط عزیز دل من باشی !
.
.
.
اگر گفتی چگونه می شود مرده ای را زنده کرد ؟
فرض کن من مُرده ام ، حالا بخند …
.
.
.
عاشقانه
“صادقانه”عارفانه”شاعرانه”
“بی بهانه”باصداقت”بی نهایت”تاقیامت”
من فدایت شوم…
.
.
.
آسـمان که نشد، چرا درخـت نباشم
وقتی تـو در مـن این هـمه پـرنده ای!
ذهنم،پر از لانه هایست که برای تو …
ساخته ام…!
.
.
.
در انتظار آغازی دیگرم ، انتخاب مجدد جفت ها
شاید این بار نوحی بیاید ، مرا برگزیند در کنار “تو”
.
.
.
اگر نشانیاَم را بپُرسند،
میگویم:
تمام پیادهروهای جهان!
اگر گُذرنامه بخواهند،
چشمان تو را نشانشان میدهم !
میدانم که سفر کردن به دیارِ چشمانت،
حق طبیعی تمام مَردُم دُنیاست !
.ﯾﮑـــــﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﻪ !!
.
وقتے دو قلــ♥ــب برای یڪـدیگر بتپد…
هیچ فاصلـــ ــہ اے دور نیسـﭞ …
هیچ زمانے زیــــاد نیسـﭞ…
و هیچ عشـــ♥ـــق دیگرے نمے تواند
آن دو را از هم دور کند !
محڪـم تریـטּ برهاטּ عشــ♥ـــق…
اعتمــــــــــــــ♥ــــــــــــاد اسـﭞ…