03-11-2014، 18:48
ما همگی ادعای انسان دوستی و عدالت خواهی داریم؛ دیگران را به برادری و دوستی و صلح و آرامش در جهان فرا می خوانیم. همه ما در انتظار روزی هستیم كه انسانیت از شرّ اختلافات ومصیبت های جنگ رها گردد. آیا این ها تماماً بدین دلیل است كه ما تظاهر كنیم فرهیخته ون هستیم و ماهیت ارزش ها و اعتقاداتی را كه پذیرفته ایم، درك می كنیم؟ آیا این فراخوانی به اصول و ارزش ها، به دلیل دست یافتن به یك موقعیت دینی یا سیاسی یا اقتصادی شما به عنوان خواننده هر دیدگاهی كه داشته باشید،... به هر نوع هویّتی كه علاقه مند باشید؛ سرمایه داری، سوسیالیستی،...، یهودی باشید یا بودایی، مسیحی یا مسلمان... بیایید این ادعاها را به یك حقیقت ملموس و این رؤیا را به واقعیت مبدل سازیم و دل هایمان را اناهان و كینه ها بشوییم، تا توانایی خود را در راه رسیدن به یك هدف واحد افزایش دهیم. باید همنظر باشیم كه همه ادیان از سرچشمه پاك و زلالی نشأت می گیرند؛ چون ادیان آسمانی، صنع خداوند كریم و تأثیر نیك او در روح انسان هستند. باید تأكید كنیم كه اگر شرّی باشد، ناشی از انسان است، و باید این سخن خداوند را بازخوانیم كه فرمود: «اِنّا اَنْزَلْنَ التَّوْراهَٔ فیها هُدیً وَ نُورٌ یَحْكُمُ بِهَا النَّبیُّونَ الَّذینَ اَسْلَموُا لِلَّذینَ هادُو» (مائده: ۴۴(
بیایید بپذیریم كه یهودیت اساساً یك دین آسمانی است كه به راه هدایت فرامی خواند، ولی در طول زمان های طولانی، دچار شوائب و انحرافاتی شده است. بیایید بپذیریم در شر یا خیر بودن انسان ها عوامل زیادی نقش دارند و قومی مانند یهود، كه از ابتدای تاریخ با این عنن شناخته می شود، پیدایش آن با مكر و حیله و فریب همراه بوده و به طور قطع تحت تأثیر مجموعه ای از افكار و عقایدی قرار گرفته است كه این قوم را در مهارت در استثمار و جنایت و تقلّب، از دیگر امّت ها متمایز می گرداند.
از این رو، باید عوامل تأثیرگذاری را بررسی كنیم كه موجب شده اند یهود به دنیا به عنوان دشمن كینه توز بنگرد و در مقابل، دنیا نیز با دیده هراس و احتیاط به یهود نگاه كند. به دلیل آن كه این دو دیدگاه متقابل، پایه ثابتی دارند، لازم است علل آن ها مورد بررسی قرار گیرند.
پرسشی كه در این جا مطرح می شود، این است كه چه عواملی موجب شده اند تا یهود در نظر سایر ملت ها تا این اندازه پیچیده و مبهم باشد؟ پرسش مهم تر این كه آیا عادلانه و منصفانه است همه یهودیانی را كه یهودیت را به عنوان دین پذیرفته اند، پلید و جنایت كار بدانیم؟
در این كتاب، هر جا واژه «یهودی» به كار می رود، منظور یهودیت اصیل زلال و خالص نیست، بلكه منظور منحرفانی هستند كه دین یهود را به مجموعه ای از قوانین و آیین هایی تبدیل كرده اند كه در خدمت اهداف مشكوك سیاسی و دنیوی اند؛ منظور «تلمودیان» هستند كه به تحرورات پرداخته و تفاسیری از تورات را در آن جعل نموده اند و متأسفانه تلمود شعار درصد زیادی از یهودیان جهان و عصاره تعالیم موسوی آنان است.
با بررسی پژوهش ها درباره مسأله یهودیت یا قضیه فلسطین به عنوان محور هدف مسأله یهودیت، درمی یابیم كه برخی مسأله یهودیت را با كشمكش بین دو نظام سوسیالیستی و سرمایه داری مرتبط می دانند و در نتیجه، صهیونیسم را زاییده سرمایه داری دانسته، عامل دین را در دیده گرفته اند. بعضی دیگر آن را محصول تنفّر یهود از ادیان دیگر و ادعای آنان مبنی بر برتری یهودیت بر مسیحیت و اسلام دانسته و در نتیجه معتقدند كه این منازعه صرفاً جنبه دینی روانی دارد و در این بین، به عامل اقتصادی و سیاسی توجهی نكرده اند. بسیاری دیگر برایدرگیری بین صهیونیست ها و اعراب، عوامل دیگری تراشیده اند.
