31-08-2014، 16:20
یادش بخیر یه دبیر فیزیک داشتیم ینی آخر غرور بود
هیچ وقت تخته رو پاک نمیکرد بچه ها پاک میکردن ...
یه روز به من گفت شما بلند شو تخته رو پاک کن
گفتم : نمیتونم!!!
گفت : چی گفتی؟؟؟
گفتم : دوست ندارم هم کلاسی هام رهبر کلاس رو در حال تخته پاک کردن ببینن
بچه ها زدن زیر خنده
بعد خواست تلافی کنه داشتم میرفتم طرف تابلو بهم گفت :
این لباسی که تنته مردونش هم تو بازار گیر میاد؟؟؟
منم خیلی جدی بهش گفتم :
شرمنده اگه واسه شوهرتون میخواین سایزش تموم شده
))
باز کلاس منفجر شد از خنده ...
یهو عصبانی شد گفت میری بیرون یا پرتت کنم بیرون؟
گفتم واسه رهبر کلاس این موضوع هیچ فرقی نمیکنه
با همون عصبانیت رفت سمت لیست گفت اسمت چیه بامزه
الکی گفتم امید !
یه نگاهی به لیست کرد گفت : امید کی؟
منم صدامو نازک کردم و گفتم : اُمــــــــــــــــــــــیدِ جهـــــــــــــــــان
))
به جان خودم دیگه کلاس از خنده ترکیده بود...
هیچی دیگه گوشیشو پرت کرد طرفم جا خالی دادم گوشیش تیکه تیکه شد
))
یه نیم ساعتی هم تو حیاط دنبالم دووید
هیچ وقت تخته رو پاک نمیکرد بچه ها پاک میکردن ...
یه روز به من گفت شما بلند شو تخته رو پاک کن
گفتم : نمیتونم!!!
گفت : چی گفتی؟؟؟
گفتم : دوست ندارم هم کلاسی هام رهبر کلاس رو در حال تخته پاک کردن ببینن
بچه ها زدن زیر خنده
بعد خواست تلافی کنه داشتم میرفتم طرف تابلو بهم گفت :
این لباسی که تنته مردونش هم تو بازار گیر میاد؟؟؟
منم خیلی جدی بهش گفتم :
شرمنده اگه واسه شوهرتون میخواین سایزش تموم شده

باز کلاس منفجر شد از خنده ...
یهو عصبانی شد گفت میری بیرون یا پرتت کنم بیرون؟
گفتم واسه رهبر کلاس این موضوع هیچ فرقی نمیکنه
با همون عصبانیت رفت سمت لیست گفت اسمت چیه بامزه
الکی گفتم امید !
یه نگاهی به لیست کرد گفت : امید کی؟
منم صدامو نازک کردم و گفتم : اُمــــــــــــــــــــــیدِ جهـــــــــــــــــان

به جان خودم دیگه کلاس از خنده ترکیده بود...
هیچی دیگه گوشیشو پرت کرد طرفم جا خالی دادم گوشیش تیکه تیکه شد

یه نیم ساعتی هم تو حیاط دنبالم دووید