21-10-2014، 16:04
این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند! بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل ، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا ، بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ، بــیروح ، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان
بــیتو بــیتو بــیتو……
بــیتو بــیتو بــیتو……
•
•
•
•
ماندن به پای کسی که دوستش داری قشنگ ترین اسارت زندگی است !
•
•
•
•
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …
•
•
•
•
می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی “تـعطیــل است” و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
بگذار منتـظـر بمانند !!!
•
•
•
مگه اشک چقدر وزن داره…؟
که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم..
که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم..
•
•
•
•
چرا به بتهای مرده سنگ بزنم ، وقتی بت های زنده فراوانند …
•
•
•
•
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند…
•
•
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم …! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ”
فهمیدم پای ” او ” در میان است …
فهمیدم پای ” او ” در میان است …
•
•
•
•
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!
•
•
•
•
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
•
•
•
•:rum:من سپاس میخواممممممممممم