حقیقت این است كه همه تحقیقات مذكور، خوب و ارزشمند بوده و جوانب بسیار مهمی از مسائل یهودیت را روشن ساخته اند، اما اشكال آن ها این است كه ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن میراث دینی یهود، آن را با این عنوان كه زاییده سرمایه داری است، بررسی كنیم.
همچنین نمی توان بدون توجه به عوامل سیاسی و اقتصادی و تأثیر آن ها در بیش تر مسائل عصر حاضر، یهودیت را نتیجه آموزه های دینی و تعالیم تورات به شمار آورد.
برای این كه در مسأله یهودیت به مطالعه ای تقریباً نهایی دست یافته باشیم، لازم است به همه تحقیقاتی كه به كشف جنبه های مسأله یهودیت می پردازند توجه كنیم، هر چند سطح این تحقیقات یكسان نیستند.
چگونه نظریه پردازان یهود می توانند قومشان را با افكار خود علی رغم سطحی و مبهم بودن ادلّه آن قانع كنند؟
من از پیش اعلام می كنم كه هدف آنان نمی تواند گم راه سازی باشد؛ چون این نیرنگ جز در ابلهان نمی گیرد و این افراد در یهودیت، اندك هستند. اما اگر خداوند توفیق داد، هدف و اندیشه ای را كه سال ها مرا به خود مشغول ساخته است، محقق می سازم... و اگر موفق گان را به بحث و تحقیق فرا می خوانم، تا این جهان را از گروه متعصّبی كه با ثروت و عقاید خود، سیطره پیدا كرده اند، رهایی بخشیم و به جامعه ای انسانی دست یابیم كه در آن یهودی، مسیحی و مسلمان در صلح و صفا در كنار هم زندگی كنند و این هدف الهی از خلقت، تحقق یاكه: «یا اَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعوُباً و قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ اَكْرمَكُمْ عِنْدَ الله ِأَتْقیكُمْ» (حجرات: ۱۳از این رو، خداوند نیز در صدد تحقق این هدف است.
كلیاتی درباره یهودیت
۱) بررسی كتاب مقدّس
منظور از «كتاب مقدس» عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) است. تعداد نویسندگان كتاب مقدّس به چهل تن می رسد و تدوین آن ۱۶۰۰ سال طول كشیده است. كتاب مقدّس دارای ۶۶ سفر است كه در عهدین تقسیم شده است.
عهد عتیق۱
عهد عتیق، در بین یهودیان به تورات معروف است. تورات واژه ای عبری به معنای قانون است. همچنین گفته می شود واژه «تورات»۲ برگرفته از «ثورات» یا دوره های تاریخی ملازم با زندگی بنی اسرائیل در گذشته است.
تورات دارای ۳۹ سفر است كه به سه بخش تقسیم می شود
۱) قانون: این بخش، اسفار پنج گانه موسی علیه السلام را در بر می گیرد كه عبارتند از: سفر پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، و تثنیه. این بخش در سال ۱۵۰۰ ق.م. نوشته شده است.
۲) انبیاء: شامل سفر یوشع بن نون، داوران، كتاب اول سموئیل، كتاب دوم سموئیل، كتاب اول پادشاهان، كتاب دوم پادشاهان و انبیاء (اشعیاء، ارمیاء، حزقیال و پیامبران دوازده گانه) می باشد.
۳) مكتوبات: عبارتند از: مزامیر، امثال، ایوب، غزل سلیمان، جامعه راعوث، مراثی، استر، و باقی اسفار.
شایان ذكر است كه «ملاكی» جزو آخرین نویسندگان عهد عتیق است و آخرین سفر عهد عتیق را به خود اختصاص داده كه «سفر ملاكی» نامیده می شود. این امر مربوط به حدود سال ۴۰۰ ق.م. می باشد، ولی برای اولین بار در سال ۱۴۹۴ م در میلان به چاپ رسیده است .
