11-09-2014، 10:41
هیچ چیز بدون اجازه و موافقت شما نمی تواند سبب ساز شادمانی و شادکامی در شما شده و هیچ چیز نمی تواند بدون اجازه تان موجب حزن و اندوهتان شود.
هیچ کس و هیچ عاملی توان ربایش و زایل ساختن شادی و سرورتان را ندارد. به عبارت دیگر درواقع این خود شما هستید که وجود و سرورتان را وابسته به دیگران و عوامل بیرونی می کنید. دانستن این نکته مهم است که تنها مشکل شما این است که متوجه نیستید که خودتان هیچ گونه مشکلی ندارید.
به زبان دیگر هیچ گونه کاستی در بطن وجودتان به چشم نمی خورد ممکن است شخصی بتواند به بهترین همسر، شغل و تناسب اندام دست یابد ؛ با این وجود این عوامل نقش چندانی در اعتلای روحی و روانی نداشته باشند. وجود و ضمیرتان هیچ نیازی به اصلاح و بازنگری نداشته و تنها نیازش این است که به درستی شناخته شده و درک گردد.
هدف زندگی این است که رشد کرده و شکوفا شوید و بدین وسیله به عالی ترین مراتب انسانیت نایل گردید. انسان برای این که خود را کامروا و کامیاب بیابد لازم است که اهداف خود را در زندگی تحقق بخشد. اهداف و آرزوهای اشخاص در زندگی متنوع و گسترده است. از جمله این آرزوها می توان به ازدواج ایده آل، فرزندانی نیک، شغلی مناسب و احترام آور و... اشاره کرد.
اهداف و مقاصد در زندگی تبدیل به بایدهای شما می شوند. زندگی انسان بر روی این کره خاکی به سان یک کلاس درس است و ما آدمیان شاگردان و دانش آموزان کلاس درس زندگی بوده و لازم است که به بهترین شکل دروس لازم را بیاموزیم.
به بیان دیگر ضرورتی ندارد که همه چیز در زندگی مرتب و منظم بوده و اوضاع و احوال زندگی بر وفق مرادمان باشد. بلکه باید موقعیت های گوناگون زندگی ما را به چالش و مبارزه طلبیده و در اثر غلبه کردن بر این مشکلات درس های اساسی زندگی را بیاموزیم و پیوسته به سوی شکوفایی و پویایی سیر کنیم.
زمانی که فرد نمی تواند بایدها و اهداف از پیش تعیین شده فرد را در زندگی عملی سازد، احساس شکست و ناکامی می کند. اما اگر فرد زندگی را به سان یک کلاس درس بپندارد و هدفش این باشد که در این کلاس کامیاب و موفق گردد در آن صورت فرد تجارب گوناگون زندگی را از زوایای متفاوتی مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد.
به قیمت به دست آوردن چیزهای تازه در زندگی لازم است از برخی داشته های پیشین خود چشم پوشی نماییم و این فقدان و کاستی است که سبب ناراحتی و درد در انسان می شود. یک واقعیت این است که بین آنچه خوشایند و آنچه که سودمند است تفاوت وجود دارد. تغییر و تحول در زندگی گریزناپذیر است بنابراین مقاومت و سرسختی بیهوده بوده و لازم است که در برابر جریان و سیر طبیعی زندگی سر تسلیم فرود آورید.
انسان ها تلاش می کنند که در زندگی خود ثبات ایجاد کرده و کنترل امور را به دست بگیرند تا بدین وسیله حتی المقدور همه چیز در زندگی قابل پیش بینی باشد.
خجسته ترین و اصیل ترین لحظه زندگی تان زمانی است که اراده می کنید از حقایق حیات آگاه شوید، عزم قاطعی که تزلزل ناپذیر است. پیش چشمان خود نوعی زیست را مجسم کنید که هر روز صبح هیجان زده و مشتاق از خواب برخاسته و شب هنگام خالصانه و صادقانه با خود می گویید که روز خارق العاده ای را پشت سر گذاشته اید.
