09-11-2014، 18:11
از آدمای مغرور بدت نیاد. یه زمانی خیلی خورد شدن
.
.
.
.
بلافاصله تا حس کردم دوستت دارم به زبان آوردم
هر گاه این حس را داشتی بگو
غرور باعث فاصله هاست
.
.
.
.
دوستی شوخی سرد آدمهاست بازی شیرین گرگم به هواست واسه کشتن غرور من و تو
دوستی توطئه ثانیه هاس
.
.
.
.
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
نه التماس هایم را
و نه احساسات این دل لعنتی را
به جای آن احساسی که کشتی
درختی از غرور کاشتم
.
.
.
.
استعداد عجیبی در شکستن داری، قلب، غرور، پیمان، استعداد عجیبی در نشستن دارم، به پای تو، به امید تو، در انتظار
.
.
.
.
هنگام غرور و تکبر یادمان باشد:
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
هرکسی برپله بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
.
.
.
.
اگر بوسه بودم ب هنگام رفتن
ب لبهای گرمت شبی می نشستم
اگر خنده بودم در این لحظه شاید
غرور سیاه تو را می شکستم
.
.
.
.
اینقدر خودت رو نگیر
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد
فکر نکن که فوق العاده ای
شاید اون کم توقعه
.
.
.
.
پدرم بارها غرورت را شکستی که من باد در سینه بیندازم
چه غرور بیخودی دارم من که از شکستن تو ساخته شده
.
.
.
.
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
به غرور و ناز گفتی که مگر هنوز هستی؟
.
.
.
.
ای کاش آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من
میسپردم که مواظب باشی
جنس این جام بلور است, پر از عشق و غرور
مبادا بازیچه شود, می شکند
.
.
.
.
غرور و کبر بهترین گزینه شیطان برای منحرف کردن است
.
.
.
.
کسی به خاطر پروانه ها نمیمیرد
تب غرور چه بالاست بین آدمها؛
و از صدای شکستن کسی نمی شکند
چقدر سردی و غوغاست بین آدم ها
غریب گشتن احساس درد سنگینی ست
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم؟
.
.
.
.
تو رابطه هاتون اخلاق داشته باشید غرور واسه غریبه هاست
.
.
.
.
گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید کودکانه شایدبی غرور
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود
می فهمم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر ازاحساسم
.
.
.
.
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فروربختن دیوار غرور گدایی کنی انوقت دیگر عشق نیست صدقه است
.
.
.
.
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم
آنچه که اسمش را غرور گذاشته ام
برایت به زمین بکوبم
احساس من قیمتی دارد
که هرکس ارزش آن را ندارد
.
.
.
.
چه حماقتی که میرانی ام و باز احمقانه میخواهمت، چه غرور بی غیرتی دارم من
.
.
.
.
دوستم داری
دوستت دارم
نمی گویم
نمی گویی
نمی دانم
تا کی غرور باید آشنای چشم های بی قرارمان باشد
.
.
.
.
آنگاه که غرور کسی را له می کنی
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
.
.
.
.
بلافاصله تا حس کردم دوستت دارم به زبان آوردم
هر گاه این حس را داشتی بگو
غرور باعث فاصله هاست
.
.
.
.
دوستی شوخی سرد آدمهاست بازی شیرین گرگم به هواست واسه کشتن غرور من و تو
دوستی توطئه ثانیه هاس
.
.
.
.
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
نه التماس هایم را
و نه احساسات این دل لعنتی را
به جای آن احساسی که کشتی
درختی از غرور کاشتم
.
.
.
.
استعداد عجیبی در شکستن داری، قلب، غرور، پیمان، استعداد عجیبی در نشستن دارم، به پای تو، به امید تو، در انتظار
.
.
.
.
هنگام غرور و تکبر یادمان باشد:
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
هرکسی برپله بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
.
.
.
.
اگر بوسه بودم ب هنگام رفتن
ب لبهای گرمت شبی می نشستم
اگر خنده بودم در این لحظه شاید
غرور سیاه تو را می شکستم
.
.
.
.
اینقدر خودت رو نگیر
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد
فکر نکن که فوق العاده ای
شاید اون کم توقعه
.
.
.
.
پدرم بارها غرورت را شکستی که من باد در سینه بیندازم
چه غرور بیخودی دارم من که از شکستن تو ساخته شده
.
.
.
.
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
به غرور و ناز گفتی که مگر هنوز هستی؟
.
.
.
.
ای کاش آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من
میسپردم که مواظب باشی
جنس این جام بلور است, پر از عشق و غرور
مبادا بازیچه شود, می شکند
.
.
.
.
غرور و کبر بهترین گزینه شیطان برای منحرف کردن است
.
.
.
.
کسی به خاطر پروانه ها نمیمیرد
تب غرور چه بالاست بین آدمها؛
و از صدای شکستن کسی نمی شکند
چقدر سردی و غوغاست بین آدم ها
غریب گشتن احساس درد سنگینی ست
چه می شود همه از جنس آسمان باشیم؟
.
.
.
.
تو رابطه هاتون اخلاق داشته باشید غرور واسه غریبه هاست
.
.
.
.
گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید کودکانه شایدبی غرور
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود
می فهمم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر ازاحساسم
.
.
.
.
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فروربختن دیوار غرور گدایی کنی انوقت دیگر عشق نیست صدقه است
.
.
.
.
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم
آنچه که اسمش را غرور گذاشته ام
برایت به زمین بکوبم
احساس من قیمتی دارد
که هرکس ارزش آن را ندارد
.
.
.
.
چه حماقتی که میرانی ام و باز احمقانه میخواهمت، چه غرور بی غیرتی دارم من
.
.
.
.
دوستم داری
دوستت دارم
نمی گویم
نمی گویی
نمی دانم
تا کی غرور باید آشنای چشم های بی قرارمان باشد
.
.
.
.
آنگاه که غرور کسی را له می کنی
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