03-11-2014، 8:11
بی گمان داشتن اسوه و سرمشق در زندگی می تواند بسیاری از مسایل و مشکلات پیش روی انسان را حل نماید؛ زیرا در برابر مشکلات به انسان انگیزه و قدرت مقاومت می بخشد؛ چرا که وجود سرمشق به معنای امکان موفقیت و عبور از مشکلات است؛ چنان که اسوه ها این گونه بودند و موفقیت ها را تجربه کرده اند.
قرآن به زندگی انسان های موفق از پیامبران و غیرپیامبران اشاره دارد تا زمینه های روحی و روانی را در انسان ها افزایش دهد. خداوند در آیات فراوانی از قرآن به تأثیر الگوها و اسوه ها در زندگی اشاره می کند و به صراحت از اسوه بودن حضرت ابراهیم(ع) و پیامبر اکرم(ص) خبر می دهد و در آیاتی از سوره تحریم، زنانی را به عنوان همسران و زنان موفق در کنار زنان شکست خورده معرفی می کند و نشان می دهد که چگونه می توان زن و همسری موفق بود.
زندگی پیامبر(ص) و آموزه ها و گزارش های قرآنی درباره همسران آن حضرت(ص) می تواند سرمشق خوبی برای زندگی همسران باشد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آیات قرآنی، ملاحظات و نکته های قرآنی را درباره نقش و وظیفه زن در برابر همسر را بیان کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
اختصاصات پیامبر(ص) در همسری و اختصاصات همسری پیامبر
بدون تردید نمی توان از همه زندگی پیامبر(ص) در همه جزئیات الگوبرداری کرد؛ زیرا برای پیامبر(ص) اختصاصاتی در احکام است که برای دیگران جایز یا واجب نیست. از جمله آن که بر پیامبر(ص) نماز شب و تهجد شبانه واجب است (سوره مزمل) درحالی که این حکم نسبت به دیگران واجب نیست، بلکه مستحب است. همچنین پیامبر(ص) می تواند در یک زمان بیش از چهار زن را در نکاح داشته باشد، در حالی که در غیر ایشان، مرد نمی تواند هم زمان بیش از چهار زن را در نکاح دایم خود داشته باشد، چنان که زنان پیامبر(ص) پس از مرگ ایشان نمی توانند با مردان دیگر ازدواج کنند؛ زیرا حکم ایشان «امهات المؤمنین» و مادر مؤمنان بودن است. (احزاب، آیه ۶) درحالی زنان دیگر پس از مرگ شوهر و پایان عده وفات می توانند با مردان دیگر ازدواج کنند.
خداوند در آیاتی از جمله آیات ۲۸ تا ۳۴ سوره احزاب برای زنان پیامبر(ص) احکامی خاص بیان کرده است؛ به طوری که پاداش و کیفر اعمال ایشان را برخلاف زنان و همسران دیگران، مضاعف کرده و فرموده است که در پاداش و کیفر مانند همسران دیگران نیستند، بلکه از سخت گیری در کیفر و افزایش مضاعف در پاداش کارهای نیک و خوب برخوردار خواهند بود. بنابراین زنان و همسران پیامبر(ص) برخلاف دیگر همسران، در صورت اطاعت خاضعانه از خدا و پیامبر(ص) و انجام کارهای نیک و صالح، از پاداش مضاعف و دوچندان سود خواهند برد (احزاب، آیه ۳۱) و در صورت ارتکاب اعمال زشت و فحشاء به صورت آشکار، کیفر دوچندان خواهند چشید. (احزاب، آیه ۳۰)
اینها نمونه هایی از اختصاصات پیامبر(ص) و همسران ایشان است که برای آنان ویژگی ها و صفات خاصی را پدید می آورد. در بیان برخی از این اختصاصات پیامبر(ص) از جمله ازدواج بیش از چهار همسر دایم در یک زمان، حکمت ها و اهداف و فلسفه های چندی بیان شده است که از آن جمله ایجاد ارتباط با قبایل مختلف از طریق دامادی و تقویت بنیاد دولت اسلامی، حمایت از زنان بیوه و تشویق و ترغیب مومنان به ازدواج با زنانی که شوهرانشان در جهاد به شهادت رسیده و با فرزندانی چند با مشکلات زندگی دست به گریبان بودند و موارد دیگر که جای بحث از آن ها در این جا نیست می باشد؛ چنان که در بیان فلسفه مادر بودن زنان پیامبر(ص) این نکته بیان شده که این حکم خاص جعل شده تا دیگران پس از رحلت پیامبر(ص) با ازدواج با این زنان(ع) از موقعیت اجتماعی آنان استفاده نکنند و به مقاصد پست و دنیوی خویش جامه عمل نپوشانند.
اما این اختصاصات و احکام خاص، به معنای آن نیست که در غیر این موارد نتوان از آنان الگوبرداری و درس آموزی کرد؛ بلکه بیان زندگی همسران پیامبر(ص) و بسیاری از آموزه های دستوری و گزارش های تاریخی برای آن است تا همسران از این زندگی الگوبرداری کنند و چنان عمل کنند که بهترین زندگی را رقم بزنند و در مواردی که خداوند آن را زشت دانسته از آن پرهیز کنند.
خداوند به صراحت از در معرض لغزش بودن زنان و همسران پیامبر(ص) همانند دیگر زنان سخن به میان آورده است (احزاب، آیه ۵۳ و تحریم، آیه ۴ و آیات دیگر) که این خود بیانگر آن است که زنان پیامبر و همسران وی از عصمت برخوردار نبوده اند و نمی توانند اسوه و سرمشق زندگی دیگران باشند؛ بلکه در برخی از آیات به صراحت بیان شده که زنان و همسرانی، باید طلاق داده شوند، چرا که قوانین و قواعد همسری را مراعات نکرده و نمی کنند و از این جهت آنان همانند زنان نوح و لوط بودند که الگوهای رفتار کافران هستند.
