23-10-2014، 14:57
«ما غربی ها در سال های 1980 از امكانات نظامی اتحاد شوروی و ماهوارهای آن ترسی نداشتیم. چرا كه اگر بلوك شرق مجهز به سلاحهای نظامی و وسایل نابودكننده و ویرانگر شده بود، ما نیز سلاحهای مدرنی را در اختیار داشتیم. اما در ایران ما فقط از طرز تفكر انقلابی اسلام میترسیدیم.»
(مارگارت تاچر، نخستوزیر اسبق انگلیس)
انقلاب اسلامی ایران یكی از مهمترین حوادث جهان و بویژه در خاورمیانه در اواخر قرن بیستم بود. انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری آیتالله خمینی به عنوان یكی از حقیقیترین و مردمیترین انقلاب های جهان نتیجه روندهای اجتماعی، سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوم در ایران محسوب میشود.
در آستانه جنگ جهانی دوم و نخستین روزهای جنگ، رضا شاه به دستنشانده و جاسوس آلمان در خاورمیانه تبدیل شده بود و در پاییز سال 1941 توسط انگلیسها (حامیان قبلی خود) سرنگون و به جمهوری آفریقای جنوبی تبعید شد. وینستون چرچیل در اعترافات خود در این باره گفته است: «ما بودیم كه رضاخان را شاه كردیم و ما نیز وی را از تخت سلطنت محروم ساختیم.» البته، رضا شاه صحنه سیاسی را ترك كرد ولی دستگاه استبدادی وی همچنان به جای خود باقی بود و مرگ، گرسنگی و سفاهت را ترویج میداد. علت اصلی مبارزات مردم علیه سلطنت پهلوی نیز از این مقوله سرچشمه میگرفت.
محمدرضا پهلوی كه در ماه سپتامبر سال 1941 در سرای نیاوران به مسند سلطنت تكیه زد و به مدت 38 سال یعنی دو برابر پدرش در قدرت ماند سعی میكرد به هر نحوی كه شده حاكمیت خود را حفظ كند.
بنیاد پهلوی كه هسته آن را وجوهات حاصله از فروش زمین های وقفی تشكیل میداد، بانك ها، شركت های بیمه، كشتی های بازرگانی، كارخانجات و مؤسسات جهانگردی، هتل ها و رستوران ها، قمارخانهها كازینوها و مراكز تفریحی را نیز به سیطره خود آورده بود. بسیاری از شركت ها و كمپانیها اعضای خانواده شاه را به رهبری خود انتخاب كرده و حقوق بسیار بالایی برای آنها اختصاص میدادند و رشوه هنگفتی به آن بنیاد میدادند. بدین طریق فرح همسر شاه ریاست 54 سازمان و مادرش دیبا رهبری 52 مؤسسه را بر عهده داشت. شركت ملی نفت ایران همه ساله میلیون ها دلار به بنیاد پهلوی رشوه میداد. حرص و طمع غلامرضا برادر شاه و مالك زمینهای وسیع در سواحل دریای خزر به جایی رسیده بود كه حتی كارگران شاغل در كشتی های بنادر جنوبی كشور بدون پرداخت سهم وی حق نداشتند پا به كشتی بگذارند.
در كنسرسیوم بینالمللی نفت كه به منظور استفاده از نفت ایران در سال 1954 ایجاد شده بود علاوه بر 5 شركت بزرگ آمریكایی كمپانی های انگلیسی و هلندی و فرانسوی نیز عضویت داشتند.
بنا بر محاسبات طرف ایرانی، در نتیجه قیمتگذاری ناعادلانه بر نفت استخراجی، اقتصاد كشور سالانه8 40 میلیون دلار لطمه میدید. هیچ مبلغی از درآمدهای حاصله از حمل و نقل نفت و پالایش آن عاید بودجه ایران نمیشد.
اقتصاد ایران دچار بحران عمیقی شده بود. بدهی ملی به میلیارد دلار میرسید. فقط برای بازپرداخت بهره بدهی ها میبایستی سالانه صد میلیون دلار اختصاص میدادند. تعداد بیكاران در كشور از 3 میلیون نفر فراتر رفته بود.
ی. فیودروف مؤلف مقاله تحت عنوان «ایران غارت شده» مندرج در شماره ماه دسامبر سال 1961 مجله «كرستیانكا» مینوشت: «دهها هزار نفر از روستاییان ایران در وضعیت اسفباری زندگی میكنند. اسارت سنگین سیاسی و استعمار بیرحمانه در روستاهای ایران به نقطه اوج خود رسیده است. 70 درصد كشتزارها به مالكین و 18 درصد به دولت و دربار شاهنشاهی و فقط 12 درصد به روستائیان تعلق دارد. طبق معمول، مالك، زمین خود را اجاره میدهد و در عوض آن 80 درصد از كالا را بدست میآورد. تكالیف و مالیاتهای گوناگون دهاتیان را آزار میدهد. صدها هزار نفر با بیكاری گریبانگیرند. انسان های بیزار از زندگی غیرقابل تحمل دست به جرایم گوناگون میزنند. شخصی به نام «حبیب شانی» كه در استان كرمان از كار اخراج شده بود دختر 10 سالهاش را با برق كشته و فرزندان 4 و 6 ساله را در حوض غرق نموده است.»
فقر و بیكاری هرگونه امیدی را از مردم سلب كرده بود. در سال های حاكمیت پهلوی كه بیش از نیم قرن به طول انجامید ملت ایران همه امكانات خود را از دست داد و از هرگونه حقوق بشر مرحوم مانده بود. ساواك (پلیس مخفی دولت) چشم و گوش و دست ضربتی حكومت دیكتاتوری بود. این نهاد در سال های 1957 ـ 1967 در نخستین ده ساله تأسیس خود دست به جنایات غیرقابل تصوری میزد و شایستهترین فرزندان ملت ایران را یعنی بیش از 360 هزار نفر را در زیرزمین های ادارات مخفی خود شكنجه كرده بود. بسیاری از آنها را بدون هیچگونه محاكمه به دار آویخته و تعدادی را نیز كه پرخطر میدانست سنگ بر گردنشان آویخته از بالگرد به دریا میانداختند.
به نوشته ناظرین بینالمللی، با دیدن سلول های مرگ ساواك انسان به وحشت میافتاد. در یكی از زندانها كه در نزدیكی تهران و زیركوهی ساخته و به زندان «اوین» معروف شده بود اجساد هزاران نفر كشف شد. ناظرین مزبور زیرزمین های «اوین» را «اونسیم و مایداناك ایران» نامیده بودند.
روحانیون كه در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش مهمی داشتند صفحات تكرار نشدنی تاریخ ایران را برای كشور رقم زدند. در سال های 60 قرن بیستم آیتالله روحالله موسوی خمینی یكی از پرنفوذترین روحانیون ایران بود. تشنج پیش آمده در روابط وی با پادشاهی پهلوی موجب شد تا ایشان ایران را ترك كند و به مدت 14 سال یعنی تا سال 1978 در مهاجرت به سر برد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آیت الله خمینی كه در سال 1964 از كشور تبعید شد مدتی در تركیه ماند و سپس به شهر نجف (عراق) كه اصلیترین مركز مذهب شیعه محسوب میشود مهاجرت میكند و مبارزات خود علیه شاه را از آنجا ادامه میدهد.
آیتالله خمینی وقتی كه در شهر نجف در تبعید بود مبارزات خود علیه رژیم ایران را از راه ها و روشهای مختلف گسترش میداد. ایشان ورقهها، بیانیهها و نوارهایی در محكومیت رژیم شاهنشاهی به ایران ارسال میكردند. سپس این روحانی مبارز مجبور شد زندگی خود را در فرانسه ادامه دهد.
خمینی در میان روحانیون ایران از همه به ملت نزدیكتر بوده و در جامعه نفوذ بیشتری داشت. مردم ایشان را دوست و به وی اعتماد داشتند.
بخش اصلی مبارزات ضدشاهنشاهی آیتالله خمینی را فعالیت نظری ـ ایدئولوژیك وی تشكیل میداد. به طوریكه، ایشان كتب متعدد چند جلدی درباره مسائل نظری و معنوی دین اسلام به رشته تحریر درآورد. ایشان در كتاب «كشف الاسرار» كه در سال 1972 به چاپ رسید سیاست های رضا شاه را به شدت محكوم كرده و خواستار لغو قوانین مصوب در سال های 20 ـ 30 شد.
فراخوان های انقلابی خمینی در اواخر سال های 1978 سرتاسر ایران را فراگرفت. نوارهای حاوی سخنرانی های خمینی در محكومیت شاه و دعوت از ایرانیان برای اجتناب از تأثیرات بیگانگان در همه مساجد ایران در دسترس بودند.
هر شب تهران غرق تاریكی میشد. كمبود فرآوردههای نفت، گاز و كالاهای اساسی حكمفرما بود و فروشگاه ها تعطیل میشدند. به منظور متزلزل ساختن مبارزات ضد شاهی مراجع دولتی منابع سوخت و غذا را از مردم پنهان داشته، مشكلات مصنوعی بر سر راه آنها ایجاد میكردند. ولی با این همه از شدت مبارزات كاسته نمیشد و در دیوارها و حصارهای منازل چنین شعارهایی مینوشتند، «كشته شدن در مبارزه با دژخیمان شاه بهتر از مرگ سیاه است.» شعارهای زیادی نیز سربازان را مورد خطاب قرار میداد. در یكی از این شعارها آمده بود «ارتش، باید ارتش مردمی باشی نه ارتش امریكایی.»
محمدرضا پهلوی نتوانست در مقابل خشم و غضب شدید ملت دوام بیاورد. در 16 ژانویه سال 1979 شاه ایران مخفیانه كشورش را ترك كرد. خبر فرار شاه موجب شادمانی مردم در خیابانهای تهران شد. انسان ها با خواندن ترانهها میرقصیدند. ساكنین شهر در هر جا مجسمههای شاه را تخریب و عكسهایش را پاره میكردند. صدای رسای بوق های اتومبیل همه جا را گرفته بود.
با اینكه شاه از كشور فرار كرده بود اعتصاب و تظاهرات مردم سر تا سر ایران را فرا گرفته بود. نمایندگان آنها اعلام میكردند تا زمانی كه حكومت بختیار دست نشانده شاه روی كار است كارگران مؤسسات و كارمندان وزارتخانهها كار نخواهند كرد.
بختیار نخستوزیر ارسال هواپیمای ویژه به پاریس برای انتقال خمینی و همراهانش به ایران را برای شركت ملی هواپیمایی ایران ممنوع كرد. هواپیمای «بوینگ 747» كه آماده پرواز بود بنا بر دستور فرماندهی نظامی غیرقابل استفاده گردید. تانكها فرودگاه بینالمللی تهران را محاصره و همه راه های منتهی به فرودگاه را مسدود كردند. باندهای فرودگاه و آشیانه هواپیماها به شدت كنترل میشود. نظامیان به پرواز و یا فرود هرگونه هواپیما در فرودگاه تهران اجازه نمیداند. این امر موجب درگیری شدید بین مخالفین و طرفداران رژیم گردید.
خبر مراجعت آیتالله خمینی به تهران در بامداد اول فوریه موجب خوشحالی فراوان در كشور شد.
برای شركت در مراسم استقبال پرشكوه از خمینی میتوان گفت كه همه ساكنین تهران و نیز ده ها هزار نفر از مردم سایر شهرستان ها به خیابان ها ریخته بودند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دسته خمینی برای عبور از تودههای مردمی بیكران در خیابان های تهران و رسیدن به بهشتزهرا (مدفن شهیدان مبارزات ضدشاهنشاهی) بیش از سه ساعت وقت تلف كردند. تظاهراتی در بهشتزهرا برپا شد. همه جادهها از فرودگاه تا بهشتزهرا به شعارهایی در طرفداری از سرنگونی رژیم شاه و تأسیس جمهوری آراسته شده بود.
نیروهای محرك اصلی انقلاب ایران را كارگران و روستاییان، صنعتگران، روشنفكران و جوانان تشكیل میداد. این نیروهای میهنپرست خواستار خروج كشور از پیمان های نظامی و تغییر رژیم خیانتكار كنونی و ایجاد روابط دوستی با كشورهای صلح دوست بود. لذا، اتحاد همه مردم و گروه ها تحت رهبری آیتالله خمینی، پیروزی انقلاب مردمی را تأمین كرد. بدین ترتیب به نظام سلطنتی 2500 ساله و ظلم 25 قرنی پایان داده شد.
لازم به ذكر است در كتاب 2 جلدی «زندگینامه امام خمینی» كه بر اساس سخنرانی های آیتالله خمینی رهبر ایدئولوژیك و دینی ـ سیاسی انقلاب سالهای 1978 ـ 79 تدوین شده است، سیاستهای ضد ایرانی شاه به شدت محكوم و از ماهیت دكترین اقتصادی سیاسی انقلاب سفید مفصلاً بحث میشود:
«انقلاب سیاه كه شاه به دروغ از آن به عنوان انقلاب سفید یاد میكند به جز برنامههای منفور برای غارت و چپاول ثروت های ملی و طبیعی كشور و تبدیل وطن به بازار فروش غرب و منبع مواد خام دولت های امپریالیست و جلوگیری از صنعتی شدن كشور چیز دیگری نیست.
انقلاب ساختگی شاه درست زمانی اتفاق افتاد كه كشور یك بشكه باروت را تداعی میكرد كه هر لحظه آمادگی انفجاری قوی را داشت. وطن ما در آستانه تحولات اساسی و بنیادین و انقلاب اصیل قرار داشت كه از اراده و عزم راسخ ملت سرچشمه میگرفت».
انقلاب اسلامی ایران وجهه منحصر به فردی در تاریخ جهان داشته و یك حادثه مهم و شگفتانگیزی بود. سیاستمداران معروف جهان انقلاب اسلامی ایران را كه در 11 فوریه 1979 در ایران به پیروزی رسید، به عنوان انقلاب مردمی و انقلاب ضدامپریالیستی و انقلاب ملی آزادی بخش دانستهاند.
فیدل كاسترو رهبر كوبا در این باره میگوید: «انقلابی كه در ایران رخ داد یك انقلاب حقیقی و انقلاب مردانگی بود.»
خبرنگاران بیشماری از كشورهای مختلف ضمن مراجعه به خمینی درباره اوضاع موجود در كشور از ایشان سئوال میكردند. آیتالله خمینی در مصاحبه با هفته نامه «تایم» آمریكا گفت: «شاه مرتكب جنایات بیشماری شده است. فقط در دو سال اخیر حاكمیت وی یعنی از زمانیكه مردم در اعتراض به رژیم سلطنتی برای ایجاد نظام جمهوری به مبارزه برخواستند، این جانی هزاران نفر را كشته و صدها هزار ایرانی را معلول كرده است. در دوران حاكمیت شاه ما را در حالت وابستگی اقتصادی به آمریكا قرار داده و ایران را ورشكست كرد. صنایع ما وابسته به غرب است و كشاورزی را شاه از بین برده است.»
به نوشته مطبوعات غرب شاه و خاندان وی ثروت هنگفتی را با خود به خارج برده است. وزیران، ژنرال ها و اعیان درباری غرق شده در باطلاق رشوهخواری و دزدی از خزانه دولتی مبالغ هنگفتی را به ارز خارجی در حساب هایی در بانك های سوئیس ریخته بودند. خمینی با اشاره به خرید بیحد اسلحه از خارج توسط شاه گفته بود: «ایران برای امپریالیسم فقط منبع نفتی نبود. ایران به پایگاه نظامی آمریكا نیز تبدیل شده بود. این پایگاه به پول ایران مجهز میشد و آمریكاییها اصلاً یك سنت هم هزینه نمیكردند.» فقط این مورد را میتوان اضافه كرد كه زمامداران صنعت نظامی امریكا از این كار سود هنگفتی را عاید خود میكردند.
فیلم مستند «درهای تمدن بزرگ» بنا بر درخواست بینندگان دو بار این تلویزیون ایران پخش شد. فیلم از دو قسمت تشكیل شده بود: «نصیب ما» و «نصیب آنها». تصاویری وحشتناك از فقر و تهیدستی هزاران نفر در خرابههای تهران و روستاهای حومه آن و از سوی دیگر كاخهای با شكوه شاه واقع در باغهای سرسبز جلوی چشم بینندگان مجسم میشد. تضادهایی كه كشوری را متلاطم میكردند بر همگان روشن میشد. بلی، شاه فقط اینها را برای ایران به ارث گذاشته بود.
خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران كه خمینی به همراه ملت بنای آن را نهاده است مطابقت كاملی با منافع ملی كشور دارد و امروز نیز مورد تقدیر جامعه مترقی جهان است. ایدههای امام خمینی به عنوان رهبر بزرگ جهان اسلام كه در ماه ژوئن سال 1989 دار فانی را بدرود گفت در ایران همواره زنده خواهد بود. ملت و دولت ایران كه این ایده و اصول را تحقق میبخشند روزبروز گام بیشتری در راه ترقی، اعتلا و شكوفایی برمیدارد. ما نیز آرزومند موفقیت ملت و دولت ایران در این راه توسعه هستیم.
ریحان میرزازاده (آذربایجان ـ باكو)
(مارگارت تاچر، نخستوزیر اسبق انگلیس)
انقلاب اسلامی ایران یكی از مهمترین حوادث جهان و بویژه در خاورمیانه در اواخر قرن بیستم بود. انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری آیتالله خمینی به عنوان یكی از حقیقیترین و مردمیترین انقلاب های جهان نتیجه روندهای اجتماعی، سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوم در ایران محسوب میشود.
در آستانه جنگ جهانی دوم و نخستین روزهای جنگ، رضا شاه به دستنشانده و جاسوس آلمان در خاورمیانه تبدیل شده بود و در پاییز سال 1941 توسط انگلیسها (حامیان قبلی خود) سرنگون و به جمهوری آفریقای جنوبی تبعید شد. وینستون چرچیل در اعترافات خود در این باره گفته است: «ما بودیم كه رضاخان را شاه كردیم و ما نیز وی را از تخت سلطنت محروم ساختیم.» البته، رضا شاه صحنه سیاسی را ترك كرد ولی دستگاه استبدادی وی همچنان به جای خود باقی بود و مرگ، گرسنگی و سفاهت را ترویج میداد. علت اصلی مبارزات مردم علیه سلطنت پهلوی نیز از این مقوله سرچشمه میگرفت.
محمدرضا پهلوی كه در ماه سپتامبر سال 1941 در سرای نیاوران به مسند سلطنت تكیه زد و به مدت 38 سال یعنی دو برابر پدرش در قدرت ماند سعی میكرد به هر نحوی كه شده حاكمیت خود را حفظ كند.
بنیاد پهلوی كه هسته آن را وجوهات حاصله از فروش زمین های وقفی تشكیل میداد، بانك ها، شركت های بیمه، كشتی های بازرگانی، كارخانجات و مؤسسات جهانگردی، هتل ها و رستوران ها، قمارخانهها كازینوها و مراكز تفریحی را نیز به سیطره خود آورده بود. بسیاری از شركت ها و كمپانیها اعضای خانواده شاه را به رهبری خود انتخاب كرده و حقوق بسیار بالایی برای آنها اختصاص میدادند و رشوه هنگفتی به آن بنیاد میدادند. بدین طریق فرح همسر شاه ریاست 54 سازمان و مادرش دیبا رهبری 52 مؤسسه را بر عهده داشت. شركت ملی نفت ایران همه ساله میلیون ها دلار به بنیاد پهلوی رشوه میداد. حرص و طمع غلامرضا برادر شاه و مالك زمینهای وسیع در سواحل دریای خزر به جایی رسیده بود كه حتی كارگران شاغل در كشتی های بنادر جنوبی كشور بدون پرداخت سهم وی حق نداشتند پا به كشتی بگذارند.
در كنسرسیوم بینالمللی نفت كه به منظور استفاده از نفت ایران در سال 1954 ایجاد شده بود علاوه بر 5 شركت بزرگ آمریكایی كمپانی های انگلیسی و هلندی و فرانسوی نیز عضویت داشتند.
بنا بر محاسبات طرف ایرانی، در نتیجه قیمتگذاری ناعادلانه بر نفت استخراجی، اقتصاد كشور سالانه8 40 میلیون دلار لطمه میدید. هیچ مبلغی از درآمدهای حاصله از حمل و نقل نفت و پالایش آن عاید بودجه ایران نمیشد.
اقتصاد ایران دچار بحران عمیقی شده بود. بدهی ملی به میلیارد دلار میرسید. فقط برای بازپرداخت بهره بدهی ها میبایستی سالانه صد میلیون دلار اختصاص میدادند. تعداد بیكاران در كشور از 3 میلیون نفر فراتر رفته بود.
ی. فیودروف مؤلف مقاله تحت عنوان «ایران غارت شده» مندرج در شماره ماه دسامبر سال 1961 مجله «كرستیانكا» مینوشت: «دهها هزار نفر از روستاییان ایران در وضعیت اسفباری زندگی میكنند. اسارت سنگین سیاسی و استعمار بیرحمانه در روستاهای ایران به نقطه اوج خود رسیده است. 70 درصد كشتزارها به مالكین و 18 درصد به دولت و دربار شاهنشاهی و فقط 12 درصد به روستائیان تعلق دارد. طبق معمول، مالك، زمین خود را اجاره میدهد و در عوض آن 80 درصد از كالا را بدست میآورد. تكالیف و مالیاتهای گوناگون دهاتیان را آزار میدهد. صدها هزار نفر با بیكاری گریبانگیرند. انسان های بیزار از زندگی غیرقابل تحمل دست به جرایم گوناگون میزنند. شخصی به نام «حبیب شانی» كه در استان كرمان از كار اخراج شده بود دختر 10 سالهاش را با برق كشته و فرزندان 4 و 6 ساله را در حوض غرق نموده است.»
فقر و بیكاری هرگونه امیدی را از مردم سلب كرده بود. در سال های حاكمیت پهلوی كه بیش از نیم قرن به طول انجامید ملت ایران همه امكانات خود را از دست داد و از هرگونه حقوق بشر مرحوم مانده بود. ساواك (پلیس مخفی دولت) چشم و گوش و دست ضربتی حكومت دیكتاتوری بود. این نهاد در سال های 1957 ـ 1967 در نخستین ده ساله تأسیس خود دست به جنایات غیرقابل تصوری میزد و شایستهترین فرزندان ملت ایران را یعنی بیش از 360 هزار نفر را در زیرزمین های ادارات مخفی خود شكنجه كرده بود. بسیاری از آنها را بدون هیچگونه محاكمه به دار آویخته و تعدادی را نیز كه پرخطر میدانست سنگ بر گردنشان آویخته از بالگرد به دریا میانداختند.
به نوشته ناظرین بینالمللی، با دیدن سلول های مرگ ساواك انسان به وحشت میافتاد. در یكی از زندانها كه در نزدیكی تهران و زیركوهی ساخته و به زندان «اوین» معروف شده بود اجساد هزاران نفر كشف شد. ناظرین مزبور زیرزمین های «اوین» را «اونسیم و مایداناك ایران» نامیده بودند.
روحانیون كه در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش مهمی داشتند صفحات تكرار نشدنی تاریخ ایران را برای كشور رقم زدند. در سال های 60 قرن بیستم آیتالله روحالله موسوی خمینی یكی از پرنفوذترین روحانیون ایران بود. تشنج پیش آمده در روابط وی با پادشاهی پهلوی موجب شد تا ایشان ایران را ترك كند و به مدت 14 سال یعنی تا سال 1978 در مهاجرت به سر برد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آیت الله خمینی كه در سال 1964 از كشور تبعید شد مدتی در تركیه ماند و سپس به شهر نجف (عراق) كه اصلیترین مركز مذهب شیعه محسوب میشود مهاجرت میكند و مبارزات خود علیه شاه را از آنجا ادامه میدهد.
آیتالله خمینی وقتی كه در شهر نجف در تبعید بود مبارزات خود علیه رژیم ایران را از راه ها و روشهای مختلف گسترش میداد. ایشان ورقهها، بیانیهها و نوارهایی در محكومیت رژیم شاهنشاهی به ایران ارسال میكردند. سپس این روحانی مبارز مجبور شد زندگی خود را در فرانسه ادامه دهد.
خمینی در میان روحانیون ایران از همه به ملت نزدیكتر بوده و در جامعه نفوذ بیشتری داشت. مردم ایشان را دوست و به وی اعتماد داشتند.
بخش اصلی مبارزات ضدشاهنشاهی آیتالله خمینی را فعالیت نظری ـ ایدئولوژیك وی تشكیل میداد. به طوریكه، ایشان كتب متعدد چند جلدی درباره مسائل نظری و معنوی دین اسلام به رشته تحریر درآورد. ایشان در كتاب «كشف الاسرار» كه در سال 1972 به چاپ رسید سیاست های رضا شاه را به شدت محكوم كرده و خواستار لغو قوانین مصوب در سال های 20 ـ 30 شد.
فراخوان های انقلابی خمینی در اواخر سال های 1978 سرتاسر ایران را فراگرفت. نوارهای حاوی سخنرانی های خمینی در محكومیت شاه و دعوت از ایرانیان برای اجتناب از تأثیرات بیگانگان در همه مساجد ایران در دسترس بودند.
هر شب تهران غرق تاریكی میشد. كمبود فرآوردههای نفت، گاز و كالاهای اساسی حكمفرما بود و فروشگاه ها تعطیل میشدند. به منظور متزلزل ساختن مبارزات ضد شاهی مراجع دولتی منابع سوخت و غذا را از مردم پنهان داشته، مشكلات مصنوعی بر سر راه آنها ایجاد میكردند. ولی با این همه از شدت مبارزات كاسته نمیشد و در دیوارها و حصارهای منازل چنین شعارهایی مینوشتند، «كشته شدن در مبارزه با دژخیمان شاه بهتر از مرگ سیاه است.» شعارهای زیادی نیز سربازان را مورد خطاب قرار میداد. در یكی از این شعارها آمده بود «ارتش، باید ارتش مردمی باشی نه ارتش امریكایی.»
محمدرضا پهلوی نتوانست در مقابل خشم و غضب شدید ملت دوام بیاورد. در 16 ژانویه سال 1979 شاه ایران مخفیانه كشورش را ترك كرد. خبر فرار شاه موجب شادمانی مردم در خیابانهای تهران شد. انسان ها با خواندن ترانهها میرقصیدند. ساكنین شهر در هر جا مجسمههای شاه را تخریب و عكسهایش را پاره میكردند. صدای رسای بوق های اتومبیل همه جا را گرفته بود.
با اینكه شاه از كشور فرار كرده بود اعتصاب و تظاهرات مردم سر تا سر ایران را فرا گرفته بود. نمایندگان آنها اعلام میكردند تا زمانی كه حكومت بختیار دست نشانده شاه روی كار است كارگران مؤسسات و كارمندان وزارتخانهها كار نخواهند كرد.
بختیار نخستوزیر ارسال هواپیمای ویژه به پاریس برای انتقال خمینی و همراهانش به ایران را برای شركت ملی هواپیمایی ایران ممنوع كرد. هواپیمای «بوینگ 747» كه آماده پرواز بود بنا بر دستور فرماندهی نظامی غیرقابل استفاده گردید. تانكها فرودگاه بینالمللی تهران را محاصره و همه راه های منتهی به فرودگاه را مسدود كردند. باندهای فرودگاه و آشیانه هواپیماها به شدت كنترل میشود. نظامیان به پرواز و یا فرود هرگونه هواپیما در فرودگاه تهران اجازه نمیداند. این امر موجب درگیری شدید بین مخالفین و طرفداران رژیم گردید.
خبر مراجعت آیتالله خمینی به تهران در بامداد اول فوریه موجب خوشحالی فراوان در كشور شد.
برای شركت در مراسم استقبال پرشكوه از خمینی میتوان گفت كه همه ساكنین تهران و نیز ده ها هزار نفر از مردم سایر شهرستان ها به خیابان ها ریخته بودند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دسته خمینی برای عبور از تودههای مردمی بیكران در خیابان های تهران و رسیدن به بهشتزهرا (مدفن شهیدان مبارزات ضدشاهنشاهی) بیش از سه ساعت وقت تلف كردند. تظاهراتی در بهشتزهرا برپا شد. همه جادهها از فرودگاه تا بهشتزهرا به شعارهایی در طرفداری از سرنگونی رژیم شاه و تأسیس جمهوری آراسته شده بود.
نیروهای محرك اصلی انقلاب ایران را كارگران و روستاییان، صنعتگران، روشنفكران و جوانان تشكیل میداد. این نیروهای میهنپرست خواستار خروج كشور از پیمان های نظامی و تغییر رژیم خیانتكار كنونی و ایجاد روابط دوستی با كشورهای صلح دوست بود. لذا، اتحاد همه مردم و گروه ها تحت رهبری آیتالله خمینی، پیروزی انقلاب مردمی را تأمین كرد. بدین ترتیب به نظام سلطنتی 2500 ساله و ظلم 25 قرنی پایان داده شد.
لازم به ذكر است در كتاب 2 جلدی «زندگینامه امام خمینی» كه بر اساس سخنرانی های آیتالله خمینی رهبر ایدئولوژیك و دینی ـ سیاسی انقلاب سالهای 1978 ـ 79 تدوین شده است، سیاستهای ضد ایرانی شاه به شدت محكوم و از ماهیت دكترین اقتصادی سیاسی انقلاب سفید مفصلاً بحث میشود:
«انقلاب سیاه كه شاه به دروغ از آن به عنوان انقلاب سفید یاد میكند به جز برنامههای منفور برای غارت و چپاول ثروت های ملی و طبیعی كشور و تبدیل وطن به بازار فروش غرب و منبع مواد خام دولت های امپریالیست و جلوگیری از صنعتی شدن كشور چیز دیگری نیست.
انقلاب ساختگی شاه درست زمانی اتفاق افتاد كه كشور یك بشكه باروت را تداعی میكرد كه هر لحظه آمادگی انفجاری قوی را داشت. وطن ما در آستانه تحولات اساسی و بنیادین و انقلاب اصیل قرار داشت كه از اراده و عزم راسخ ملت سرچشمه میگرفت».
انقلاب اسلامی ایران وجهه منحصر به فردی در تاریخ جهان داشته و یك حادثه مهم و شگفتانگیزی بود. سیاستمداران معروف جهان انقلاب اسلامی ایران را كه در 11 فوریه 1979 در ایران به پیروزی رسید، به عنوان انقلاب مردمی و انقلاب ضدامپریالیستی و انقلاب ملی آزادی بخش دانستهاند.
فیدل كاسترو رهبر كوبا در این باره میگوید: «انقلابی كه در ایران رخ داد یك انقلاب حقیقی و انقلاب مردانگی بود.»
خبرنگاران بیشماری از كشورهای مختلف ضمن مراجعه به خمینی درباره اوضاع موجود در كشور از ایشان سئوال میكردند. آیتالله خمینی در مصاحبه با هفته نامه «تایم» آمریكا گفت: «شاه مرتكب جنایات بیشماری شده است. فقط در دو سال اخیر حاكمیت وی یعنی از زمانیكه مردم در اعتراض به رژیم سلطنتی برای ایجاد نظام جمهوری به مبارزه برخواستند، این جانی هزاران نفر را كشته و صدها هزار ایرانی را معلول كرده است. در دوران حاكمیت شاه ما را در حالت وابستگی اقتصادی به آمریكا قرار داده و ایران را ورشكست كرد. صنایع ما وابسته به غرب است و كشاورزی را شاه از بین برده است.»
به نوشته مطبوعات غرب شاه و خاندان وی ثروت هنگفتی را با خود به خارج برده است. وزیران، ژنرال ها و اعیان درباری غرق شده در باطلاق رشوهخواری و دزدی از خزانه دولتی مبالغ هنگفتی را به ارز خارجی در حساب هایی در بانك های سوئیس ریخته بودند. خمینی با اشاره به خرید بیحد اسلحه از خارج توسط شاه گفته بود: «ایران برای امپریالیسم فقط منبع نفتی نبود. ایران به پایگاه نظامی آمریكا نیز تبدیل شده بود. این پایگاه به پول ایران مجهز میشد و آمریكاییها اصلاً یك سنت هم هزینه نمیكردند.» فقط این مورد را میتوان اضافه كرد كه زمامداران صنعت نظامی امریكا از این كار سود هنگفتی را عاید خود میكردند.
فیلم مستند «درهای تمدن بزرگ» بنا بر درخواست بینندگان دو بار این تلویزیون ایران پخش شد. فیلم از دو قسمت تشكیل شده بود: «نصیب ما» و «نصیب آنها». تصاویری وحشتناك از فقر و تهیدستی هزاران نفر در خرابههای تهران و روستاهای حومه آن و از سوی دیگر كاخهای با شكوه شاه واقع در باغهای سرسبز جلوی چشم بینندگان مجسم میشد. تضادهایی كه كشوری را متلاطم میكردند بر همگان روشن میشد. بلی، شاه فقط اینها را برای ایران به ارث گذاشته بود.
خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران كه خمینی به همراه ملت بنای آن را نهاده است مطابقت كاملی با منافع ملی كشور دارد و امروز نیز مورد تقدیر جامعه مترقی جهان است. ایدههای امام خمینی به عنوان رهبر بزرگ جهان اسلام كه در ماه ژوئن سال 1989 دار فانی را بدرود گفت در ایران همواره زنده خواهد بود. ملت و دولت ایران كه این ایده و اصول را تحقق میبخشند روزبروز گام بیشتری در راه ترقی، اعتلا و شكوفایی برمیدارد. ما نیز آرزومند موفقیت ملت و دولت ایران در این راه توسعه هستیم.
ریحان میرزازاده (آذربایجان ـ باكو)