موقعی در زندگی انسان پدیدار می شود که لازم است فرد از تغییر و تحول زندگی ساز با آغوش باز استقبال کند. چه اگر فرد در برابر این حرکت و تحول ایستادگی و مقاومت از خود نشان دهد، بدون تردید با مشکل مواجه می شود
اسرار دهگانه ی شادکامی در زندگی به قرار زیر می باشد:
1 – تمامی عوامل، ضروریات و ملزومات شادکامی در درون تان موجود می باشد
2 – هدف زندگی این است که رشد کرده و شکوفا شوید و بدین وسیله به عالی ترین مراتب انسانیت نایل گردید
3 – تغییر و تحول در زندگی گریزناپذیر است، بنابراین مقاومت و سرسختی بیهوده بوده و لازم است که در برابر جریان و سیر طبیعی زندگی سر تسلیم فرود آورید.
4– همه موانع و مشکلات زندگی درس هایی در لباس مبدل هستند، به آنها احترام بگذارید و از آنها درس بیاموزید
5 – ذهن شما تجارب حقیقی را می آفریند، پس یاد بگیرید که با ذهن خود دوست باشید
6 – ترس ، سرزندگی و پویایی را از شما می رباید، برای غلبه بر آن شجاعت و شهامت خود را، از ترس خود قوی تر سازید
7 – برای این که به دیگری عشق بورزید و یا دوست داشته شوید، لازم است در ابتدا عاشق خود باشید
8 – روابط گوناگون شما به سان آینه هایی در برابر دیدگان شما هستند و همه اشخاصی که با آنها حشر و نشر دارید، آموزگاران شما می باشند.
9– آزادی حقیقی به کنش و پاسخ شما در برابر زندگی بستگی دارد، نه به پاسخ زندگی در برابر شما
10 – تنها راه چاره مشکلات و مسایل زندگی ، عشق است و بس.
شما به کمک این اصول می توانید راحت تر به درک و فهم زندگی اصیل نایل شده و هرگاه در زندگی احساس آشفتگی، دلمردگی و گمگشتگی می کنید ، دست به دامن این اصول حیات بخش شده و بدین وسیله به آرامش و خشنودی حقیقی نایل شوید.
در هر مقطع سنی زمانی فرا می رسد که او از هر حیث برای شکوفایی و بالندگی آمادگی دارد. به همین ترتیب، موقعی در زندگی انسان پدیدار می شود که لازم است فرد از تغییر و تحول زندگی ساز با آغوش باز استقبال کند. چه اگر فرد در برابر این حرکت و تحول ایستادگی و مقاومت از خود نشان دهد، بدون تردید با مشکل مواجه می شود.
هیچ چیز و هیچ کس جز خود شما نمی تواند سبب ساز آرامش و آسایش شما شود. فرد علیرغم محاسبات و برنامه ریزی های دقیق خویش باز هم با حالات و عوامل غیرقابل کنترل مواجه می شود، چون انسان ها از ماهیت و شخصیتی متفاوت برخوردار هستند و جلوی پیشامدها و حوادث را نمی توانند بگیرند.
در چنین موقعیتی است که به طور ناخواسته بشقاب های زندگی فرد از تعادل خارج شده و در اثر اصابت با زمین کاملا متلاشی می گردند و بدین واسطه مشکلات محسوسی را به شخص تحمیل می کنند. لذا بدین گونه است که به سادگی آرامش و خشنودی فرد دستخوش تزلزل و تلاطم می شود. به زبان ساده، چنانچه فرد خرسندی و خشنودی خویش را با عوامل بیرونی مرتبط سازد هیچ گاه به این مهم نایل نخواهد شد، زیرا عوامل و شرایط خارجی از چارچوب قدرت شخص خارج بوده و هرآن دستخوش تغییر و تحول می شوند. بنابراین غیرقابل پیش بینی بوده و کیفیتی ثابت و ایستا ندارند، لذا بدین دلیل است که در تمامی حالات و شرایط خواسته های فرد تحقق نمی یابد.
زندگی را از درون آغاز کنید، زندگی از درون به بیرون جاری و ساری می شود. شادمانی و خشنودی شما به دلیل آن چیزهایی است که در بطن و درونتان جریان دارد و اندوه تان نیز به دلیل کیفیات و ذهنیات درونتان است. به زبان ساده تر، چگونگی دنیایتان در بطن وجودتان شکل می گیرد. شادی و غم انسان ، رابطه تنگاتنگی با چگونگی برداشت ها و تلقیات درونی فرد دارد.
شادمانی ، تصمیمی است که فرد در موقعیتی خاص می گیرد و چیزی نیست که از بیرون به شخص ارزانی شود. غم و اندوه شخص نیز این گونه تفسیر و تاویل می شود یعنی عوامل خارجی و بیرونی در احساس حزن و اندوه فرد نقش آفرین نمی باشند.
