امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معضلِ گاوميري در مناطق مرکزي ايران (1303-1306ش)

#1
ظهورِ پديده موردنظر، گويا به اواخر بهار 1303ش برمي­گردد، زماني که در برخي مناطق مرکزي ايران، به عبارتي دقيق­تر، نواحي تفرش و اراک کنوني، مطالبي دالِّ بر مرگ­ومير گاوها گزارش گرديد[sup]1[/sup]، البته مقارن با همان برهه زماني، اين معضل، گريبانِ ساکنين قم و نواحي اطراف آن را نيز گرفته بود به­طوري­که برخي زارعين قمي در نامه­اي به مجلس شوراي ملي، نارضايتي شديدِ خود را از خسارات وارد شده بر معيشت­شان، به خاطر آفت محصول کشاورزي و همچنين مسئله گاوميري ابراز داشته، تقاضاي رسيدگي به اين موضوع و رفع مشکلات­شان را از سوي مسئولين کشور داشتند[sup]2[/sup]. با اين ­حال، تشديد و گسترش اين چالش، از مرداد همان سال آغاز شد و به سرعت نيز نواحي قزوين، تهران و مناطق اطراف آن مانند بومهن، دماوند، ورامين[sup]3[/sup] را درنَوَر ديد.
 
ميزان تلفات گاوها به حدي بود که نماينده قزوين در مجلس پنجم شوراي ملّي (محمدعلي الموتي) نامه­اي به رئيس وقتِ مجلس، ميرزا حسين­خان پيرنيا نوشته و با متذکر شدن وخامت اوضاع، تقاضاي رسيدگي از سوي مقامات کشوري به اين موضوع را نمود[sup]4[/sup]. همچنين بنابر خبري در همان مقطع زماني، «شکايات واصله بمرکز مشعر است که مرض گاوميري در بلوکات قزوين ­و خمسه ­و شهريار و غيره رو باشتداد گذارده، هرگاه اقدامات لازمه براي جلوگيري از مرض مزبور جدا بعمل نيايد در آتيه نزديکي در صفحات مزبور يک فرد گاو پيدا نخواهد شد»[sup]5[/sup].
 
با گذشت زمان و به تدريج، بر دامنه نفوذ و وخامت شرايط در زمينه مذکور، افزوده گرديد[sup]6[/sup]. بنابر گزارشي، در نواحي اطراف «زاويه مقدسه حضرت عبدالعظيم»، طي چند روز، 180 راس گاو به خاطر طاعون گاوي تلف شدند[sup]7[/sup]. گويا اين اوضاع بحراني، تا ماهها بعد، در نواحي حومه پايتخت و شهرهاي اطراف آن استمرار يافت[sup]8[/sup]، و ظاهرا تلفات ناشي از آن نيز چشمگير و قابل­ توجه بود، به­طوري­ که بعضا انتقاد توام با مطايبه و طنز برخي نشريات فکاهي، نسبت به عدم توجه لازمه از سوي مسئولين مملکتي در اين زمينه را هم برمي­انگيخت: «بعد از وصول جرايد طهران به برزخ و اطلاع يافتن گاوها از تصميم فوايد عامه که سي هزار تومان مخارج جلوگيري از مُردن آنها پيش بيني کرده، خوشوقت شده و چون ميدانستند از نژاد آنها در اطراف طهران کسي باقي نمانده و همه مرده­اند تلگرافا بپاس حق­شناسي و ترحم استدعا کرده­اند اين پول بين دهاقين و صاحبان آنها تقسيم شود»[sup]9[/sup].
 
