29-10-2014، 12:21
بی خداحافظ رفت
خوب میدانست بی او حتی با خداهم کنار نمی آیم
.
.
.
.
تنها یک برگ مانده بود
درخت گفت :منتظرت میمانم
برگ گفت :تا بهار خداحافظ
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود
.
.
.
.
تنها یک خداحافظ بی ىلیل تمام سلام هایم را شکست
.
.
.
.
آنقدر خسته ام که اگر بگویی خداحافظ خودم در را پشت سرت میبندم
.
.
این قصه هم رسید به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان
خداحافظ من میروم بدون تو
اما دعایم کن در این تراوش باران خداحافظ
.
.
.
.
گفت خداحافظ
گفتم بسلامت
گفت همین؟
گفتم کسی ک رفتنیست بسلامت هم بر سرش زیاد است
.
.
.
.
ای عشق زیبای من خدا حافظ
پایان هر خوشی های من، خدا حافظ
دیگر نگاه غزل هم نمی کند رامم
طوفان قصه فردای من
خداحافظ. خداحافظ
.
.
.
.
خداحافظ
چیه؟؟؟؟؟
نکنه انتظار داشتی بهت بگم نرو؟؟؟؟؟
نه عزیز من، کار من با دلت نه با وجودت اگه میخاستی میموندی حالام ک رفتی برو، برو دیگه هیچ وقتم برنگرد
به سلامت
.
.
.
.
و پایان من همآن روزی بود که فهمیدم تمام حرف هایت تمام احساست به من دروغ بود
پایان تمام احساس هایم خداحافظ عشق من
.
.
.
.
هرچقدر هم محکم باشی
یک کلمه از پا درت میاره
خداحافظ
.
.
.
.
به من میگفت آشغال
جالب است به نفر قبلی و و نفر قبل از قبلی هم میگفت آشغال
در روز جدایی مان من با کمال خونسردی گفتم:
خداحافظ مامور شهرداری
.
.
.
.
همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد
خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ
.
.
.
.
تنهایی ست
که پیاده روها را خلوت کرده است
تنهایی ست
که با من این وقت روز، خلوت کرده است
تنهایی ست
خداحافظ غریبه ها
می روم
کمی قدم بزنم
.
.
.
.
تو لطفا تفسیر نکن ! سکوت که میکنم میگویی خداحافظ !! سکوت هایم را تفسیر نکن ! اگر می توانستی که کارمان به اینجا نمیکشید
.
.
.
.
از خودمه:چه به روز خاطراتم آمد
که این گونه در تلاطم گذر روزها به دنبال یادی ازتو پریشانم
ای رفته با روزهای پاییزی خداحافظ
خداحافظ ای سفر کرده در حکایت های دور
خداحافظ ای حلاوت قصه های کودکی
خداحافظ ای تو که خوب ماندی و اینگونه رفتی
خداحافظ
.
.
.
.
قدیمابیسکویت هاهم با وفابودند
مادر
اماالان بیسکویت هاهم بی وفاشدن
های بای
نیومده میره سلام خداحافظ
.
.
.
.
همین که میروی بدون آنکه دستی تکان دهی
بدون آنکه بگویی خداحافظ
برمن سخت میگذرد
میخواستم جواب سلام ازت بشنوم
حالاکه میل توست
خداحافظی کنیم
.
.
.
.
بهم گفتی خداحافظ،، منم میگم خدا سعدی . که روی غنچهء لبهات بشینه طرح لبخندی بهم گفتی خداحافظ،، منم میگم خدا سهراب خوشا آغوش داغ تو خوشا آن لحظه های ناب بهم گفتی خداحافظ,, منم میگم خدا نیما منم عاشق ترین عاشق بدون تو تک و تنها
.
.
.
.
خداحافظ
من از یاد تو خواهم رفت
برای چشم مستم میسرایم شعر تلخم را
ومیدانم که باید رفت
چرا؟
چون.دیده ام.کوچ غریب کاکلی ها
چه غمگین است آهنگ خداحافظ
خداحافظ
.
.
.
.
اشکت چقدر زلال بود, روزی که گفتی خداحافظ تا همیشه
.
.
.
.
خدا حافظ شروع یک ترانست
دلیلش هر چه باشد عاشقانست
سلام شاید قشنگ باشه عزیزم
خداحافظ ولی شکل بهانست
.
.
.
.
تو یادت رفته اون روزا یکی تنها کست میشد
خداحافظ که میگفتی خدا دلواپست میشد
.
.
.
.
خسته ام از اهل دنیا خسته از این سرنوشت
آن که آمد با سیاهی روی قلبم را نوشت
چشم بر هم تا زدم روح و جسمم را گرفت
عاشقش گشتم ولی تنها خداحافظ نوشت
خوب میدانست بی او حتی با خداهم کنار نمی آیم
.
