10-10-2014، 17:23
ادعاهایی افراطی نه اسلامی!!
چهارشنبه دوم مهرماه در شب شهادت امام جواد(علیه السلام) برنامه ای مستقیماً بر روی آنتن سیما قرار گرفت به نام «زنده باد زندگی» با اجرای مجری توانمند جناب آقای خسروی.
برنامه
این برنامه از سه بخش عمده تشکیل یافته بود:
اول. مصاحبه با سرکار خانم سویزی با موضوع «نقش خانواده در دفاع فرهنگی جامعه»
در این مصاحبه، ایشان خانواده ای را پیروز در جنگ فرهنگی دانستند که «رحمانی» باشد. این کارشناس در حوزه ی مطالعات زنان و معارف اسلامی راه دست یافتن به چنین خانواده ای را در گرو چند امر دانستند:
یکی «عقلانیت جهت دار» که در این باره فرمودند: اگر عبادت عقلانیت را پرورش ندهد نشان از این دارد که ما مواجهه ی درستی با عبادت نداشته ایم.
دیگر اینکه باید از کمند عادات و خواسته های ناشایستِ درون، رها شد و به تعبیر شهید مطهری به آزادی معنوی رسید. در ادامه این بخش روشن شد یکی از مصادیق این آزادی معنوی خارج شدن از توهّم خوب بودن است؛ این خشنودی آمیخته با توهّم که من نماز شب می خوانم، پدرم روحانی است و هشت سال جنگ بودم و ... مانع از خوب شدن انسان می شود. و در مرحله بعد باید به سمت قله تعالی و کمالات انسانی پیش رفت.
و آخر اینکه در تمام این مسیر باید صادقانه عمل کنیم؛ یعنی اگر 15 هستیم خود را 18 ننمایانیم و به تعبیری دیگر نمود ما بیش از بود ما نباشد. واقعیت را درست ببینیم و بر اساس واقع برنامه ریزی رو به رشدی داشته باشیم.
دوم. حضور در میان خانواده شیخ مومنی در مشهد مقدس
در این قسمت در امتداد سخنان سرکار خانم سویزی و نشان دادن الگوی عملی و واقعی برای آنچه ایشان بیان کردند به سراغ یک خانواده متدین و با صفای مشهدی رفتند که از سال ها پیش مجلسی داشتند ماهانه که با چند نفر آغاز شده و اکنون به جمعیتی حدود 150 نفری رسیده بود. محور اصلی این جلسه بهرهمندی از سخنان دانشمندان دینی، فراگیری احکام و معارف دین و نیز صله رحم و جویا شدن از حال یکدیگر بود.
نوع سخن گفتن و مطالبی که مصاحبه شوندگان بیان میکردند و نیز پوشش بانوان این جمع از کوچک تا بزرگ و حتی افراد مسن، خود گویای تأثیرگذاری این مجالس بر شخصیت و سبک زندگی آنها بود.
سوم. مصاحبه با خانوادهی حجت الاسلام صادقی از شهر قم (به شکل زنده در برنامه)
اما در این قسمت به یکباره ورق برمیگردد و هر چه در دو قسمت قبل رشته گشته بود پنبه میشود. بینندهای که از معیارهای خانوادهی رحمانی، حاکمیت عقل و نقل در زندگی، رهایی از توهّم خوب بودن و تلاش برای خوب شدن شنیده بود و تمام آن را به درستی در خانواده مومنی دیده بود به یکباره با خانوادهای مواجه میشود که پذیرش آن به عنوان یک الگوی دینی غیر قابل باور است و حتی در مخیلهی او هم نمیگنجد که بخواهد روزی مانند آنها شود.