ترجمه های كتاب مقدس اساساً زبان اصلی تورات، عبری و زبان اصلی عهد جدید، یونانی بوده است. كتاب مقدّس به تعداد زیادی از زبان های جدید و قدیم دنیا ترجمه شده است كه ما با ذكر مهم ترین آن ها، به شرح تعدادی از این ترجمه ها می پردازیم: ترجمه سبعینیه (ترجمه هفتادی)، سریانی، مصریی، قبطی، لاتینی، عربی قدیم و عربی جدید.
۱) ترجمه سبعینیه: عهد عتیق در سال ۲۸۰ ق.م. از عبری به یونانی ترجمه شد و از آن نظر كه تعداد مترجمان آن هفتاد نفر بودند، ترجمه هفتادی نامیده شد.
۲) ترجمه سریانی: پس از گسترش معابد سریانی، عهد عتیق از عبری به سریانی و عهد جدید از یونانی به این زبان ترجمه شد.
۳) ترجمه حبشی: ترجمه كتاب مقدس از یونانی به حبشی توسط ۹ تن از قدّیسانی كه از سوریه آمده بودند، صورت گرفت.
۴) ترجمه عربی قدیم: این ترجمه پس از فتح اسپانیا توسط اعراب، حدود سال ۷۴۶ م صورت پذیرفت.
۵) ترجمه عربی جدید: پس از فراخوان علمای كلیسای شرق برای ضبط و بازنگری در ترجمه كتاب مقدّس، كشیش عالی اسمیت در سال ۱۸۲۰ م این كار را آغاز و پس از مرگش، كرنیلوس وان دیك امریكایی اقدام به تكمیل ترجمه او كرد. این ترجمه در ۲۳ اوت ۱۸۶۴ م به پایان رسید و با همكاری شیخ ناصیف الیازجی و شیخ یوسف الاسیرالازهری در تصحیح و تطبیق ترجمه با اصل، برای اولین بار در سال ۱۸۸۷ م به چاپ رسید.
۲) خاندان و تبارنامه یهود۳
یهودیان نسب خود را به جدّ بزرگشان، سام بن نوح می رسانند. به همین دلیل، به خود لقب «سامی» می دهند. آنان همچنین به «عبرانیان»۴ معروف هستند، یا به دلیل انتسابشان به یكی از اجداد ابراهیم، عابر، یا به دلیل این كه آنان از رود اردن یا از اور كلدانیان در عرابور نموده اند. آنان همچنین ملقّب به نام جدّشان، یعقوب، هستند كه خداوند به او عنایت كرده، او را «اسرائیل» نامید و بر همین اساس، بر نوادگان وی «اسرائیلی»۵ گفته می شود. نیز به دلیل انتسابشان به یهودا، یكی از اسباط دوازده گانه یهود، به «یهود»۶ متّصف هست هرچند این نام بر پرشمارترین طایفه یعقوب اطلاق شده است.
زمانی كه ابراهیم علیه السلام وارد فلسطین شد، همسرش ساره، اسحاق و همسر و كنیز مصری اش، هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد كه اصل و تبار عرب ها و ملت های دیگر به او برمی گردد. یعقوب، از فرزندان و یوسف از نوادگان اسحاق است كه به اسماعیلیان فروخته شد و به فت و از او نسل با عظمتی پا به عرصه وجود گذاشت كه حضرت موسی علیه السلام نیز از آن جمله است. وی به همراه قوم خود، فرزندان یوسف، به دلیل ترس از حمله فرعون، از مصر فرار كرد و به سوی فلسطین بازگشت. دیگر فرزندان یعقوب نیز عبارتند از: راوبین، شمعون، جاد، یهودا، سّاكار، زبولون، یوسف، منسّی، بنیامین، اشیر، دان و نفتالی، كه طایفه بنی اسرائیل را تشكیل می دهند. یهودیان از زمان پیدایش یهودیت تاكنون، خود را به یكی از این اسباط منتسب می دانند.
۳) پراكندگی جغرافیایی اسباط یهود۷
زمانی كه یهودیان به رهبری یوشع بن نون وارد فلسطین شدند، پس از سر شماری، سرزمین فلسطین و اطراف آن، بین آنان تقسیم شد.
راوبین و جاد و نیم سبط منسّی بخش واقع در شرق اردن را، كه از جنوب بحر المیّت تا شمال جبل الشیخ گسترش و امتداد یافته است، تصاحب كردند.
سبط یهودا نیز در بخش جنوبی، كه طول آن از بئر السبع تا شهر قدس و عرض آن از دریای مدیترانه تا بحرالمیّت كشیده شده بود، ساكن شدند.
سبط شمعون بین فرزندان سبط یهودا پراكنده شد. در شمال سبط یهودا سبط بنیامین بود.
