15-10-2014، 13:40
در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هجری، مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش می رسید و شکوفا شدن غنچه دیگری از گلهای بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت می داد. نام او «علی » و کنیه اش «ابوالحسن » بود. ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (سال ۱۸۳ هجری) در سن ۳۵ سالگی عهده دار مقام امامت و ولایت شد. مدت امامت آن بزرگوار ۲۰ سال طول کشید که ۱۰ سال آن با خلافت «هارون الرشید» ، ۵ سال با خلافت «محمد امین » و ۵ سال با خلافت «مامون » معاصر بود. امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود، شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مامون با حیله و نیرنگ به خراسان دعوت شد و سرانجام در آخر صفر سال ۲۰۳ هجری در سن ۵۵ سالگی به واسطه زهر مسموم شد و به شهادت رسید.
فضیلت های بی شمار
هنگامی که از فضیلتهای ائمه علیهم السلام سخن به میان می آید، عقل متحیر می شود، زبان گنگ و قلم بی رنگ می شود و همه به عجز و ناتوانی خود از بیان فضائل آن عرشیان بی همتا اعتراف می کنند و با ما این فراز از زیارت جامع را زمزمه می کنند که: «بابی انتم وامی ونفسی واهلی ومالی، من اراد الله بدء بکم ومن وحده قبل عنکم ومن قصده توجه بکم. موالی لا احصی ثنائکم ... (۳) پدر و مادر و جان و اهل و مالم به فدای شما باد. هر کس خدا را اراده کرد، از شما شروع کرد و هر کس خدا را به یگانگی شناخت از شما پذیرفت و هر کس اراده خدا کرد، به واسطه توجه به شما به چنین کاری موفق شد. [ای] پیشوایان من! صفات کمالیه شما را نمی توانم به شماره در آورم... .» قله های رفیع فضایل ائمه آن چنان بلند و دست نایافتنی است که علماء و دانشمندان ازدرک آن مقام عاجز و ناتوان، فصیحان و بلیغان عالم در بیان آنها گنگ می شوند.
همنشین قرآن
ابراهیم بن عباس می گوید: «وکان المامون یمتحنه بالسؤال عن کل شیئ فیجیب فیه وکان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآن؛ مامون، امام علیه السلام را با سوال از هر چیزی مورد امتحان قرار می داد و امام علیه السلام پاسخ می گفتند و سخن امام و جوابهای ایشان و مثالهایی که بیان می فرمودند، همه برگرفته از قرآن بود .» او در ادامه می گوید: «وکان یختمه فی کل ثلاث ویقول: لو اردت ان اختمه فی اقرب من ثلاثة لختمت و لکنی ما مررت بآیة قط الا فکرت فیها و فی ای شی ء انزلت و فی ای وقت، فلذلک صرت اختم فی ثلاثة ایام؛ ایشان در هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کردند و می فرمودند: اگر بخواهم می توانم در کمتر از سه روز هم قرآن را ختم کنم ولی هرگز آیه ای را نمی خوانم، مگر اینکه در آن آیه تفکر می کنم و اینکه [آن آیه] در مورد چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است و همین امر سبب شده است که در سه روز قرآن را ختم کنم .»
انس با نماز
اباصلت می گوید: به «سرخس » و خانه ای که امام رضا علیه السلام در آن محبوس شده بود رفتم و از دربان اجازه خواستم تا نزد امام بروم. گفت: نمی توانی نزد او بروی. گفتم: چرا نمی توانم؟ او گفت: «به خاطر اینکه امام در بیشتر اوقات روز و شب نماز می خواند و فقط یک ساعت در ابتدای روز و یک ساعت قبل از ظهر و ساعتی نیز به هنگام غروب خورشید نماز می خواند. او در این اوقات در سجده گاهش نشسته است و با پروردگار خویش مناجات می کند.» اباصلت می گوید: از او خواستم که در این اوقات برایم اجازه ورود بگیرد و او نیز چنین کرد و بر امام علیه السلام وارد شدم، در حالی که در تفکر بود .»
