امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پیامک دلتنگی 2013

#1
دلتنگ كه ميشوي ديگر انتظار معنا ندارد. يك نگاه كمي نامهربان
يك واژه ي كمي دور از انتظار, يك لحظه فاصله, ميشكند بغضت را...





سکوتم را به باران هدیه کردم // تمام زندگی را گریه کردم
نبودی در فراق شانه هایت // به هر خاکی رسیدم تکیه کردم




لامَصَصــ ب احْســــآس اسْتـ ... مَــزْرَعــه كـه نیســت هــِــی شُــخمَـــش مـیزَنــی لَعنَتـی !





عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتر است / بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتراست /
 توی قران خوانده ام یعقوب یادم داده است / دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتراست





نــه از خــاکــم ، نــه از بـــادم
نـــه در بــــــنــدم ، نـــه آزادم
نـــه آن لـیـلا تـرین مــــجــــنــون
نــه شـــیــریــنــم ، نــه فــرهـادم
فـقـط مـثـل تـو غـمـگـیــنـم
فـقـط مـثـل تـو دلــتـنـگـم
اگــر آبـی تـر از آبـم
اگـر هـمـزاد مـهـتـابم
بـــدون تــو چـــه بـــی رنـــگــم
بــــدون تــــو چـه بـــی تــــابــم





منو یارم به هم وابسته بودیم / کبوترهای یک گلدسته بودیم
به هم بستیم پیمان تا قیامت / نگو که هر دو خالی بسته بودیم!







به جز حضور توهيچ چيزِ اين جهانِ بيكرانه راجدي نگرفته ام حتي عشق را.




در این روزهای زمستان یک استکان چای داغ مهمان منی.
کنار پنجره بخار گرفته دلت وقتی تنهایی،نوش جان کن.
چای رفاقت من، همیشه تازه دم است.




میدونی وحشتناک ترین چیز توی دنیا چیه؟
این که از یک کابوس وحشتناک از جا بپری
و ببینی زندگیت از اون کابوس وحشتناک تره !


تو به افتادن من درخيابان خنديدي و من همه حواسم به
چشمان مردم شهر بود كه عاشق خنده ات نشوند..!




من تا همیشه میتوانم تو را از میان مردمان دنیا پیدا کنم به شرط انکه چشمانت را نبندی






دش به عشق نمیرسید غرورم را زیر پا گذاشت تا برسد





امروز با همه دنيا قهرم ، اما تو صدايم كني برميگردم! سادگي كودكانه ام را ميبيني!




خداوندا... از بچگي به من آموختند همه را دوست بدارم، حال كه بزرگ شدم و
 كسي را دوست ميدارم ميگويند: فراموشش كن... "دكتر شريعتي"




بچه که بودیم دل درد را به یک زبان می گفتیم، همه می فهمیدند. حالا که بزرگ شدیم،
 درد دل را به صد زبان می گوییم، اما کسی نمی فهمد …





هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد! امشب دلي كشيدم شبيه
نيمه سيبي ك به خاطر لرزش دستانم در زير آواري از رنگها ناپديد ماند..





سرخي چشم كبوترهيچ ميداني زچيست ؟ نامه ام ميبرد و بردرد دلم خون ميگريست.



بي تو اين فاصله ها طاقت من را برده / ساعتم زنگ زده عقربه هايش مرده /
 كاش باور كني از دوري تو دلتنگم / اين دل خسته ام از دوري تو پژمرده.



فال حافظ زدنت از پی دل تنگی کیست؟ ما که هر لحظه به یاد تو و دل تنگ توایم.



خدایا الودگی دلهای ادما ازحد هشدار گذشته
دنیاروچند روز تعطیل نمی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟





زياد فرقي نکرده... خودِخودشه
فقط اوني که داره باهاش قدم ميزنه
" من " نيستم ... !





ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار
منو از خاطره کم کن خدانگهدار




جاي اسمي كه نوشتي تو دفترم براي يادگاري ، پر ز اشك شده
كه بي معرفت چه جوري ، راضي ميشي بشكني با دست خالي..




گفتم غم تو دارم چیزی نگفت و بگذشت. حافظ خوشا
به حالت یار تو نگذشت و: گفتا غمت سر آید




دوای درد مرا هیچ کس نمی فهمد / فقط بگو به طبیبان، دعا کنند مرا





اشك چشمان پر از قهر تو تحقيرم كرد. ياد آن روز كه تو شوق عبورم بودي!




 نیمه ی گم شده ی من باید یه آدم خیلی ولگردی باشه كه تا الان پیداش نشده..
.یه همچین آدمی به درد زندگی نمیخوره...اصلأ بره بمیره




گذشته ای که حالمان راگرفته است،
آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم و‎ ‎حالی که حالمان رابهم میزند..
زندگی شیرینی است!





