14-09-2014، 22:43
کاریکلماتور، زبان گویایی است که شوخی میکند، میخنداند و به طعنه سخن میگوید، به ناهنجاریها و بدیها شلیک میکند و گاهی ناملایمات و سختیهای زندگی را با طنز تلخ بیان میکند. دردهای اجتماعی را خوب میشناسد و هر اتفاق کوچکی را شاید کمی اغراقآمیز با نیشخندی کنایهدار مورد توجه قرار میدهد و می توان گفت یکی از جلوههای زیبای ادب و هنر معاصر است. کاریکلماتور حاصل پیوند "کاریکاتور" و "کلمه" است. این نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. چون به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی بود که با کلمه بیان شده بود و بقول سهراب گل هاشم، به بازی با کلمات و شوخی با کلمات هم کاریکلماتور گفته میشود.
کاریکلماتور، مخاطبهای آگاه و اندیشمند دارد که آنها را با تبسم، به تفکر وادار میکند. بسیاری از جملات طنز در نگاه اول یک شوخی ساده و خندهدار بهنظر میرسد ولی اثرات واقعی آن پس از کمی تفکر و شاید تعجب برای مخاطب آشكار میشود. نمونه های کاریکلماتور را می توان در عرصه های مختلف خصوصا اجتماعی دید یا شنید و بطورکلی وقتی عاشق طنز باشی و بزرگترین آرزویت فقرزدایی از شادی باشد آنوقت است که کاریکلماتور بیشتر برایت شیرین و دلنشین می شود
1ـ اگر حرف مُفت را می خریدند ، خیلی ها میلیاردر بودند.
2_ آدم « بی باک » از سوخت هسته ای استفاده می کند.
3ـ امروز همان راه حل های دیروز است.
4ـ سکوت به جرم پوزخند به عدالت محاکمه شد.
5_ فقط آدم های پُر حرف , سکوت ذخیره می کنند.
6ـ آنقدر در خودم فرو رفتم که سر از قوزک پایم در آوردم.
7_ کبوتر آزادی از آسمان هفتم تقاضای پناهندگی کرد.
8ـ بعضی ها روی شاخه نشسته و بعضی ها مشغول خوشه بندی.
9_ رشته سخن را بدست گرفت و کلاهی نو برای مردم بافت.
10 _ اگر ساقی چشمان تو باشد , یک استکان چای هم مستم می کند.
11 _ بیشتر اوقات افکارم را با سکوت , سانسور می کنم.
12ـ آجر فشاری هیچ نسبتی با گروه فشار ندارد.
13ـ اوج پرواز روزنامه نگارها خطوط قرمز است.
14ـ برای روشن كردن منظورش ، همه چیز را به آتش كشید.
15ـ وضعش «توپ» بود ولی با یک «شوت» از میدان خارج شد.
16ـ دست هایم تصمیم گرفتند که مرا نه دست به سینه کنند و نه دست به کمر.
17 _ نقاش فقیر «درد» می کشید.
18ـ خر نادان ، دوست خوب خر سوار است.
19ـ در نبودنت ، خاطراتت خود نمایی می کند.
20_ مخالفان آزادی افق را با لکه های سیاه کدر کردند.
21ـ عشق زنی بود که سیگار نمی کشید و من ترکش کردم.
22_ عاشق با تلسکوپ و حسود با میکروسکوپ به دنیا نگاه می کند.
23_ بی توجهی شهرداری به دست اندازها یعنی دست انداختن مردم.
24_ در روزهای بارانی اعداد در زیر رادیکال پنهان می شوند.
25_ قشنگ ترین و زیباترین ساعت دنیا، ساعتی بود که دیدمت.
26_ وقتی گفتم حرف دلت را بزن، گفت گرسنه ام.
27_ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد.
28_ خیلی ها تنها پشت گرمیشان آفتاب داغ است.
29_ بازداشتگاه عکس ها آلبوم است.
30_ بی دست و پاترین موجود مار است ولی همه از آن می ترسند.
31_ شیرین ترین ماه , ماه عسل است.
32_ خیلی از موش ها حتی به گربه ها هم محل سگ نمی گذارند.
33_ خُر و پُف , همان پُر حرفی کردن در خواب است.
34_ برای گوش های سنگینش , نیاز به یک باربر داشت.
35_ کرم شب تاب , چراغ قوه حیوانات است.