تواضع و فروتنی
امام رضا علیه السلام با تمام آن فضائل و مقاماتی که داشتند، در نهایت تواضع و فروتنی با مردم معاشرت می کردند و از آنجا که ایشان قسمتی از عمر شریف خویش را در مقام ولایت عهدی به سر می بردند، این سیره عملی الگوی بسیار مطلوبی برای شیعیان است. امیدواریم بتوانیم با تاسی به آن امام علیه السلام خود را از هرگونه فخر فروشی و تکبر رهانیده و مصداق واقعی «اذلة علی المؤمنین واعزة علی الکافرین » گردیم. در ذیل داستانی را که حاکی از نهایت تواضع آن حضرت است بیان می کنیم. روزی امام علیه السلام داخل حمام در گوشه ای نشسته بودند. مردی وارد شد و با بی احترامی به ایشان گفت: بر سر من آب بریز، ایشان نیز در نهایت فروتنی بر سر او آب می ریخت. ناگهان شخصی که امام را می شناخت وارد شد و بر سر آن مرد فریاد زد و گفت: «هلکت واهلکت، اتستخدم ابن بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و امام المسلمین؛ هلاک شدی و هلاک کردی، (کنایه از اینکه این کار تو باعث هلاک ما نیز خواهد شد). آیا فرزند دختر رسول خدا و امام مسلمانان را به خدمت می گیری؟» آن مرد که تازه امام علیه السلام را شناخته بود، خود را روی پاهای آن حضرت انداخت عرض می کرد: «هلا عصیتنی اذ امرتک؛ چرا هنگامی که به شما امر کردم، سرپیچی نکردید؟» امام علیه السلام فرمودند: «انها مثوبة ومااردت ان اعصیک فیما اثاب علیه؛ این عمل ثواب دارد و نخواستم در عملی که به خاطر آن ثواب داده می شوم، از تو سرپیچی کنم .»
بخشش های کریمانه
یعقوب بن اسحاق نوبختی می گوید: روزی مردی نزد علی بن موسی(ع) آمد و گفت: «اعطنی علی قدر مروتک؛ به من به اندازه مردانگی ات مالی عطا کن .» امام علیه السلام فرمودند: «لایسعنی ذلک؛ به این اندازه نمی توانم .» آن مرد گفت: «علی قدر مروتی؛ پس به اندازه مروت خودم عطا کن .» امام علیه السلام فرمود: «به این مقدار می پذیرم، پس به غلام خود فرمود: به او دویست دینار عطا کن.» همچنین یسع بن حمزه می گوید: مردی به خدمت علی بن موسی الرضا علیهما السلام آمد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا! من از محبین شما و پدرانتان هستم و از سفر حج باز می گردم، پول و زاد و توشه ام کمتر از آن است که مرا به مقصد برساند، اگر صلاح می دانید به من کمک کنید تا به شهر و دیارم برگردم. خداوند به من نعمت و امکاناتی داده که اگر برگردم، آنچه را که به من عطا کرده اید، از جانب شما صدقه خواهم داد و نیاز نیست که به من صدقه بدهید. در این هنگام، امام علیه السلام وارد خانه شد و مدتی بعد برگشت و دستخود را طوری که دیده نشود از در خانه بیرون آورد و به آن شخص فرمود: این دویست دینار را بگیر و از آن استفاده کن و نیازی نیست که آن را از جانب من صدقه بدهی. برو، من تو را نمی بینم و تو هم مرا نمی بینی. بعد از آن ماجرا، وقتی آن حضرت از خانه خارج شد، از ایشان سوال شد که چرا به این صورت به او کمک کردید؟ (چهره خود را از او مخفی کردید). آن حضرت فرمودند: «مخافة ان اری ذل السؤال فی وجهه لقضاء حاجته. اما سمعت حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله: المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجة والمذیع بالسیئة مخذول والمستتر بها مغفور؛ از ترس اینکه مبادا خواری درخواست کمک برای رفع حوائجش را در چهره او مشاهده کنم. آیا این حدیث را از رسول خدا(ص) نشنیده ای که: کسی که کار نیکی را در خفا انجام دهد، ثواب هفتاد حج برای اوست و کسی که معصیت و گناهی را آشکارا انجام دهد، خوار و ذلیل می شود و کسی که معصیت و گناه [خود] را از دیگران مخفی کند، بخشیده می شود .»
