11-09-2014، 10:17
وقتی شیوه ی زندگی تان با اهداف و تجربیات تان هماهنگ باشد و خودتان از وضعیت زندگی تان راضی باشید ، احساس شادی می کنید . اگر از سوی دیگر به هر دلیلی وضعیت فعلی تان با آنچه واقعا می خواهید و انتظار دارید متفاوت باشد ، ناراضی و ناراحت خواهید شد.
شاد بودن، لبخند زدن
وضعیت رضایت شما ، می تواند مدام در حال تغییر باشد . مثلا وقتی یک کاری را شروع می کنید اگردرآمد ماهانه ی آن یک ملیون باشد ، می تواند دستاورد بزرگی برایتان محسوب شود . اما وقتی به این هدف دست پیدا می کنید ، احساس ناراحتی در شما ایجاد می شود ؛ زیرا ماهی 5 ملیون تومان یا بیشتر درآمد ندارید . حتی بعضی ها هستند که اگرماهی 10 ملیون هم درآمد داشته باشند ، باز هم شاد نیستند.
ما در این مقاله برآنیم تا برای شما کاربران گرامی توضیح دهیم که : شادی ، یک محصول جانبی است.
نکته جالب در مورد شادی این است که شادی ، هدفی نیست که بشود به تنهایی آن را تعیین کرد ، به سمت آن حرکت کرد ، ویا آن را کسب کرد .
شادی یک محصول جانبی است که وقتی به سمت شما می آید که در کنار افرادی که دوست شان دارید و برایشان احترام قائل هستید مشغول انجام کاری باشید که از آن لذت می برید .
شادی ، به معنای درک رو به رشد یک ایده آل ارزشمند است . هر گاه احساس کنید که قدم به قدم در حال حرکت به سمت چیزی هستید که برایتان مهم است ؛ یعنی حرکت به سمت مهم ترین هدف هایتان ، به طور خودکار احساس شادی و رضایت می کنید و رضایت فردی و سلامتی زیادی را حس خواهید کرد .
پنج عنصر تشکیل دهنده شادی:
شادی ، پنج عنصر تشکیل دهنده دارد . ضعف در هر یک از این حوزه ها می تواند باعث بروز اضطراب و ناراحتی شود و شما را در وضعیتی قرار دهد که حس کنید کنترل زندگی خود را در دست ندارید .
1.سلامتی و انرژی: شاید این مهم ترین عامل برای برخورداری از یک زندگی خوب باشد . ما در واقع همه ی عمرمان را برای کسب سلامتی و انرژی صرف می کنیم .
در بسیاری از موارد سلامتی « نیاز دوران ضعف » است یعنی تا زمانیکه خدای ناکرده از سلامتی محروم نشوید خیلی به آن فکر نمی کنید . به عنوان مثال تا زمانیکه دچار دندان درد نشوید به دندان هایتان فکر نمی کنید . یا تا زمانیکه دردی نداشته باشید به جسم تان فکر نمی کنید .
2.روابط خوب: حدود 85 درصد شادی یا ناراحتی شما از روابطی که با دیگران دارید ناشی می شوند . ارسطو می گوید : « انسان یک حیوان اجتماعی است .» ما طوری طراحی شده ایم که در هر مرحله از زندگی مان در جامعه فعالیت کنیم و با افراد دیگر کار و زندگی کنیم .
توانایی شما در ایجاد و حفظ یک رابطه عالی با همسر ، فرزندان ، دوستان ، همکاران و دیگران ، مقیاس حقیقی سنجش شخصیت و میزان سلامت روانی شما است . افرادی که از عزت نفس بالایی برخوردارند و برای خود احترام زیادی قائل هستند بهتر با دیگران کنار می آیند و در زندگی شادتر هستند .
یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که : از روابط خود غافل هستیم . علی الخصوص از مهم ترین روابط مان . اغلب اوقات تا وقتی مشکلی پیش نیاید به روابطی که داریم فکر نمی کنیم . و وقتی مشکلی پیش می آید دیگر به چیزی جز روابط مان نمی اندیشیم .
3.کار ارزشمند: برای اینکه واقعا شاد باشید باید کاملا درگیر زندگی شوید . باید کارهایی انجام دهید که شما را فعال نگه دارند و حس موفقیت به شما ببخشد . اگر برای اداره ی مخارج زندگی خود کار می کنید باید کاری انجام بدهید که از آن لذت ببرید ، کاری که بتوانید آن را به خوبی انجام دهید و برای انجام آن پول خوبی به شما بپردازند .