دلـتَنگت می شوم…
چـشمانم را روی هم می گذارم
بلکه یادت را فراموش کنم…
تـو بگو دلــکم
مگر می شــود یــک عـمری را فراموش کـرد؟



دلم احساس غم دارد ، دراین انبوه ویرانى ، کمى
تاقسمتى ابرى و شاید باز بارانى… دمه دلم گرم





هزار بار دیگر هم از شانه‌ای به شانه‌ی دیگر بغلتی،
این شب لعنتی صبح نمی‌شود،
وقتی دلت گرفته باشد…






با يك عالمه فاصله از خودم انتظار دارم به تو برسم ، از اول هم آرزوهايم محال بودند!




در خيال آمدى و آينه قلب شكست ديگر آينه از امروز تماشا دارد !



دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداری و از چشمان
خونسرد تو پیداست که شور عشق سابق را نداری



گاهی آدم احساس می کنه این جمله که «گریه مال مرد نیست»
رو یه آدم نامرد گفته تا ما رو از درون ویران کنه …
 





به خوابـــم نيـــا خوابــــم را رنگـــي ميکنـــي و روزم را سياه



در بیابان عشقت سایبانی نمیبینم ، دارم میسوزم از درد عشقت
ولی از تو جان رسانی نمیبینم.







رد پای من در برف های زمستان باقی است،
حتی بهار هم قندیل های دلم را آب نکرد




هيچ دلي بي بهانه نمي تپد نمي دانم بهانه ها دلگيرند يا دلها بهانه گير




هر جا دلت شکست ، خودت شکسته ها رو جمع کن تا
هرکسی منت دست زخمشو به رخت نکشه !!






 حالا که دستانت چتر نمی شوند حالا که نگاهت ستاره نمی بارد
حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم
 از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم تا آوار تنهایی بر سرت نریزد
و آرامش خیالت،خیس اشکهایم نشود





به دنبال چه پایانی خلاف جاده ایستادی؟
چرا تاعادتت کردم به فکر رفتن افتادی؟
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم؟
کجای جاده بد بودم؟ کجای قصه بد کردم؟




دوباره دلتنگی ، بی حواسم از خودم ، چه جوریه که حالم
اینجوریه گلم ، برای توست که میزنه بگو که زنده ام . .





چه داروی تلخی است ; وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل...





بی حس شده ام از درد!
از بغض!
فقط گاهی ، خط اشکی...
میسوزاند صورتم را !!!





شال و كلاه ميبافم با خيالت...تا در سرماي نبودنت يخ نبندم!





عاشق شدم اما دلش کنارم نیست ، چشماش یه چیز دیگه رو داره میگه ، 
حالم عوض شده فهمیدنش سخت نیست ، اگه هنوزم شک داری ، کنارت میمونم تا لحظه بیقراری.





گذشت زمانی که در دل غوغایی بود ، از حضورت در سینه بلوایی بود ، 
حال دیگر برای تو جایی درسینه نیست ، تو برو خیالت راحت که دیگر دلی در سینه نیست.





نباشی ,
دلم که هیچ ...
دنیا هم تنگ می شود ...



عجب روزگاريست! هیچکس به سکوت آدم نمیرسه همه منتظرن به فریاد آدم برسن!!




تلخ ترین حالت جدایي روزي است که شیرین ترین لحظاتت با آنکه
دوستش داري سپري شود بي خبراز اینکه فردا و فرداھا دیگر او را نخواھی دید...




دردنيايی كه براي يك تكه سيب تمام بهشتيان زمين گير شده اند
چه انتظار غريبي است عدالت !!




هوايت دستان سنگيني داشت وقتي به سرم زد فهميدم...




در اغوش خدا گريستم، تا نوازشم كند، پرسيد فرزندم حوايت كو؟
اشكهايم را پاك كردم و به او گفتم در آغوش ادم ديگريست



روزهاست از سقف لحظه هايم ياد تو ميچكد ، اگر بارانش بند آيد، از اين خانه ميروم





 سیر شدم
بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم








همیشه حرارت لازم نیست....
گاهی ازسردی یک نگاه....
میتوان آتش گرفت....



با دلم نشستم اینجا سر شاه راهی که رفتی
غربت لحظه ای را دیدم که دستهاشو گرفتی




هر قدم از تو دور بشم ، یه قطره اشک رو گونمه...
اونقدر از تو دور بشم ، که دنیا رو آب ببره




میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای دل تحمل کن شاید حکمتی است





تقصیره من نیست که بعد از تو او می آید این قانون قواعد دستوری است ...





باز باران !
اما این بار بی ترانه.
گریه های بی بهانه.
میخورد بر سقف قلبم.
یادم آید روی ماهت.
باورت شاید نباشد.
که دلم تنگ است برایت...





\"دل\" این کلمه ساده گاهی به اندازه یک دنیا برایت تنگ میشود





جای خالیت وقتی حس می شود که آدم های بعدی برخلاف تو ، چنگی به دل زدند...



باورم شد پاک بودن ذلت است ، عاشقی سوزاندن حیثیت است
باورم شد عشق ها لحظه ای ست ، بی وفایی قسمتی از زندگیست.




افسانه ها را رها کن ، دوری و دوستی کدام بهتر است؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند
من اگر نباشم ، دیگری جایم را پر میکند!
به همین سادگی....