شاهدان اعمال
مناسب است نوشتار خود را با روایتی به پایان رسانیم که بیانگر شاهد بودن ائمه علیهم السلام نسبت به اعمال و رفتار ماست و اینکه اعمال ما هر صبح و شام بر آنان عرضه می شود. موسی بن سیار می گوید: با امام رضا علیه السلام در مکانی مشرف بر باغهای طوس بودیم، صدایی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم. جنازه ای را دیدیم که تشییع می شد. به همراه آنها حرکت کردیم، سپس امام علیه السلام رو به من کردند و فرمودند: «یا موسی بن سیار من تشییع جنازه ولی من اولیاءنا خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه لا ذنب علیه؛ ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان مارا تشییع کند، او از گناهانش رهایی می یابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود .» هنگامی که جنازه به کناره قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دست بر سینه آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: «ای فلانی، پسر فلانی! بهشت بر تو بشارت باد، که بعد از این ساعت بر تو ترسی نیست .» به امام عرض کردم: «جعلت فداک هل تعرف الرجل؟ آنها بقعة لم تطاها قبل یومک هذا؛ فدایت شوم، آیا این مرد را می شناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهاده اید.» امام علیه السلام فرمودند: «یا موسی اما علمت انا معاشر الائمة تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا ومساء، فما کان من التقصیر فی اعمالهم سالنا الله تعالی الصفح لصاحبه وما کان من العلو سالنا الله الشکر لصاحبه؛ ای موسی! آیا نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می شود. اگر در اعمال آنها تقصیر و کوتاهی باشد، از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش می کنیم و اگر در اعمال آنها علو و ارتقا باشد، از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) می نماییم.» امید است اعمالی انجام دهیم که وقتی بر امام عصر علیه السلام عرضه می گردد، سبب خوشحالی آن حضرت شود و نامه اعمالمان به رضایت ایشان ممهور گردد.
فضیلت های بی شمار
هنگامی که از فضیلتهای ائمه علیهم السلام سخن به میان می آید، عقل متحیر می شود، زبان گنگ و قلم بی رنگ می شود و همه به عجز و ناتوانی خود از بیان فضائل آن عرشیان بی همتا اعتراف می کنند و با ما این فراز از زیارت جامع را زمزمه می کنند که: «بابی انتم وامی ونفسی واهلی ومالی، من اراد الله بدء بکم ومن وحده قبل عنکم ومن قصده توجه بکم. موالی لا احصی ثنائکم ... (۳) پدر و مادر و جان و اهل و مالم به فدای شما باد. هر کس خدا را اراده کرد، از شما شروع کرد و هر کس خدا را به یگانگی شناخت از شما پذیرفت و هر کس اراده خدا کرد، به واسطه توجه به شما به چنین کاری موفق شد. [ای] پیشوایان من! صفات کمالیه شما را نمی توانم به شماره در آورم... .» قله های رفیع فضایل ائمه آن چنان بلند و دست نایافتنی است که علماء و دانشمندان ازدرک آن مقام عاجز و ناتوان، فصیحان و بلیغان عالم در بیان آنها گنگ می شوند.
همنشین قرآن
ابراهیم بن عباس می گوید: «وکان المامون یمتحنه بالسؤال عن کل شیئ فیجیب فیه وکان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآن؛ مامون، امام علیه السلام را با سوال از هر چیزی مورد امتحان قرار می داد و امام علیه السلام پاسخ می گفتند و سخن امام و جوابهای ایشان و مثالهایی که بیان می فرمودند، همه برگرفته از قرآن بود .» او در ادامه می گوید: «وکان یختمه فی کل ثلاث ویقول: لو اردت ان اختمه فی اقرب من ثلاثة لختمت و لکنی ما مررت بآیة قط الا فکرت فیها و فی ای شی ء انزلت و فی ای وقت، فلذلک صرت اختم فی ثلاثة ایام؛ ایشان در هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کردند و می فرمودند: اگر بخواهم می توانم در کمتر از سه روز هم قرآن را ختم کنم ولی هرگز آیه ای را نمی خوانم، مگر اینکه در آن آیه تفکر می کنم و اینکه [آن آیه] در مورد چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است و همین امر سبب شده است که در سه روز قرآن را ختم کنم .»
انس با نماز
اباصلت می گوید: به «سرخس » و خانه ای که امام رضا علیه السلام در آن محبوس شده بود رفتم و از دربان اجازه خواستم تا نزد امام بروم. گفت: نمی توانی نزد او بروی. گفتم: چرا نمی توانم؟ او گفت: «به خاطر اینکه امام در بیشتر اوقات روز و شب نماز می خواند و فقط یک ساعت در ابتدای روز و یک ساعت قبل از ظهر و ساعتی نیز به هنگام غروب خورشید نماز می خواند. او در این اوقات در سجده گاهش نشسته است و با پروردگار خویش مناجات می کند.» اباصلت می گوید: از او خواستم که در این اوقات برایم اجازه ورود بگیرد و او نیز چنین کرد و بر امام علیه السلام وارد شدم، در حالی که در تفکر بود .»
تواضع و فروتنی
امام رضا علیه السلام با تمام آن فضائل و مقاماتی که داشتند، در نهایت تواضع و فروتنی با مردم معاشرت می کردند و از آنجا که ایشان قسمتی از عمر شریف خویش را در مقام ولایت عهدی به سر می بردند، این سیره عملی الگوی بسیار مطلوبی برای شیعیان است. امیدواریم بتوانیم با تاسی به آن امام علیه السلام خود را از هرگونه فخر فروشی و تکبر رهانیده و مصداق واقعی «اذلة علی المؤمنین واعزة علی الکافرین » گردیم. در ذیل داستانی را که حاکی از نهایت تواضع آن حضرت است بیان می کنیم. روزی امام علیه السلام داخل حمام در گوشه ای نشسته بودند. مردی وارد شد و با بی احترامی به ایشان گفت: بر سر من آب بریز، ایشان نیز در نهایت فروتنی بر سر او آب می ریخت. ناگهان شخصی که امام را می شناخت وارد شد و بر سر آن مرد فریاد زد و گفت: «هلکت واهلکت، اتستخدم ابن بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و امام المسلمین؛ هلاک شدی و هلاک کردی، (کنایه از اینکه این کار تو باعث هلاک ما نیز خواهد شد). آیا فرزند دختر رسول خدا و امام مسلمانان را به خدمت می گیری؟» آن مرد که تازه امام علیه السلام را شناخته بود، خود را روی پاهای آن حضرت انداخت عرض می کرد: «هلا عصیتنی اذ امرتک؛ چرا هنگامی که به شما امر کردم، سرپیچی نکردید؟» امام علیه السلام فرمودند: «انها مثوبة ومااردت ان اعصیک فیما اثاب علیه؛ این عمل ثواب دارد و نخواستم در عملی که به خاطر آن ثواب داده می شوم، از تو سرپیچی کنم .»
