05-07-2014، 20:36
۱-آن چیست که چه پرباشدوچه خالی وزنش یکی است
۲-یک زن وشوهرهفت پسردارندوهرپسریک خواهراین خانواده چندنفرند
۳-آن چیست که دررادیو ودریامشترک وهردوآن رادارند
۴-آن چیست سفیداست قندنیست ریشه دارد درخت نیست
۵-آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذاردومرغ نیست چهارپا داردوسگ نیست
۶-چه پرنده ای است اگرنامش رابرعکس کنیم نام پرنده دیگری می شود
۷-آن چیست که باگریستن اسمان اشک آن روان می شود
۸-بالای آن جای حساب است،پایین آن بازی تاب است
۹-آن کدام گیاه است که اگرنصفش کنی نیم آن لنگ ونیم دیگرش غصه باشد
۱۰-آن چیست به قدر یک گلابی ست.هم سرخ وسفیدوسبزوآبی ست.مه نیست ولی چوماه روشن.بی جان بود وستانداوجان.محفوظ همیشه درحبابی ست
۱۱-آن چیست که پراشک بود دامن او.ازدورچه استخوان نماید تن او.می سوزدومی گویدواین شدفن او.خواهی که شودزده بزن گردن او
۱۲-آن چیست می خوردخون سیاه می رود راه سفید
۱۳-آن چیست اولم هست خانه ومسکن .دومم کشوری ورای ختن.همه ام هست جزوادویه.طبع شدگرم ازان وتنددهن
۱۴-آن چیست من می روم واومی ماند
۱۵-سه دکان تودرتواولی چرم فروش دومی پرده فروش سومی یاقوت فروش
۱۶-آن جیست درختی راکه ایزدآفریده.دوده شاخه بهرش برگزیده.که به هرشاخه ای سی برگ دارد.به هربرگش دودانه میوه دارد
۱۷-آن دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چیست که همه خورده اندجزحضرت آدم
۱۸-آن چیست که همه می بینندولی خدانمی بیند
۱۹-آن چیست که همه دارندولی اکرم (ص) ندااشت
۲۰-آن چیست که خداوند آن رابه زنان واگذارنکرد
۲۱-آن کدام زمین است که ازاول خلقتش تاکنون فقط یک بارخورشید به آن تابیده
۲۲-آن کدام یکی است که دونمی شود وکدام دوتااست که سه تانمی شود
۲۳-چهارحرف است نام مطلوبی.که تمنای اهل عالم گشت.هست جهانی چنان عجیب.یکی اگرکم کنی بماندهشت
۲۴-آن چیست که مالک ازداشتن ان بی نصیب ومستاجردارا است
۲۵-آن چیست که با یک نجوا می توان شکست
۲۶-آن چیست که دوچشم دارد و وقتی انگشت به چشمانش فرو می کنی گوشهایش تیزمی شود
۲۷-آن چیست که درهرقرن یک بارودرهردقیقه دوبارمی آیدولی درسال هیچ وقت نمی آید
۲۸-آن چیست که برخی حیوانات دردهان وبعضی دردم دارند
۲۹-آن کدام سه هست که هرگزچهارنمی شود
۳۰-از قول من و تو قصه ها می گوید.آن چیست که بی زبان سخن می گوید.بی پرده ز کار این و آن می گوید. با آن که در او نیست نه دندان و نه لب.بی هدف ره می برد با قلب خون
۳۱- چیست آن ، کز چشمه ای آید برون.می شود از سنگ سختی سر نگون.مدتی بر دشت خشکی چون برفت.بیرون و درون شهر جایی دارد
۳۲- آن چیست که ارغوان قبایی دارد.مانند دم موش پایی دارد. گرد است و مدور است و تاجش بر سر.صد پاره تنش ، ولی ز یک پایه نگون
۳۳- آن چیست که روز می نماید شبگون.همچون دل عاشقان فرو ریزد خون.چون دست به او نهی زند اندازه فزون.اندر وسطش کشتی قیر اندوده
