06-07-2014، 14:46
زود تموم میشه. ..
دستاش میلرزید
میترسید
دستاشو محکم گرفته بودو میگفت
چیزی نمیشه عزیزم باید انجامش بدیم تا بیشتر عاشقِ هم بشیم , زود تموم میشه
آخه. .
اِ اِ اِ دیگه آخه نداره زود باش
دختر ترسیده بود ولی ترسِ از دست دادنش بیشتر اذیتش میکرد
با خودش میگفت منو میگیره شوهرمه اشکال نداره تازه اینجوری بیشتر عاشقم میشه
راضی شدو. . .
تمام شد همون طور که پسر میگفت زود هم تموم شد ولی همه چیز! هرچیزی که بینشون بود
دختر عاشق تر شده بود ولی پسر. . .
پاشو پاشو جم کن خودتو رفت لبِ پنجره و یه نخ سیگار روشن کرد
میبینی شهرو؟ پر از امثالِ تو شده
مگه من چِمه عشقم؟
عشقم؟؟ هِه بدو باو عشقمِ انِ؟
تو اگر پاک بودی من خودمم میکشتم تن به این کار نمیدادی! پس تنت میخاره دیگه! من یه همچین کسی رو به عنوانِ عشق قبول ندارم!. . .
دختر که دیگه بدنش نمیلرزید آروم زیرِ لب زمزمه کرد
راست میگفت زود تموم میشه زود تموم شد. . .
دستاش میلرزید
میترسید
دستاشو محکم گرفته بودو میگفت
چیزی نمیشه عزیزم باید انجامش بدیم تا بیشتر عاشقِ هم بشیم , زود تموم میشه
آخه. .
اِ اِ اِ دیگه آخه نداره زود باش
دختر ترسیده بود ولی ترسِ از دست دادنش بیشتر اذیتش میکرد
با خودش میگفت منو میگیره شوهرمه اشکال نداره تازه اینجوری بیشتر عاشقم میشه
راضی شدو. . .
تمام شد همون طور که پسر میگفت زود هم تموم شد ولی همه چیز! هرچیزی که بینشون بود
دختر عاشق تر شده بود ولی پسر. . .
پاشو پاشو جم کن خودتو رفت لبِ پنجره و یه نخ سیگار روشن کرد
میبینی شهرو؟ پر از امثالِ تو شده
مگه من چِمه عشقم؟
عشقم؟؟ هِه بدو باو عشقمِ انِ؟
تو اگر پاک بودی من خودمم میکشتم تن به این کار نمیدادی! پس تنت میخاره دیگه! من یه همچین کسی رو به عنوانِ عشق قبول ندارم!. . .
دختر که دیگه بدنش نمیلرزید آروم زیرِ لب زمزمه کرد
راست میگفت زود تموم میشه زود تموم شد. . .