بخشش های کریمانه
یعقوب بن اسحاق نوبختی می گوید: روزی مردی نزد علی بن موسی(ع) آمد و گفت: «اعطنی علی قدر مروتک؛ به من به اندازه مردانگی ات مالی عطا کن .» امام علیه السلام فرمودند: «لایسعنی ذلک؛ به این اندازه نمی توانم .» آن مرد گفت: «علی قدر مروتی؛ پس به اندازه مروت خودم عطا کن .» امام علیه السلام فرمود: «به این مقدار می پذیرم، پس به غلام خود فرمود: به او دویست دینار عطا کن.» همچنین یسع بن حمزه می گوید: مردی به خدمت علی بن موسی الرضا علیهما السلام آمد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا! من از محبین شما و پدرانتان هستم و از سفر حج باز می گردم، پول و زاد و توشه ام کمتر از آن است که مرا به مقصد برساند، اگر صلاح می دانید به من کمک کنید تا به شهر و دیارم برگردم. خداوند به من نعمت و امکاناتی داده که اگر برگردم، آنچه را که به من عطا کرده اید، از جانب شما صدقه خواهم داد و نیاز نیست که به من صدقه بدهید. در این هنگام، امام علیه السلام وارد خانه شد و مدتی بعد برگشت و دستخود را طوری که دیده نشود از در خانه بیرون آورد و به آن شخص فرمود: این دویست دینار را بگیر و از آن استفاده کن و نیازی نیست که آن را از جانب من صدقه بدهی. برو، من تو را نمی بینم و تو هم مرا نمی بینی. بعد از آن ماجرا، وقتی آن حضرت از خانه خارج شد، از ایشان سوال شد که چرا به این صورت به او کمک کردید؟ (چهره خود را از او مخفی کردید). آن حضرت فرمودند: «مخافة ان اری ذل السؤال فی وجهه لقضاء حاجته. اما سمعت حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله: المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجة والمذیع بالسیئة مخذول والمستتر بها مغفور؛ از ترس اینکه مبادا خواری درخواست کمک برای رفع حوائجش را در چهره او مشاهده کنم. آیا این حدیث را از رسول خدا(ص) نشنیده ای که: کسی که کار نیکی را در خفا انجام دهد، ثواب هفتاد حج برای اوست و کسی که معصیت و گناهی را آشکارا انجام دهد، خوار و ذلیل می شود و کسی که معصیت و گناه [خود] را از دیگران مخفی کند، بخشیده می شود .»
شاهدان اعمال
مناسب است نوشتار خود را با روایتی به پایان رسانیم که بیانگر شاهد بودن ائمه علیهم السلام نسبت به اعمال و رفتار ماست و اینکه اعمال ما هر صبح و شام بر آنان عرضه می شود. موسی بن سیار می گوید: با امام رضا علیه السلام در مکانی مشرف بر باغهای طوس بودیم، صدایی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم. جنازه ای را دیدیم که تشییع می شد. به همراه آنها حرکت کردیم، سپس امام علیه السلام رو به من کردند و فرمودند: «یا موسی بن سیار من تشییع جنازه ولی من اولیاءنا خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه لا ذنب علیه؛ ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان مارا تشییع کند، او از گناهانش رهایی می یابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود .» هنگامی که جنازه به کناره قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دست بر سینه آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: «ای فلانی، پسر فلانی! بهشت بر تو بشارت باد، که بعد از این ساعت بر تو ترسی نیست .» به امام عرض کردم: «جعلت فداک هل تعرف الرجل؟ آنها بقعة لم تطاها قبل یومک هذا؛ فدایت شوم، آیا این مرد را می شناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهاده اید.» امام علیه السلام فرمودند: «یا موسی اما علمت انا معاشر الائمة تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا ومساء، فما کان من التقصیر فی اعمالهم سالنا الله تعالی الصفح لصاحبه وما کان من العلو سالنا الله الشکر لصاحبه؛ ای موسی! آیا نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می شود. اگر در اعمال آنها تقصیر و کوتاهی باشد، از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش می کنیم و اگر در اعمال آنها علو و ارتقا باشد، از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) می نماییم.» امید است اعمالی انجام دهیم که وقتی بر امام عصر علیه السلام عرضه می گردد، سبب خوشحالی آن حضرت شود و نامه اعمالمان به رضایت ایشان ممهور گردد.