هیچ کس و هیچ عاملی توان ربایش و زایل ساختن شادی و سرورتان را ندارد. به عبارت دیگر درواقع این خود شما هستید که وجود و سرورتان را وابسته به دیگران و عوامل بیرونی می کنید. دانستن این نکته مهم است که تنها مشکل شما این است که متوجه نیستید که خودتان هیچ گونه مشکلی ندارید.
به زبان دیگر هیچ گونه کاستی در بطن وجودتان به چشم نمی خورد ممکن است شخصی بتواند به بهترین همسر، شغل و تناسب اندام دست یابد ؛ با این وجود این عوامل نقش چندانی در اعتلای روحی و روانی نداشته باشند. وجود و ضمیرتان هیچ نیازی به اصلاح و بازنگری نداشته و تنها نیازش این است که به درستی شناخته شده و درک گردد.
هدف زندگی این است که رشد کرده و شکوفا شوید و بدین وسیله به عالی ترین مراتب انسانیت نایل گردید. انسان برای این که خود را کامروا و کامیاب بیابد لازم است که اهداف خود را در زندگی تحقق بخشد. اهداف و آرزوهای اشخاص در زندگی متنوع و گسترده است. از جمله این آرزوها می توان به ازدواج ایده آل، فرزندانی نیک، شغلی مناسب و احترام آور و... اشاره کرد.
اهداف و مقاصد در زندگی تبدیل به بایدهای شما می شوند. زندگی انسان بر روی این کره خاکی به سان یک کلاس درس است و ما آدمیان شاگردان و دانش آموزان کلاس درس زندگی بوده و لازم است که به بهترین شکل دروس لازم را بیاموزیم.
به بیان دیگر ضرورتی ندارد که همه چیز در زندگی مرتب و منظم بوده و اوضاع و احوال زندگی بر وفق مرادمان باشد. بلکه باید موقعیت های گوناگون زندگی ما را به چالش و مبارزه طلبیده و در اثر غلبه کردن بر این مشکلات درس های اساسی زندگی را بیاموزیم و پیوسته به سوی شکوفایی و پویایی سیر کنیم.
زمانی که فرد نمی تواند بایدها و اهداف از پیش تعیین شده فرد را در زندگی عملی سازد، احساس شکست و ناکامی می کند. اما اگر فرد زندگی را به سان یک کلاس درس بپندارد و هدفش این باشد که در این کلاس کامیاب و موفق گردد در آن صورت فرد تجارب گوناگون زندگی را از زوایای متفاوتی مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد.
به قیمت به دست آوردن چیزهای تازه در زندگی لازم است از برخی داشته های پیشین خود چشم پوشی نماییم و این فقدان و کاستی است که سبب ناراحتی و درد در انسان می شود. یک واقعیت این است که بین آنچه خوشایند و آنچه که سودمند است تفاوت وجود دارد. تغییر و تحول در زندگی گریزناپذیر است بنابراین مقاومت و سرسختی بیهوده بوده و لازم است که در برابر جریان و سیر طبیعی زندگی سر تسلیم فرود آورید.
انسان ها تلاش می کنند که در زندگی خود ثبات ایجاد کرده و کنترل امور را به دست بگیرند تا بدین وسیله حتی المقدور همه چیز در زندگی قابل پیش بینی باشد.
خجسته ترین و اصیل ترین لحظه زندگی تان زمانی است که اراده می کنید از حقایق حیات آگاه شوید، عزم قاطعی که تزلزل ناپذیر است. پیش چشمان خود نوعی زیست را مجسم کنید که هر روز صبح هیجان زده و مشتاق از خواب برخاسته و شب هنگام خالصانه و صادقانه با خود می گویید که روز خارق العاده ای را پشت سر گذاشته اید.
موقعی در زندگی انسان پدیدار می شود که لازم است فرد از تغییر و تحول زندگی ساز با آغوش باز استقبال کند. چه اگر فرد در برابر این حرکت و تحول ایستادگی و مقاومت از خود نشان دهد، بدون تردید با مشکل مواجه می شود
اسرار دهگانه ی شادکامی در زندگی به قرار زیر می باشد:
1 – تمامی عوامل، ضروریات و ملزومات شادکامی در درون تان موجود می باشد
2 – هدف زندگی این است که رشد کرده و شکوفا شوید و بدین وسیله به عالی ترین مراتب انسانیت نایل گردید
3 – تغییر و تحول در زندگی گریزناپذیر است، بنابراین مقاومت و سرسختی بیهوده بوده و لازم است که در برابر جریان و سیر طبیعی زندگی سر تسلیم فرود آورید.