برای بینندهی امروز که ذهنش پر است از شبهات حجاب و فتاوای مراجع هم بر عدم لزوم پوشش صورت ، واضح است روا نیست ادعا شود که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها است و اسلام بر آن تاکید دارد
این تعارض در ارائه به مخاطب هم در بخش ظاهری رخ داد و هم در بخش محتوایی:
در بخش ظاهر، مخاطب پس از آنکه نوع پوشش اسلامی معقول و معروف خانواده مومنی را میبیند و از عادی و راحت بودن حجاب صحیح اسلامی به خصوص حجاب زیبای دختر بچههای این خانواده با آن لبخند شیرینشان لذت میبرد به یکباره با صحنهای سخت و جامد مواجه میشود که یا تا به حال ندیده و اگر دیده هیچ گاه تصور نمیکرده این حجابی باشد که اسلام دستور داده باشد.
گذشته از آن برای بینندهی امروز که ذهنش پر است از شبهات حجاب و فتاوای مراجع هم بر عدم لزوم پوشش صورت ، واضح است روا نیست ادعا شود که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها است و اسلام بر آن تاکید دارد
در بخش محتوایی هم بخش قابل توجهی از آنچه این خانواده ی محترم بیان کردند نه برای بیننده ی فهیم قابل پذیرش بود؛ مانند ندیدن چهره ی همسر آینده تا حجله و نه از نظر تخصصی، مبتنی بر مبانی دینی؛ مانند نوع حجاب خانم ها. برخی موارد هم صدای شلیک خندهی بیننده را به هوا بلند میکرد (مانند نظر خانم درباره مردان که گفت: مرد هر چی زشتتر باشه بهتره). به این مجموعه اضافه کنید مطالب شگفتی که ادعا میشد و وقتی با تعجب مجری محترم مواجه میگشت پاسخی نداشت جز اینکه «اثبات شده»؛ اما کی؟ کجا؟ و از سوی کدام مرکز تحقیقاتی معتبر؟ معلوم نشد؛ مانند ساطع شدن اشعه ای از چشم مردان که موجب پیری زودرس در زنان میشود.
رسانه ملی
سخنی با دستاندرکاران پخش این مصاحبه
ابتدا تشکر و قدردانی میشود از این برنامهی خوب با موضوعی شایسته به نام «سبک زندگی» که انصافاً با دعوت از کارشناسان فهیم و آشنا با مبانی اسلامی سعی در معرفی شیوهی زندگی اسلامی دارد. گفتگوهای پرمحتوا و پخش گزارش هایی که نشان میدهد این سبک از زندگی واقعی است و میشود به آن عمل کرد (مانند گزارشی که از خانواده مومنی پخش شد) از نقاط قوت این برنامه است.
اما در دعوت از افراد و خانوادهها باید تلاش کرد آن هدف والا فراموش نشود؛ چون در این برنامه و با این موضوع، بیننده انتظار دارد با خانوادهای روبرو شود که تلاش دارد بر اساس موازین و احکام اسلامی زندگی کند؛ و الا اگر قرار باشد عدهای بیایند شیوهای را که مطابق با سلیقه و نظرات کاملاً شخصی خود برگزیدهاند را بازگو کنند (معیاری که در این مصاحبه بارها شنیده و یا فهمیده شد) این چه سودی برای مخاطب و چه ربطی به موضوع برنامه دارد؟
اگر گمان دعوت کنندهی محترم از این خانوادهی بسیار محترم این بوده که ایشان به دلیل حوزوی بودن، داشتن حجابی سخت و زندگی در شهر مقدس قم، نمونهای از زندگی به سبک اسلامی هستند سخت به اشتباه رفتهاند.
آنچه از این خانوادهی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود.
این نکته نیز دارای اهمیت است که ترجیع بند سخنان این خانواده «زندگی بر اساس دستورات اسلام، شهدا و ولایت» بود؛ نکتهای که مجری محترم، بسیار تلاش کرد تا بین آن با آنچه از آنها میدید و میشنید هماهنگی و وفاق برقرار کند که خود او هم متوجه نمیشود؛ برای همین چارهای نداشت جز خندیدن و ماله کشیدن.
