در باغ دلم یک گل شاداب ندارم
از لذت دیدار شما خواب ندارم
صد دفتر صد برگ پر از شعر سفید است
در شان شما
یک غزل ناب ندارم
ته فنجان قهوه ام
کف دستم
یا پیشانی ام را ببین
چیزی نمی بینی؟
مثلا خطی
حرفی
یا چیزی که بتوان تو را
به من نسبت داد ؟
بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند
همش به آغوششان بدهکار می مانی
حضورشان گـرم است
سکوتشان خالی می کند دل ِآدم را
آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !
هر دم هر لحظه کم می آوریشان
آخ که چقدر کم دارمت
معجزهها با باد رفتهاند
و چشمانی که چشم مرا گرفت
همیشه در حاشیهی آینه جا ماند
و پشت پنجره چقدر نیامد
آنکه قرار بود
ذهنـــم فلـــــج می شود
وقتــــــی می خــوانمــت و تــــــو نمی گویی جانــــــم ؟
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست
اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی !
رفته اند !
نیستند
دلم ، صبر و قرارم ، دستانت ، نگاهت ، هوش از سرم
بیاورشان
درد داره
یکی می شه همه ی زندگیت
ولی هیچ جای زندگیت حضور نداره !
درد بزرگیه
برای کسی که متوجه نبودنت نیست
پرپر بشی
ولی وقتی بعد از یک روز در به دری و دلواپسی
بهش می گی نگرانت بودم دلم هزار راه رفت
تموم چیزی که می شنوی
یک مرسی خشک و خالیه
چه “شوری” میزند دلم وقتی…
در چشم دیگران
انقدر “شیرین” میشوی !
چشمانت اتش به جان کدام راه گم کرده ای میزند باز که از حرارتش دل بی قرار من اینگونه میسوزد.. چند نگاه خسته دیگر به انتظارت
بنشینم .. چند شبانه.. چند عاشقانه..
از این میعادگاه تکراری خسته ام ...
بیا اینبار جای دیگری قرار بگذاریم ، برای با هم بودن !
جایی جز “خیالم”
دیگر حالی نمی ماند وقتی گذشته ات با آینده تبانی کرده باشد …
مسیج زیبا بیقراریصفحه های تقویم مرا یاد گذر زمان می اندازند !
نمیدانم ، پس کی زندگی شروع می شود . . ؟
از لذت دیدار شما خواب ندارم
صد دفتر صد برگ پر از شعر سفید است
در شان شما
یک غزل ناب ندارم
ته فنجان قهوه ام
کف دستم
یا پیشانی ام را ببین
چیزی نمی بینی؟
مثلا خطی
حرفی
یا چیزی که بتوان تو را
به من نسبت داد ؟
بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند
همش به آغوششان بدهکار می مانی
حضورشان گـرم است
سکوتشان خالی می کند دل ِآدم را
آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !
هر دم هر لحظه کم می آوریشان
آخ که چقدر کم دارمت
معجزهها با باد رفتهاند
و چشمانی که چشم مرا گرفت
همیشه در حاشیهی آینه جا ماند
و پشت پنجره چقدر نیامد
آنکه قرار بود
ذهنـــم فلـــــج می شود
وقتــــــی می خــوانمــت و تــــــو نمی گویی جانــــــم ؟
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست
اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی !
رفته اند !
نیستند
دلم ، صبر و قرارم ، دستانت ، نگاهت ، هوش از سرم
بیاورشان
درد داره
یکی می شه همه ی زندگیت
ولی هیچ جای زندگیت حضور نداره !
درد بزرگیه
برای کسی که متوجه نبودنت نیست
پرپر بشی
ولی وقتی بعد از یک روز در به دری و دلواپسی
بهش می گی نگرانت بودم دلم هزار راه رفت
تموم چیزی که می شنوی
یک مرسی خشک و خالیه
چه “شوری” میزند دلم وقتی…
در چشم دیگران
انقدر “شیرین” میشوی !
چشمانت اتش به جان کدام راه گم کرده ای میزند باز که از حرارتش دل بی قرار من اینگونه میسوزد.. چند نگاه خسته دیگر به انتظارت
بنشینم .. چند شبانه.. چند عاشقانه..
از این میعادگاه تکراری خسته ام ...
بیا اینبار جای دیگری قرار بگذاریم ، برای با هم بودن !
جایی جز “خیالم”
دیگر حالی نمی ماند وقتی گذشته ات با آینده تبانی کرده باشد …
مسیج زیبا بیقراریصفحه های تقویم مرا یاد گذر زمان می اندازند !
نمیدانم ، پس کی زندگی شروع می شود . . ؟