27-07-2014، 21:38
بنی صدر گفت:« من اصولا عادت ندارم به زنم بگویم كه شما برو در اتاق دیگر بنشین و یا جدا از ما غذا بخورد و یا مجبورش كنم كه حجاب خاصی داشته باشد.»
محمد منتظری می گفت: یك روز با آقای هاشمی مهمان بنی صدر بودیم. وقت شام، خانمی بدون حجاب شروع به چیدن میز غذا كرد و بعد هم در كنار ما نشست. بنی صدر گفت: « ایشان خانم بنده هستند.» پس از صرف غذا او را كنار كشیدم و گفت: « خوب نیست خانم شما با این وضع جلوی آقای هاشمی كه روحانی هستند ظاهر شوند.»
بنی صدر گفت:« من اصولا عادت ندارم به زنم بگویم كه شما برو در اتاق دیگر بنشین و یا جدا از ما غذا بخورد و یا مجبورش كنم كه حجاب خاصی داشته باشد.»
روایتی از اوج نفرت بنی صدر از نیروهای انقلابی
بنی صدر از نیروهای انقلابی درخط امام خیلی بدش می آمد. یك روز استاندار خراسان از من وقت گرفت و پیش من آمد و گفت:«هواپیما همراه بنی صدر به سمت تهران می آمدیم كه قله دماوند رسیدیم. بنی صدر رو به من كرد و گفت: به ری شهری بگو، به همین روشنی كه الان دارام به قله دماوند نگاه می كنم، می بینم عمامه ات را به گردنت انداخته اند و اعدامت كرده اند.»