05-11-2014، 13:14
چنگ میزنم به خیالت!
مشتم را که باز میکنم غمگینتر میشوم..
.عطر دستهایت می پردکدام را نگه دارم؟
!خیالت را؟
!عطر دست هایت را؟
!آن روزهای از دست رفته را؟
!یا...؟!
هیچکدام …
من خواب و خیال نمیخواهم!خودت را کم دارم!
یادت که نرفته؟
تــــ♥ـــو یک آغوش به مـــ♥ـــــن بدهکاری
↓
دریایی بی کران است
آغوش تو...
و من همچون رودی بی قرار
به هر دری می زنم تا به سوی تو سرازیر شوم
گاهی از دوست داشتنت ،
خسته میشوم !
↓
دلم می خواهد
.
.
.
.
.
برایت بمیـــــــــــــرم !
↓
تو نداشته منی !
.
.
.
.
وقتی تو نباشی
به چه کارم می آید
این همه آسمان
.
.
↓
آخرین قرارمان
یادت هست ؟
من .. هنوز بی قرارم!
↓
تمام جنگل سبز است..
درختان ، چمن ..
برگ گلهای
باغچه ی ما نـیز.
باور کن
اما ، رنگ چشمان تو چیز دیگریست..
↓
نَـباید یـه مو از سَـرت کَم بِـشه
حَـق نَـداری اَخـم کُنـی. بـاید همیشـه بِـخَندی
حق نداری. مَـریض بِـشی. میفَـهـمی ؟؟؟
چـون. .. ..
!
مَـن دوستت دارم!
اُفتـاد؟؟
↓
پس میزنم لحظه ها را
تا برسم به بلندای آغوش آرامبخش تـــــو
که در اغوشم بگیری
و من ...دنیایم را ببازم در پس عطر تنت ...
↓