نقد و بررسی بازى Sniper Elite III

[B I N A M]

"تاریخ نقلی".واژه ای که نماینده مجموعه وسیعی از تعاریف و مفاهیم تاریخی،سیاسی و اجتماعیست.تاریخ نقلی همان گونه که از نامش پیداست،نقل شده است و مدرک معتبری جز حرف ها و شنیده ها در آن پیدا نمی شود.عده ای دیگر از جمله جیمز موریگان انگلیسی می گوید تاریخ نقلی یک صنعت است.دلیل های خاصی هم ارائه داده است.وی می گوید:بیایید کمی تامل کنیم که چطور کشت و کشتار مردم آفریقا و امثال آن در طی این سال ها باعث رونق و رشد سینمای غرب و حتی زیر شاخه های آن شده است؟صحبت از زیرشاخه ها شد.باید اشاره کرد که دنیای بازی های رایانه ای به عنوان یکی از زیرشاخه های سینما و یکی از مطرح ترین سرگرمی های مردم آمریکا و البته سراسر جهان تا حدی کمرنگ تر از پرده نقره ای در این زمینه ظاهر شده است و جز چندین عنوان اکشن همچونcall of duty  عنوان مطرح دیگری وجود ندارد.در این میان عناوین تازه نفسی هم یافت می شوند که هر بار با وجود کم و بیش های فراوان نتوانستند مخاطب را به این سمت گرایش بدهند.یکی از معروف ترین آن ها سری Sniper می باشد که به تازگی نسخه جدیدی از آن بر محوریت صحبت های گفته شده به بازار عرضه شده است.حال سوال اینجاست که آیا تک تیرانداز توانسته است کمی این مشکلات را بهبود ببخشد یا تیر آن خطا رفته است؟پاسخ خواهیم داد.

داستان
تک تیراندازان به عنوان یکی از کارآمدترین نیروهای آلمانی همواره نقش به سزایی در جنگ منطقه ای و حتی فرامنطقه ای نازی ها داشته اند.در این نسخه از بازی شاهد حضور کارل به عنوان شخصیت اصلی هستیم.موضوعی که عده ای را ناراحت کرده بود،دقیقا همین شخصیت اصلی می باشد.عده ای هم نظر بودند که وی برای این نقش مناسب نیست.چرا که سرنوشت او را همه ما می دانیم و از این رو جذابیت لازم از بین می رود.داستان بازی حول محور وقایع نسخه اول و دوم اتفاق می افتد.با این تفاوت که این بار کارل را چندین سال قبل از عملیات برلین (نسخه اول) مشاهده می کنیم.اتفاقات این نسخه در صحرای شمال آفریقا رخ می دهد.جایی که رومل (از فرماندهان شاخص آلمانی در جنگ جهانی دوم)نیروهای انگلیسی را وادار به عقب نشینی کرده و فرصت خوبی برای تصرف آفریقا پیش آمده است.حال این جاست که کارل به عنوان شخصیت اصلی وارد سناریو می شود و باید با یک اسنایپر دوربرد و یک کلت مخصوص و چندین بمب منطقه را فتح کند.البته وی تنها نیست.اما ظاهرا نویسنده برای بیشتر جلوه دادن قدرت وی و متفقین تک تیرانداز،ترجیح داده است او را به صورت فردی نمایان کند.در ابتدای مقاله به واژه  " تاریخ نقلی " اشاره کردیم.نویسنده هم دقیقا فرض کرده است که شما شنیده های لازم را برای شروع ماجرا پیش خود دارید و تنها به خلق چند تصویر کمیک گونه برای فلش بک زدن به نسخه های گذشته اکتفا کرده است.هدف اصلی کارل نیز ترور شخصیت های مهم و در نتیجه به دست آوردن اطلاعات برای رسیدن به فرماندهان رده بالا و در نهایت تخلیه و تصرف محیط می باشد.البته ترور شخصیت های مهم که انتظار داشتیم برخی از آن ها چهره هایی شبیه به شخصیت های اصلیشان داشته باشند،چندان با پیروی منظم از سناریو رخ نمی دهد و بعضا رشته کلام گم می شود.علاوه بر موارد ذکر شده،هیتلر نیز در این نسخه نقش به سزایی دارد که متاسفانه طبق سیاست های معمول 505 Games چندین ماه بعد او را به صورت DLC اضافه خواهد کرد.چندی پیش اشاره کردیم که شما بعد از پایان هر مرحله با صفحه ای کمیک گونه مواجه می شوید که به ظاهر وظیفه شرح داستان را بر عهده دارد.اما صحبت درباره جنگ جهانی دوم است و استفاده از شیوه روایی کمیک گونه کمی مسخره و غیر قابل توجیه به نظر می رسد.بهتر بود برای فهم بهتر مخاطبان از صحنه های سینماتیک یا حتی فیلم های آرشیوی استفاده می شد که متاسفانه این طور نشد.
 