۳۴- جامی است در او آب خوش و آسوده.بر جای نشسته و جهان پیموده.کشتی بانی در آن به رنگ دوده.خود جامه همی بافد و او باشد عریان
۳۵-آن چیست که خودریسد و خود بافد جامه.پوست در پوست گرد یکدیگر
۳۶- چیست آن گرد گنبد بی در.رخش از آب دیده گردد تر. هر که بگشاید این معما را.گاهی حلال و طیب .گاهی حرام مطلق
۳۷- آن چیست گرد و کوچک ، آویز و معلق.گرد است و دراز و در ندارد
۳۸-آن چیست که پا و سر ندارد.جز نام دو جانور ندارد اندر شکمش ستارگانند.اندام ظریف چون صنوبر دارد
۳۹-آن چیست قبای زرد در بر دارد.تلخ است ولی طعمی چو شکر دارد زرد است و معطر آید به مشام.با هزاران سوار می گردد
۴۰- چیست آن پادشاه هفت اقلیم.آمد و فوج شاه در پیچید ناگهان یک سوار زرد نقاب.چار پاست ، نه که گاو است
۴۱- سخت است نه که سنگ.بیابان گرد است نه که مرد است . تخم ریز است نه که مرغ است.کلید آهنین قفلش گشاید
۴۲- کدام است گنبدی که در ندارد.زهر بچه دو صد مادر بزاید،هزاران بچه دارد در شکم بیش.که ندارد به آشیانه قرار
۴۳- چیست آن مرغ آتشین منقارو قنا عذاب النار ؟ شب و روز اندر آب می گوید.سرخ و سبز و سپید پوشیده
۴۴- چیست آن لعبت پسندیده.با دو صد احترام خوابیده ؟ در میان دو کاسه چوبین.رخت سیه و سبز کلاهی دارد
۴۵- آن چیست که در برگ پناهی دارد.من در عجبم کاین چه گناهی دارد؟ پوستش بکنند و سینه اش چاک کنند.گر آب تنی کنی، تنش آب شود
۴۶- آن چیست که در سه و قت کمیاب شود.گر سرد شود ، زندگی از سر گیرد؟ گر گرم شود گریه کند تا میرد.از خمی هر دو سر به هم دارد
۴۷- این چه باشد که پشت خم دارد.صد منی را به پشت بر دارد ؟ وزن او نیست خود به صد مثقال.پرنیان پیکر و آهن دل و فولاد پر است
۴۸-آن چه مرغیست تا اوج هوا رهسپاراست.کاندرین صحرا بدیدم یک عجایب جانور
۴۹-یک معما از تو پرسم ای حکیم پر هنر.پای او مانند اره ، شیر سینه، اسب سر، مور چشم ،مار دم ،کرکس پرو عقرب شکم.نیم پر شد پر تهی ، یعنی چه چیز
۵۰- یک معما با تو دارم، ای حکیم با تمیز.مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
۵۱-بلبل این باغم واین باغ بستان من است.هر که حل کرد این معما پیرو استاد من است. استخوانم نقره و اندر شکم دارم طلا.که آتش در میان آب می گشت
۵۲- عجایب صنعتی دیدم در این دشت.دو اسم زنده دارد از دو حیوان
۵۳- عجایب لعبتی زرد است و بی جان.رعنا پسران شوخ و دلکش دارد
۵۴- شیراز پری رخان مهوش دارد.بنگر که دلم از تو چه خواهش دارد از هر سر مصرعی حروفی بردار.نه در دارد نه دیوار و حصاری
۵۵- عجایب گنبد والا تباری.درونش هست لشکر بیشماری .بنازم قدرت پروردگاری.پریرویان به بستان تازه دیدم
۵۶- عجایب صنعت نادیده دیدم.به یک محمل دو صد دردانه دیدم! چو دست بردم گل از باغش بچینم.همه چادر سفید سینه بلوری
۵۷- از آن بالا میاد یک دسته حوری.چون به سن سی رسد بچه شود!