اينجا زمين است...
زمين گرد است ...
و تويي كه مرا دور زدي روزي به من خواهي رسيد...
حال و روزت ديدنيست




آن نازنين كجاست كه يادم نميكند / صد غم به سينه دارم
و شادم نميكند / يك لحظه آنكه بي من هرگز نمي نشست
امشب به ياد كيست كه يادم نميكند




اندیشه ات رابا که میپرورانی؟
خوش به حالش...
مرا همين بس که دوستت دارم...




روزگاري مي آيد که برگردي ، آن وقت زمان را برايت معنا مي کنم...





 دلتنگم ، دل نکن ، غمگینم دل نشکن ، دلدارت دلگیره ، نباشی میمیره
دلگیرم یادم باش نزدیکم باشی کاش ، غمگینم میدونم از قلبت بیرونم




باز دل دیوانه شکست ، باز صدای قلب من در آمد و پرم شکست
بگزار رها شوم از این شب هایی که هر دقیقه اش ترس و سیاهی. . .
نرو / نرو





اسکار حق توست...
 مرا خوب فیلم کرده بودی!!






ثبت احوالم در شناسنامه ام همه چیزم را ثبت کرده است جز احوالم!!





فراموش کردنت کار سختی نیست!
کافی است دراز بکشم...

چشم هایم را ببندم...

و برای همیشه....

بــمیــــــــرم!






خدایا میشود این انسانهای ذهن بسته را به بهشت ببری؟
می خواهم قدری در زمین زندگی کنم...




زندگی، من می روم آخر تو بمان با مترسک های دست
خویش برقصان هر وقت ببر هر جا و بزن بر سنگ وجدانت آرام

تنها \"آدمند\" آنها...






کاش روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــــن..... مثل ِ \"دوست داشتن های\"
تو کوتاه می شد . کاش............





من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…
من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…
و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود




اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام




دل ، این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند !




فراق یعنی دوری.دوری یعنی دلتنگی.دلتنگی یعنی تو و تو یعنی تموم دنیا





فكر ميكردم تو همدردى
ولى نه!
تو هم دردى!!




اين عشق براي من هيچ نداشت اما گلهاي بالشم

را باغبان خوبي بود با اشكهاي من هرشب...




هروقت زخم خوردي مزه مزه اش كن ! نمكش آشناست






 به گمانم نفسي فرصت ديدن داريم، تا ته كوچه فقط حق دويدن داريم

نشكند پشت دل از بارغم حادثه ها، مثل يك بيد فقط حق خميدن داريم





درخيال ديگري 
مي رفت ومن چه عاشقانه كاسه آب پشت سرش خالي ميكردم...





من كه بروم جابراي خيلي ها باز ميشود توي دلت! انگار زيادي جا گرفته ام!




من رو از خونه قلبت بيرون انداختي، بي‌ انصاف

درو باز كن دستم لاي در گير كرده!




باران همیشه میبارد اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند

نامردیست ان همه اشک را به یک چشمک فروختن





جلوتر نيا!
خاكستر ميشوى
اينجا دلى را سوزانده اند...







ساعت ها را بگو بخوابند ؛
بیهوده زیستن را
نیازی به شمارش نیست !





آمدم ... بودی! اما مثل قبل نبودی!! رفتم.




اين روزها آب و هواي دلم آنقدر بارانيست ،

که رختهاي دلتنگيم را فرصتي براي خشک شدن نيست




نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ، چه طور همدیگر و میشناسن.
و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی .




دلم درد می کند . انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی





قشنگي فاصلهادراين
است که گاهي به يادمان مياندازد
کسى هست تادلتنگش شويم





ز درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری .




خوبیهاس که باعث میشن آدمادلتنگ بشن،به خاطرتمام خوبیهات دلتنگتم.





روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم
این روز هر زمان که میخواهد باشد
فقط باشد !!!






 تا صبح گریه می کنم و غنچه می دهند گل های ریز صورتی روی بالشم !



حتی نیستی تا باور کنی که در ناب ترین لحظات دعایم بهشت خدایم را برایت آرزو میکنم..





برو که باید به رسم زمانه بروی..
برو اما یادت باشد من تو را چشم که نه دل در راه خواهم ماند...




میسپرمت دست خدا.....
برو بشو ازم جدا.....
شاید دیگه نبینمت برو بی صدا..............
توی چشات اشک نبینم.....
بزار کنارت بشینم.....
یه بغض سنگی داره میکوبه تو سینم...........




آرزویم بودنت، خواهشم دیدنت، عشقم داشتنت، خورشیدم

چشمانت، دنیام نگاهت، آهنگم صدایت، زندگیم فدایت، مرگم نداشتنت





ترسم انروز بيايي که نباشد جسدم،کوزه گر کوزه بسازد ز

خاک جسدم،لب ان کوزه بسازد ز خاک لب من،بي خبر لب بگزاري به لبان جسدم!ا



دست از پا خطا کنی تعویض میشوی همین حوالی کسی هست

شبیه تو ! این است پیام عشق های امروزی




کمی زود بود ولی دعایت گرفت مادربزرگ ...! دلم زود پیر شد





همزادکویرم تب باران دارم…!
درسینه دلی شکسته پنهان دارم. در دفترخاطرات من بنویسید…!
من هرچه که دارم از رفیقان دارم




من می بافم و تو می بافی.... من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم

تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی....