مردم تنها زمانی واقعا شاد هستند که فکر می کنند در زندگی نقشی را اجرا می کنند و بیشتر از آنچه دریافت می کنند می بخشند . شما نیاز دارید از این مسئله مطمئن باشید که کاری که انجام می دهید واقعا در زندگی و کار مردم تفاوتی ایجاد می کند .
آقایان محترم !
یکی از مهم ترین مسئولیت های شما در قبال خودتان ، این است که شغل مناسبی برای خودتان پیدا کنید . و بعد وقتی آن را به دست آورید با تمام وجود مشغول انجام آن شوید . اگر به هر دلیلی نخواهید که با تمام وجود مشغول انجام کارتان شوید ممکن است این علامتی باشد که نشان دهد دیگر جای شما آنجا نیست .
4. استقلال مالی : بعضی از بزرگترین ترس هایی که با آنها مواجه می شویم ترسِ از دست دادن ، شکست و فقر هستند . ما می ترسیم فقیر شویم ، پول نداشته باشیم و به دیگران وابسته شویم.
یکی از اصلی ترین مسئولیت هایی که در قبال خودتان دارید این است که در طول زندگی تان طوری کار کنید که به استقبال و آزادی مالی برسید . شادترین افراد کسانی هستند که به نقطه ای رسید ه اند که دیگر نگرانی مالی ندارند . این چیزی نیست که بتوانید به عهده بخت و اقبال بگذارید ؛ بلکه برای رسیدن به این نقطه ، بیشتر به فعالیت هدفمند و آگاهانه و انضباط فردی بالایی نیاز دارید .
هر زمان که احساس کنید میان جایگاه فعلی تان و جایگاهی که می خواهید در آن باشید فاصله زیادی وجود دارد اضطراب ، نگرانی و ناراحتی را تجربه خواهید کرد . و برعکس ، هرگاه احساس کنید که این زندگی ، می تواند برای شما رضایت بخش باشد ، شادی به سراغتان می آید ؛ زیرا برای رسیدن به اهدافتان تلاش می کنید و با توکل به خداوند به نتیجه های خوبی هم می رسید .
5. خودشکوفایی : خودشکوفایی یعنی اینکه بتوانید همه ی کارهایی را که می توانید انجام بدهید . این وقتی اتفاق می افتد که همه توانایی های بالقوه خود را به فعل درآورید .
شاد بودن، لبخند زدن
وضعیت رضایت شما ، می تواند مدام در حال تغییر باشد . مثلا وقتی یک کاری را شروع می کنید اگردرآمد ماهانه ی آن یک ملیون باشد ، می تواند دستاورد بزرگی برایتان محسوب شود . اما وقتی به این هدف دست پیدا می کنید ، احساس ناراحتی در شما ایجاد می شود ؛ زیرا ماهی 5 ملیون تومان یا بیشتر درآمد ندارید . حتی بعضی ها هستند که اگرماهی 10 ملیون هم درآمد داشته باشند ، باز هم شاد نیستند.
ما در این مقاله برآنیم تا برای شما کاربران گرامی توضیح دهیم که : شادی ، یک محصول جانبی است.
نکته جالب در مورد شادی این است که شادی ، هدفی نیست که بشود به تنهایی آن را تعیین کرد ، به سمت آن حرکت کرد ، ویا آن را کسب کرد .
شادی یک محصول جانبی است که وقتی به سمت شما می آید که در کنار افرادی که دوست شان دارید و برایشان احترام قائل هستید مشغول انجام کاری باشید که از آن لذت می برید .
شادی ، به معنای درک رو به رشد یک ایده آل ارزشمند است . هر گاه احساس کنید که قدم به قدم در حال حرکت به سمت چیزی هستید که برایتان مهم است ؛ یعنی حرکت به سمت مهم ترین هدف هایتان ، به طور خودکار احساس شادی و رضایت می کنید و رضایت فردی و سلامتی زیادی را حس خواهید کرد .
پنج عنصر تشکیل دهنده شادی:
شادی ، پنج عنصر تشکیل دهنده دارد . ضعف در هر یک از این حوزه ها می تواند باعث بروز اضطراب و ناراحتی شود و شما را در وضعیتی قرار دهد که حس کنید کنترل زندگی خود را در دست ندارید .
1.سلامتی و انرژی: شاید این مهم ترین عامل برای برخورداری از یک زندگی خوب باشد . ما در واقع همه ی عمرمان را برای کسب سلامتی و انرژی صرف می کنیم .
در بسیاری از موارد سلامتی « نیاز دوران ضعف » است یعنی تا زمانیکه خدای ناکرده از سلامتی محروم نشوید خیلی به آن فکر نمی کنید . به عنوان مثال تا زمانیکه دچار دندان درد نشوید به دندان هایتان فکر نمی کنید . یا تا زمانیکه دردی نداشته باشید به جسم تان فکر نمی کنید .
2.روابط خوب: حدود 85 درصد شادی یا ناراحتی شما از روابطی که با دیگران دارید ناشی می شوند . ارسطو می گوید : « انسان یک حیوان اجتماعی است .» ما طوری طراحی شده ایم که در هر مرحله از زندگی مان در جامعه فعالیت کنیم و با افراد دیگر کار و زندگی کنیم .
توانایی شما در ایجاد و حفظ یک رابطه عالی با همسر ، فرزندان ، دوستان ، همکاران و دیگران ، مقیاس حقیقی سنجش شخصیت و میزان سلامت روانی شما است . افرادی که از عزت نفس بالایی برخوردارند و برای خود احترام زیادی قائل هستند بهتر با دیگران کنار می آیند و در زندگی شادتر هستند .
یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که : از روابط خود غافل هستیم . علی الخصوص از مهم ترین روابط مان . اغلب اوقات تا وقتی مشکلی پیش نیاید به روابطی که داریم فکر نمی کنیم . و وقتی مشکلی پیش می آید دیگر به چیزی جز روابط مان نمی اندیشیم .
3.کار ارزشمند: برای اینکه واقعا شاد باشید باید کاملا درگیر زندگی شوید . باید کارهایی انجام دهید که شما را فعال نگه دارند و حس موفقیت به شما ببخشد . اگر برای اداره ی مخارج زندگی خود کار می کنید باید کاری انجام بدهید که از آن لذت ببرید ، کاری که بتوانید آن را به خوبی انجام دهید و برای انجام آن پول خوبی به شما بپردازند .
مردم تنها زمانی واقعا شاد هستند که فکر می کنند در زندگی نقشی را اجرا می کنند و بیشتر از آنچه دریافت می کنند می بخشند . شما نیاز دارید از این مسئله مطمئن باشید که کاری که انجام می دهید واقعا در زندگی و کار مردم تفاوتی ایجاد می کند .
آقایان محترم !
یکی از مهم ترین مسئولیت های شما در قبال خودتان ، این است که شغل مناسبی برای خودتان پیدا کنید . و بعد وقتی آن را به دست آورید با تمام وجود مشغول انجام آن شوید . اگر به هر دلیلی نخواهید که با تمام وجود مشغول انجام کارتان شوید ممکن است این علامتی باشد که نشان دهد دیگر جای شما آنجا نیست .
4. استقلال مالی : بعضی از بزرگترین ترس هایی که با آنها مواجه می شویم ترسِ از دست دادن ، شکست و فقر هستند . ما می ترسیم فقیر شویم ، پول نداشته باشیم و به دیگران وابسته شویم.
یکی از اصلی ترین مسئولیت هایی که در قبال خودتان دارید این است که در طول زندگی تان طوری کار کنید که به استقبال و آزادی مالی برسید . شادترین افراد کسانی هستند که به نقطه ای رسید ه اند که دیگر نگرانی مالی ندارند . این چیزی نیست که بتوانید به عهده بخت و اقبال بگذارید ؛ بلکه برای رسیدن به این نقطه ، بیشتر به فعالیت هدفمند و آگاهانه و انضباط فردی بالایی نیاز دارید .
هر زمان که احساس کنید میان جایگاه فعلی تان و جایگاهی که می خواهید در آن باشید فاصله زیادی وجود دارد اضطراب ، نگرانی و ناراحتی را تجربه خواهید کرد . و برعکس ، هرگاه احساس کنید که این زندگی ، می تواند برای شما رضایت بخش باشد ، شادی به سراغتان می آید ؛ زیرا برای رسیدن به اهدافتان تلاش می کنید و با توکل به خداوند به نتیجه های خوبی هم می رسید .
5. خودشکوفایی : خودشکوفایی یعنی اینکه بتوانید همه ی کارهایی را که می توانید انجام بدهید . این وقتی اتفاق می افتد که همه توانایی های بالقوه خود را به فعل درآورید .