در شمال سبط بنیامین، سبط یوسف بود كه اكنون به «جبل نابلس» در وسط فلسطین معروف است.
شمال سبط یوسف، نیم سبط منسّی و یسّاكار در سرزمینی كه اكنون به «مرج بن عامر» و سرزمین «باشان» معروف است، ساكن شدند. این مكان عبارت است از: سرزمین حوران، جولان و لجاه. در شمال یسّاكار، اشیر ساكن شد كه تا امروز به «سرزمین بشارت» معروف است. در شرق سبط اشیر، سبط نفتالی مسكن گزید و امروزه سرزمین او به «صفد» و «مرجعیون» معروف است. هنگامی كه سبط زبولون، بین اشیر و یسّاكار، یعنی در شهر ناصره امروزی مسكن گرفتند، سبط جاد، در یافا و اطراف آن و نیز در دشت حوله ساكن شدند.
بیایید بپذیریم كه یهودیت اساساً یك دین آسمانی است كه به راه هدایت فرامی خواند، ولی در طول زمان های طولانی، دچار شوائب و انحرافاتی شده است. بیایید بپذیریم در شر یا خیر بودن انسان ها عوامل زیادی نقش دارند و قومی مانند یهود، كه از ابتدای تاریخ با این عنن شناخته می شود، پیدایش آن با مكر و حیله و فریب همراه بوده و به طور قطع تحت تأثیر مجموعه ای از افكار و عقایدی قرار گرفته است كه این قوم را در مهارت در استثمار و جنایت و تقلّب، از دیگر امّت ها متمایز می گرداند.
از این رو، باید عوامل تأثیرگذاری را بررسی كنیم كه موجب شده اند یهود به دنیا به عنوان دشمن كینه توز بنگرد و در مقابل، دنیا نیز با دیده هراس و احتیاط به یهود نگاه كند. به دلیل آن كه این دو دیدگاه متقابل، پایه ثابتی دارند، لازم است علل آن ها مورد بررسی قرار گیرند.
پرسشی كه در این جا مطرح می شود، این است كه چه عواملی موجب شده اند تا یهود در نظر سایر ملت ها تا این اندازه پیچیده و مبهم باشد؟ پرسش مهم تر این كه آیا عادلانه و منصفانه است همه یهودیانی را كه یهودیت را به عنوان دین پذیرفته اند، پلید و جنایت كار بدانیم؟
در این كتاب، هر جا واژه «یهودی» به كار می رود، منظور یهودیت اصیل زلال و خالص نیست، بلكه منظور منحرفانی هستند كه دین یهود را به مجموعه ای از قوانین و آیین هایی تبدیل كرده اند كه در خدمت اهداف مشكوك سیاسی و دنیوی اند؛ منظور «تلمودیان» هستند كه به تحرورات پرداخته و تفاسیری از تورات را در آن جعل نموده اند و متأسفانه تلمود شعار درصد زیادی از یهودیان جهان و عصاره تعالیم موسوی آنان است.
با بررسی پژوهش ها درباره مسأله یهودیت یا قضیه فلسطین به عنوان محور هدف مسأله یهودیت، درمی یابیم كه برخی مسأله یهودیت را با كشمكش بین دو نظام سوسیالیستی و سرمایه داری مرتبط می دانند و در نتیجه، صهیونیسم را زاییده سرمایه داری دانسته، عامل دین را در دیده گرفته اند. بعضی دیگر آن را محصول تنفّر یهود از ادیان دیگر و ادعای آنان مبنی بر برتری یهودیت بر مسیحیت و اسلام دانسته و در نتیجه معتقدند كه این منازعه صرفاً جنبه دینی روانی دارد و در این بین، به عامل اقتصادی و سیاسی توجهی نكرده اند. بسیاری دیگر برایدرگیری بین صهیونیست ها و اعراب، عوامل دیگری تراشیده اند.
حقیقت این است كه همه تحقیقات مذكور، خوب و ارزشمند بوده و جوانب بسیار مهمی از مسائل یهودیت را روشن ساخته اند، اما اشكال آن ها این است كه ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن میراث دینی یهود، آن را با این عنوان كه زاییده سرمایه داری است، بررسی كنیم.
همچنین نمی توان بدون توجه به عوامل سیاسی و اقتصادی و تأثیر آن ها در بیش تر مسائل عصر حاضر، یهودیت را نتیجه آموزه های دینی و تعالیم تورات به شمار آورد.