به يكي دل سپردم بي وفا شد چو پابندش شدم از من جدا شد

نمي دانم از اول بي وفا بود يا من نازش كشيدم بي وفاشد





از اشعارم هم تو را كنار گذاشته ام، ببين فراموشي انسان هاي

بي لياقت كار چندان مشكلي نيست




خط زدن بر من پايان من نيست آغاز بي لياقتي توست





قد تو به عشق نميرسيد، غرورم را زير پايت گذاشتم كه برسد؛ اما باز هم نرسيد!





دلم درد ميكند انگار خام بودند خيالهايى كه به خوردم داده بودى . . .





 اگر در معرفت يكتا نبودي اگرغارتگر دلها نبودي، دلم بيهوده دلتنگت نمي شد.



هر قطره اشك نشان دل شكستگي است، هر سكوت نشان تنهايي

است، هر لبخند نشان مهرباني است، هر پيام نشاني از دلتنگي من براي توست





جان رفته ولي زخم جفايت نرود / تاثيردو چشم بي وفايت نرود

فرشي زدل شكسته انداخته ام / آهسته بيا شيشه به پايت نرود






ديشب...
خسته تر از هر روز بودم

كاش ميشد گوشه اي مي نوشتم

خدايا خيلي خسته ام

فردا صبح بيدارم نكـــــــن.!!




خياط خوبي ست روزگار، اما دل مرا، به عمد يا سهو، نميدانم. . .!!
شايد بي هوا، تنگ به سينه ام كوك زد. . .





چهره ام سخت درهم است، فيثاغورثي پيدا كنيد اين مسئله را حل كند!





با نگاهم شدي غريبه، دوري و نديدن دل، چي شده حالا برات

سنگينه كه بگي دستام خاليه، هرچه بود محبت به عادتي ديرينه




دلی كه شكستي را گــــچ چاره نكرد...
گـــــل گرفتمش...




این‌روزها
دلم بیمار است..
هی دارد بالا می‌آورد
پس‌مانده‌های تو را ...!





آنکه میرود،نمیداند
اما آنکه بدرقه میکند میداند کاسه ی آب معجزه نمیکند...




خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند
حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی...





بی تفاوت باش ..
به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی‌ بارانی ؟!





تو به احساست بیاموز نفس نکشد!
هوای دل ها آلـوده است...




بعضيا براي اينكه، ظاهرشونو حفظ كنن،..
باطنشونو نابود مي كنن..............




گرسنه ام گذاشتي تا حريصم كني اما ندانستي يك عاشق گرسنه

بي تحمل كه شود به هر آغوشي چنگ ميزند . . .!





 هروقت كم مي اورم ميگوييم اصلا مهم نيست

اما تو كه ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است !




كاش مي شد
انكشت را تا حلق فرو كرد ... و دلتنكي را بالا آورد!





از دست زمان تیر باید بخوری،دائم غم ناگزیر باید بخوری، ۱۰۰ مرتبه

گفتم عاشقی کار تو نیست، بچه تو هنوز شیر باید بخوری!




پشت چراغ قرمرپسرك با چشماني معصوم ودستاني كوچك گفت:چسب زخم نميخواهيد؟
 پنج تا صدتومن، آهي كشيدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهايت را هم كه بخرم نه
 زخمهاي من خوب ميشودنه زخمهاي تو...





لباس هایم که تنگ می شد
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟




وقتی كه ديگران گفتند او تو را به خاطرخودت نمی خواهد رويم را

برگرداندم افسوس كه باورشان نكردم و حالا آنها رويشان را برمیگردانند






انگشتم را نخ بسته ام تا به ياد آورم فراموشت كرده ام




هيچ انتظاري ازكسي ندارم، و اين نشان دهنده قدرت من نيست!

مسئله ، خستگي از اعتمادهاي شكسته است





بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد




گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی
 که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند .




بغض هایت را برای خودت نگه دار
گاهی سبک نشوی ، سنگین تری . . .





دلي بستم به آن عهدي كه بستي تو آخر هر دو را با هم شكستي





از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم و هنوز نمی دانم

چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی من بدهکارت می شوم . . .




دلتنگی همیشه از ندیدن نیست لحظه های دیدار با همه زیبایی گاه پراز دلتنگی ست ....




اگه يه روزي رفتي و بر نگشتي بهت قول نميدم كه منتظرت مي مونم
اما ازت يه خواهش دارم وقتي اومدي يه شاخه گل روي قبرم بذار





 بارونی شو ببار واسم آخه دارم میشم کویر
دلم برات چه تنگ شده تورو میخواد فقط همین
نمیدونم شاید دلم دیگه شده بهونه گیر
هرچی که هست فقط خدا اونو یه وقت ازم نگیر




انقدر مرا سرد كرد .از خودش از عشق.....كه حالا جاي دلبستن يخ بستم

آهاي رو احساسم پا نذارين ليز ميخورين.....