با ورود به سال 1304ش، بر ميزان شدت و گسترش نفوذ اين روند ناميمون براي بخش قابل­توجهي از مردم افزوده شد. علاوه بر تشديد مجدّد گاوميري در مناطق شرقي تهران منجمله خوار (گرمسار)[sup]10[/sup]، منطقه سمنان و حومه آن هم که تاکنون معضل جدي در اين زمينه نداشتند، از همان آغاز سال 1304ش، به­طور محسوس اين چالش را تجربه کردند[sup]11[/sup]. ميزان شدّت اين مسئله در نواحي شرقي پايتخت و اطراف سمنان به اندازه­اي بود که حتي نماينده وقت دامغان و سمنان در مجلس پنجم شوراي ملي را به واکنش واداشت، به­طوري ­که در سخنان‌اش در صحن علني مجلس، خواستار رسيدگي جدّي و فوري به اين موضوع شد:
             چند سال است که در مملکت ايران مرض گاوميري پيدا شده و در اطراف مملکت خسارات زيادي به فلاحت وارد آورد. اخيرا در مرکز هم شيوع پيدا کرد حالا اين مرض سرايت کرده به حدود شرقي و گاوهاي ورامين و خوار را مبتلا کرد و به گاوهاي سمنان و حدود سمنان هم سرايت کرد و اگر از طرف دولت جدا وسايل جلوگيري آن فراهم نشود کم­کم به طرف خراسان هم خواهد رفت و يکي از عوامل مهم زراعت که منبع عايدي اين مملکت است از بين خواهد رفت[sup]12[/sup].
 
بعد از آن­که در اواسط سال 1304ش، تا حدود زيادي از ميزان شدت وخامت اوضاع در ارتباط با مرگ­ومير گاوها در نواحي مرکز ايران کاسته شده بود، اما اين روند، بار ديگر از ماههاي پاياني سال مذکور، از سر گرفته شد. در مناطق محلّات و دليجان، شرايط به صورت کاملا نامساعد گزارش گرديد. اهالي آنجا و البته نقاطي مانند قزوين و حومه شمالي آن، از اوايل فصل زمستان، با اين چالش روبه رو شده، خسارت قابل­ ملاحظه­اي را متحمل گرديدند و در حالي که از مسئولين حکومتي مستقر در پايتخت، درخواست مساعدت براي جلوگيري از گسترش بيش از پيشِ اين آفت دامي نمودند، اما «موسسه دفع آفات حيواني فعلا باندازه وسعت نيافته که عمليات مزبور در آن نقاط نيز بسط يابد و مامورين و متخصصين موسسه اغلب در قسمتهاي گيلان و مازندران مشغول به کار هستند»[sup]13[/sup]. با تداومِ شدتِ گاوميري و خسارات سنگينِ ناشي از آن به مردم قزوين، نماينده قزوين، بار ديگر، مستقيما به رئيس مجلس ملي نامه نوشته، از عدم توجه مسئولين دولتي به اين امر ابراز نارضايتي نمود و خواستار پيگيري ماجرا از سوي مجلس گرديد. رئيس وقت مجلس يعني پيرنيا هم موضوع را به وزارت فلاحت، تجارت­ و فوايد عامه گزارش داد و خواستار رسيدگي به اين مسئله شد[sup]14[/sup].
 
سال 1305ش نيز براي بسياري از روستاييانِ نواحي مرکزي ايران، خوش­يمن نبوده و همچنان امراض گاوي سبب نابودي بسياري از گاوها مي­شد. گستره وسيعي از دامغان تا محلّات، و به­خصوص مناطق اطراف پايتخت را دربرگرفته، به تناوب زماني و مکاني در بسياري از نواحي مرکز ايران، تعداد زيادي از گاوها را تلف نمود. برطبق گزارشي مورخِ اواسط شهريورماه، طاعون گاوي در دامغان شايع گرديد[sup]15[/sup]. در خبري ديگر مربوط به همان نقطه ايران:«ازدامغان اطلاع ميدهند مرض طاعون گاوي چند هفته است در دامغان بروز کرده و امروز چهار روز است که شدت کرد و در قريه مايان امروز ده فرد گاو تلف شدند. چنانکه عاجلا از طرف موسسه دفع آفات حيواني اقدام نشود ضررهاي غيرقابل جبراني بامور فلاحت وارد خواهد شد»[sup]16[/sup].
 
اطراف تهران هم وضعيت چندان مساعدي نداشت. خبري مبني بر روبه رويي مردم حومه ورامين در جنوب پايتخت، با پديده مرگ­ومير گاوها، در مهرماه منتشر گرديد[sup]17[/sup]. در آبان ­ماه، خبر ديگري در راستاي شيوع گاوميري در برخي نقاط طالقان انتشار يافت[sup]18[/sup]. در ناحيه غار، واقع در جنوب تهران، نشانه­هايي از بيماري دامي در اسفندماه گزارش شد که دو نفر از اداره صحيه، همراه با مقداري سرم، بدان سوي اعزام شدند[sup]19[/sup]. آفت گاوميري، در صدوپنجاه کيلومتري شرق پايتخت ايران يعني در محدوده فيروزکوه هم رخنه کرده بود که مطابق با روايتي مورخ سوم بهمن­ماه، متجاوز از هزار گاو تلف شدند[sup]20[/sup]. در برخي نقاط نيز صدمات ناشي از نابودي دامهاي اهلي با فشار ماموران مالياتي توام گرديده، توده مردم مفلوک و بينوا را در وضعيت طاقت­فرسايي قرار مي­داد، چنان­که در همين راستا، نامه­اي از سوي برخي افراد در ساوجبلاغ به مجلس شوراي ملي، و سپس از طرف مجلس، به­منظور پي­گيري ماجرا، به وزارت ماليه فرستاده شد. مضمون نامه بدين ترتيب بود که «رعاياي خالصه ساوجبلاغ» از شرايط موجود ابراز نارضايتي کرده، از اقدامات ماموران مالياتي در راستاي فشار به آنها به منظور گرفتنِ ماليات، آن هم در زماني که به علت خسارات شديد ناشي از گاوميري، استطاعت پرداخت مبلغ موردنظر را ندارند، شکايت خود را اظهار داشتند[sup]21[/sup]. مردمان منطقه کوهپايه­اي و خوش آب­وهواي شمال پايتخت يعني نياوران و شميرانات هم از آفت حيواني موردنظر ايمن نبودند[sup]22[/sup]. بروز امراض گاوي در آنجا، نه تنها از بُعد اقتصادي ـ اجتماعي، طبيعتا خساراتي به همراه داشت، بلکه چالشي از نوعي ديگر يعني در زمينه بهداشت عمومي ايجاد مي­کرد، بدين ترتيب که:
              اداره صحيه کل بوزارت فوايد عامه اطلاع ميدهد که بر طبق اطلاعات واصله در حصار بوعلي و نياوران واقعه در شميران مرض سياه زخم بين حيوانات شايع و چون محل مزبور نزديک بشهر است بمحض مشاهده علائم مرض، گاو مريض را بشهر آورده بقصاب­ها ميفروشند. مقتضي است بموسسه دفع آفات دستور دهيد مامور و دوا براي جلوگيري اعزام و از سرايت آن بساير قرا اقدام عاجلي بنمايد[sup]23[/sup].
 
همچنان­که در دو ناحيه کن و سولقان که بسيار نزديک به تهران بوده و در منتهي­اليه شمال غرب آن قرار داشتند، اخبار حاکي از آن بود که با شيوع امراض گاوي در آنجا، معدودي از گاوهاي مريض، ذبح گرديده و به مصرف مردم رسانده شد، ازين­رو، بيماري سياه­زخم در ميان اهالي شيوع پيدا نمود[sup]24[/sup]. بعلاوه، در پي وقوع بيماريهاي دامي در محلّات(استان مرکزي کنوني) طي مهرماه 1305ش، چالش مزبور يعني ذبح گاوهاي مريض(عمدا يا سهوا)، فروش و در نهايت نيز مصرف گوشت آن در ميان مردم، روايت شد، که در نتيجه آن، مسئولين حکومتي در آنجا وارد عمل گرديده، مراقبت شديدي در راستاي ممانعت از ذبح گاوهاي بيمار صورت گرفت[sup]25[/sup]. همچنين رويدادي مشابه اين مسئله، از کرمانشاه گزارش شد: «دکتر بلدّيه کرمانشاه نيز راپورت ميدهد همه روزه گوشت­هاي گاوها را معاينه کرده، اجازه حمل داده ميشود و در ضمن با قصابان قرار گذارده است که همه روزه عصر گاوها را معاينه نموده اجازه ذبح آن­ها را بدهد»[sup]26[/sup].
 