۵۸- دختری چهارده ساله بالغ شود.پرش سیب و گلابی
۵۹-دستمال آبی آبی .چشمه آبش را ببین شط فراتش را ببین
۶۰- گنبد سرخ چمنی ،توش گل سرخ یمنی.لب تا لب آن میان زنجیر است
۶۱- در خانه ما درخت انجیر است.آبش بخورم که گوئیا چون شیر است! خنجر بکشم میانه را پاره کنم.اهل حقه تمام سر بسته
۶۲- حقه ای دیده ایم در بسته.صاف و رنگین به یکدیگر بسته! همه یاقوت رنگ و لعل صفت.داس ظفرم چو کشت دولت دروند
۶۳-من خود کج و راستان زمن راست روند.از هر طرفی زمزمه زه شنوند! پشت از پی خدمت چه کنم خم که و مه.زنده نبود تا نکنی زاتش بریان
۶۴- چیزی چه بود مرده به یک کنج نهاده.سرش تا نبری نگوید خبر ؟
۶۵-چه چیز است ، مرغی است بی بال و پر.صد پاره تنش بود ولی به یک پای نگون
۶۶- آن چیست که روز می نماید شبگون.همچون عاشق زچشم او ریزد خون؟ چون ناز کنی تنش ز اندازه فزون.به شباهت نظیر یکدگر است
۶۷- آن چه باشد که زرد مثل زر است.معدنش در میان دشت و در است ؟ قیمت آن بسی گران نبود.پای او غرق در دل خاک است
۶۸- آن چه باشد که سر بر افلاک است.گوشت شیرین و استخوان چاک است ؟ رنگ او سرخ و زرد و گاه سیاه .اندر صف مردان خدا جا دارد
۶۹- آن چیست که جا به کوه و صحرا دارد.سیصد سر و ده شکم دو صد پا دارد از هیبت او جمله بلرزد عالم.مشاطه زلف دلبران است
۷۰- آن چیست که پیک عاشقان است.رقص چمن از نوای آن است ؟ خندیدن گل ز بوسه اوست.روز و شب گردد و قدم نزند
۷۱- چیست گردنده یی که دم نزند.برف بارد و لیک دم نزند ؟ نعره او به سان شیر بود.اهل حقه ، تمام سر بسته
۷۲- حقه ای دیده ایم در بسته.صاف و رنگین به یکدیگر بسته! همه یاقوت رنگ و لعل صفت.وز آتش سرخش تاج و افسر دارد
۷۳- این چیست که تاج نقره بر سر دارد.بر گردنش از هر طرفی زنجیر است ؟ نا کرده گناه روی او چون قیر است.جفتند ولی زهم جدایند
۷۴- یک جفت کبوترند ابلق.از کالبدشان برون نیایند پرواز کنند گرد عالم.برسر هر شاخ او سه دختر افسونگر است
۷۵- اژدری دیدم که او چارشاخ اندر سراست.هر پسر را بیست و چار فرزند دیگر درخور است برسر. هردختری بنشسته باشد سی پسر.اندر کف مهوشان موزون گردد
۷۶- آن چیست کز او حسن بت افزون گردد.چون آب بدو رسد همه خون گردد،سبز است تنش تا نرسد آب،بدوکهربا پیکر و آدم دم و فولاد سر است؟
۷۷-آن چیست که برسینه خصمش گذرست.بار دوم که زاد جان آورد!
۷۸- بار اول که زاد بی جان بود.در یک گلاب پاش دو رنگ گلاب چیست ؟
۷۹- دارم سوال خواجه بفرما جواب چیست.آتش بدو رسیدن و بستن ، جواب چیست؟ سرمای زمهریر که یخ بست او نبست
۸۰-از همه جا خبر داره نه دست داره نه پا داره.مکان و منزلش زیر زمینه!
۸۱- اگر بر سر زند تاج مرصع.رو آتش می زاری ، یخش می بنده
۸۲- کاسه چینی،آبش دو رنگه.درون او پر از بچه!
۸۳- نه در داره نه دریچه.چار تا داداش تو یه قوطی
۸۴- قوطی قوطی. سمر قوطی.سفید کنم لباس و رخت
۸۵- یه میخ دارم دو سنگ تخت.فوری میره پای تو
۸۶- بالا یک و پایین دو.هی قر بزن هی قل بزن
۸۷- لبم به لبت،دستم به گردنت.دو روغن تو یه شیشه
۸۸- اشیشه و مشیشه.آقا خوابیده دراز و باریک!
۸۹- دالون دراز تنگ و باریک.چل عروس تو یه قوطی
۹۰- چل قوطی چل بند قوطی.همه چادر سفید قوم کلونتر!
۹۱- از اون بالا میاد یه گله دختر.گرده،نه گردکانه!
۹۲- زرده،نه زعفرانه.اگه جات داری.یکیشو وردار!
