24-08-2014، 12:59
چرا بهترین ها در جامعه ما به قتل می رسند؟
علی خلیلی
هر از گاهی در اخبار و رسانهها میشنویم: "شهید امر به معروف" بر دستان مردم تشییع شد؛ اما آیا در جامعهی مسلمان با در دست داشتن قرآن، این موضوعی عادی است؟!
مهمترین، دقیقترین، به روزترین، جامعترین، تخصصیترین و در عین حال سادهترین منبع مطالعاتی برای پیبردن به رازهای خوشبختی چیست؟
اگر پاسخ "قرآن" است، که هست، این گنجینهی اسرار سعادت، به ما میگوید برای این که بهترین باشید، باید همیشه و پیوسته امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ به عنوان بخشی جدانشدنی از زندگی؛ مثلِ یک عادت خوب. "كنتم خیر أمّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تۆمنون بالله"[1] "شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید".
دو نکتهی ظریف و حکیمانه در شیوهی بیان این آیهی نورانی وجود دارد که دقت در آنها تأمل برانگیز است:
اول- آیه شریفه با فعل ماضی میفرماید "شما بهترین امت بودید"؛ این یکی از اسلوبهای ادبیات قرآن است که برای بیان موضوعات مسلم و قطعی از فعل ماضی استفاده میکند تا واقعیتی انجام یافته را حکایت کرده و بر آن تأکید نماید.
بنابراین اگر سه شرط امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا محقق شود، بیتردید امت اسلام در میان دیگر امتها ممتاز و برجسته و بهترین خواهد بود.
دوم- در این آیه، امر و نهی و ایمان با فعل مضارع – که مفهوم استمرار و پیوستگی را میرساند- بیان شده است.
این نشان میدهد دعوت و امر به نیکیها و مبارزه و نهی از بدیها، در زندگی مردمانِ پیرو قرآن همیشه ساری و جاری است و حالت مقطعی و گذرا ندارد.
در ضمن شمولِ آیه حکایت از آن دارد که این امر و نهی، بر دوش هیچ فرد و سازمان به خصوصی نیست بلکه وظیفهی همیشگی تک تکِ افراد و مجموعههاست.
مردی خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و پرسید: من خیر الناس؟ از همهی مردم بهتر کیست؟ پیامبر فرموند: "آمرهم بالمعروف و أنهاهم عن المنکرو أتقاهم لله و أرضاهم" "آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزکارتر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد."[2]
امر به معروف و نهی از منکر وظیفهی کیست؟
آیهای که به صراحت واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر را اعلام میکند، آیه 104 سوره آل عمران است: "وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ "[3] "باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند."
"امربهمعروف و نهیازمنکر دو فریضهی بزرگ است که بقیهی فرائض با آنها برپا میشوند و به وسیلهی این دو، راهها امن میگردد؛ و کسب و کار مردم حلال میشود؛ حقوق افراد تأمین میگردد و در سایهی آن، زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود؛ و در پرتو آن همهی کارها روبراه میگردد"
ممکن است از ظاهر عبارت "منكم أُمّة" این چنین استنباط شود که امر الهی برای این فریضه، فقط شامل گروه خاصی از جامعهی اسلامی میشود نه همهی آنها.
به این ترتیب، وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر جنبهی عمومی نخواهد داشت و واجب کفایی است نه عینی. اما جمله "أُولئِك هُمُ المُفلِحون" در پایان آیه نشان میدهد كه همه باید این تكلیف مهمّ الهی را امتثال كنند.[4]
به علاوه دقت در مجموع آیات مربوط، روشن میکند که امر به معروف و نهی از منکر دو مرحله دارد:
یکی مرحلهی فردی که هرکس موظف است به تنهایی ناظر اعمال دیگران باشد، و دیگری مرحلهی دسته جمعی که امتی موظفاند برای پایان دادن به نابسامانیهای اجتماع دست به دست هم دهند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند.
قسمت اول وظیفهی عموم مردم است و چون جنبهی فردی دارد، طبعاً شعاع آن محدود به توانایی فرد است اما قسمت دوم شکل واجب کفایی به خود میگیرد و چون جنبهی دسته جمعی دارد و شعاع قدرت آن وسیع، طبعاً از شئون حکومت اسلامی محسوب میشود.
این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوی حق، از شاهکارهای قوانین اسلامی است و مسئلهی تقسیم کار را در سازمان حکومت اسلامی و لزوم تشکیل یک گروه نظارت را بر وضع اجتماعی مشخص میسازد.[5]
شهید علی خلیلی
امربه معروف، صفت خدا و رسول و صالحان
حضرت امیرمۆمنان(علیهالسلام) میفرماید: "امر به معروف و نهی از منكر دو صفت از صفات خدای سبحاناند" "إنّ الأمر بالمعروف و النّهی عن المنكر لخُلُقان من خُلُق الله سبحانه"[6]
نمونههایی از این صفات الهی در قرآن کریم جلوه نموده است: "إنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والإحسانِ وإیتاءِ ذِی القُربی ویَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَرِ والبَغی یَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرون"[7]
" اِنَّ اللهَ یَأمُرُكُم اَن تُۆَدُّوا الاَمنتِ اِلی اَهلِها واِذَا حَكَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحكُموا بِالعَدلِ"[8]
خداوند امر به معروف و نهی از منكر را از ویژگیهای بارز رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برشمرده است: "ألَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِی الاُمِّیّ الَّذی یَجِدونَهُ مَكتوباً عِندَهُم فِی التَّوراة والإنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ ویَنهاهُم عَنِ المُنكَر"[9]
همچنین قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر را در زمرهی اولین صفات صالحان میداند ، صفتی که بلافاصله پس از ایمان به خدا و معاد قرار گرفته است :
"یُۆْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِینَ "[10]
پس برای خدایی شدن، به رنگ پیامبر رحمت درآمدن و در ردیف صالحان بودن، نمیتوان به راحتی از کنار امر به معروف و نهی از منکر گذشت.
در اهمیت برپایی امر به معروف و نهی از منکر که حکم صریح الهی و در زمرهی فروع دین است، شکی نیست اما این فریضه چه امتیازی بر واجبات دیگر دارد که شایسته است برای اقامهی آن جان فدا شود؟ آن هم جانی به عزیزیِ سید جوانان بهشت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) که حضرت در بخشی از بیان هدف قیام خود فرمود: "میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم".
مردی خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و پرسید: من خیر الناس؟ از همهی مردم بهتر کیست؟ پیامبر فرموند: "آمرهم بالمعروف و أنهاهم عن المنکرو أتقاهم لله و أرضاهم" "آنکس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و آنکس که از همه پرهیزکارتر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد"
راز این مسئله را میتوان در فرمایش امام باقر(علیه السلام) جستجو کرد که میفرمایند: "امر به معروف و نهی از منکر دو فریضهی بزرگ است که بقیهی فرائض با آنها برپا میشوند و به وسیلهی این دو، راهها امن میگردد؛ و کسب و کار مردم حلال میشود؛ حقوق افراد تأمین میگردد و در سایهی آن، زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود و در پرتو آن همهی کارها رو به راه میگردد."[11]
بر اساس این فرمایش امام باقر(علیه السلام)، مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر در همهی شئون فردی و اجتماعیِ جامعه نقشی تعیین کننده دارد؛ در برپایی احکام و واجبات الهی، در تأمین امنیت، در امور اقتصادی و کسب و کار، در مسائل حقوقی و قضایی، در عمران و آبادانی و در رویایی با دشمن داخلی و خارجی.
هیچ حوزهای از زندگی دنیوی و اخروی نیست که با این فریضهی بزرگ بیگانه و بیربط باشد. نکتهی اساسی اینجاست که بیتفاوتی نسبت به خوبیها و بدیهای پیرامون، عامل مهمی در آشفتگی مادی و معنوی جامعه است.
امر به معروف و نهی از منکر دارویی نیست که به بدن جامعهی بیمار تزریق شود ، بلکه بخشی از سیستم ایمنی و محافظتی پیکر امت است.
اگر تذکر سادهی لسانی با زبانی نرم اما قاطع، شیوه و منش همیشگی همهی ما باشد، و البته تذکر شنیدن و انتقاد پذیرفتن برایمان سخت و گران نیاید، دیگر امر به معروف کردن مساوی نمیشود با دست از جان و جوانی شستن و به استقبال مرگ شتافتن!
یک شهید برای بیدار شدن جامعهای از غفلتِ کوتاهی و کمکاری بس است؛ برای یادآوری واجب فراموش شده کافی است! چرا عکس شهید امر به معروف دیگری را قاب کنیم؟
علی خلیلی
هر از گاهی در اخبار و رسانهها میشنویم: "شهید امر به معروف" بر دستان مردم تشییع شد؛ اما آیا در جامعهی مسلمان با در دست داشتن قرآن، این موضوعی عادی است؟!
مهمترین، دقیقترین، به روزترین، جامعترین، تخصصیترین و در عین حال سادهترین منبع مطالعاتی برای پیبردن به رازهای خوشبختی چیست؟
اگر پاسخ "قرآن" است، که هست، این گنجینهی اسرار سعادت، به ما میگوید برای این که بهترین باشید، باید همیشه و پیوسته امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ به عنوان بخشی جدانشدنی از زندگی؛ مثلِ یک عادت خوب. "كنتم خیر أمّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تۆمنون بالله"[1] "شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید".
دو نکتهی ظریف و حکیمانه در شیوهی بیان این آیهی نورانی وجود دارد که دقت در آنها تأمل برانگیز است:
اول- آیه شریفه با فعل ماضی میفرماید "شما بهترین امت بودید"؛ این یکی از اسلوبهای ادبیات قرآن است که برای بیان موضوعات مسلم و قطعی از فعل ماضی استفاده میکند تا واقعیتی انجام یافته را حکایت کرده و بر آن تأکید نماید.
بنابراین اگر سه شرط امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا محقق شود، بیتردید امت اسلام در میان دیگر امتها ممتاز و برجسته و بهترین خواهد بود.
دوم- در این آیه، امر و نهی و ایمان با فعل مضارع – که مفهوم استمرار و پیوستگی را میرساند- بیان شده است.
این نشان میدهد دعوت و امر به نیکیها و مبارزه و نهی از بدیها، در زندگی مردمانِ پیرو قرآن همیشه ساری و جاری است و حالت مقطعی و گذرا ندارد.
در ضمن شمولِ آیه حکایت از آن دارد که این امر و نهی، بر دوش هیچ فرد و سازمان به خصوصی نیست بلکه وظیفهی همیشگی تک تکِ افراد و مجموعههاست.
مردی خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و پرسید: من خیر الناس؟ از همهی مردم بهتر کیست؟ پیامبر فرموند: "آمرهم بالمعروف و أنهاهم عن المنکرو أتقاهم لله و أرضاهم" "آن کس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزکارتر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد."[2]
امر به معروف و نهی از منکر وظیفهی کیست؟
آیهای که به صراحت واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر را اعلام میکند، آیه 104 سوره آل عمران است: "وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ "[3] "باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند."
"امربهمعروف و نهیازمنکر دو فریضهی بزرگ است که بقیهی فرائض با آنها برپا میشوند و به وسیلهی این دو، راهها امن میگردد؛ و کسب و کار مردم حلال میشود؛ حقوق افراد تأمین میگردد و در سایهی آن، زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود؛ و در پرتو آن همهی کارها روبراه میگردد"
ممکن است از ظاهر عبارت "منكم أُمّة" این چنین استنباط شود که امر الهی برای این فریضه، فقط شامل گروه خاصی از جامعهی اسلامی میشود نه همهی آنها.
به این ترتیب، وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر جنبهی عمومی نخواهد داشت و واجب کفایی است نه عینی. اما جمله "أُولئِك هُمُ المُفلِحون" در پایان آیه نشان میدهد كه همه باید این تكلیف مهمّ الهی را امتثال كنند.[4]
به علاوه دقت در مجموع آیات مربوط، روشن میکند که امر به معروف و نهی از منکر دو مرحله دارد:
یکی مرحلهی فردی که هرکس موظف است به تنهایی ناظر اعمال دیگران باشد، و دیگری مرحلهی دسته جمعی که امتی موظفاند برای پایان دادن به نابسامانیهای اجتماع دست به دست هم دهند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند.
قسمت اول وظیفهی عموم مردم است و چون جنبهی فردی دارد، طبعاً شعاع آن محدود به توانایی فرد است اما قسمت دوم شکل واجب کفایی به خود میگیرد و چون جنبهی دسته جمعی دارد و شعاع قدرت آن وسیع، طبعاً از شئون حکومت اسلامی محسوب میشود.
این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوی حق، از شاهکارهای قوانین اسلامی است و مسئلهی تقسیم کار را در سازمان حکومت اسلامی و لزوم تشکیل یک گروه نظارت را بر وضع اجتماعی مشخص میسازد.[5]
شهید علی خلیلی
امربه معروف، صفت خدا و رسول و صالحان
حضرت امیرمۆمنان(علیهالسلام) میفرماید: "امر به معروف و نهی از منكر دو صفت از صفات خدای سبحاناند" "إنّ الأمر بالمعروف و النّهی عن المنكر لخُلُقان من خُلُق الله سبحانه"[6]
نمونههایی از این صفات الهی در قرآن کریم جلوه نموده است: "إنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والإحسانِ وإیتاءِ ذِی القُربی ویَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنكَرِ والبَغی یَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرون"[7]
" اِنَّ اللهَ یَأمُرُكُم اَن تُۆَدُّوا الاَمنتِ اِلی اَهلِها واِذَا حَكَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحكُموا بِالعَدلِ"[8]
خداوند امر به معروف و نهی از منكر را از ویژگیهای بارز رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برشمرده است: "ألَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِی الاُمِّیّ الَّذی یَجِدونَهُ مَكتوباً عِندَهُم فِی التَّوراة والإنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ ویَنهاهُم عَنِ المُنكَر"[9]
همچنین قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر را در زمرهی اولین صفات صالحان میداند ، صفتی که بلافاصله پس از ایمان به خدا و معاد قرار گرفته است :
"یُۆْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِینَ "[10]
پس برای خدایی شدن، به رنگ پیامبر رحمت درآمدن و در ردیف صالحان بودن، نمیتوان به راحتی از کنار امر به معروف و نهی از منکر گذشت.
در اهمیت برپایی امر به معروف و نهی از منکر که حکم صریح الهی و در زمرهی فروع دین است، شکی نیست اما این فریضه چه امتیازی بر واجبات دیگر دارد که شایسته است برای اقامهی آن جان فدا شود؟ آن هم جانی به عزیزیِ سید جوانان بهشت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) که حضرت در بخشی از بیان هدف قیام خود فرمود: "میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم".
مردی خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و پرسید: من خیر الناس؟ از همهی مردم بهتر کیست؟ پیامبر فرموند: "آمرهم بالمعروف و أنهاهم عن المنکرو أتقاهم لله و أرضاهم" "آنکس که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و آنکس که از همه پرهیزکارتر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد"
راز این مسئله را میتوان در فرمایش امام باقر(علیه السلام) جستجو کرد که میفرمایند: "امر به معروف و نهی از منکر دو فریضهی بزرگ است که بقیهی فرائض با آنها برپا میشوند و به وسیلهی این دو، راهها امن میگردد؛ و کسب و کار مردم حلال میشود؛ حقوق افراد تأمین میگردد و در سایهی آن، زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود و در پرتو آن همهی کارها رو به راه میگردد."[11]
بر اساس این فرمایش امام باقر(علیه السلام)، مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر در همهی شئون فردی و اجتماعیِ جامعه نقشی تعیین کننده دارد؛ در برپایی احکام و واجبات الهی، در تأمین امنیت، در امور اقتصادی و کسب و کار، در مسائل حقوقی و قضایی، در عمران و آبادانی و در رویایی با دشمن داخلی و خارجی.
هیچ حوزهای از زندگی دنیوی و اخروی نیست که با این فریضهی بزرگ بیگانه و بیربط باشد. نکتهی اساسی اینجاست که بیتفاوتی نسبت به خوبیها و بدیهای پیرامون، عامل مهمی در آشفتگی مادی و معنوی جامعه است.
امر به معروف و نهی از منکر دارویی نیست که به بدن جامعهی بیمار تزریق شود ، بلکه بخشی از سیستم ایمنی و محافظتی پیکر امت است.
اگر تذکر سادهی لسانی با زبانی نرم اما قاطع، شیوه و منش همیشگی همهی ما باشد، و البته تذکر شنیدن و انتقاد پذیرفتن برایمان سخت و گران نیاید، دیگر امر به معروف کردن مساوی نمیشود با دست از جان و جوانی شستن و به استقبال مرگ شتافتن!
یک شهید برای بیدار شدن جامعهای از غفلتِ کوتاهی و کمکاری بس است؛ برای یادآوری واجب فراموش شده کافی است! چرا عکس شهید امر به معروف دیگری را قاب کنیم؟