گرافیک
یکی از اساسی ترین مشکلاتی که گیمر را از ادامه دادن نسخه های قبل تا انتهای بازی باز می داشت،ضعف های گرافیکی و محیط سرد و بی روح برلین بود.محیطی که حتی ردپاهای کارل را هم بر روی خاک خود نشان نمی داد و تنها به چندین المان ساده و تا حدی تکراری اکتفا کرده بود.حال در این نسخه با سفر کارل به آفریفا محیط به طور کامل دگرگون شده است.ترکیب رنگ های زرد و طلایی محیط را دلنشین تر کرده است.اما سوال این جاست که آیا تغییر محیط کافیست؟در یک کلام هنوز نه!چرا که باگ های گرافیکی و تکه تکه شدن تصویر (در نسخه های نسل هفتم)به وفور مشاهده می شود.متاسفانه این مشکل از  ابتدایی ترین صحنه سینماتیک شلیک اسنایپر قابل رویت می باشد.اما پیشرفت های جالبی هم در گرافیک بازی دیده شده است.طراحی محیط ها اگرچه چندان تخصصی و با اسکریپت های گرافیکی پیشرفته ساخته نشده اند؛اما دارای پیچ و خم های فراوانی می باشند.به طوری که شما می توانید ضعف های گرافیکی را کمی نادیده بگیرید و برای چندین دقیقه هم که شده در صحرای زرد رنگ آفریقا به گشت و گذار بپردازید.افکت های گرافیکی در نسخه های نسل هفتم چندان دلچسب به نظر نمی رسند؛افکت های انفجار در سطح متوسطی قرار گرفته اند؛به طوری که نه شما را آن طور که باید هیجان زده خواهد کرد و نه از ادامه مسیر دلسرد خواهید شد.لذا با این تفاسیر شاید نتیجه گیری کنید که مشکل های گرافیکی هنوز هم گریبانگیر این سری است که تا حدی هم درست است.اما آن روی سکه هم باید در نظر گرفت.اگرچه افکت های گرافیکی انفجار جالب نیست.اما واکنش سربازان نسبت به آن شما را شگفت زده خواهد کرد.به طور مثال بعد از انفجار یک بمب در یک محیط سربسته هر کدام سربازها به طور وحشتناکی نابود شدند.یکی از آن ها به میخ کنار دیوار فرو رفت و دیگری در تپه های سنگر پخش زمین شد.محیط های بازی نیز بسیار متنوع ساخته شده اند و با تغییر روز و شب شما را بیشتر به چالش خواهند کشید.هر چند که اثری از باران و باد و به طور کل تغییرات آب و هوایی دیده نشد.نورپردازی نیز در سطح مطلوبی کار نشده است و ضعف های متعددی به خصوص در نسخه های نسل هفتم دیده می شود.
همانطور که پیداست تفاوت های فاحشی بین نسخه های نسل هفتم و هشتم مشاهده می شود.در یکی وضعیت خوب است و در دیگری متوسط.این تفاوت ها تا جایی به چشم می خورد که در نسل هفتم شاهد لودینگ های طولانی و عدم لود Textureها و در دیگری بارگذاری در همان ثانیه های اولیه می باشیم.از آن سمت تفاوت های زیادی نیز در نسخه های PS3 و Xbox 360 شاهد هستیم و در کنسول ps3 عملکرد بهتری از لحاظ گرافیکی مشاهده شده است و در فریمی پایدارتر اجرا می شود.

صداگذاری و موسیقی
صداگذاری این اثر نیز همانند اکثر بخش های SE3 در سطح متوسط و در برخی سکانس ها بسیار خوب ظاهر شده است.گاهی نیاز به یک قطعه حماسی برای سپری کردن اوقات در صحراهای آفریقا را آرزو می کنید و گاهی هم صوت طنین انداز شلیک اسنایپر و بعد از آن شنیدن خرد شدن استخوان های سر فرد ضرب دیده شما را شگفت زده خواهد کرد.شخصیت اصلی فاقد دیالوگ است و در نتیجه خبری هم از هماهنگ بودن لب و دهان نیست.محیط نیز بسته به شرایط زمانی خود میزبان پرندگان مختلفی خواهد بود که استفاده از صوت های آماده نیز گریبانگیر منقار آن ها شده است و مهر تاییدی است بر این ادعا که سازندگان در بخش صداگذاری و موسیقی شدیدا کم کاری کرده اند.
 
گیم پلی
یکی از ویژگی های بسیار مثبت و متفاوت نسخه های گذشته جدید بودن المان های اصلی گیم پلی بود.چرا که خبری از تیراندازی های شلوغ نیست.گیم پلی Sniper Elite 3 بر خلاف دیگر بخش ها بسیار بهتر و کامل تر از گذشته ظاهر شده است.برخلاف نسخه های گذشته شما نمی توانید تماما با یک رگبار مسیر را طی کنید و درجات سختی به وفور بهبود بخشیده شده اند.محیط ها سرشار از علف ها و مکان های مختلف برای سنگیر گیری است.اما آن چیزی که انتظار نداشتیم،عدم امکان سنگیرگیری بود که طی گفته های کارگردان هنری اثر به منظور سخت تر شدن به پروژه اضافه نشده است.پس اگر علف ها را هم برای سنگیر گیری انتخاب کرده اید،سخت در اشتباهید.
محیط ها همان طور که اشاره شد،بسیار متنوع و خوش ساخت هستند.در چندین مرحله با رودهای کوچک و بزرگی مواجه می شوید.اما نکته تعجب آور این جاست که کاراکتر اول امکان شنا کردن یا حداقل پرتاب جنازه های کشته شده به داخل آن ها را ندارد.پس می ماند یک راه و آن هم رسیدن به برج مرتفع یا صخره ای صاف و حبس نفس و شلیک!همین هم برای ادامه کار مطلوب است.چرا که مانند گذشته لذتی که در شلیک تیر و مواجه شدن با آن صحنه گذر تیر از چشمان یا نواحی دیگر از بدن سرباز دشمن  هنوز هم هیجان انگیز است.به هر حال آن طور که مسلم است،شما می توانید ماموریت ها را به شیوه های مختلفی به پایان برسانید.البته اگر هوش مصنوعی ضعیف اجازه پیشروی به شما بدهد.همچنین برای اولین بار صحنه های طنز نیز در گیم پلی به چشم می خورند که سعی شده است لودینگ های طولانی نسل هفتم با این تصاویر پوشش داده شود.برای مثال شما می توانید با شلیک به خانه پرنده ها حواس دشمن را پرت کنید و پرنده ها با آزار و اذیت و کثیف کردن سر و صورت سرباز آفریقایی،شما را از دید او پنهان نگاه دارد.اما نکته این جاست که جنگ جهانی که کوچکترین رنگی از شوخی در آن دیده نمی شود،چطور طنز را بپذیرد؟علاوه بر نکات ذکر شده شما بعد از پایان یافتن هر مرحله بسته به امتیازهایی که به دست می آورید،افزایش مقام و کسب تروفی خواهید کرد.همچنین برای اولین بار بخش Co-op  و مولتی پلیر نیز اضافه شده است که برخلاف پیش بینی ها صرفا " خوب " ظاهر شده است.شما می توانید با دوستانتان کنترل یک محیط را به دست بگیرید.البته فعلا همکاری ها بسیار کوچک و محدود می باشند و آن آزادی عمل لازم وجود ندارد.اما به هر حال گیم پلی بازی با تمام ویژگی هایش نمی تواند پایش را از متوسط بودن فراتر بگذارد.

نتیجه گیری
سومین نسخه از Sniper Elite  با وجود ضعف های ریز و درشت فراوان می تواند در این خشکسالی بازی های ویدئویی در تابستان،شما را تا حدی سرگرم کند.اما به شرط و شروط هایی که مهم ترین آن ها علاقه شما به این سری می باشد.عده ای بهترین نسخه را تجربه خواهند کرد و دسته ای دیگر نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند.به هر حال اگر در قحط شدید بازی به سر می برید،می توانید با این تک تیرانداز تنها همراه شوید.اما اگر هنوز هم بازی هایی از ماه های گذشته برای اتمام دارید،بهتر است به سراغ همان ها بروید.