۹۳- دستمال انار ، پیش زن سالار.کسی رو ندارم بشمره!
۹۴- سینی دارم پر گشواره.صداش نعره ی شیره
۹۵- خودش دسته ی بیله
۹۶- آن چیست که روز می دود و شب پاسبان اتاق است؟
۹۷- آن چیست که امروز مهمان ماست، فردا نوبت شماست؟
۹۸- آن چیست که اگر از ارتفاع زیاد به زمین افتد نمی شکند اما اگر در دخمه ای افتد می شکند؟
۹۹- آن کدام جانور است که صبح با چهار پا ظهر با دو پا و عصر با سه پا راه می رود؟
۱۰۰- آن چیست که روز و شب دستش را به کمرش زده وایستاده؟
۱۰۱- آن چیست که من یکی دارم تو دو تا داری شاه سه تا و پسر پادشاه نه تا؟
۱۰۲- آن چیست که در دنیاست، دنیا هم دراوست؟
۱۰۳- آن چیست که تا اسمش را به زبان می رانی می شکند؟
۱۰۴- آن چیست که هر چه آب در آن بریزند پر نمی شود؟
۱۰۵- آن چیست که هر چه می دویم به آن نمی رسیم؟
۱۰۶- آن کیست که برای همه ی مردم لباس می دوزد اما خودش لخت است؟
۱۰۷- آن چیست که ما تصور می کنیم او را می خوریم اما در حقیقت او ما را می خورد؟
۱۰۸- آن چیست که شیرین است و طعم ندارد، سنگین است و وزن ندارد؟
۱۰۹- آن چیست که من می روم و او می ماند؟
۱۱۰- آن چیست که بی علم و دانش ،همه چیز را همانگونه که هست آشکار می سازد؟
۱۱۱- آن چیست که تا سرش را نبرند حرف نمی زند؟
۱۱۲- آن چه کشوری است که در پیشانی ماست؟
۱۱۳- آن چه کشوری است که در چشم ماست؟
۱۱۴- آن چیست که هر چه آن را بیشتر بکشیم کوتاه تر می شود؟
۱۱۵- آن چیست که هر چه آن را بیشتر بکشیم بلند تر می شود؟
۱۱۶- آن چیست که اگر باشد (کور) است و اگر نباشد (کر) است؟
۱۱۷- آن چیست که پدر و پسر دارند اما مادر ندارد؟
۱۱۸- آن چیست که بسیارش کم است و آن چیست که کمش بسیار است؟
۱۱۹- آن کدام یک است که دو نمی شود؟
۱۲۰- آن کدام دو است که سه نمی شود؟
۱۲۱- آن کدام سه است که چهار نمی شود؟
۱۲۲- آن کدام چهار است که پنج نمی شود؟
۱۲۳- آن کدام پنج است که شش نمی شود؟
۱۲۴- آن کدام شش است که هفت نمی شود؟
۱۲۵- آن کدام هفت است که هشت نمی شود؟
۱۲۶- آن کدام هشت است که نه نمی شود؟
۱۲۷-آن کدام نه است که ده نمی شود؟
۱۲۸- آن کدام ده است که یازده نمی شود؟
۱۲۹- اون چی چیه که روش نقرس ، زیرش طلا؟
۱۳۰- اون چیه که مال توهست ، اما خودت کمتر ازهمه به کارش می بری؟
۱۳۱- آن کدام درنده است که آدم سرش را می خورد؟
۱۳۲- آن چیست که در میان (گربه) ، ماهی است؟
۱۳۳- منظور از خروس بیوه چیست؟
۱۳۴- فرق چینی و ژاپنی در چیست؟
۱۳۵- آن چیست که پر و خالیش یک وزن دارد؟
۱۳۶- خداوند متعال چه می خورد ، چه می پوشد و چقدر توانایی دارد؟
۱۳۷- از صفر تا صد چند تا ۹ وجود دارد؟
۱۳۸- آن چیست که دو پا دارد و دو پای دیگر هم قرض می کند و می رود و کسی هم به گردش نمی رسد؟
۱۳۹- آن چه گرد سبز رنگی است که اگر در آب بریزند،قرمز می شود؟
۱۴۰- نام گلی است که باحذف کردن حرف اولش روی آب شناورمی شود