سالهاست كه برچوبه تيرباران زندگي آويزانم، و از شليك خبري نيست...





من آنقدر خواستمت كه نخواستنت را نديدم تو آنقدر نخواستي كه هيج جيز از من نديدي





درد كه ميگيرد قلبم... لبخند ميزنم!!
يادگارى توست.





لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان
که از قلبم بر قلم و کاغذ میچکد
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار...
لمس کن لحظه هایم را...
تویی که میدانی من چگونه عاشقت هستم
لمس کن این با تو نبودن ها را...







چه دنياي عجيبي است ...
همه ميگويند،حرف دلت را بزن ...
اما ، هر وقت حرف دلم را زدم ، دل همه را زدم !



وقتی "سرفم" میگيره؛ همه با ليوان آب به سراغم ميان.... ((اما وقتی "دلم" میگيره....... ))




آنان كه بودنت را قدر نميدانند رفتنت را نامردى ميخوانند!





كاش هفت ساله بودم روي نيمكت چوبي مي نشستم مداد سوسماري

در دست باصداي تو ديكته مي نوشتم
 تو ميگفتي بنويس دلتنگي من آن را اشتباه مي نگاشتم اخمي
بر چهره مي نشاندي و من به جبران دلتنگي را هزار بار مي نوشتم!





اينجا زمين است.ساعت به وقت انسانيت خواب است عجب موجود سخت جانيست دل....
هزار بار تنگ ميشود.ميشكند.ميسوزد.ميميرد ولي باز هم ميتپد




گفت:اينقدر سيگار نكش ميميري. . .

گفتم:اگه نكشم ميميرم. . .

گفت:اگه بكشي با درد ميميري. . .

گفتم:اگه نكشم از درد ميميرم. . .

گفت:هواي دودي جلوي درد رو نميگيره. . .

گفتم:هواي صاف جلوي مرگو ميگيره؟. . .

يه كم نگاهم كرد و گفت:بكش. . .




وقتي ازم ميپرسي كه خوبي و من ميگم اي بد نيستم...
يعني بدم..!
خيلي هم بدم...
پس نگو خدارو شكر..!!!




قصه بگو تا بخوابم...
امشب قصه آمدنت را ميخواهم...
ميخواني؟!





ﻧﺘـــــــــﺮﺱ. . .
ﺍﮔـــــــﺮ ﻫﻤــــــــ ﺑﺨـــــﻮﺍﻫﻤــــــــ
ﺍﺯ ﺍﯾـــﻦ ﺩﯾــــــــﻮﺍﻧـﻪ ﺗـﺮ
ﻧﻤﯿــﺸﻮﻣـــــــــ!
ﮔﻔـــــﺘﻪ ﺑﻮﺩﻣــــــــ ﺑﯽ ﺗـــﻮ ﺳﺨــــﺖ
ﻣﯿﮕــــــﺬﺭﺩ ﺑـﯽ ﺍﻧـﺼـﺎﻓــــــــ!
ﺣـــــﺮﻓﻤــــــ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻣﯿﮕــﯿﺮﻣـــــــــ
ﺑــﯽ ﺗــــــﻮ ﺍﻧﮕـــــــﺎﺭ ﺍﺻـﻼ
ﻧﻤـﯿﮕــــــﺬﺭﺩ.. . .
 






 به هيچ صراطي مستقيم نيست ! دلي که بي تاب ِ نوازش ِ سر انگشتان ِ تـــو باشد...





دلتنگ میشوم...
چشمانم را روی هم می گذارم بلکه یادت را فراموش کنم...
تو بگو دلکم مگر میشود یک عمری را فراموش کرد؟





چقدر زمونه بى وفاست...!
نمى دونم خدا كجاست...!
يكى بياد بهم بگه كجاى كارم اشتباست...!
گاهى مى خوام داد بكشم اما صدام درنمياد.
بگم آخه خدا چرا دنيا به آخر نمياد...




تمام دلتنگی هایم ، تمام خوشی هایم

تمام بی کسی هایم را میدهم تا شاید تو بازگردی




وقتي كسي نيست كه به او فكر كني به آسمان نگاه كن
زيرادرآسمان كسى هست كه به توفكركند





اگر خداوند ؛ یک روز ارزوی انسان را براورده میکرد من بی گمان
دوباره دیدن تو را ارزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا انگاه
نمیدانم براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت




وقتي اومد نفهميدم!
وقتي كه بود نفهميدم!
همش مي‌گفت حواست باشه خيلي زود دير مي‌شه!
وقتي رفت تازه معني اين جمله رو فهميدم:
ناگهان چه زود دير مي‌شود...!




چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند
کسانی که دورم میزدند ...







راديوميگويد:آمارتصادفات خيلى بالاست!
پس چرامن تصادفأهم تورانميبينم؟
بازهم آماردروغ؟!





مَـن فـَـ‌رامــ‌وش نَـکـــ‌رده ام ...
مَــن از نَـ‌هــایــتِـــــ درد بـ‌ه بـــی حـسـّــی رسـ‌یـــ‌ده ام . .