بنابراین، مراجعه به آموزه های قرآن و گزارش های آن درباره همسران پیامبر(ص) از این روست که از خوب های آن درس گرفته و از زشتی های رفتاری و انحراف قلبی آنان پرهیز کرده (تحریم، آیه۴) و مسیر حق را از باطل باز شناسیم.
از نظر قرآن، همسر پیامبر بودن، هیچ ارزش و جایگاه خاصی برای کسی ایجاد نمی کند، بلکه مسئولیت ها و وظایف او را سخت تر می کند و از آن جایی که رفتار های این همسران زیر ذره بین دوست و دشمن است، لازم است تا مراقبت بیشتری داشته باشند و اجازه هرگونه سوءاستفاده ندهند تا پیامبر(ص) از تأثیرات سوء آن در امان بماند. رفتاری که برخی از همسران انجام دادند و موجبات افک را فراهم آوردند، حربه به دست دشمنان پیامبر(ص) دادند تا زمینه تضعیف موقعیت اجتماعی آن حضرت(ص) را فراهم نمایند.
خداوند در آیاتی از جمله آیات ۱۰ و ۱۱ سوره تحریم به این نکته توجه می دهد که همسری پیامبر و یا کافر بودن، به تنهایی موجب نمی شود که زن به کمالی برسد یا کمالی را از دست دهد. به این معنا که موقعیت زیستی و محیط زیست می تواند در زندگی انسان و سرنوشت او تأثیرگذار باشد (نوح، آیه ۲۷) ولی این بدان معنا نیست که انسان هیچ گونه توانایی برای حفظ خود و حرکت در مسیر حقیقت و کمال نداشته باشد. بودند زنانی که در خانه کافران زیستند ولی به کمال رسیدند که از آن جمله زن فرعون است و بودند زنانی که در خانه پیامبران(ص) زیستند ولی هرگز به کمالی نرسیدند بلکه مغضوب خداوند شدند و به هلاکت رسیدند که از آن جمله زنان حضرت لوط و نوح(ع) هستند.
خداوند در آیه تحریم به زنان پیامبر(ص) هشدار می دهد که زن پیامبر(ص) بودن به معنای فضیلت و هدایت و رستگاری و امتیاز خاص نیست، بلکه آن چه عامل امتیاز و معیار سنجش خوب و بد است، تقواو عمل صالح است. (احزاب، آیات ۳۲ و ۵۳ و ۵۵) از این رو به دو تن از همسران پیامبر(ص) هشدار می دهد و تهدید می کند که اگر از مسیر تباهی باز نگردند و همچنان گرفتار انحراف قلب باشند، (تحریم، آیه ۴) می بایست سرنوشت زنان نوح و لوط(ع) را منتظر باشند که خداوند آنان را به هلاکت رسانید. بنابراین زن پیامبر(ص) بودن به معنای نجات و رهایی از خشم و عذاب الهی نیست، لذا خداوند حتی دو تن از زنان پیامبر(ص) را به شدت تهدید کرده و به پیامبرش وعده می دهد که اگر آن دو زن خطاکار را طلاق دهد، (مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص ۴۷۴) خداوند زنانی شایسته تر برای پیامبر(ص) جایگزین می کند. (تحریم، آیه ۵)
از نظر قرآن، همسران پیامبر(ص) همانند هر زن دیگری در معرض لغزش هستند (احزاب، آیه ۵۳) و آنان نیز مانند زنان دیگر از عصمت برخوردار نیستند و می توانند خیانت کرده و به افشای راز بپردازند و قلوب ایشان گرفتار انحراف شود (تحریم، آیه ۴) بنابراین، ایشان نیز همانند زنان دیگر هستند و رفتارهای خوب و بد آنان می تواند به ما نشان دهد که در کجا به نیک رفته و در کجا به بدی گرایش یافته اند تا از خوب آنان پیروی و از بد ایشان پرهیز کنیم.
از آیات قرآنی که به وظایف همسران پیامبر(ص) می پردازد، می توان درس های بسیار خوب و بلندی گرفت تا در زندگی زناشویی موفقیت داشته باشیم و اجازه ندهیم تا گرفتار خشم و تهدیدات الهی شویم؛ زیرا آن چه خشم الهی را پدید می آورد، رفتارهای بدی است که از سوی همسران انجام می شود و آن چه رضایت و خشنودی او را سبب می شود رفتارهای نیک و خوب آنان است. بنابراین، می توان از این آموزه ها و گزارش های قرآنی، رفتار خوب و بد و نیک و زشت را شناخت و نسبت به هر یک واکنش درستی نشان داد تا موفقیت را به دست آورد.
وظایف همسری با نگاهی به وظایف همسران پیامبر(ص)
هر زنی می بایست به موقعیت شوهر خویش توجه کند و رفتار خویش را بر پایه موقعیت اجتماعی، علمی و سیاسی همسرش سامان دهد. این نکته ای است که می توان از آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره احزاب به دست آورد. در این آیات به زنان پیامبر(ص) هشدار داده شده است که موقعیت پیامبر(ص) را درک کنند و رفتاری شایسته با موقعیت آن حضرت(ص) انجام دهند.
بنابراین، توجه همسران به موقعیت و جایگاه شوهر از مهمترین وظایف همسری است که از این آیات می توان استنباط کرد. این توجه یابی موجب می شود تا زنان برای خود تکالیف خاصی را قرار دهند و برخلاف زنان دیگر رفتار کنند؛ زیرا همسر یک سیاستمدار یا مجتهد و مرجع می بایست رفتاری در شان سیاستمدار و مرجعیت داشته باشد و اجازه ندهد تا رفتارش موقعیت اجتماعی همسرش را در معرض خطر و اتهام قرار دهد. (نور، آیه ۱۲)
دوری و پرهیز از خودنمایی و خودآرایی هایی که برای جلب نظر دیگران باشد، از وظایف دیگر همسری است. باید نوع پوشش هر کسی براساس موقعیت اجتماعی همسرش باشد. البته این بدان معنا نیست که برای ایجاد هماهنگی با موقعیت همسر به خودنمایی و خودآرایی متوسل شود؛ چرا که خودنمایی و خودآرایی که افراد بیماردل را تحریک می کند، حرام است. اگر زن این حداقل در پوشش و آرایش را مراعات نماید، تازه از رفتار جاهلی و غیراسلامی بیرون آمده است، ولی زن می بایست افزون بر این با توجه به موقعیت همسرش رفتار نماید و اجازه ندهد که پوشش و آرایشی را به کار گیرد که موقعیت اجتماعی همسر را متزلزل می کند. (احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳)
خداوند در آیات ۵۳ و ۵۵ سوره احزاب به سبب موقعیت پیامبر(ص) به همسران وی هشدار می دهد که با زنان کافر بدون پوشش و حجاب سخن نگویند؛ زیرا مراد از نسائهن در آیه، زنان مومن هستند (مجمع البیان، ج ۷ و ۸، ص ۵۷۷) و از مفهوم «ولانسائهن» استفاده می شود که لازم است زنان مسلمان در برابر زنان غیرمسلمان باحجاب باشند. حکمت و فلسفه این حکم شاید این باشد که زنان کافر با شناسایی ظاهر زنان پیامبر(ص) ممکن است برای شوهرانشان اطلاعاتی را لو دهند که از این طریق زنان پیامبر(ص) شناخته شوند و زمینه تحریک جنسی و یا سوءاستفاده های دیگر فراهم آید؛ زیرا زنان کافر بر اصول اخلاقی پای بند نیستند و می کوشند تا اطلاعات محرمانه زنان پیامبر(ص) را لو دهند. همچنین زنان مومن باید مواظب باشند تا افراد کافر و بی ایمان از وضعیت ظاهری آنان آگاه نشوند و ظاهرشان را در پیش همسران خود و یا دیگران لو ندهند تا موجبات اذیت و آزار و خیانت فراهم آید. موقعیت زن مومن بودن خود به تنهایی موجب می شود تا حکم پوشیدن در برابر زن کافر داده شود.
اجتناب از رفتارهای تحریک آمیز نامحرمان از وظایف همسری است که در آیات پیش گفته تبیین شده است. زن موظف است به دوراز هرگونه رفتار تحریک آمیز جنسی در جامعه حضور یابد و اجازه ندهد تا با پوشش نامناسب و آرایش و خودآرایی و خودنمایی و یا نازک کردن صداو خوش و دلنشین صحبت کردن، دیگران را تحریک کند و هواهای نفسانی و جنسی نامحرمان را برانگیزاند.
تقوا پیشگی و مراعات هر آن چیزی که وی را از گناهان عقلی و عقلایی و شرعی حفظ می کند، از جمله وظایف زن است که درآیاتی از جمله آیات ۵۰ و ۵۳ سوره احزاب تبیین شده است. هر زنی می بایست چنان در برابر نامحرمان و غیرمحارم قرار گیرد که هیچ گونه احتمال تحریک جنسی وجود نداشته باشد و زمینه خیانت فراهم نیاید.
برای دست یابی به این هدف، حفظ حجاب در برابر مردان بیگانه مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا حجاب موجب می شود که زن شناخته نشود و زیبایی ها و برجستگی های زنانگی وی که عامل تحریک جنسی است از چشمان نامحرم پوشیده بماند. این گونه است که زن به سبب ناشناخته ماندن زیبایی ها و عوامل جنسی تحریک کننده، در امنیت قرار می گیرد و مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرد. (احزاب، آیات ۵۳تا ۵۹)
خانه داری و خانه نشینی زن
شاید برای زنانی که نمی توانند خود را در جامعه حفظ کنند، خانه نشینی بهترین شیوه باشد. خانه نشینی به معنای عدم حضور در جامعه نیست، بلکه به معنای این است که جز به ضرورت از خانه خارج نشوند. البته برخی از زنان به سبب ویژگی های روحی و اخلاقی و ظاهری می بایست خانه نشینی را برگزینند؛ زیرا در جامعه مورد توجه انظار عمومی قرار می گیرند و عاملی برای تباهی و خیانت به خود و همسر می شوند. اگر خداوند در آیاتی از جمله ۵۳ سوره احزاب ورود همسران پیامبر(ص) در فعالیت های اجتماعی با رعایت ضوابط را بیان می کند، ولی در آیات ۳۲ و ۳۳ همین سوره آنان را موظف به ماندن در خانه های خود می کند؛ زیرا شرایط اجتماعی و موقعیت همسری پیامبر(ص) موجب توجهات همگان است و حضور آنان می تواند آثار زیانبار اخلاقی و اجتماعی و سیاسی به دنبال داشته باشد. از این رو، این جواز با محدودیت بسیار بیان می شود تا حفظ موقعیت اجتماعی پیامبر(ص) شود.
به سخن دیگر، اگر جواز حضور در اجتماع منافی موقعیت اجتماعی همسر باشد، بهتر آن است که زن در خانه بنشیند و در فعالیت های اجتماعی و سیاسی حضور نیابد.
همچنین زن اگر احتمال دهد که حضورش در فعالیت های اجتماعی منافی با تقواست و زمینه گناه برای خود و یا دیگران را فراهم می آورد، عدم حضور در جامعه برای او به عنوان یک واجب درمی آید؛ زیرا همه زنان یکسان نیستند و نوع رفتار یا ظاهر افراد متفاوت است. از این رو هر کسی می بایست بسنجد که آیا حضور او مفیدتر برای خود، همسر یا جامعه است یا عدم حضور وی در جامعه سودمندتر و سازنده تر می باشد.
این که خداوند در آیه ۵۳ سوره احزاب حضور زنان را در فعالیت های اجتماعی با رعایت ضوابط بیان کرده و گفته است که آنان با حفظ حجاب و مراعات آنچه حفظ طهارت قلب می شود، در جامعه حضور یابند و ارتباط کلامی با مردان داشته باشند، به این معناست که اگر طهارت با این گونه اعمال حفظ نشود، عدم حضور بر آنان واجب است؛ زیرا مراعات با حفظ حجاب به معنای کفایت آن نیست؛ چرا که در تعلیل وجوب حجاب این معنا مورد تاکید قرارگرفته که این گونه رفتار موجب اطهربودن دل هاست. پس اگر زن احتمال یا یقین دهد که حتی با حفظ حجاب و درشت سخن گفتن، دلهای خود و یا دیگران را می لرزاند نمی بایست در فعالیت اجتماعی حضور یابد. (نگاه کنید، روح المعانی، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۱۰۴)
به سخن دیگر، هدف شریعت، حفظ تقوای الهی و کرامت انسانی و دوری از خیانت به همسر است و اگر به این طهارت به هر شکلی خدشه وارد شود، جایز نیست حتی اگر زن در حضور خود در جامعه حفظ حجاب نماید؛ زیرا این حجاب عامل تحقق طهارت او نیست و هدف و مقصود با این حجاب تحقق نمی یابد، پس لازم است تا در جامعه حضور نیابد و از فعالیت های اجتماعی پرهیز و اجتناب ورزد. از این رو خداوند در آیه ۵۳ سوره احزاب با همه شروطی که می گذارد تا از ارتباط رو در رو و چهره به چهره اجتناب شود و از پس حجاب و پرده و درشت گویی و مانند آن ارتباط با نامحرم تحقق یابد، ولی تمام تکیه بر این نکته است که تزکیه و طهارت و تقوا حفظ گردد و اگر به هر دلیلی این کارها نتواند تقوا و طهارت را حفظ کند، باید به راه های دیگری چون خانه نشینی و عدم حضور در فعالیت های اجتماعی روآورد تا هدف اصلی تحقق یابد.
اطاعت از فرمان الهی و خواسته های مشروع همسر از دیگر وظایف همسر است که در آیاتی از جمله آیه ۳۳ سوره احزاب تبیین شده است. این اطاعت در مسایل مالی و غیرمالی و امور دیگر است. بنابراین اگر خداوند حکم به زکات و خمس و پرداخت آنها و یا ادای کامل نماز داده است (احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳) زن می بایست مال واجب الهی را پرداخت نماید و در این امر کوتاهی نکند (همان) چنان که در مسایل جنسی و نیازهای دیگر مرد می بایست اطاعت کرده و تمرد و عصیان نورزد.(همان) بنابراین، اطاعت خدا و اطاعت شوهر در امور مشروع، از وظایف زن است که می بایست به آن توجه یافته و کوتاهی نورزد.
از دیگر واجبات و وظایف زن در برابر شوهر، حفظ اسرار جنسی و خانوادگی و مانند آن است. زنان به سبب آن که بطانه شوهر خویش هستند از همه چیز همسر آگاهی دارند، بنابراین لازم است که لباس و پوشش همسر باشند و اجازه ندهند تا دیگران به اسرار خانواده و همسر آگاه شوند. (تحریم، آیات ۳ و ۴) هرگونه رفتاری ضدامانت داری خیانت بزرگ تلقی می شود، از این رو طلاق یکی از واکنش های طبیعی به این گونه اعمال از سوی خداوند قلمداد شده است.
آموزش معارف و احکام دینی، از دیگر وظایف همسران در خانه است؛ زیرا شناخت معارف و حقایق هستی و احکام و آموزه های الهی می تواند، شرایط بهتری را در خانه و خانواده شکل بخشد و زمینه را برای پیشرفت همسر فراهم کند و فرصت بیشتر به خود و خانواده عطا نماید. از این رو خداوند در آیاتی از جمله ۳۲تا ۳۴ سوره احزاب بر خواندن آیات قرآنی و شناخت معارف و احکام الهی توجه داده و آن را وظیفه همسری دانسته است.
بر مردان است که به زنان خویش توجه کافی مبذول دارند و رضایت زنان خویش را به دست آورند (تحریم، آیه ۱) و حتی گاه از حق خود بگذرند تا پیوند خانوادگی حفظ شود، چنان که پیامبر(ص) از حق خویش با خیانت همسران گذشت و با حکم جواز الهی در طلاق ایشان عمل نکرد و ایشان را طلاق نداد تا به ما بیاموزد که تا حد امکان از حق خود می بایست گذشت کرد و احسان نمود تا پیوند روابط خانوادگی همچنان حفظ و استوار باشد.
با آن که برخی از همسران پیامبر(ص) از زندگی ساده و کم بضاعت پیامبر(ص) ناراضی بودند و با توجه به موقعیت اجتماعی و جایگاه پیامبری از آن حضرت می خواستند که رفاه و آسایش بیشتری برای آنان فراهم آورد، ولی آن حضرت(ص) زندگی ساده را مقدم می داشت؛ زیرا موقعیت آن حضرت(ص) ایجاب می کرد تا این گونه عمل کند. بنابراین، همسران می بایست موقعیت اجتماعی را به گونه ای درست تحلیل کنند و این گونه متوقع رفاه نشوند و موقعیت شوهر را عاملی برای دنیاطلبی قرار ندهند و به تجملات رو نیاورند. درخواست امکانات بیشتر و زیورآلات و مانند آن (احزاب، آیه ۲۸) خود عاملی برای دلسردی از زندگی و زمینه ساز طلاق است. پس باید توجه داشت که به زندگی ای که شوهر تامین می کند باید بسنده کرد و قناعت را در پیش گرفت و به تجملات رو نیاورد.
از آیات قرآنی دیگر می توان وظایف دیگری را برای زنان بیان کرد ولی به همین مقدار بسنده می شود؛ زیرا عمل به همین مقدار، خود راهگشای تمامی مشکلات و رسیدن به همه کمالات و آسایش و آرامش در زندگی مشترک است. باشد با الگوبرداری از آموزه های قرآنی راه درست زندگی و همسرداری را بیاموزیم و بدان عمل کرده و به آسایش و آرامش دوسرا دست یابیم.