۲-یک زن وشوهرهفت پسردارندوهرپسریک خواهراین خانواده چندنفرند
۳-آن چیست که دررادیو ودریامشترک وهردوآن رادارند
۴-آن چیست سفیداست قندنیست ریشه دارد درخت نیست
۵-آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذاردومرغ نیست چهارپا داردوسگ نیست
۶-چه پرنده ای است اگرنامش رابرعکس کنیم نام پرنده دیگری می شود
۷-آن چیست که باگریستن اسمان اشک آن روان می شود
۸-بالای آن جای حساب است،پایین آن بازی تاب است
۹-آن کدام گیاه است که اگرنصفش کنی نیم آن لنگ ونیم دیگرش غصه باشد
۱۰-آن چیست به قدر یک گلابی ست.هم سرخ وسفیدوسبزوآبی ست.مه نیست ولی چوماه روشن.بی جان بود وستانداوجان.محفوظ همیشه درحبابی ست
۱۱-آن چیست که پراشک بود دامن او.ازدورچه استخوان نماید تن او.می سوزدومی گویدواین شدفن او.خواهی که شودزده بزن گردن او
۱۲-آن چیست می خوردخون سیاه می رود راه سفید
۱۳-آن چیست اولم هست خانه ومسکن .دومم کشوری ورای ختن.همه ام هست جزوادویه.طبع شدگرم ازان وتنددهن
۱۴-آن چیست من می روم واومی ماند
۱۵-سه دکان تودرتواولی چرم فروش دومی پرده فروش سومی یاقوت فروش
۱۶-آن جیست درختی راکه ایزدآفریده.دوده شاخه بهرش برگزیده.که به هرشاخه ای سی برگ دارد.به هربرگش دودانه میوه دارد
۱۷-آن دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چیست که همه خورده اندجزحضرت آدم
۱۸-آن چیست که همه می بینندولی خدانمی بیند
۱۹-آن چیست که همه دارندولی اکرم (ص) ندااشت
۲۰-آن چیست که خداوند آن رابه زنان واگذارنکرد
۲۱-آن کدام زمین است که ازاول خلقتش تاکنون فقط یک بارخورشید به آن تابیده
۲۲-آن کدام یکی است که دونمی شود وکدام دوتااست که سه تانمی شود
۲۳-چهارحرف است نام مطلوبی.که تمنای اهل عالم گشت.هست جهانی چنان عجیب.یکی اگرکم کنی بماندهشت
۲۴-آن چیست که مالک ازداشتن ان بی نصیب ومستاجردارا است
۲۵-آن چیست که با یک نجوا می توان شکست
۲۶-آن چیست که دوچشم دارد و وقتی انگشت به چشمانش فرو می کنی گوشهایش تیزمی شود
۲۷-آن چیست که درهرقرن یک بارودرهردقیقه دوبارمی آیدولی درسال هیچ وقت نمی آید
۲۸-آن چیست که برخی حیوانات دردهان وبعضی دردم دارند
۲۹-آن کدام سه هست که هرگزچهارنمی شود
۳۰-از قول من و تو قصه ها می گوید.آن چیست که بی زبان سخن می گوید.بی پرده ز کار این و آن می گوید. با آن که در او نیست نه دندان و نه لب.بی هدف ره می برد با قلب خون
۳۱- چیست آن ، کز چشمه ای آید برون.می شود از سنگ سختی سر نگون.مدتی بر دشت خشکی چون برفت.بیرون و درون شهر جایی دارد
۳۲- آن چیست که ارغوان قبایی دارد.مانند دم موش پایی دارد. گرد است و مدور است و تاجش بر سر.صد پاره تنش ، ولی ز یک پایه نگون
۳۳- آن چیست که روز می نماید شبگون.همچون دل عاشقان فرو ریزد خون.چون دست به او نهی زند اندازه فزون.اندر وسطش کشتی قیر اندوده
۳۴- جامی است در او آب خوش و آسوده.بر جای نشسته و جهان پیموده.کشتی بانی در آن به رنگ دوده.خود جامه همی بافد و او باشد عریان
۳۵-آن چیست که خودریسد و خود بافد جامه.پوست در پوست گرد یکدیگر
۳۶- چیست آن گرد گنبد بی در.رخش از آب دیده گردد تر. هر که بگشاید این معما را.گاهی حلال و طیب .گاهی حرام مطلق
۳۷- آن چیست گرد و کوچک ، آویز و معلق.گرد است و دراز و در ندارد
۳۸-آن چیست که پا و سر ندارد.جز نام دو جانور ندارد اندر شکمش ستارگانند.اندام ظریف چون صنوبر دارد
۳۹-آن چیست قبای زرد در بر دارد.تلخ است ولی طعمی چو شکر دارد زرد است و معطر آید به مشام.با هزاران سوار می گردد
۴۰- چیست آن پادشاه هفت اقلیم.آمد و فوج شاه در پیچید ناگهان یک سوار زرد نقاب.چار پاست ، نه که گاو است
۴۱- سخت است نه که سنگ.بیابان گرد است نه که مرد است . تخم ریز است نه که مرغ است.کلید آهنین قفلش گشاید
۴۲- کدام است گنبدی که در ندارد.زهر بچه دو صد مادر بزاید،هزاران بچه دارد در شکم بیش.که ندارد به آشیانه قرار
۴۳- چیست آن مرغ آتشین منقارو قنا عذاب النار ؟ شب و روز اندر آب می گوید.سرخ و سبز و سپید پوشیده
۴۴- چیست آن لعبت پسندیده.با دو صد احترام خوابیده ؟ در میان دو کاسه چوبین.رخت سیه و سبز کلاهی دارد
۴۵- آن چیست که در برگ پناهی دارد.من در عجبم کاین چه گناهی دارد؟ پوستش بکنند و سینه اش چاک کنند.گر آب تنی کنی، تنش آب شود
۴۶- آن چیست که در سه و قت کمیاب شود.گر سرد شود ، زندگی از سر گیرد؟ گر گرم شود گریه کند تا میرد.از خمی هر دو سر به هم دارد
۴۷- این چه باشد که پشت خم دارد.صد منی را به پشت بر دارد ؟ وزن او نیست خود به صد مثقال.پرنیان پیکر و آهن دل و فولاد پر است
۴۸-آن چه مرغیست تا اوج هوا رهسپاراست.کاندرین صحرا بدیدم یک عجایب جانور
۴۹-یک معما از تو پرسم ای حکیم پر هنر.پای او مانند اره ، شیر سینه، اسب سر، مور چشم ،مار دم ،کرکس پرو عقرب شکم.نیم پر شد پر تهی ، یعنی چه چیز
۵۰- یک معما با تو دارم، ای حکیم با تمیز.مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
۵۱-بلبل این باغم واین باغ بستان من است.هر که حل کرد این معما پیرو استاد من است. استخوانم نقره و اندر شکم دارم طلا.که آتش در میان آب می گشت
۵۲- عجایب صنعتی دیدم در این دشت.دو اسم زنده دارد از دو حیوان
۵۳- عجایب لعبتی زرد است و بی جان.رعنا پسران شوخ و دلکش دارد
۵۴- شیراز پری رخان مهوش دارد.بنگر که دلم از تو چه خواهش دارد از هر سر مصرعی حروفی بردار.نه در دارد نه دیوار و حصاری
۵۵- عجایب گنبد والا تباری.درونش هست لشکر بیشماری .بنازم قدرت پروردگاری.پریرویان به بستان تازه دیدم
۵۶- عجایب صنعت نادیده دیدم.به یک محمل دو صد دردانه دیدم! چو دست بردم گل از باغش بچینم.همه چادر سفید سینه بلوری
۵۷- از آن بالا میاد یک دسته حوری.چون به سن سی رسد بچه شود!
۵۸- دختری چهارده ساله بالغ شود.پرش سیب و گلابی
۵۹-دستمال آبی آبی .چشمه آبش را ببین شط فراتش را ببین
۶۰- گنبد سرخ چمنی ،توش گل سرخ یمنی.لب تا لب آن میان زنجیر است
۶۱- در خانه ما درخت انجیر است.آبش بخورم که گوئیا چون شیر است! خنجر بکشم میانه را پاره کنم.اهل حقه تمام سر بسته
۶۲- حقه ای دیده ایم در بسته.صاف و رنگین به یکدیگر بسته! همه یاقوت رنگ و لعل صفت.داس ظفرم چو کشت دولت دروند
۶۳-من خود کج و راستان زمن راست روند.از هر طرفی زمزمه زه شنوند! پشت از پی خدمت چه کنم خم که و مه.زنده نبود تا نکنی زاتش بریان
۶۴- چیزی چه بود مرده به یک کنج نهاده.سرش تا نبری نگوید خبر ؟
۶۵-چه چیز است ، مرغی است بی بال و پر.صد پاره تنش بود ولی به یک پای نگون
۶۶- آن چیست که روز می نماید شبگون.همچون عاشق زچشم او ریزد خون؟ چون ناز کنی تنش ز اندازه فزون.به شباهت نظیر یکدگر است
۶۷- آن چه باشد که زرد مثل زر است.معدنش در میان دشت و در است ؟ قیمت آن بسی گران نبود.پای او غرق در دل خاک است
۶۸- آن چه باشد که سر بر افلاک است.گوشت شیرین و استخوان چاک است ؟ رنگ او سرخ و زرد و گاه سیاه .اندر صف مردان خدا جا دارد
۶۹- آن چیست که جا به کوه و صحرا دارد.سیصد سر و ده شکم دو صد پا دارد از هیبت او جمله بلرزد عالم.مشاطه زلف دلبران است
۷۰- آن چیست که پیک عاشقان است.رقص چمن از نوای آن است ؟ خندیدن گل ز بوسه اوست.روز و شب گردد و قدم نزند
۷۱- چیست گردنده یی که دم نزند.برف بارد و لیک دم نزند ؟ نعره او به سان شیر بود.اهل حقه ، تمام سر بسته
۷۲- حقه ای دیده ایم در بسته.صاف و رنگین به یکدیگر بسته! همه یاقوت رنگ و لعل صفت.وز آتش سرخش تاج و افسر دارد
۷۳- این چیست که تاج نقره بر سر دارد.بر گردنش از هر طرفی زنجیر است ؟ نا کرده گناه روی او چون قیر است.جفتند ولی زهم جدایند
۷۴- یک جفت کبوترند ابلق.از کالبدشان برون نیایند پرواز کنند گرد عالم.برسر هر شاخ او سه دختر افسونگر است
۷۵- اژدری دیدم که او چارشاخ اندر سراست.هر پسر را بیست و چار فرزند دیگر درخور است برسر. هردختری بنشسته باشد سی پسر.اندر کف مهوشان موزون گردد
۷۶- آن چیست کز او حسن بت افزون گردد.چون آب بدو رسد همه خون گردد،سبز است تنش تا نرسد آب،بدوکهربا پیکر و آدم دم و فولاد سر است؟
۷۷-آن چیست که برسینه خصمش گذرست.بار دوم که زاد جان آورد!
۷۸- بار اول که زاد بی جان بود.در یک گلاب پاش دو رنگ گلاب چیست ؟
۷۹- دارم سوال خواجه بفرما جواب چیست.آتش بدو رسیدن و بستن ، جواب چیست؟ سرمای زمهریر که یخ بست او نبست
۸۰-از همه جا خبر داره نه دست داره نه پا داره.مکان و منزلش زیر زمینه!
۸۱- اگر بر سر زند تاج مرصع.رو آتش می زاری ، یخش می بنده
۸۲- کاسه چینی،آبش دو رنگه.درون او پر از بچه!
۸۳- نه در داره نه دریچه.چار تا داداش تو یه قوطی
۸۴- قوطی قوطی. سمر قوطی.سفید کنم لباس و رخت
۸۵- یه میخ دارم دو سنگ تخت.فوری میره پای تو
۸۶- بالا یک و پایین دو.هی قر بزن هی قل بزن
۸۷- لبم به لبت،دستم به گردنت.دو روغن تو یه شیشه
۸۸- اشیشه و مشیشه.آقا خوابیده دراز و باریک!
۸۹- دالون دراز تنگ و باریک.چل عروس تو یه قوطی
۹۰- چل قوطی چل بند قوطی.همه چادر سفید قوم کلونتر!
۹۱- از اون بالا میاد یه گله دختر.گرده،نه گردکانه!
۹۲- زرده،نه زعفرانه.اگه جات داری.یکیشو وردار!
۹۳- دستمال انار ، پیش زن سالار.کسی رو ندارم بشمره!