دلتنگم از اين لبخندهاي خشک ،
احوال‌پرسي‌ هاي معمولي !
چشمانِ من تصويري از جنسِ تو مي‌خواهد . . .



بوی مهربانی میآید
کجا ایستاده ای ؟ در مسیر باد !؟





جای خالیت را نفس عمیق می کشم ...
عطرت از تو باوفا تر است !




موسيقي دوريت راچه كسي مي سرايدكه صداي سكوتش همه هستي ام رافراگرفته...





گاهي فرار ميكنم از فكر كردن به تو مثل رد كردن آهنگي كه خيلي دوسش دارم.




ديگه فرصتي براي پيامك نيست دست واژه ها را ميگيرم
و بديدنت ميآيم. دلتنگيت در هيچ پيامي نميگنجد.




به دروغ گفته ام
به خوابم می آیی
تا چشمانم
دمی پلک بر هم بگذارند







 باورش سخته هنوزم که تو رفتی از کنارم
خط کشیدی روی فردا ، بی تو فردایی ندارم





کاش دستی از فراسوی افق ، گوش سنگین زمان را می کشید
هم زبانی می رسید از راه دور ، طعم تنها بودنم را می چشید





غصه ی محترم :
لطفا مزاحم تنهایی من نشو ، حالا که عشقم ترکم کرده قلدری میکنی ؟
از ما تنهاتر گیر نیاوردی ؟





آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم
من نمیخواهم،بیا ساقی تماشایت کنم
بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن
کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم . .





نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن . . .
 




دير باريدى باران ...
دير...
من مدت هاست در حجم نبودن كسى خشكيده ام...





فعلا دلتنگي تنها نصيب من از ھمه ي زيبايي هاي اوست...





سنگهايى كه من از ياد تو بر دل ميزدم خانه اى ميشد اگر خانه بنا ميكردم!




جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !








همش حواسم پرت توست، چه كردي بامن كه در تمام زندگيم رد توست







دلم ماند كنارت بي ترنم چشمانت، ميروم با دلي شكسته
سينه اي غبار گرفته، بدون هيچ دلگيري از تو، ولي بازم هميشه به يادتو





دلم برایت تنگ شده است ، چه از طول ، چه از عرض و چه
از ارتفاع ، می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست ...





روزي از عشق خودم را حلق آويز مي كنم و آخرين آرزوي من اين است در روي طناب اسم 
تو را حك كنم تا حداقل در مرگم فكر كنم هميشه در كنارت خواهم بود






سخت ترین دو راهی ، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می‌ماندی
و گاهی
آنقدر منتظر میمانی تا وقتی که میفهمی‌زودتر از این‌ها باید فراموش میکردی . . .





 يه وقتهايى هست كه جواب همه نگرانى ما ميشه
يه جمله كه ميكوبن تو صورتمون "بهم گير نده" !!!




در لحظه لحظه ي دلتنگي، تو با يادت داري با من مي جنگي




دردم اين نيست كه او عاشق نيست. دردم اين نيست كه
معشوق من از عشق تهي ست. دردم اينست كه با ديدن اين سردي ها من چرا دل بستم؟




لياقتت همون گوسفندايى هستن كه هرشب ميشمرى تا خوابت
ببره نه اون شب بخيرى كه من هرشب بهت ميگفتم!




رفتن بهانه نميخواهد بهانه هاى ماندن ك تمام شوند كافيست...





ابر بهارانيست براي خود اين دلم، هرشب در خفقانيست دلم،
دعا ميكنم هر شب و روز مرگ را ببيند اين دلم





اين روزها همه ميرن اگه كسى اومد تعجب كنين... مشكوك ميزنه !






اون لحظه كه گفتي؛ يكي بھتر از تورو پيدا كردم، ياد اون
روزايي افتادم كه به 100تا بهتر از تو گفتم من بھترينو دارم




هيچ انتظارى از كسى ندارم! اين نشانه قدرت من نيست؛
مسئله خستگى از اعتمادهاى شكسته است!




گرسنه ام گذاشتى تا حريصم كنى اما ندانستى كه يك
عاشق گرسنه حريص كه شود به هر آغوشى چنگ ميزند...




چه بي رحمانه.....تمام آرزوهاي كودكي مان را به دار قصاص آويختيم!





زهرجا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد / چه سنگين ميرود اين مرده از بس ، آرزو دارد




گناهش گردن خودش...آن روز... روزه بودم که حسرت داشتنش را خوردم...




نمیدونم هر وقت زنگ میزنم طرف میگه: مشترک مورد نظر
در دسترس نیست اما مشترکی که مورد نظرم نیست همیشه در دسترسه...
برا شما هم پیش اومده





يه وقتهايى هم هست كه جواب همه نگرانى ات ميشه
يك جمله كه ميكوبن تو صورتت بهم گير نده!!!!



 تنها در اين دهكده ي كوهستاني شاخه ها را ميشكنم و به آتش
مي سپارم،به اين اميد كه اشكال دود تنهايم نگذارند.





فكر نكن تو دنيا تنهايي،بلكه فكر كن يه تنها هست كه تو براش يه دنيايي.!




کاش هر انسانی یک غالب دل داشت تا این همه دلها تند تنگ نشود...!!!







مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد !
ســــر و تـــه ....!
شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد ... !!!







انگشتت فقط جای یک حلقه دارد ، دلت را ، دست به دست می کنی برای چه ...





زیر باران گریه می کردم آرام و بیصدا تو چتر را بالای سرم گرفتی
اما همچنان گونه های من خیس از گریه ماند ...!
و تو هرگز نفهمیدی که چتر باید بالای دلم باشد نه روی سرم ...



آهای آدما ...
پاسخ \" دوست دارم \" مرسی نیست ........... !!



دل هیچ کس نمیسوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمع که میسوزد سر خاکم




سلام ای آسمان بی ستاره دلت مثله دل من تنگ و تاره اگه
میخوای رقابت با دو چشمم بگو ابرت از این بیشتر بباره




وقتی از غربت ایام دلم میگیره مرغ امید من از شدت غم
میمیره دل به رویای خوش خاطره ها میبندم باز هم خاطره ها دست منو میگیره



ميخوام روي تمام سنگهاي دنيا بنويسم دلم واست تنگ شده و ارزو ميكنم
 يكي از اون سنگها به سرت بخوره تا بفهمي دلتنگي چه دردي داره




داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز ...
راحت باش ...
تا دلت میخواهد خطا کن




کاش سری برای عاشقی نبود......
لبی از نچیدن گلی نبود....
کاش دلم هوای دیگری نبود.....
چشمهایت فانوس چشم دیگری نبود........




کسی چه میداند
امروز چند بار فرو ریختم؟
از دیدن کسیکه
فقط لباسش شبیه تو بود!




زحال ما گر پرسي بجز دوري ملالي نيست
ملالي هم اگر باشد تو خوش باشی خيالى نيست




قسمت این بود که من با تو معاصر باشم،
تا در این قصه پرحادثه حاضر باشم،
تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی،
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم.




نه صدايش را نازك كرده بود نه دستانش را آردى
از كجا بايد به گرگ بودنش شك ميكردم !





شبی از سوز دل گفتم قلم را / بیا بنویس غمهای دلم را /
قلم گفتا برو بیمار عاشق / ندارم طاقت این بار غم را



آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمی کند 
 یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امروز به یاد کیست که یادم نمی کند.




دیشب خدا را دیدم گریه میکرد
من هم با او گریستم
هر دو یک درد مشترک داشتیم
.
.
آدم .





دشمن اگر كشت به دوست ميتوان گفت با كي بتوان گفت اين كه دوست مرا كشت





خدایا... در انجماد نگاه های سرد این مردم... دلم برای \" جهنمت \" تنگ شده است..!




بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بدترین درد اینه که یکی رو دوست داشته باشی و اون ندونه




براي شادي روحم صلوات لازم نيست ، فاتحه ام
خوانده مي شود اگر يك لحظه از من دلگير باشي...




مثل اتاق زير شيرواني پر از خاطره بارانم ، كدام واژه مي فهمد برايت چقدر دلتنگم؟




عجيب است دريا همين كه غرقش مي شوي پس مي زند تو را... درست مثل تو!





آنقدر مرا سرد كرد از خودش...
ازعشق...
كه حالا به جاي دلبستن يخ بسته ام ، آهاي!!
روي احساسم پا نگذاريد ليز مي خوريد.





در تنهايي خيالم ، تو را مهمان روياهايم كرده ام تا به آرامي بگويم \"دلتنگتم\"





آن جا كه ديگران هستند ، من نيستم ، و اينجا كه من هستم انگار هيچ كس نيست




میدونی بزرگترین درد دنیا چیه اینه که بفهمی پناه لحظه هات یه پناهگاه دیگه داره...



فکر میکردم تو همدردی ولی نه تو هم دردی.
فرستنده : Mina







میگن عاشقی یه شبه پشیمانی هزار شب...
حالا هزار شب پشیمانم که چرا یک شب عاشق نبودم...




وقتی که دیر رسیدم و با دیگری دیدمت فهمیدم که گاهی
هرگز نرسیدن بهتر است از دیر رسیدن ...



شبى گفتى ندارى دوست من را نمى دانى كه من آن شب
چه كردم! خوشا برحال آن چشمى كه آن را به زيبايى پسنديش و رفتي



اگه صدامو میشنوی دیگه ازم جدانشو دنیا بهم وفا نکرد تو دیگه بی وفا نشو







من ، تو ، ما ، يادت هست ؟ تموم شد حالا تو ، او ، شما ، من به سلامت



آن روز که می گفتی دوست دارم گفتم نمی شنوم اما امروز که
آروم گفتی دوست ندارم می گم چرا داد میزنی




باز باران با ترانه می خورد بر سقف قلبم / باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم




گریه نشانه ی ضعف نیست، گاهی نشانه ی یک بخشش است، یک فداکاری.. گاهی یک ظلم



مي دانم فردا استاد چشمانش را ريز خواهد کرد و با نگاهي خيره خواهد پرسيد: کجا بودي که
 درس نخواندي؟! چه طور به او بگويم که آخر، دل تو هم جايي در دنياست؟




سفر برايم هيچ چيز به جز دلتنگي ندارد. اما زماني به من
آموخت براي بهتر ديدن عظمت و شکوه هر چيز بايد قدري از آن دور شد




عشق مثل آبه، مي توني توي دستات قايمش کني، اما آخرش يه روز دستتو وا مي کني
 مي بيني نيست! قطره قطره چکيده بي اينکه بفهمي..
فقط احساس مي کني کمي دستات نمناکن. اين همون رطوبت خاطره هاست که بر جاي مونده




در تنهایی خیالم ، تو را مهمان رویاهایم کرده ام تا به آرامى بگویم : دلتنگتم...