.
.
.
تنها یک برگ مانده بود
درخت گفت :منتظرت میمانم
برگ گفت :تا بهار خداحافظ
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود
.
.
.
.
تنها یک خداحافظ بی ىلیل تمام سلام هایم را شکست
.
.
.
.
آنقدر خسته ام که اگر بگویی خداحافظ خودم در را پشت سرت میبندم
.
.
این قصه هم رسید به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان
خداحافظ من میروم بدون تو
اما دعایم کن در این تراوش باران خداحافظ
.
.
.
.
گفت خداحافظ
گفتم بسلامت
گفت همین؟
گفتم کسی ک رفتنیست بسلامت هم بر سرش زیاد است
.
.
.
.
ای عشق زیبای من خدا حافظ
پایان هر خوشی های من، خدا حافظ
دیگر نگاه غزل هم نمی کند رامم
طوفان قصه فردای من
خداحافظ. خداحافظ
.
.
.
.
خداحافظ
چیه؟؟؟؟؟
نکنه انتظار داشتی بهت بگم نرو؟؟؟؟؟
نه عزیز من، کار من با دلت نه با وجودت اگه میخاستی میموندی حالام ک رفتی برو، برو دیگه هیچ وقتم برنگرد
به سلامت
.
.
.
.
و پایان من همآن روزی بود که فهمیدم تمام حرف هایت تمام احساست به من دروغ بود
پایان تمام احساس هایم خداحافظ عشق من
.
.
.
.
هرچقدر هم محکم باشی
یک کلمه از پا درت میاره
خداحافظ
.
.
.
.
به من میگفت آشغال
جالب است به نفر قبلی و و نفر قبل از قبلی هم میگفت آشغال
در روز جدایی مان من با کمال خونسردی گفتم:
خداحافظ مامور شهرداری
.
.
.
.
همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد
خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ
.
.
.
.
تنهایی ست
که پیاده روها را خلوت کرده است
تنهایی ست
که با من این وقت روز، خلوت کرده است
تنهایی ست
خداحافظ غریبه ها
می روم
کمی قدم بزنم
.
.
.
.
تو لطفا تفسیر نکن ! سکوت که میکنم میگویی خداحافظ !! سکوت هایم را تفسیر نکن ! اگر می توانستی که کارمان به اینجا نمیکشید
.
.
.
.
از خودمه:چه به روز خاطراتم آمد
که این گونه در تلاطم گذر روزها به دنبال یادی ازتو پریشانم
ای رفته با روزهای پاییزی خداحافظ
خداحافظ ای سفر کرده در حکایت های دور
خداحافظ ای حلاوت قصه های کودکی
خداحافظ ای تو که خوب ماندی و اینگونه رفتی
خداحافظ
.
.
.
.
قدیمابیسکویت هاهم با وفابودند
مادر
اماالان بیسکویت هاهم بی وفاشدن
های بای
نیومده میره سلام خداحافظ
.
.
.
.
همین که میروی بدون آنکه دستی تکان دهی
بدون آنکه بگویی خداحافظ
برمن سخت میگذرد
میخواستم جواب سلام ازت بشنوم
حالاکه میل توست
خداحافظی کنیم
.
.
.
.
بهم گفتی خداحافظ،، منم میگم خدا سعدی . که روی غنچهء لبهات بشینه طرح لبخندی بهم گفتی خداحافظ،، منم میگم خدا سهراب خوشا آغوش داغ تو خوشا آن لحظه های ناب بهم گفتی خداحافظ,, منم میگم خدا نیما منم عاشق ترین عاشق بدون تو تک و تنها
.
.
.
.
خداحافظ
من از یاد تو خواهم رفت
برای چشم مستم میسرایم شعر تلخم را
ومیدانم که باید رفت
چرا؟
چون.دیده ام.کوچ غریب کاکلی ها
چه غمگین است آهنگ خداحافظ
خداحافظ
.
.
.
.
اشکت چقدر زلال بود, روزی که گفتی خداحافظ تا همیشه
.
.
.
.
خدا حافظ شروع یک ترانست
دلیلش هر چه باشد عاشقانست
سلام شاید قشنگ باشه عزیزم
خداحافظ ولی شکل بهانست
.
.
.
.
تو یادت رفته اون روزا یکی تنها کست میشد
خداحافظ که میگفتی خدا دلواپست میشد
.
.
.
.
خسته ام از اهل دنیا خسته از این سرنوشت
آن که آمد با سیاهی روی قلبم را نوشت
چشم بر هم تا زدم روح و جسمم را گرفت
عاشقش گشتم ولی تنها خداحافظ نوشت