14-01-2015، 14:55
باید باشی تا فراموش نکنم
نفس کشیدن را
عشق را
زندگی را
بودن را
تــــــو باید باشی، تا حریرِ نگاهت را
بپیچم دور تنهایی های دلم و دلگرم بشم
تا دلم آسمان را، پرواز را، لمس کند نفس بکشه
تو باید همیشه باشى
جعبه مداد رنگی ها جلوی روی من ،
می خواهم
سکوت بی رنگ اتاقم را رنگ کنم
شاید آبی
شاید هم سبز
و شاید رنگ نگاه تو
ولی حیف
رنگ نگاه تو را در هیچ جعبه مداد رنگی پیدا نکردم ...
_______________
به نفسهای خسته ام نگاه نكن
تو را كه داشته باشم
تمام دنیا را پیاده میدوم
بـدون تـو نـه شـعـر مـی چـسـبـد
نـه مـرور خـاطـره
نـه قـدم زدن زیـر بـاران
مـن دلـم آغـوش مـی خـواهـد
مـی فـهـمـی ؟
________________
من تموم هستی ام را دامنی میکنم تاتوسرت را درآن بنهی
تمام روحم رااغوش میسازم تا تو درآن ازهراس بیاسایی
هم کودکی ات ارام شود هم کودکی ام
___________________
دلم برایت تنگ شده
قد یکی از سه نقطه های آخر نوشته ام
مهربانم، ای خوب
یاد قلبت باشد یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو
تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی
دلش از دوری تو دلگیر است مهربانم ای خوب
یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش
به رهت دوخته ، بر درمانده و شب و روز دعایش این است
زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت باشی
و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد مهربانم ای خوب
یاد قلبت باشد، یک نفر هست که دنیایش را
همه هستی و رویایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد
مهربانم ای خوب یک نفر هست که با تو
تک و تنها با تو پر اندیشه و شعر است و شعور
پراحساس و خیال است و سرور مهربانم این بار یاد قلبت باشد
یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت هر صبح گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی
بی مرز باش دیوار را ویران کن
خط را به حال خویش رها کن
بی خط و خال باش با من بیا
همیشه ترین باش
_______________
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایت چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم
یا چتر بردارم و دلبری کنم
__________________
معنای زنده بودن من، با تو بودن است.
نزدیك، دور
سیـر، گرسنه
رها، اسیـر
دلتنگ، شاد
آن لحظهای كه بی تو سرآید مرا، مبـاد
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
..وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
____________________
دراین ســاعت شلوغ ِ زنــدگی
دراین انبـوه رَفت و آمدهای پـی در پـی
دراین سـرعت بی درنـگ ثـانیـه هـا
تو
یک مـَکث عـاشـقانه ای
نفس کشیدن را
عشق را
زندگی را
بودن را
تــــــو باید باشی، تا حریرِ نگاهت را
بپیچم دور تنهایی های دلم و دلگرم بشم
تا دلم آسمان را، پرواز را، لمس کند نفس بکشه
تو باید همیشه باشى
جعبه مداد رنگی ها جلوی روی من ،
می خواهم
سکوت بی رنگ اتاقم را رنگ کنم
شاید آبی
شاید هم سبز
و شاید رنگ نگاه تو
ولی حیف
رنگ نگاه تو را در هیچ جعبه مداد رنگی پیدا نکردم ...
_______________
به نفسهای خسته ام نگاه نكن
تو را كه داشته باشم
تمام دنیا را پیاده میدوم
بـدون تـو نـه شـعـر مـی چـسـبـد
نـه مـرور خـاطـره
نـه قـدم زدن زیـر بـاران
مـن دلـم آغـوش مـی خـواهـد
مـی فـهـمـی ؟
________________
من تموم هستی ام را دامنی میکنم تاتوسرت را درآن بنهی
تمام روحم رااغوش میسازم تا تو درآن ازهراس بیاسایی
هم کودکی ات ارام شود هم کودکی ام
___________________
دلم برایت تنگ شده
قد یکی از سه نقطه های آخر نوشته ام
مهربانم، ای خوب
یاد قلبت باشد یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی که همه سرد و غریبند با تو
تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی
دلش از دوری تو دلگیر است مهربانم ای خوب
یاد قلبت باشد، یک نفر هست که چشمش
به رهت دوخته ، بر درمانده و شب و روز دعایش این است
زیر این سقف بلند، هر کجا هستی، به سلامت باشی
و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد مهربانم ای خوب
یاد قلبت باشد، یک نفر هست که دنیایش را
همه هستی و رویایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد
مهربانم ای خوب یک نفر هست که با تو
تک و تنها با تو پر اندیشه و شعر است و شعور
پراحساس و خیال است و سرور مهربانم این بار یاد قلبت باشد
یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت هر صبح گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی
بی مرز باش دیوار را ویران کن
خط را به حال خویش رها کن
بی خط و خال باش با من بیا
همیشه ترین باش
_______________
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایت چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم
یا چتر بردارم و دلبری کنم
__________________
معنای زنده بودن من، با تو بودن است.
نزدیك، دور
سیـر، گرسنه
رها، اسیـر
دلتنگ، شاد
آن لحظهای كه بی تو سرآید مرا، مبـاد
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
..وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
____________________
دراین ســاعت شلوغ ِ زنــدگی
دراین انبـوه رَفت و آمدهای پـی در پـی
دراین سـرعت بی درنـگ ثـانیـه هـا
تو
یک مـَکث عـاشـقانه ای