بیچاره عروسک که دلش میخواست زار زار بگرید ولی خنده را بر لبانش دوخته بودند...



وقتی عاشق شدی مواظب دلت باش تا از کم محلی های طرف , میدون خالی نکنه





به حرمت خاطرمون به دوری فاصلمون دلتنگتم ای مهربون



خداوند پرسید میخوری یا میبری و من گفتم میخورم. چه میدانستم
لذتها را میبرند و حسرت ها را میخوردند...




قلبم فدای عزیزی که دنیای از دلتنگی را به امید یک لحظه دیدنش به جان میخرم...




در زندگی از دست کسانی میرنجیم که کوشیده ایم از دست ما نرنجند




رؤیاهایم را امشب می گذارم دم در ،
بیچاره رفتگر...




تور سفید رو سرت پیرهن مشکی منه الاهی خوشبخت
شی عزیز عشقت همیشه پیشم




همیشه یکی هست که درد دلتو بهش بگی ؛
ولی بترس از روزی که همون بشه درد دلت...




درويشى راگفتند ، زندگى برچند بخش است؟
گفت:كودكى و پيرى
گفتند: پس جوانى چه شد؟!
گفت: باعشق سوخت و با بى وفايى ساخت و با جدايى مرد!!



نه چتر داشتي باخودت ، نه روزنامه ، نه چمدان.... عاشقت شدم!!!
از كجا بايد مي فهميدم مسافري!!!





مرا ببخش... اگر به تو پیله کرده ام قدری طاقت بیاور پروانه می شوم و می روم...




تمام احساسم رو به تو بخشیدم... با اینکه برای تو خیلی کم بود ، من رو بی همه چیز کرد.


 

ز سوز عشق تو می نالم امروز به این درد و غمم می بالم
امروز دلیل مستی ام ،ای برگی از تاک از این پس تو بگو، من لالم امروز




كمي گيجم كمي منگم عجيب است پريده بي جهت رنگم عجيب است تو راديدم همين يك ساعت پيش برايت باز دلتنگم عجيب است



خدایا …. یا فریاد در گلو یم را بگیر، یا بغض گلوگیرم را …
هرکدام راه دیگری را بسته . . .





چه قدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست



سخت است وقتی میدانی اینهمه دل در دنیا هست که هیچکدام برایت تنگ نمی شود..!




اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت ، میگم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت ،
 اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم میشم مثل 1 شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم میشم.




فردا اگر ز ره نمى آمد من تا ابد كنار تو ميماندم ، من تا ابد ترانه عشقم را در آفتاب عشق تو مى خواندم.




گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است کاش می شد که تو را میدیدم.




از ته جاده صدایت می کنم ... بی هوا در دوریت هی گریه زاری می کنم ...
  آنقدر بر آسمان فریاد زنم ... تادلش رحم آید و با من، بی تابی کند




آمدنت يك رويا بود ، ماندنت يك خاطره ، رفتنت يك فاجعه



خسته درحبس زمینم ، ماه من یادم کن ، به نگاهی به پیامی ، سخنی شادم کن...



وصل تو كجا و من مهجور كجا! دردانه كجا حوصله مور كجا!
هر چند زسوختن ندارم باكى ، پروانه كجا آتش طور كجا



در خلوت من جز تو کسی راه ندارد،
رخسار فریبای تو را ماه ندارد،
غمنامه ی من غصه ی چشمان تو باشد،
``غیر از تو دلم دلبر دلخواه ندارد``‏‎ ‎خیلی به یادتم





گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟
دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم
اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .




به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر
عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه




هم نفس آرام باش بیدار بیدارم ، غیر از تو هر چه دارم سخت بیزارم ،
خسته تر از خاکم و افتاده ام ، در کنج غربت ، از غم هجران تو بیمار بیمارم




در جهان هرگز مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی گوهر 
خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی




دوری از این دیده اما باز یادت می کنم .حرمت این آشنایی فرش راهت می کنم در فراقت

 غم حصار خنده هایم را شکست باز هم از انتهای دل صدایت می کنم .









می پوشانم دلتنگیم را با بستری از کلمات ولی باز کسی در دلم تو را صدا میزند.




کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد



دل زخمی فریب چشم شهلا میخورد ، ساده دل در زندگی از این و آن پا میخورد، در گذزگاه
 زمان بی دست و پا بودن خطاست، توپ چون بی دست و پاست، از این و آن پا میخورد...







پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان