عشقه من . . .
اینروزها که هنوز نیستنت را به هوای دوباره داشتنت ثانیه شماری میکنم . . .
ساکتم .حرف نمیزنم. نه که چیزی برای گفتن نباشد... نه .به این سکوت پیله کرده ام. نه که ندانم چه بگویم
اینروزها از همیشه پر تر از حرفم . از همیشه بیشتر گفتنی دارم ولی من مانده ام و یک عالمه ناگفته های ناشنیده...
میروم تا فراموشم کنی ...
در فراموشی هم آغوشت میکنم تا طعم تلخ برخوردهای سردت یادم برود...
ناگفته هایم را میگذارم گوشه ی دلم تا روزی که تو بیایی...
روزی که باشی و بخواهی برایت حرف بزنم...
تا اون موقع... هر وقت خورشید را بالای سرت دیدی بدان در غروبی دلگیر به تو می اندیشم ...
به اینکه اگر کاری که عشق با من کرد با تو میکرد چند روز دوام میاوردی...؟؟؟؟
باید عاشق باشی تا بفهمی!
نگاه سرد یعنی چی!
دست سرد یعنی چی!
حرف سردیعنی چی!
درمقابل دوستت دارم گفتنت
سکوت سرد یعنی چی!
باید عاشق باشی تا بفهمی گرمای نگاه وحرف ودستت
وقتی به سرمای نگاه او برخورد میکند چگونه قلبت را اتش میزند
ارامش وجود من بودن در اغوش دخترانه ات است عشقه من . . .
بگذار حسودان هر چه میخواهند بگویند . . .
بی تو و عشق تو تمام دنیا جهنمه
میدانی رفیق . . .
تهنهایی هزار بار ترجیح دارد به هم آغوشی با تن هایی که روحشان با دیگریست . . .
دلم اغوشی میخاهد که عاشق باشد . . .محکم باشد . . .اغوشی میخاهم که گرم باشد . . .
در مردها حسی هست که اسمشو میذارن
"ﻏﯿﺮﺕ"
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ
"ﺣﺴﺎﺩﺕ"
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ
"ﻋﺸﻖ"
.ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!!!
مطمئن باش و برو ضربه ات كاري بود
دل من سخت شكست
و چه زشت به من و سادگي ام خنديدي
به من و عشقي پاك كه پر از ياد تو بود
و خيالم مي گفت تا ابد مال تو بود
تو برو،
برو تا راحتتر تكه هاي دل خود را
آرام سر هم بند زنم
برو لعنتی . . .
هر کسی برای خودش خیابانی دارد…
کوچه ای…
کافی شاپی..
و شاید عطری…
که بعد از سالها… خاطراتش گلویش را چنگ میزند
چقد دردناکه که ازش خبر نداشته باشی . . .
جواب SMS تو نده . . .
چند ساعت نگرانش باشی . . .
بعد با یک خط غریبه بهش زنگ بزنی و با دومین بوق گوشی رو برداره . . .
اونوقته که میفهمی دیگه دوستت نداره . . . اونوقت باید تنهاش بذاری رفیق. . .
میدانی رفیق . . .
وقتی دختری را فریب دادی . .
قبل از اینکه به دوستات بگی چقد احمق بود. . .
زیر لب به خودت بگو من چقد آشغالم . . .
چگونه استـــ حال من…
با غمـــ ها می سازمــــ…
باکنایه ها می سوزمــــــــــ…
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…
لبخندی تـــلخـــــــ….
خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر
فقط یک قبـــــــــــــــر…
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ می خــــــــــــواهمـــــــــ
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ…
به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم...
یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.
یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.
یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.
یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.
یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.
یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی عاشق نباشم
می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.
تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.
توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.
می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت وبی تفاوتی...
می خوام تنها باشم لعنتی...
به سلامتی خودم که حرفای دلم رو به کسی نگفتم . . .
به سلامتی خودم که کوه درد بودم ولی دم نزدم . . .
به سلامتی تنهایی هام که اصلا دوستشون نداشتم . . .
به سلامتی آرزوهایی که نتونستم لمسشون کنم . . .
به سلامتی عشقی که طالعش به اسم من نبود ولی هنوز دوسش دارم . . .
به سلامتی شب هایی که توی تنهایی گریه کردم ولی نمیدونستم برای چی ؟
به سلامتی عشقم که از پشت خنجر زد و رفت . . .
سلامتی من . . . سلامتی تویی که الان اینارو خوندی و یاد عشقت افتادی . . .
به سلامتی تویی که الان دلت گرفت . . .به سلامتی تو رفیق
فقط یکیو میخام باهاش برم کافه . . .
برم پارک . .با هم فدم بزنیم . . .
رباط هم بود , بود !!!
بی احساسیش شرف دارد به احساس بعضی ادمها . . .