در سال 1306ش تا حدود زيادي از ميزان دامنه نفوذ و حدت اين بلاي موسوم به گاوميري کاسته گرديد با اين حال، کاملا برطرف نشده بلکه بعضا سبب به­خطر افتادن معاش ساکنينِ برخي قسمتهاي مرکزي ايران مي­شد. در ينگي ­امام (واقع در شمال­ غربي کرج)، خبري دال بر شيوع مرض گاوي و تلفات شديد ناشي از آن در مرداد ماه روايت شد[sup]27[/sup]، در ساوه نيز شرايط مشابهي حاکم بود[sup]28[/sup]، با اين تفاوت که گفته شده، علت گاوميري در آنجا، نه طاعون گاوي، بلکه شاربن يا همان سياه­زخم بود، ازين­رو، تقاضاي ارسال سرم ضدشاربن از موسسه دفع آفات حيواني در پايتخت نمودند[sup]29[/sup].
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. آرشيو اسناد کتابخانه مجلس، شماره بازيابي 10/1/23/128/5.
2. همان، شماره­هاي بازيابي13/1/22/127/5؛ 22/1/22/127/5.
3. آرشيو اسناد موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، شماره راهنما 17-269-3م؛ مشروح مذاکرات مجلس ملي، دوره 5، جلسه 58، 24سنبله1303ش.
4. آرشيو اسناد کتابخانه مجلس، بازيابي 53/1/28/137/5.
5. روزنامه ستاره ايران، سال1303ش، شماره 9، ص2.
6. همان، شماره 17، ص1.
7. همان، شماره 25، ص1.
8. روزنامه شفق سرخ، سال1303ش، شماره307، ص1.
9. نشريه ناهيد، سال 1303ش، شماره37، ص6.
10. روزنامه شفق سرخ، سال 1304ش، شماره324، ص2.
11. همان، شماره 318، ص2.
12. مشروح مذاکرات مجلس ملي، دوره 5، جلسه155، ارديبهشت1304.
13. روزنامه شفق سرخ، سال 1304ش، شماره428، ص2.
14. آرشيو اسناد کتابخانه مجلس، شماره بازيابي210/1/28/138/5.
15. روزنامه اطلاعات، سال 1305ش، شماره 39، ص2.
16. همان، شماره37، ص2.
17. روزنامه ستاره ايران، سال 1305ش، شماره 29، ص2.
18. روزنامه اطلاعات، سال 1305ش، شماره 63، ص2.
19. همان،شماره 169، ص2.
20. همان،شماره 135، ص2.
21. آرشيو اسناد کتابخانه مجلس، شماره بازيابي 74/1/4/89/5.
22. روزنامه ستاره ايران، سال1305ش، شماره100، ص2.
23. روزنامه اطلاعات،سال 1305ش، شماره93، ص2.
24. روزنامه ستاره ايران، سال 1305، شماره134، ص3.
25. روزنامه اطلاعات، سال 1305ش، شماره 47، ص1؛ روزنامه ستاره ايران، سال 1305ش، شماره52، ص2.
26. روزنامه اطلاعات، سال 1305ش، شماره 47، ص1.
27. همان، سال1306ش، شماره274، ص3.
28. همان، شماره 273، ص2.
29. همان، شماره 275، ص2.
پاسخ
 سپاس شده توسط پرنسس ارزوها
آگهی
#2
جالب بودConfused
.

چقدر جالب !

تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده …


رفت ولی هنوز خاطراتش عذابم میدهد ولی اون چی خیلی راحت همه چی یادش رفت:hlp::hlp:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان