این سند از کتاب خطی و منحصر به فرد «تاریخ مارخام» که توسط رحیم بن حکیم الممالک ترجمه و در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود است، استنتاخ شده است. نثر نامه قابل توجه است.
نامه از سوی ملکه الیزابت برای شاه طهماسب اول نوشته شده است:
از جانب الیزابت که به الطاف خدای تعالی ملکهی انگلستان و غیره میباشد، به خدمت شهریار مقتدر و مظفر، شاهزادهی اعظم صوفی (صفوی) امپراطور ممالک ایرانانیان و میدیان (اهل آذربایجان) و پارسیان و حیرکانیان (اهل مازندران و استرآباد و قطعهای از ترکستان اطراف گرگان و اترک) و کرمانیان و پادشاه مردمانی که در دو طرف رودخانهی سپریس (رودخانهی قور) سکنی دارند و شاهنشاه ملل و طوایفی که مابین بحر خزر و خلیج فارس توطن دارند، تحیت و سلام فراوان باد و نیکبختیهای او همیشه در تزاید باشد. به مراحم خداوندی، چنین مقدر شده است که مردمانی که از یکدیگر دور هستند و صحراهای وسیع و دریاهای عظیم و جبال مرتفع مابین ایشان، فاصله و جدایی انداخته، به واسطهی مکاتبه و مراوده با همدیگر دوست و متحد باشند؛ نهتنها برای آنکه خیالات و کلمات مشفقانهی خود را که دلیل بر انسانیت است به یکدیگر رد و بدل نمایند، بلکه بهعلاوهی این، باید اشیاء و امتعه که حاصل عقل و فراست آنهاست به ممالک یکدیگر حمل دهند و اسباب نیکبختی فراهم کنند.
علیهذا چون نوکر صدیق و خدمتگزار مهربان ما آنتونی جنکینسون حامل این رقیمهی ما بر آن شده است که به اذن و اجازهی ما از این ممالک ما خارج شده، به امید خداوند به ممالک ایران سفر نماید رابطهی دوستی را استوار کند، ما امیدوار هستیم که خیالات مستحسنهی او مجری شود و به آبرومندی و خیرخواهی، باب تجارت و بیع و شری امتعه را با رعایای شما مفتوح سازد. پس در این وقت، لازم دانستیم که رقیمهی به اعلیحضرت شما بنویسم و خواهش کنیم که از راه دوستی به نوکر مزبور ما آنتونی جنکینسون و همراهان او اذن و اجازه بدهید که در ممالک شما در هر جایی که خلاف قانون مملکت شما نباشد، به آزادی حرکت نماید و در ممالک و ایالتی که در تحت حکم و فرمان شما میباشد، امتعه و مالالتجارهی خود را حمل و نقل کند و آزاد باشد و پاسپورت و نوشته به او عطا نمایید که هر وقت بخواهد در ممالک شما مسافرت نماید، کسی معترض او نشود و اسباب زحمت او را فراهم نیاورد و هر قدر که میخواهد در یک محل توقف نماید و هر وقت صلاح بداند از آنجا خارج شود.
هرگاه باب دوستی و اتحاد مابین ممالک و رعایای ما مفتوح گردید و خیرخواهی نوکر ما را در مملکت شما پذیرفته، آن وقت ما امیدوار خواهیم بود که قادر متعال بعد از این افتتاح و شروع به دوستی، رشتهی محبت و اتحاد را روز به روز محکمتر نماید و در آینده برای آسودگی و رفاهیت ملتینی تجارت رونق گیرد و امتعه به ممالک یکدیگر حمل و نقل شود. اگر این خیالات ما صورت گرفت، معلوم خواهد شد که نه صحراهای وسیع و نه دریاهای عظیم و نه جبال مرتفع که فاصلهی مابین ممالک بودند نتوانستند این دو ملت را جدا کنند و به واسطهی خوشنفسی و حفظ مراتب انسانیت، متفق شدند و رشتهی دوستی مابین ایشان محکم گردید. خداوند، مدتهای مدید به شما در دنیا نیکبختی بدهد و در آخرت جزای خیر عطا فرماید.
به تاریخ بیستوپنجم آوریل، سنهی پنجهزار و پانصد و بیست سال خلقت دنیا و سنهی یکهزار و پانصد و شصت و یک میلاد حضرت عیسی (ع) و سال سیام سلطنت ما در انگلستان در شهر پایتخت مشهور ما لندن تحریر شد (مطابق ششم ماه ثور، سنهی نهصد و شصت و نه هجری نبوی).
نامه از سوی ملکه الیزابت برای شاه طهماسب اول نوشته شده است:
از جانب الیزابت که به الطاف خدای تعالی ملکهی انگلستان و غیره میباشد، به خدمت شهریار مقتدر و مظفر، شاهزادهی اعظم صوفی (صفوی) امپراطور ممالک ایرانانیان و میدیان (اهل آذربایجان) و پارسیان و حیرکانیان (اهل مازندران و استرآباد و قطعهای از ترکستان اطراف گرگان و اترک) و کرمانیان و پادشاه مردمانی که در دو طرف رودخانهی سپریس (رودخانهی قور) سکنی دارند و شاهنشاه ملل و طوایفی که مابین بحر خزر و خلیج فارس توطن دارند، تحیت و سلام فراوان باد و نیکبختیهای او همیشه در تزاید باشد. به مراحم خداوندی، چنین مقدر شده است که مردمانی که از یکدیگر دور هستند و صحراهای وسیع و دریاهای عظیم و جبال مرتفع مابین ایشان، فاصله و جدایی انداخته، به واسطهی مکاتبه و مراوده با همدیگر دوست و متحد باشند؛ نهتنها برای آنکه خیالات و کلمات مشفقانهی خود را که دلیل بر انسانیت است به یکدیگر رد و بدل نمایند، بلکه بهعلاوهی این، باید اشیاء و امتعه که حاصل عقل و فراست آنهاست به ممالک یکدیگر حمل دهند و اسباب نیکبختی فراهم کنند.
علیهذا چون نوکر صدیق و خدمتگزار مهربان ما آنتونی جنکینسون حامل این رقیمهی ما بر آن شده است که به اذن و اجازهی ما از این ممالک ما خارج شده، به امید خداوند به ممالک ایران سفر نماید رابطهی دوستی را استوار کند، ما امیدوار هستیم که خیالات مستحسنهی او مجری شود و به آبرومندی و خیرخواهی، باب تجارت و بیع و شری امتعه را با رعایای شما مفتوح سازد. پس در این وقت، لازم دانستیم که رقیمهی به اعلیحضرت شما بنویسم و خواهش کنیم که از راه دوستی به نوکر مزبور ما آنتونی جنکینسون و همراهان او اذن و اجازه بدهید که در ممالک شما در هر جایی که خلاف قانون مملکت شما نباشد، به آزادی حرکت نماید و در ممالک و ایالتی که در تحت حکم و فرمان شما میباشد، امتعه و مالالتجارهی خود را حمل و نقل کند و آزاد باشد و پاسپورت و نوشته به او عطا نمایید که هر وقت بخواهد در ممالک شما مسافرت نماید، کسی معترض او نشود و اسباب زحمت او را فراهم نیاورد و هر قدر که میخواهد در یک محل توقف نماید و هر وقت صلاح بداند از آنجا خارج شود.
هرگاه باب دوستی و اتحاد مابین ممالک و رعایای ما مفتوح گردید و خیرخواهی نوکر ما را در مملکت شما پذیرفته، آن وقت ما امیدوار خواهیم بود که قادر متعال بعد از این افتتاح و شروع به دوستی، رشتهی محبت و اتحاد را روز به روز محکمتر نماید و در آینده برای آسودگی و رفاهیت ملتینی تجارت رونق گیرد و امتعه به ممالک یکدیگر حمل و نقل شود. اگر این خیالات ما صورت گرفت، معلوم خواهد شد که نه صحراهای وسیع و نه دریاهای عظیم و نه جبال مرتفع که فاصلهی مابین ممالک بودند نتوانستند این دو ملت را جدا کنند و به واسطهی خوشنفسی و حفظ مراتب انسانیت، متفق شدند و رشتهی دوستی مابین ایشان محکم گردید. خداوند، مدتهای مدید به شما در دنیا نیکبختی بدهد و در آخرت جزای خیر عطا فرماید.
به تاریخ بیستوپنجم آوریل، سنهی پنجهزار و پانصد و بیست سال خلقت دنیا و سنهی یکهزار و پانصد و شصت و یک میلاد حضرت عیسی (ع) و سال سیام سلطنت ما در انگلستان در شهر پایتخت مشهور ما لندن تحریر شد (مطابق ششم ماه ثور، سنهی نهصد و شصت و نه هجری نبوی).