26-10-2014، 20:51
یکی از مهم ترین فرایض اسلامی، فریضه زکات است. زکات به انحای مختلف بر مسلمانان واجب است. فارغ از انواع متفاوت زکات، آنچه در درجه نخست درباره این فریضه اهمیت دارد این است که اسلام سعی دارد توجه پیروان خود را نسبت به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی، یعنی فقر معطوف کند.
توجه اسلام به مسائل و معضلات اجتماعی و نیز نگرش علی ـ معلولی بین پدیده فقر و بزه ها و ناهنجاری های اجتماعی، یکی از ویژگی های این دین است که آن را نسبت به عمده نگرش های مذهبی متمایز کرده است.
عموما از ادیان، آن گونه که در بین مردم امروزی رواج دارند، چنین برداشت می شود که فاقد نگرش علی ـ معلولی و علمی نسبت به مسائل متفاوت، از جمله مسائل جامعه هستند. مثلا در باور توده مردم، مومن کسی است که چندان به سلامت بدن خود اهمیتی نمی دهد و معتقد است خداوند در هر صورت از او محافظت خواهد کرد و اگر هم خدا بخواهد او مریض شود، هیچ اقدام پیشگیرانه ای در برابر این تقدیر فایده ای ندارد، بنابراین نیازی نیست توصیه های پزشکی را درباره سلامت بدن، چندان جدی بگیریم. همین نگرش درخصوص مسائل اجتماعی نیز وجود دارد، یعنی فردی را مومن می دانند که نسبت به جامعه خود تقدیرگرا و جبرگرا باشد و چندان رویکرد علمی نسبت به مسائل تربیتی را در جامعه جدی نگیرد.
اما چنین نگرشی در ارتباط با اجتماعات ایمانی در جهان اسلام بویژه اجتماعاتی که رویکرد عمیق تری نسبت به آموزه های اسلامی دارند، چندان طرفداری ندارد. آموزه های اسلامی همواره به مومنان درباره زمینه های ایجاد بزه در جامعه هشدار می دهد. مهم ترین زمینه ای که اسلام به آن توجه می کند، فقر و تنگدستی است. هرچند از نگاه قرآنی، فطرت انسان ها پاک و خدایی است، ولی از آنجا که بعد مادی انسان دارای نیازهای مخصوص به خود است و از آنجا که خداوند درون بشر یک اراده نامحدودی عطا کرده ـ که از نگاه بسیاری از فیلسوفان و متفکران، یک ویژگی الهی درون بشر است ـ و نیز از آنجا که این اراده نامحدود ممکن است به سمت امیال مادی متمایل شود، پس انسان در عین این که فطرتی پاک دارد، همچنین موجودی است که ممکن است بزرگ ترین گناهان را به سبب فقدان آگاهی و فقر مادی مرتکب شود.
آیات قرآن، مسلمانان را به توجه ویژه به یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان دعوت می کند. هر سه این گروه ها انسان هایی هستند که در معرض فقر مادی قرار دارند، بنابراین زمینه تمایل آنها به سمت بزه و ناهنجاری های اجتماعی وجود دارد. نباید فراموش کنیم از نگاه اسلامی هر فردی مسئول اعمال خود است و حتی یک مسکین هم حق ندارد در صورت تنگدستی، دست به بزه اخلاقی بزند، اما آنچه در اینجا مهم تر است این که از نگاه اسلامی، سایر اعضای جامعه هم نسبت به بزه اخلاقی احتمالی او مقصر هستند.
فرض کنید یک مسکین به لحاظ روحی در شرایطی باشد که اگر زکاتی را که شرعا به او تعلق می گیرد، به او پرداخت شود، به همین مقدار قناعت می کند و به سمت کسب روزی حلال می رود. حال فرض کنید این زکات به او پرداخت نشود و او به دلیل سستی ایمان، فقر و تنگدستی را تحمل نکرده و برای کسب معاش دست به دزدی یا کسب حرام بزند. در این صورت او مرتکب گناه شده است، ولی او تنها کسی نیست که مرتکب گناه شده است بلکه از نگاه اسلامی تمام افرادی که باید زکات اموال خود را پرداخت می کردند، ولی از این کار امتناع کردند نیز در گناه او شریک هستند.
بنابراین برخی گناه ها از نگاه اسلامی، خصلتی اجتماعی پیدا می کند و در درجه نخست، جامعه در قبال آن معاصی مسئول می شود. بروز گناه از سوی جامعه، پیامدی منفی در پی خواهد داشت؛ مکافات. مکافات گناه جامعه بروز پلشتی و ناهنجاری و ناامنی و خشونت و ترس در فضای جامعه خواهد بود.
از منظر اسلامی امنیت، نظم و آرامش، برکات و نعماتی است که از سوی خداوند به جامعه ای عطا می شود که دستورات الهی را رعایت کنند و جامعه ای که نسبت به دستوراتی مثل پرداخت زکات و حساسیت نسبت به مساله فقر بی تفاوت باشد، چنین نعماتی را از دست خواهد داد.
به موضوعی که ابتدای یادداشت مطرح کردم باز می گردم. آیا مومن کسی است که مدعی است ما هر کاری انجام دهیم، تاثیر چندانی ندارد، چرا که تقدیر الهی تعیین کننده همه امور است؟ یا این که مومن کسی است که اعمال خود را دارای نتایج تاثیرگذار در زندگی خود و دیگران می داند؟ نگاه نخست در جمع بسیاری از دینداران ادیان دیگر وجود دارد و البته در بین برخی مسلمین نیز که آگاهی سطحی از اسلام دارند، شایع است.
اما مسلمانانی که از طریق مطالعه و تفکر در قرآن و احادیث به فهم عمیق تری از اسلام دست یافته اند، می دانند از نگاه اسلامی و آیات و روایات، اعمال همه انسان ها، از جمله مسلمانان و غیرمسلمانان تاثیرگذار است و حتی این تاثیرگذاری می تواند به حدی باشد که فساد را در کائنات عالمگیر کند. پس نخستین مساله ای که آموزه های اسلامی در قبال مسائل اجتماع از مومنان مطالبه می کنند این است که باور کنند اعمال آنها در سطح جامعه تاثیرگذار است و هر فرد می تواند در حد خود جامعه را به سمت خیر و نیکی یا به سمت تباهی و فساد هدایت کند.
وقتی افراد این مطلب را باور کردند، آن گاه به ناهنجاری هایی که در جامعه ایجاد می شود به گونه متفاوتی نگاه خواهند کرد؛ یعنی پیش از این که فرد خطاکار را ملامت کنند، خود را در ایجاد چنین حادثه ای مقصر می دانند، زیرا می بینند اعمال پیشین خودشان به گونه ای نبوده است که مانع بروز چنین حوادثی شود.
چنین باوری بسیار ارزشمند است و اگر دین مبین اسلام فقط همین یک آموزه را داشت، کافی بود مسلمانان به داشتن چنین دینی بر خود ببالند. اما با وجود این که این دین مبین، طی ۱۴ قرنی که از تولد آن گذشته، همواره سعی داشته پیروان خود را به پذیرش این باور دعوت کند و از طریق این باور، مسلمانان را به برپایی جامعه ای آرمانی متمایل کند، ولی بسیاری از مسلمانان با وجود قبول چنین باوری، آن را چندان جدی نگرفته اند و نسبت به تاثیرگذاری اعمال خود در جامعه، حساسیت چندانی به خرج نمی دهند و چنان رفتار می کنند که گویا نسبت به دیگران وظیفه ای ندارند.
بنابراین اگر در جامعه ای با وجود ادعاهای پرطمطراق و تبلیغاتی اجرای دستورات شرعی همچون زکات و خمس و... باز هم شاهد بروز ناهنجاری هایی باشیم که زمینه آنها فقر (چه فقر فرهنگی و چه فقر مادی) است، باید بدانیم چنین جامعه ای روح حاکم بر دستورات اسلامی را بخوبی درک نکرده است، زیرا روح حاکم بر این آموزه ها ایجاب می کند توجه مسلمانان نسبت به جامعه، به حذف زمینه های ایجاد ناهنجاری منجر شود. اگر پرداخت زکات و خمس صرفا به شکل رفع تکلیف انجام شود و حتی در این حد هم با واسطه سازمان ها و ارگان های خیریه صورت گیرد که نکند افراد متمول با دیدن زندگی فقرا دچار تهوع شوند، در آن صورت این تکالیف آثار مورد نظر خود را در جامعه ایفا نخواهد کرد.
مسلمان مومن وظیفه دارد همچون پیشوای خود، امیرالمومنین، فقرا را در جامعه شناسایی کند و با آنها دوست شود و خو بگیرد و نیز با یتیمان مراوده کند و زکات و صدقات را در زمینه چنین ارتباطاتی به آنها انتقال دهد، زیرا چنین ارتباطاتی متمولان جامعه اسلامی را از مسائل زندگی فقرا آگاه خواهد کرد و صرفا در صورت چنین آگاهی ای است که اغنیا می توانند در جهت رفع مسائل فقرا گام بردارند.