آنچه از این خانوادهی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود
دلیل اینکه مدعی هستیم بخشی از آنچه گفته شد (بر خلاف ادعاهای پی در پی) برگرفته از مبانی دینی نبود و حاصل سلیقهی آمیخته با توهّم دین بود و برای همین نمیتوان این خانواده را صاحب سبک زندگی دینی دانست، بخشی به اعتراف خود ایشان بر میگردد که دلیل رفتارشان را نظر و اعتقاد شخصی عنوان کردند (مانند مرد هر چی زشتتر باشه بهتره) و اگر تصریح نکردند روشن بود که سلیقهی شخصی آنهاست (مانند نداشتن تلویزیون و صحبت نکردن با هیچ نامحرمی)؛ زیرا اسلام فی نفسه هیچ منعی برای این امور قائل نیست.
بخشی هم به دلیل آوریهای سست و بیاساسی برمیگردد که به ویژه مادر خانواده اصرار بر بیان آنها داشت؛ مانند دستور اسلام بر داشتن همان حجابی که او پسندیده است و یا دلالت تعدد زوجات بر بیعقلی مردان در زمان قبل از ظهور. بخشی هم مستندات بی سند بود؛ مانند همان اشعهی شگفتآور.
همهی این امور دست به دست هم داد تا این برنامه به رغم ادعاهای فراوان میهمانان و نیز تلاش های تحسین برانگیز مجری محترم بر اسلامی جلوه دادن این خانواده، ضمن مخدوش کردن دو بخش پیشین(سخنان کارشناس محترم و خانوادهی مومنی) نتیجهای برخلاف هدف به بار آورد که اگر نظر سنجی شود و یا به سایت هایی که این مصاحبه را انعکاس دادهاند مراجعه شود سوالات متعدد، تعجب، تمسخر، بیزاری از این سبک زندگی بخشی از اظهار نظر بینندگان بوده است.
پیشنهاد:
جا دارد برای این گونه گفتگوها کار تخصصی صورت بگیرد و از خانوادههایی که به واقع، مبتنی بر معیارهای اسلامی زندگی میکنند (که بحمدالله در قم و غیر قم این افراد فراوانند) برای گفتگو و شناساندن به مردم دعوت به عمل آید تا کام مردم ما از دیدن آنها و شنیدن ماجرای زندگی ایشان شیرین به شهد معنوی شود.
چهارشنبه دوم مهرماه در شب شهادت امام جواد(علیه السلام) برنامه ای مستقیماً بر روی آنتن سیما قرار گرفت به نام «زنده باد زندگی» با اجرای مجری توانمند جناب آقای خسروی.
برنامه
این برنامه از سه بخش عمده تشکیل یافته بود:
اول. مصاحبه با سرکار خانم سویزی با موضوع «نقش خانواده در دفاع فرهنگی جامعه»
در این مصاحبه، ایشان خانواده ای را پیروز در جنگ فرهنگی دانستند که «رحمانی» باشد. این کارشناس در حوزه ی مطالعات زنان و معارف اسلامی راه دست یافتن به چنین خانواده ای را در گرو چند امر دانستند:
یکی «عقلانیت جهت دار» که در این باره فرمودند: اگر عبادت عقلانیت را پرورش ندهد نشان از این دارد که ما مواجهه ی درستی با عبادت نداشته ایم.
دیگر اینکه باید از کمند عادات و خواسته های ناشایستِ درون، رها شد و به تعبیر شهید مطهری به آزادی معنوی رسید. در ادامه این بخش روشن شد یکی از مصادیق این آزادی معنوی خارج شدن از توهّم خوب بودن است؛ این خشنودی آمیخته با توهّم که من نماز شب می خوانم، پدرم روحانی است و هشت سال جنگ بودم و ... مانع از خوب شدن انسان می شود. و در مرحله بعد باید به سمت قله تعالی و کمالات انسانی پیش رفت.
و آخر اینکه در تمام این مسیر باید صادقانه عمل کنیم؛ یعنی اگر 15 هستیم خود را 18 ننمایانیم و به تعبیری دیگر نمود ما بیش از بود ما نباشد. واقعیت را درست ببینیم و بر اساس واقع برنامه ریزی رو به رشدی داشته باشیم.
دوم. حضور در میان خانواده شیخ مومنی در مشهد مقدس
در این قسمت در امتداد سخنان سرکار خانم سویزی و نشان دادن الگوی عملی و واقعی برای آنچه ایشان بیان کردند به سراغ یک خانواده متدین و با صفای مشهدی رفتند که از سال ها پیش مجلسی داشتند ماهانه که با چند نفر آغاز شده و اکنون به جمعیتی حدود 150 نفری رسیده بود. محور اصلی این جلسه بهرهمندی از سخنان دانشمندان دینی، فراگیری احکام و معارف دین و نیز صله رحم و جویا شدن از حال یکدیگر بود.
نوع سخن گفتن و مطالبی که مصاحبه شوندگان بیان میکردند و نیز پوشش بانوان این جمع از کوچک تا بزرگ و حتی افراد مسن، خود گویای تأثیرگذاری این مجالس بر شخصیت و سبک زندگی آنها بود.
سوم. مصاحبه با خانوادهی حجت الاسلام صادقی از شهر قم (به شکل زنده در برنامه)
اما در این قسمت به یکباره ورق برمیگردد و هر چه در دو قسمت قبل رشته گشته بود پنبه میشود. بینندهای که از معیارهای خانوادهی رحمانی، حاکمیت عقل و نقل در زندگی، رهایی از توهّم خوب بودن و تلاش برای خوب شدن شنیده بود و تمام آن را به درستی در خانواده مومنی دیده بود به یکباره با خانوادهای مواجه میشود که پذیرش آن به عنوان یک الگوی دینی غیر قابل باور است و حتی در مخیلهی او هم نمیگنجد که بخواهد روزی مانند آنها شود.
برای بینندهی امروز که ذهنش پر است از شبهات حجاب و فتاوای مراجع هم بر عدم لزوم پوشش صورت ، واضح است روا نیست ادعا شود که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها است و اسلام بر آن تاکید دارد
این تعارض در ارائه به مخاطب هم در بخش ظاهری رخ داد و هم در بخش محتوایی:
در بخش ظاهر، مخاطب پس از آنکه نوع پوشش اسلامی معقول و معروف خانواده مومنی را میبیند و از عادی و راحت بودن حجاب صحیح اسلامی به خصوص حجاب زیبای دختر بچههای این خانواده با آن لبخند شیرینشان لذت میبرد به یکباره با صحنهای سخت و جامد مواجه میشود که یا تا به حال ندیده و اگر دیده هیچ گاه تصور نمیکرده این حجابی باشد که اسلام دستور داده باشد.
گذشته از آن برای بینندهی امروز که ذهنش پر است از شبهات حجاب و فتاوای مراجع هم بر عدم لزوم پوشش صورت ، واضح است روا نیست ادعا شود که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها است و اسلام بر آن تاکید دارد
در بخش محتوایی هم بخش قابل توجهی از آنچه این خانواده ی محترم بیان کردند نه برای بیننده ی فهیم قابل پذیرش بود؛ مانند ندیدن چهره ی همسر آینده تا حجله و نه از نظر تخصصی، مبتنی بر مبانی دینی؛ مانند نوع حجاب خانم ها. برخی موارد هم صدای شلیک خندهی بیننده را به هوا بلند میکرد (مانند نظر خانم درباره مردان که گفت: مرد هر چی زشتتر باشه بهتره). به این مجموعه اضافه کنید مطالب شگفتی که ادعا میشد و وقتی با تعجب مجری محترم مواجه میگشت پاسخی نداشت جز اینکه «اثبات شده»؛ اما کی؟ کجا؟ و از سوی کدام مرکز تحقیقاتی معتبر؟ معلوم نشد؛ مانند ساطع شدن اشعه ای از چشم مردان که موجب پیری زودرس در زنان میشود.
رسانه ملی
سخنی با دستاندرکاران پخش این مصاحبه
ابتدا تشکر و قدردانی میشود از این برنامهی خوب با موضوعی شایسته به نام «سبک زندگی» که انصافاً با دعوت از کارشناسان فهیم و آشنا با مبانی اسلامی سعی در معرفی شیوهی زندگی اسلامی دارد. گفتگوهای پرمحتوا و پخش گزارش هایی که نشان میدهد این سبک از زندگی واقعی است و میشود به آن عمل کرد (مانند گزارشی که از خانواده مومنی پخش شد) از نقاط قوت این برنامه است.
اما در دعوت از افراد و خانوادهها باید تلاش کرد آن هدف والا فراموش نشود؛ چون در این برنامه و با این موضوع، بیننده انتظار دارد با خانوادهای روبرو شود که تلاش دارد بر اساس موازین و احکام اسلامی زندگی کند؛ و الا اگر قرار باشد عدهای بیایند شیوهای را که مطابق با سلیقه و نظرات کاملاً شخصی خود برگزیدهاند را بازگو کنند (معیاری که در این مصاحبه بارها شنیده و یا فهمیده شد) این چه سودی برای مخاطب و چه ربطی به موضوع برنامه دارد؟
اگر گمان دعوت کنندهی محترم از این خانوادهی بسیار محترم این بوده که ایشان به دلیل حوزوی بودن، داشتن حجابی سخت و زندگی در شهر مقدس قم، نمونهای از زندگی به سبک اسلامی هستند سخت به اشتباه رفتهاند.
آنچه از این خانوادهی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود.
این نکته نیز دارای اهمیت است که ترجیع بند سخنان این خانواده «زندگی بر اساس دستورات اسلام، شهدا و ولایت» بود؛ نکتهای که مجری محترم، بسیار تلاش کرد تا بین آن با آنچه از آنها میدید و میشنید هماهنگی و وفاق برقرار کند که خود او هم متوجه نمیشود؛ برای همین چارهای نداشت جز خندیدن و ماله کشیدن.
آنچه از این خانوادهی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود
دلیل اینکه مدعی هستیم بخشی از آنچه گفته شد (بر خلاف ادعاهای پی در پی) برگرفته از مبانی دینی نبود و حاصل سلیقهی آمیخته با توهّم دین بود و برای همین نمیتوان این خانواده را صاحب سبک زندگی دینی دانست، بخشی به اعتراف خود ایشان بر میگردد که دلیل رفتارشان را نظر و اعتقاد شخصی عنوان کردند (مانند مرد هر چی زشتتر باشه بهتره) و اگر تصریح نکردند روشن بود که سلیقهی شخصی آنهاست (مانند نداشتن تلویزیون و صحبت نکردن با هیچ نامحرمی)؛ زیرا اسلام فی نفسه هیچ منعی برای این امور قائل نیست.
بخشی هم به دلیل آوریهای سست و بیاساسی برمیگردد که به ویژه مادر خانواده اصرار بر بیان آنها داشت؛ مانند دستور اسلام بر داشتن همان حجابی که او پسندیده است و یا دلالت تعدد زوجات بر بیعقلی مردان در زمان قبل از ظهور. بخشی هم مستندات بی سند بود؛ مانند همان اشعهی شگفتآور.
همهی این امور دست به دست هم داد تا این برنامه به رغم ادعاهای فراوان میهمانان و نیز تلاش های تحسین برانگیز مجری محترم بر اسلامی جلوه دادن این خانواده، ضمن مخدوش کردن دو بخش پیشین(سخنان کارشناس محترم و خانوادهی مومنی) نتیجهای برخلاف هدف به بار آورد که اگر نظر سنجی شود و یا به سایت هایی که این مصاحبه را انعکاس دادهاند مراجعه شود سوالات متعدد، تعجب، تمسخر، بیزاری از این سبک زندگی بخشی از اظهار نظر بینندگان بوده است.
پیشنهاد:
جا دارد برای این گونه گفتگوها کار تخصصی صورت بگیرد و از خانوادههایی که به واقع، مبتنی بر معیارهای اسلامی زندگی میکنند (که بحمدالله در قم و غیر قم این افراد فراوانند) برای گفتگو و شناساندن به مردم دعوت به عمل آید تا کام مردم ما از دیدن آنها و شنیدن ماجرای زندگی ایشان شیرین به شهد معنوی شود.