برای این كه در مسأله یهودیت به مطالعه ای تقریباً نهایی دست یافته باشیم، لازم است به همه تحقیقاتی كه به كشف جنبه های مسأله یهودیت می پردازند توجه كنیم، هر چند سطح این تحقیقات یكسان نیستند.
چگونه نظریه پردازان یهود می توانند قومشان را با افكار خود علی رغم سطحی و مبهم بودن ادلّه آن قانع كنند؟
من از پیش اعلام می كنم كه هدف آنان نمی تواند گم راه سازی باشد؛ چون این نیرنگ جز در ابلهان نمی گیرد و این افراد در یهودیت، اندك هستند. اما اگر خداوند توفیق داد، هدف و اندیشه ای را كه سال ها مرا به خود مشغول ساخته است، محقق می سازم... و اگر موفق گان را به بحث و تحقیق فرا می خوانم، تا این جهان را از گروه متعصّبی كه با ثروت و عقاید خود، سیطره پیدا كرده اند، رهایی بخشیم و به جامعه ای انسانی دست یابیم كه در آن یهودی، مسیحی و مسلمان در صلح و صفا در كنار هم زندگی كنند و این هدف الهی از خلقت، تحقق یاكه: «یا اَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعوُباً و قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ اَكْرمَكُمْ عِنْدَ الله ِأَتْقیكُمْ» (حجرات: ۱۳از این رو، خداوند نیز در صدد تحقق این هدف است.
كلیاتی درباره یهودیت
۱) بررسی كتاب مقدّس
منظور از «كتاب مقدس» عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) است. تعداد نویسندگان كتاب مقدّس به چهل تن می رسد و تدوین آن ۱۶۰۰ سال طول كشیده است. كتاب مقدّس دارای ۶۶ سفر است كه در عهدین تقسیم شده است.
عهد عتیق۱
عهد عتیق، در بین یهودیان به تورات معروف است. تورات واژه ای عبری به معنای قانون است. همچنین گفته می شود واژه «تورات»۲ برگرفته از «ثورات» یا دوره های تاریخی ملازم با زندگی بنی اسرائیل در گذشته است.
تورات دارای ۳۹ سفر است كه به سه بخش تقسیم می شود
۱) قانون: این بخش، اسفار پنج گانه موسی علیه السلام را در بر می گیرد كه عبارتند از: سفر پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، و تثنیه. این بخش در سال ۱۵۰۰ ق.م. نوشته شده است.
۲) انبیاء: شامل سفر یوشع بن نون، داوران، كتاب اول سموئیل، كتاب دوم سموئیل، كتاب اول پادشاهان، كتاب دوم پادشاهان و انبیاء (اشعیاء، ارمیاء، حزقیال و پیامبران دوازده گانه) می باشد.
۳) مكتوبات: عبارتند از: مزامیر، امثال، ایوب، غزل سلیمان، جامعه راعوث، مراثی، استر، و باقی اسفار.
شایان ذكر است كه «ملاكی» جزو آخرین نویسندگان عهد عتیق است و آخرین سفر عهد عتیق را به خود اختصاص داده كه «سفر ملاكی» نامیده می شود. این امر مربوط به حدود سال ۴۰۰ ق.م. می باشد، ولی برای اولین بار در سال ۱۴۹۴ م در میلان به چاپ رسیده است .
ترجمه های كتاب مقدس اساساً زبان اصلی تورات، عبری و زبان اصلی عهد جدید، یونانی بوده است. كتاب مقدّس به تعداد زیادی از زبان های جدید و قدیم دنیا ترجمه شده است كه ما با ذكر مهم ترین آن ها، به شرح تعدادی از این ترجمه ها می پردازیم: ترجمه سبعینیه (ترجمه هفتادی)، سریانی، مصریی، قبطی، لاتینی، عربی قدیم و عربی جدید.
۱) ترجمه سبعینیه: عهد عتیق در سال ۲۸۰ ق.م. از عبری به یونانی ترجمه شد و از آن نظر كه تعداد مترجمان آن هفتاد نفر بودند، ترجمه هفتادی نامیده شد.
۲) ترجمه سریانی: پس از گسترش معابد سریانی، عهد عتیق از عبری به سریانی و عهد جدید از یونانی به این زبان ترجمه شد.
۳) ترجمه حبشی: ترجمه كتاب مقدس از یونانی به حبشی توسط ۹ تن از قدّیسانی كه از سوریه آمده بودند، صورت گرفت.