قرآن به زندگی انسان های موفق از پیامبران و غیرپیامبران اشاره دارد تا زمینه های روحی و روانی را در انسان ها افزایش دهد. خداوند در آیات فراوانی از قرآن به تأثیر الگوها و اسوه ها در زندگی اشاره می کند و به صراحت از اسوه بودن حضرت ابراهیم(ع) و پیامبر اکرم(ص) خبر می دهد و در آیاتی از سوره تحریم، زنانی را به عنوان همسران و زنان موفق در کنار زنان شکست خورده معرفی می کند و نشان می دهد که چگونه می توان زن و همسری موفق بود.
زندگی پیامبر(ص) و آموزه ها و گزارش های قرآنی درباره همسران آن حضرت(ص) می تواند سرمشق خوبی برای زندگی همسران باشد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آیات قرآنی، ملاحظات و نکته های قرآنی را درباره نقش و وظیفه زن در برابر همسر را بیان کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
اختصاصات پیامبر(ص) در همسری و اختصاصات همسری پیامبر
بدون تردید نمی توان از همه زندگی پیامبر(ص) در همه جزئیات الگوبرداری کرد؛ زیرا برای پیامبر(ص) اختصاصاتی در احکام است که برای دیگران جایز یا واجب نیست. از جمله آن که بر پیامبر(ص) نماز شب و تهجد شبانه واجب است (سوره مزمل) درحالی که این حکم نسبت به دیگران واجب نیست، بلکه مستحب است. همچنین پیامبر(ص) می تواند در یک زمان بیش از چهار زن را در نکاح داشته باشد، در حالی که در غیر ایشان، مرد نمی تواند هم زمان بیش از چهار زن را در نکاح دایم خود داشته باشد، چنان که زنان پیامبر(ص) پس از مرگ ایشان نمی توانند با مردان دیگر ازدواج کنند؛ زیرا حکم ایشان «امهات المؤمنین» و مادر مؤمنان بودن است. (احزاب، آیه ۶) درحالی زنان دیگر پس از مرگ شوهر و پایان عده وفات می توانند با مردان دیگر ازدواج کنند.
خداوند در آیاتی از جمله آیات ۲۸ تا ۳۴ سوره احزاب برای زنان پیامبر(ص) احکامی خاص بیان کرده است؛ به طوری که پاداش و کیفر اعمال ایشان را برخلاف زنان و همسران دیگران، مضاعف کرده و فرموده است که در پاداش و کیفر مانند همسران دیگران نیستند، بلکه از سخت گیری در کیفر و افزایش مضاعف در پاداش کارهای نیک و خوب برخوردار خواهند بود. بنابراین زنان و همسران پیامبر(ص) برخلاف دیگر همسران، در صورت اطاعت خاضعانه از خدا و پیامبر(ص) و انجام کارهای نیک و صالح، از پاداش مضاعف و دوچندان سود خواهند برد (احزاب، آیه ۳۱) و در صورت ارتکاب اعمال زشت و فحشاء به صورت آشکار، کیفر دوچندان خواهند چشید. (احزاب، آیه ۳۰)
اینها نمونه هایی از اختصاصات پیامبر(ص) و همسران ایشان است که برای آنان ویژگی ها و صفات خاصی را پدید می آورد. در بیان برخی از این اختصاصات پیامبر(ص) از جمله ازدواج بیش از چهار همسر دایم در یک زمان، حکمت ها و اهداف و فلسفه های چندی بیان شده است که از آن جمله ایجاد ارتباط با قبایل مختلف از طریق دامادی و تقویت بنیاد دولت اسلامی، حمایت از زنان بیوه و تشویق و ترغیب مومنان به ازدواج با زنانی که شوهرانشان در جهاد به شهادت رسیده و با فرزندانی چند با مشکلات زندگی دست به گریبان بودند و موارد دیگر که جای بحث از آن ها در این جا نیست می باشد؛ چنان که در بیان فلسفه مادر بودن زنان پیامبر(ص) این نکته بیان شده که این حکم خاص جعل شده تا دیگران پس از رحلت پیامبر(ص) با ازدواج با این زنان(ع) از موقعیت اجتماعی آنان استفاده نکنند و به مقاصد پست و دنیوی خویش جامه عمل نپوشانند.
اما این اختصاصات و احکام خاص، به معنای آن نیست که در غیر این موارد نتوان از آنان الگوبرداری و درس آموزی کرد؛ بلکه بیان زندگی همسران پیامبر(ص) و بسیاری از آموزه های دستوری و گزارش های تاریخی برای آن است تا همسران از این زندگی الگوبرداری کنند و چنان عمل کنند که بهترین زندگی را رقم بزنند و در مواردی که خداوند آن را زشت دانسته از آن پرهیز کنند.
خداوند به صراحت از در معرض لغزش بودن زنان و همسران پیامبر(ص) همانند دیگر زنان سخن به میان آورده است (احزاب، آیه ۵۳ و تحریم، آیه ۴ و آیات دیگر) که این خود بیانگر آن است که زنان پیامبر و همسران وی از عصمت برخوردار نبوده اند و نمی توانند اسوه و سرمشق زندگی دیگران باشند؛ بلکه در برخی از آیات به صراحت بیان شده که زنان و همسرانی، باید طلاق داده شوند، چرا که قوانین و قواعد همسری را مراعات نکرده و نمی کنند و از این جهت آنان همانند زنان نوح و لوط بودند که الگوهای رفتار کافران هستند.
بنابراین، مراجعه به آموزه های قرآن و گزارش های آن درباره همسران پیامبر(ص) از این روست که از خوب های آن درس گرفته و از زشتی های رفتاری و انحراف قلبی آنان پرهیز کرده (تحریم، آیه۴) و مسیر حق را از باطل باز شناسیم.
از نظر قرآن، همسر پیامبر بودن، هیچ ارزش و جایگاه خاصی برای کسی ایجاد نمی کند، بلکه مسئولیت ها و وظایف او را سخت تر می کند و از آن جایی که رفتار های این همسران زیر ذره بین دوست و دشمن است، لازم است تا مراقبت بیشتری داشته باشند و اجازه هرگونه سوءاستفاده ندهند تا پیامبر(ص) از تأثیرات سوء آن در امان بماند. رفتاری که برخی از همسران انجام دادند و موجبات افک را فراهم آوردند، حربه به دست دشمنان پیامبر(ص) دادند تا زمینه تضعیف موقعیت اجتماعی آن حضرت(ص) را فراهم نمایند.
خداوند در آیاتی از جمله آیات ۱۰ و ۱۱ سوره تحریم به این نکته توجه می دهد که همسری پیامبر و یا کافر بودن، به تنهایی موجب نمی شود که زن به کمالی برسد یا کمالی را از دست دهد. به این معنا که موقعیت زیستی و محیط زیست می تواند در زندگی انسان و سرنوشت او تأثیرگذار باشد (نوح، آیه ۲۷) ولی این بدان معنا نیست که انسان هیچ گونه توانایی برای حفظ خود و حرکت در مسیر حقیقت و کمال نداشته باشد. بودند زنانی که در خانه کافران زیستند ولی به کمال رسیدند که از آن جمله زن فرعون است و بودند زنانی که در خانه پیامبران(ص) زیستند ولی هرگز به کمالی نرسیدند بلکه مغضوب خداوند شدند و به هلاکت رسیدند که از آن جمله زنان حضرت لوط و نوح(ع) هستند.
خداوند در آیه تحریم به زنان پیامبر(ص) هشدار می دهد که زن پیامبر(ص) بودن به معنای فضیلت و هدایت و رستگاری و امتیاز خاص نیست، بلکه آن چه عامل امتیاز و معیار سنجش خوب و بد است، تقواو عمل صالح است. (احزاب، آیات ۳۲ و ۵۳ و ۵۵) از این رو به دو تن از همسران پیامبر(ص) هشدار می دهد و تهدید می کند که اگر از مسیر تباهی باز نگردند و همچنان گرفتار انحراف قلب باشند، (تحریم، آیه ۴) می بایست سرنوشت زنان نوح و لوط(ع) را منتظر باشند که خداوند آنان را به هلاکت رسانید. بنابراین زن پیامبر(ص) بودن به معنای نجات و رهایی از خشم و عذاب الهی نیست، لذا خداوند حتی دو تن از زنان پیامبر(ص) را به شدت تهدید کرده و به پیامبرش وعده می دهد که اگر آن دو زن خطاکار را طلاق دهد، (مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ص ۴۷۴) خداوند زنانی شایسته تر برای پیامبر(ص) جایگزین می کند. (تحریم، آیه ۵)
از نظر قرآن، همسران پیامبر(ص) همانند هر زن دیگری در معرض لغزش هستند (احزاب، آیه ۵۳) و آنان نیز مانند زنان دیگر از عصمت برخوردار نیستند و می توانند خیانت کرده و به افشای راز بپردازند و قلوب ایشان گرفتار انحراف شود (تحریم، آیه ۴) بنابراین، ایشان نیز همانند زنان دیگر هستند و رفتارهای خوب و بد آنان می تواند به ما نشان دهد که در کجا به نیک رفته و در کجا به بدی گرایش یافته اند تا از خوب آنان پیروی و از بد ایشان پرهیز کنیم.
از آیات قرآنی که به وظایف همسران پیامبر(ص) می پردازد، می توان درس های بسیار خوب و بلندی گرفت تا در زندگی زناشویی موفقیت داشته باشیم و اجازه ندهیم تا گرفتار خشم و تهدیدات الهی شویم؛ زیرا آن چه خشم الهی را پدید می آورد، رفتارهای بدی است که از سوی همسران انجام می شود و آن چه رضایت و خشنودی او را سبب می شود رفتارهای نیک و خوب آنان است. بنابراین، می توان از این آموزه ها و گزارش های قرآنی، رفتار خوب و بد و نیک و زشت را شناخت و نسبت به هر یک واکنش درستی نشان داد تا موفقیت را به دست آورد.
وظایف همسری با نگاهی به وظایف همسران پیامبر(ص)
هر زنی می بایست به موقعیت شوهر خویش توجه کند و رفتار خویش را بر پایه موقعیت اجتماعی، علمی و سیاسی همسرش سامان دهد. این نکته ای است که می توان از آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره احزاب به دست آورد. در این آیات به زنان پیامبر(ص) هشدار داده شده است که موقعیت پیامبر(ص) را درک کنند و رفتاری شایسته با موقعیت آن حضرت(ص) انجام دهند.