4– همه موانع و مشکلات زندگی درس هایی در لباس مبدل هستند، به آنها احترام بگذارید و از آنها درس بیاموزید
5 – ذهن شما تجارب حقیقی را می آفریند، پس یاد بگیرید که با ذهن خود دوست باشید
6 – ترس ، سرزندگی و پویایی را از شما می رباید، برای غلبه بر آن شجاعت و شهامت خود را، از ترس خود قوی تر سازید
7 – برای این که به دیگری عشق بورزید و یا دوست داشته شوید، لازم است در ابتدا عاشق خود باشید
8 – روابط گوناگون شما به سان آینه هایی در برابر دیدگان شما هستند و همه اشخاصی که با آنها حشر و نشر دارید، آموزگاران شما می باشند.
9– آزادی حقیقی به کنش و پاسخ شما در برابر زندگی بستگی دارد، نه به پاسخ زندگی در برابر شما
10 – تنها راه چاره مشکلات و مسایل زندگی ، عشق است و بس.
شما به کمک این اصول می توانید راحت تر به درک و فهم زندگی اصیل نایل شده و هرگاه در زندگی احساس آشفتگی، دلمردگی و گمگشتگی می کنید ، دست به دامن این اصول حیات بخش شده و بدین وسیله به آرامش و خشنودی حقیقی نایل شوید.
در هر مقطع سنی زمانی فرا می رسد که او از هر حیث برای شکوفایی و بالندگی آمادگی دارد. به همین ترتیب، موقعی در زندگی انسان پدیدار می شود که لازم است فرد از تغییر و تحول زندگی ساز با آغوش باز استقبال کند. چه اگر فرد در برابر این حرکت و تحول ایستادگی و مقاومت از خود نشان دهد، بدون تردید با مشکل مواجه می شود.
هیچ چیز و هیچ کس جز خود شما نمی تواند سبب ساز آرامش و آسایش شما شود. فرد علیرغم محاسبات و برنامه ریزی های دقیق خویش باز هم با حالات و عوامل غیرقابل کنترل مواجه می شود، چون انسان ها از ماهیت و شخصیتی متفاوت برخوردار هستند و جلوی پیشامدها و حوادث را نمی توانند بگیرند.
در چنین موقعیتی است که به طور ناخواسته بشقاب های زندگی فرد از تعادل خارج شده و در اثر اصابت با زمین کاملا متلاشی می گردند و بدین واسطه مشکلات محسوسی را به شخص تحمیل می کنند. لذا بدین گونه است که به سادگی آرامش و خشنودی فرد دستخوش تزلزل و تلاطم می شود. به زبان ساده، چنانچه فرد خرسندی و خشنودی خویش را با عوامل بیرونی مرتبط سازد هیچ گاه به این مهم نایل نخواهد شد، زیرا عوامل و شرایط خارجی از چارچوب قدرت شخص خارج بوده و هرآن دستخوش تغییر و تحول می شوند. بنابراین غیرقابل پیش بینی بوده و کیفیتی ثابت و ایستا ندارند، لذا بدین دلیل است که در تمامی حالات و شرایط خواسته های فرد تحقق نمی یابد.
زندگی را از درون آغاز کنید، زندگی از درون به بیرون جاری و ساری می شود. شادمانی و خشنودی شما به دلیل آن چیزهایی است که در بطن و درونتان جریان دارد و اندوه تان نیز به دلیل کیفیات و ذهنیات درونتان است. به زبان ساده تر، چگونگی دنیایتان در بطن وجودتان شکل می گیرد. شادی و غم انسان ، رابطه تنگاتنگی با چگونگی برداشت ها و تلقیات درونی فرد دارد.
شادمانی ، تصمیمی است که فرد در موقعیتی خاص می گیرد و چیزی نیست که از بیرون به شخص ارزانی شود. غم و اندوه شخص نیز این گونه تفسیر و تاویل می شود یعنی عوامل خارجی و بیرونی در احساس حزن و اندوه فرد نقش آفرین نمی باشند.