۴) ترجمه عربی قدیم: این ترجمه پس از فتح اسپانیا توسط اعراب، حدود سال ۷۴۶ م صورت پذیرفت.
۵) ترجمه عربی جدید: پس از فراخوان علمای كلیسای شرق برای ضبط و بازنگری در ترجمه كتاب مقدّس، كشیش عالی اسمیت در سال ۱۸۲۰ م این كار را آغاز و پس از مرگش، كرنیلوس وان دیك امریكایی اقدام به تكمیل ترجمه او كرد. این ترجمه در ۲۳ اوت ۱۸۶۴ م به پایان رسید و با همكاری شیخ ناصیف الیازجی و شیخ یوسف الاسیرالازهری در تصحیح و تطبیق ترجمه با اصل، برای اولین بار در سال ۱۸۸۷ م به چاپ رسید.
۲) خاندان و تبارنامه یهود۳
یهودیان نسب خود را به جدّ بزرگشان، سام بن نوح می رسانند. به همین دلیل، به خود لقب «سامی» می دهند. آنان همچنین به «عبرانیان»۴ معروف هستند، یا به دلیل انتسابشان به یكی از اجداد ابراهیم، عابر، یا به دلیل این كه آنان از رود اردن یا از اور كلدانیان در عرابور نموده اند. آنان همچنین ملقّب به نام جدّشان، یعقوب، هستند كه خداوند به او عنایت كرده، او را «اسرائیل» نامید و بر همین اساس، بر نوادگان وی «اسرائیلی»۵ گفته می شود. نیز به دلیل انتسابشان به یهودا، یكی از اسباط دوازده گانه یهود، به «یهود»۶ متّصف هست هرچند این نام بر پرشمارترین طایفه یعقوب اطلاق شده است.
زمانی كه ابراهیم علیه السلام وارد فلسطین شد، همسرش ساره، اسحاق و همسر و كنیز مصری اش، هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد كه اصل و تبار عرب ها و ملت های دیگر به او برمی گردد. یعقوب، از فرزندان و یوسف از نوادگان اسحاق است كه به اسماعیلیان فروخته شد و به فت و از او نسل با عظمتی پا به عرصه وجود گذاشت كه حضرت موسی علیه السلام نیز از آن جمله است. وی به همراه قوم خود، فرزندان یوسف، به دلیل ترس از حمله فرعون، از مصر فرار كرد و به سوی فلسطین بازگشت. دیگر فرزندان یعقوب نیز عبارتند از: راوبین، شمعون، جاد، یهودا، سّاكار، زبولون، یوسف، منسّی، بنیامین، اشیر، دان و نفتالی، كه طایفه بنی اسرائیل را تشكیل می دهند. یهودیان از زمان پیدایش یهودیت تاكنون، خود را به یكی از این اسباط منتسب می دانند.
۳) پراكندگی جغرافیایی اسباط یهود۷
زمانی كه یهودیان به رهبری یوشع بن نون وارد فلسطین شدند، پس از سر شماری، سرزمین فلسطین و اطراف آن، بین آنان تقسیم شد.
راوبین و جاد و نیم سبط منسّی بخش واقع در شرق اردن را، كه از جنوب بحر المیّت تا شمال جبل الشیخ گسترش و امتداد یافته است، تصاحب كردند.
سبط یهودا نیز در بخش جنوبی، كه طول آن از بئر السبع تا شهر قدس و عرض آن از دریای مدیترانه تا بحرالمیّت كشیده شده بود، ساكن شدند.
سبط شمعون بین فرزندان سبط یهودا پراكنده شد. در شمال سبط یهودا سبط بنیامین بود.
در شمال سبط بنیامین، سبط یوسف بود كه اكنون به «جبل نابلس» در وسط فلسطین معروف است.
شمال سبط یوسف، نیم سبط منسّی و یسّاكار در سرزمینی كه اكنون به «مرج بن عامر» و سرزمین «باشان» معروف است، ساكن شدند. این مكان عبارت است از: سرزمین حوران، جولان و لجاه. در شمال یسّاكار، اشیر ساكن شد كه تا امروز به «سرزمین بشارت» معروف است. در شرق سبط اشیر، سبط نفتالی مسكن گزید و امروزه سرزمین او به «صفد» و «مرجعیون» معروف است. هنگامی كه سبط زبولون، بین اشیر و یسّاكار، یعنی در شهر ناصره امروزی مسكن گرفتند، سبط جاد، در یافا و اطراف آن و نیز در دشت حوله ساكن شدند.