۹۴- سینی دارم پر گشواره.صداش نعره ی شیره
۹۵- خودش دسته ی بیله
۹۶- آن چیست که روز می دود و شب پاسبان اتاق است؟
۹۷- آن چیست که امروز مهمان ماست، فردا نوبت شماست؟
۹۸- آن چیست که اگر از ارتفاع زیاد به زمین افتد نمی شکند اما اگر در دخمه ای افتد می شکند؟
۹۹- آن کدام جانور است که صبح با چهار پا ظهر با دو پا و عصر با سه پا راه می رود؟
۱۰۰- آن چیست که روز و شب دستش را به کمرش زده وایستاده؟
۱۰۱- آن چیست که من یکی دارم تو دو تا داری شاه سه تا و پسر پادشاه نه تا؟
۱۰۲- آن چیست که در دنیاست، دنیا هم دراوست؟
۱۰۳- آن چیست که تا اسمش را به زبان می رانی می شکند؟
۱۰۴- آن چیست که هر چه آب در آن بریزند پر نمی شود؟
۱۰۵- آن چیست که هر چه می دویم به آن نمی رسیم؟
۱۰۶- آن کیست که برای همه ی مردم لباس می دوزد اما خودش لخت است؟
۱۰۷- آن چیست که ما تصور می کنیم او را می خوریم اما در حقیقت او ما را می خورد؟
۱۰۸- آن چیست که شیرین است و طعم ندارد، سنگین است و وزن ندارد؟
۱۰۹- آن چیست که من می روم و او می ماند؟
۱۱۰- آن چیست که بی علم و دانش ،همه چیز را همانگونه که هست آشکار می سازد؟
۱۱۱- آن چیست که تا سرش را نبرند حرف نمی زند؟
۱۱۲- آن چه کشوری است که در پیشانی ماست؟
۱۱۳- آن چه کشوری است که در چشم ماست؟
۱۱۴- آن چیست که هر چه آن را بیشتر بکشیم کوتاه تر می شود؟
۱۱۵- آن چیست که هر چه آن را بیشتر بکشیم بلند تر می شود؟
۱۱۶- آن چیست که اگر باشد (کور) است و اگر نباشد (کر) است؟
۱۱۷- آن چیست که پدر و پسر دارند اما مادر ندارد؟
۱۱۸- آن چیست که بسیارش کم است و آن چیست که کمش بسیار است؟
۱۱۹- آن کدام یک است که دو نمی شود؟
۱۲۰- آن کدام دو است که سه نمی شود؟
۱۲۱- آن کدام سه است که چهار نمی شود؟
۱۲۲- آن کدام چهار است که پنج نمی شود؟
۱۲۳- آن کدام پنج است که شش نمی شود؟
۱۲۴- آن کدام شش است که هفت نمی شود؟
۱۲۵- آن کدام هفت است که هشت نمی شود؟
۱۲۶- آن کدام هشت است که نه نمی شود؟
۱۲۷-آن کدام نه است که ده نمی شود؟
۱۲۸- آن کدام ده است که یازده نمی شود؟
۱۲۹- اون چی چیه که روش نقرس ، زیرش طلا؟
۱۳۰- اون چیه که مال توهست ، اما خودت کمتر ازهمه به کارش می بری؟
۱۳۱- آن کدام درنده است که آدم سرش را می خورد؟
۱۳۲- آن چیست که در میان (گربه) ، ماهی است؟
۱۳۳- منظور از خروس بیوه چیست؟
۱۳۴- فرق چینی و ژاپنی در چیست؟
۱۳۵- آن چیست که پر و خالیش یک وزن دارد؟
۱۳۶- خداوند متعال چه می خورد ، چه می پوشد و چقدر توانایی دارد؟
۱۳۷- از صفر تا صد چند تا ۹ وجود دارد؟
۱۳۸- آن چیست که دو پا دارد و دو پای دیگر هم قرض می کند و می رود و کسی هم به گردش نمی رسد؟
۱۳۹- آن چه گرد سبز رنگی است که اگر در آب بریزند،قرمز می شود؟
۱۴۰- نام گلی است که باحذف کردن حرف اولش روی آب شناورمی شود
نظر یادتون نره جوابش رو تونستین بگین