بنابراین، توجه همسران به موقعیت و جایگاه شوهر از مهمترین وظایف همسری است که از این آیات می توان استنباط کرد. این توجه یابی موجب می شود تا زنان برای خود تکالیف خاصی را قرار دهند و برخلاف زنان دیگر رفتار کنند؛ زیرا همسر یک سیاستمدار یا مجتهد و مرجع می بایست رفتاری در شان سیاستمدار و مرجعیت داشته باشد و اجازه ندهد تا رفتارش موقعیت اجتماعی همسرش را در معرض خطر و اتهام قرار دهد. (نور، آیه ۱۲)
دوری و پرهیز از خودنمایی و خودآرایی هایی که برای جلب نظر دیگران باشد، از وظایف دیگر همسری است. باید نوع پوشش هر کسی براساس موقعیت اجتماعی همسرش باشد. البته این بدان معنا نیست که برای ایجاد هماهنگی با موقعیت همسر به خودنمایی و خودآرایی متوسل شود؛ چرا که خودنمایی و خودآرایی که افراد بیماردل را تحریک می کند، حرام است. اگر زن این حداقل در پوشش و آرایش را مراعات نماید، تازه از رفتار جاهلی و غیراسلامی بیرون آمده است، ولی زن می بایست افزون بر این با توجه به موقعیت همسرش رفتار نماید و اجازه ندهد که پوشش و آرایشی را به کار گیرد که موقعیت اجتماعی همسر را متزلزل می کند. (احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳)
خداوند در آیات ۵۳ و ۵۵ سوره احزاب به سبب موقعیت پیامبر(ص) به همسران وی هشدار می دهد که با زنان کافر بدون پوشش و حجاب سخن نگویند؛ زیرا مراد از نسائهن در آیه، زنان مومن هستند (مجمع البیان، ج ۷ و ۸، ص ۵۷۷) و از مفهوم «ولانسائهن» استفاده می شود که لازم است زنان مسلمان در برابر زنان غیرمسلمان باحجاب باشند. حکمت و فلسفه این حکم شاید این باشد که زنان کافر با شناسایی ظاهر زنان پیامبر(ص) ممکن است برای شوهرانشان اطلاعاتی را لو دهند که از این طریق زنان پیامبر(ص) شناخته شوند و زمینه تحریک جنسی و یا سوءاستفاده های دیگر فراهم آید؛ زیرا زنان کافر بر اصول اخلاقی پای بند نیستند و می کوشند تا اطلاعات محرمانه زنان پیامبر(ص) را لو دهند. همچنین زنان مومن باید مواظب باشند تا افراد کافر و بی ایمان از وضعیت ظاهری آنان آگاه نشوند و ظاهرشان را در پیش همسران خود و یا دیگران لو ندهند تا موجبات اذیت و آزار و خیانت فراهم آید. موقعیت زن مومن بودن خود به تنهایی موجب می شود تا حکم پوشیدن در برابر زن کافر داده شود.
اجتناب از رفتارهای تحریک آمیز نامحرمان از وظایف همسری است که در آیات پیش گفته تبیین شده است. زن موظف است به دوراز هرگونه رفتار تحریک آمیز جنسی در جامعه حضور یابد و اجازه ندهد تا با پوشش نامناسب و آرایش و خودآرایی و خودنمایی و یا نازک کردن صداو خوش و دلنشین صحبت کردن، دیگران را تحریک کند و هواهای نفسانی و جنسی نامحرمان را برانگیزاند.
تقوا پیشگی و مراعات هر آن چیزی که وی را از گناهان عقلی و عقلایی و شرعی حفظ می کند، از جمله وظایف زن است که درآیاتی از جمله آیات ۵۰ و ۵۳ سوره احزاب تبیین شده است. هر زنی می بایست چنان در برابر نامحرمان و غیرمحارم قرار گیرد که هیچ گونه احتمال تحریک جنسی وجود نداشته باشد و زمینه خیانت فراهم نیاید.
برای دست یابی به این هدف، حفظ حجاب در برابر مردان بیگانه مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا حجاب موجب می شود که زن شناخته نشود و زیبایی ها و برجستگی های زنانگی وی که عامل تحریک جنسی است از چشمان نامحرم پوشیده بماند. این گونه است که زن به سبب ناشناخته ماندن زیبایی ها و عوامل جنسی تحریک کننده، در امنیت قرار می گیرد و مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرد. (احزاب، آیات ۵۳تا ۵۹)
خانه داری و خانه نشینی زن
شاید برای زنانی که نمی توانند خود را در جامعه حفظ کنند، خانه نشینی بهترین شیوه باشد. خانه نشینی به معنای عدم حضور در جامعه نیست، بلکه به معنای این است که جز به ضرورت از خانه خارج نشوند. البته برخی از زنان به سبب ویژگی های روحی و اخلاقی و ظاهری می بایست خانه نشینی را برگزینند؛ زیرا در جامعه مورد توجه انظار عمومی قرار می گیرند و عاملی برای تباهی و خیانت به خود و همسر می شوند. اگر خداوند در آیاتی از جمله ۵۳ سوره احزاب ورود همسران پیامبر(ص) در فعالیت های اجتماعی با رعایت ضوابط را بیان می کند، ولی در آیات ۳۲ و ۳۳ همین سوره آنان را موظف به ماندن در خانه های خود می کند؛ زیرا شرایط اجتماعی و موقعیت همسری پیامبر(ص) موجب توجهات همگان است و حضور آنان می تواند آثار زیانبار اخلاقی و اجتماعی و سیاسی به دنبال داشته باشد. از این رو، این جواز با محدودیت بسیار بیان می شود تا حفظ موقعیت اجتماعی پیامبر(ص) شود.
به سخن دیگر، اگر جواز حضور در اجتماع منافی موقعیت اجتماعی همسر باشد، بهتر آن است که زن در خانه بنشیند و در فعالیت های اجتماعی و سیاسی حضور نیابد.
همچنین زن اگر احتمال دهد که حضورش در فعالیت های اجتماعی منافی با تقواست و زمینه گناه برای خود و یا دیگران را فراهم می آورد، عدم حضور در جامعه برای او به عنوان یک واجب درمی آید؛ زیرا همه زنان یکسان نیستند و نوع رفتار یا ظاهر افراد متفاوت است. از این رو هر کسی می بایست بسنجد که آیا حضور او مفیدتر برای خود، همسر یا جامعه است یا عدم حضور وی در جامعه سودمندتر و سازنده تر می باشد.
این که خداوند در آیه ۵۳ سوره احزاب حضور زنان را در فعالیت های اجتماعی با رعایت ضوابط بیان کرده و گفته است که آنان با حفظ حجاب و مراعات آنچه حفظ طهارت قلب می شود، در جامعه حضور یابند و ارتباط کلامی با مردان داشته باشند، به این معناست که اگر طهارت با این گونه اعمال حفظ نشود، عدم حضور بر آنان واجب است؛ زیرا مراعات با حفظ حجاب به معنای کفایت آن نیست؛ چرا که در تعلیل وجوب حجاب این معنا مورد تاکید قرارگرفته که این گونه رفتار موجب اطهربودن دل هاست. پس اگر زن احتمال یا یقین دهد که حتی با حفظ حجاب و درشت سخن گفتن، دلهای خود و یا دیگران را می لرزاند نمی بایست در فعالیت اجتماعی حضور یابد. (نگاه کنید، روح المعانی، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۱۰۴)
به سخن دیگر، هدف شریعت، حفظ تقوای الهی و کرامت انسانی و دوری از خیانت به همسر است و اگر به این طهارت به هر شکلی خدشه وارد شود، جایز نیست حتی اگر زن در حضور خود در جامعه حفظ حجاب نماید؛ زیرا این حجاب عامل تحقق طهارت او نیست و هدف و مقصود با این حجاب تحقق نمی یابد، پس لازم است تا در جامعه حضور نیابد و از فعالیت های اجتماعی پرهیز و اجتناب ورزد. از این رو خداوند در آیه ۵۳ سوره احزاب با همه شروطی که می گذارد تا از ارتباط رو در رو و چهره به چهره اجتناب شود و از پس حجاب و پرده و درشت گویی و مانند آن ارتباط با نامحرم تحقق یابد، ولی تمام تکیه بر این نکته است که تزکیه و طهارت و تقوا حفظ گردد و اگر به هر دلیلی این کارها نتواند تقوا و طهارت را حفظ کند، باید به راه های دیگری چون خانه نشینی و عدم حضور در فعالیت های اجتماعی روآورد تا هدف اصلی تحقق یابد.
اطاعت از فرمان الهی و خواسته های مشروع همسر از دیگر وظایف همسر است که در آیاتی از جمله آیه ۳۳ سوره احزاب تبیین شده است. این اطاعت در مسایل مالی و غیرمالی و امور دیگر است. بنابراین اگر خداوند حکم به زکات و خمس و پرداخت آنها و یا ادای کامل نماز داده است (احزاب، آیات ۳۲ و ۳۳) زن می بایست مال واجب الهی را پرداخت نماید و در این امر کوتاهی نکند (همان) چنان که در مسایل جنسی و نیازهای دیگر مرد می بایست اطاعت کرده و تمرد و عصیان نورزد.(همان) بنابراین، اطاعت خدا و اطاعت شوهر در امور مشروع، از وظایف زن است که می بایست به آن توجه یافته و کوتاهی نورزد.
از دیگر واجبات و وظایف زن در برابر شوهر، حفظ اسرار جنسی و خانوادگی و مانند آن است. زنان به سبب آن که بطانه شوهر خویش هستند از همه چیز همسر آگاهی دارند، بنابراین لازم است که لباس و پوشش همسر باشند و اجازه ندهند تا دیگران به اسرار خانواده و همسر آگاه شوند. (تحریم، آیات ۳ و ۴) هرگونه رفتاری ضدامانت داری خیانت بزرگ تلقی می شود، از این رو طلاق یکی از واکنش های طبیعی به این گونه اعمال از سوی خداوند قلمداد شده است.
آموزش معارف و احکام دینی، از دیگر وظایف همسران در خانه است؛ زیرا شناخت معارف و حقایق هستی و احکام و آموزه های الهی می تواند، شرایط بهتری را در خانه و خانواده شکل بخشد و زمینه را برای پیشرفت همسر فراهم کند و فرصت بیشتر به خود و خانواده عطا نماید. از این رو خداوند در آیاتی از جمله ۳۲تا ۳۴ سوره احزاب بر خواندن آیات قرآنی و شناخت معارف و احکام الهی توجه داده و آن را وظیفه همسری دانسته است.
بر مردان است که به زنان خویش توجه کافی مبذول دارند و رضایت زنان خویش را به دست آورند (تحریم، آیه ۱) و حتی گاه از حق خود بگذرند تا پیوند خانوادگی حفظ شود، چنان که پیامبر(ص) از حق خویش با خیانت همسران گذشت و با حکم جواز الهی در طلاق ایشان عمل نکرد و ایشان را طلاق نداد تا به ما بیاموزد که تا حد امکان از حق خود می بایست گذشت کرد و احسان نمود تا پیوند روابط خانوادگی همچنان حفظ و استوار باشد.
با آن که برخی از همسران پیامبر(ص) از زندگی ساده و کم بضاعت پیامبر(ص) ناراضی بودند و با توجه به موقعیت اجتماعی و جایگاه پیامبری از آن حضرت می خواستند که رفاه و آسایش بیشتری برای آنان فراهم آورد، ولی آن حضرت(ص) زندگی ساده را مقدم می داشت؛ زیرا موقعیت آن حضرت(ص) ایجاب می کرد تا این گونه عمل کند. بنابراین، همسران می بایست موقعیت اجتماعی را به گونه ای درست تحلیل کنند و این گونه متوقع رفاه نشوند و موقعیت شوهر را عاملی برای دنیاطلبی قرار ندهند و به تجملات رو نیاورند. درخواست امکانات بیشتر و زیورآلات و مانند آن (احزاب، آیه ۲۸) خود عاملی برای دلسردی از زندگی و زمینه ساز طلاق است. پس باید توجه داشت که به زندگی ای که شوهر تامین می کند باید بسنده کرد و قناعت را در پیش گرفت و به تجملات رو نیاورد.
از آیات قرآنی دیگر می توان وظایف دیگری را برای زنان بیان کرد ولی به همین مقدار بسنده می شود؛ زیرا عمل به همین مقدار، خود راهگشای تمامی مشکلات و رسیدن به همه کمالات و آسایش و آرامش در زندگی مشترک است. باشد با الگوبرداری از آموزه های قرآنی راه درست زندگی و همسرداری را بیاموزیم و بدان عمل کرده و به آسایش و آرامش دوسرا دست یابیم.