14-08-2014، 15:32
پل تاریخی شالو از جمله آثار قدیمی شهرستان ایذه و استان خوزستان است.
پل شالو گذرگاهی بوده به قدمت چند هزارساله که آثار برجامانده و شواهد موجود اطراف این گذرگاه گواهی است از هنر معماری و اندیشه ایرانیان باستان که در مسیر جاده تاریخی دزپارت قرارداشته.
این پل که با آبگیری سد کارون 3 زیر آب رفت خاطرات بسیاری را با خود به زیر آب برد از جمله خاطرات کوچ ایل بختیاری که همه ساله برای عبور از کارون خروشان باید از این تنگه عبور میکردند.
پل قدیم شالو که تشکیل شده از دو ستون بلند و مستحکم و دو طناب ضخیم و محکم که قدیم این پل چوبی بوده و تلفیقی از چوب و طناب بوده بعدها با استفاده از کابل دو سر پل را به هم وصل کردند و چیزی شبیه به اتاقک افراد و دامها را جا به جا میکرد.
به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند.
برخی از معروفترین پلهای این منطقه عبارتند از: شالو، خداآفرید، اودو، مرواری، دوپلان، ارمند، کره بست، بهشت آباد، بازفت، سوسن، هلایجان، لالی، دهنو، اورگان، ماری، زنجیره، سودجان، چهراز، باغملک، میداوود، رودزرد و… که قدمت برخی از آنها به دوران اشکانی و ساسانی باز میگردد.
یکی از قدیمی ترین، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری، پل « شالو» است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است، صدها سال است که به این نام شناخته می شود.
پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاههایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران وصل میکند بلکه بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری میرساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد، خورزاد، دزپارت، دسفارت، ایذج و شالو شناخته شده است.
پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی دزپارت، دسپارت، دزفارت یا دسفارد داشته است. این راه مهم در دوره عیلامی ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل میکرد. این پل در دوره هخامنشی، اصفهان را به خوزستان (شوشتر، ایذه و اصفهان) مرتبط میساخت.
پل تاریخی شالو – خوزستان در کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال 341 قمری به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: «پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتیهای هنر معماری بشمار می رود.»
در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی شد. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند.
در اوایل سال 1308 شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شدن رزمندگان، پل شالو تخریب شد. بعد از این گاهی با استفاده از کابلهای فلزی محکم و قطور اتاقکهای چتری نیز درست میکردند که با قرقره و با کمک پلبانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت میشدند.
در بهمن سال 1331 شمسی نیز با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیمهای فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بینوا جان خود را از دست دادند.
در سال 1343 شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز شد و در سال 1346 کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال 1383 با اتمام عملیات سد کارون 3 و پل های قوسی و آبگیری سد، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاهها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند.
پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد.
بعدها کلانتر طایفه شالو به دلیل عواطف و وابستگی های فامیلی پل بانی و اخذ عوارض آن را به اشخاص دیگری واگذار کرد.
نهایتاً پس از کشمکشهای فراوان و دخالت طوایف دیگر، دولت با دریافت مبلغ 30000 تومان رسماً امتیاز پل بانی، نگهداری و دریافت عوارض را به کلانتر طایفه لجم اورک واگذار کرد.
پل شالو گذرگاهی بوده به قدمت چند هزارساله که آثار برجامانده و شواهد موجود اطراف این گذرگاه گواهی است از هنر معماری و اندیشه ایرانیان باستان که در مسیر جاده تاریخی دزپارت قرارداشته.
این پل که با آبگیری سد کارون 3 زیر آب رفت خاطرات بسیاری را با خود به زیر آب برد از جمله خاطرات کوچ ایل بختیاری که همه ساله برای عبور از کارون خروشان باید از این تنگه عبور میکردند.
پل قدیم شالو که تشکیل شده از دو ستون بلند و مستحکم و دو طناب ضخیم و محکم که قدیم این پل چوبی بوده و تلفیقی از چوب و طناب بوده بعدها با استفاده از کابل دو سر پل را به هم وصل کردند و چیزی شبیه به اتاقک افراد و دامها را جا به جا میکرد.
به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند.
برخی از معروفترین پلهای این منطقه عبارتند از: شالو، خداآفرید، اودو، مرواری، دوپلان، ارمند، کره بست، بهشت آباد، بازفت، سوسن، هلایجان، لالی، دهنو، اورگان، ماری، زنجیره، سودجان، چهراز، باغملک، میداوود، رودزرد و… که قدمت برخی از آنها به دوران اشکانی و ساسانی باز میگردد.
یکی از قدیمی ترین، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری، پل « شالو» است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است، صدها سال است که به این نام شناخته می شود.
پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاههایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران وصل میکند بلکه بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری میرساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد، خورزاد، دزپارت، دسفارت، ایذج و شالو شناخته شده است.
پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی دزپارت، دسپارت، دزفارت یا دسفارد داشته است. این راه مهم در دوره عیلامی ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل میکرد. این پل در دوره هخامنشی، اصفهان را به خوزستان (شوشتر، ایذه و اصفهان) مرتبط میساخت.
پل تاریخی شالو – خوزستان در کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال 341 قمری به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: «پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتیهای هنر معماری بشمار می رود.»
در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی شد. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند.
در اوایل سال 1308 شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شدن رزمندگان، پل شالو تخریب شد. بعد از این گاهی با استفاده از کابلهای فلزی محکم و قطور اتاقکهای چتری نیز درست میکردند که با قرقره و با کمک پلبانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت میشدند.
در بهمن سال 1331 شمسی نیز با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیمهای فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بینوا جان خود را از دست دادند.
در سال 1343 شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز شد و در سال 1346 کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال 1383 با اتمام عملیات سد کارون 3 و پل های قوسی و آبگیری سد، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاهها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند.
پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد.
بعدها کلانتر طایفه شالو به دلیل عواطف و وابستگی های فامیلی پل بانی و اخذ عوارض آن را به اشخاص دیگری واگذار کرد.
نهایتاً پس از کشمکشهای فراوان و دخالت طوایف دیگر، دولت با دریافت مبلغ 30000 تومان رسماً امتیاز پل بانی، نگهداری و دریافت عوارض را به کلانتر طایفه لجم اورک واگذار کرد.