15-06-2014، 11:30
با اینهمه تحولات در افغانستان هنوز هم زنان و دختران افغان با محدودیتهای فراوانی روبرو اند و خود را شخص دوم میدانند چی در كشوری كه نهاد های امنیتی آن بی مهابا به نقض حقوق بشرمبادرت میورزند و ازدواج های اجباری و قبل از وقت هنوز هم بر زنان تحمیل میگردد و تجاوز های جنسی، گزار و اذیت، بد رفتاری و ضرب و شتم و هزاران خشونت های دیگر آنان را میازارد و حتا فعالان زن هدف حمله قرار گرفته و عدۀ هم مانند صفیه عمه جان رئیس امور زنان ولایت قندهار ، "شيما رضايی"، يک مجری تلويزيون خصوصی طلوع در کابل، "ترور" يک زن در بدخشان، کشتن دختری پس از فرار از منزل از سوی خانواده اش و مواردی ديگری که افشا ناشده باقی مانده است مصداق بر این ادعا باشد.
در افغانستان با اینکه همه نهاد ها یگانه شعار شان اعاده دموکراسی و حقوق زنان درکشور است ولی قتلهای ناموسی، خود كشی و خود سوزی زنان ، سقط جنین و مرگ و میر زنان حامله و فرزندان شان ... هر سال نسبت به سال قبل روند صعودی را میپیماید و آمار مرگ و میر مادران بالاترین ارقام را در سراسر جهان نشان میدهد.
هنوز هم این كشور ازجملۀ معدود کشور های جهان است كه میزان خود كشی درآن نسبت به مردان بالاتراست،پس چگونه میتوان گفت که در افغانستان امنیت حاکم است و مورد توجه جهانیان قراردارد.
زنان و دختران افغان هنوز هم موانع دشواری را در امور آموزشی میپیمایند، مثلآ نبود مکتب و فاصله بین مکتب و خانه، پالیسی های متمایل دولت به آموزش پسران، نبود معلمین ورزیده، اذیت جنسی دختران هنگام مکتب رفتن و ازدواج در سن خورد وغیره همچنان ناامنی بشمول حملات بالای مکاتب ، معلمین و شاگردان در جنوب و شرق افغانستان توانایی پسران ودختران را شدیدآ محدود نموده است.
در كشوری كه مسـؤلان وزارت زنان افغانستان حتا از ازدواج دختران پنج و شش ساله گزارش داده اند، دیگر روشن است كه وضعیت ناگوار زنان و بویژه آنانی كه مرد و مددی ندارند و در فقر زنده گی میکنند، دردناكتر ، وخیمتر و فاجعه آفرین تر است؛ و گواه برآن است كه دولت نام نهاد افغانستان مطابق به سرشت زن ستیزانه اش ٫ در زمینۀ حمایت ، تٱمین و دفاع از حقوق مدنی و انسانی زنان از جمله در مقابل ازدواج های اجباری و بیعدالتیها كاری انجام نداده است.
متاسفانه با آنکه خشونت برعلیه زنان جان هزاران زن و دختر بی گناه را گرفته است و هیچ زن و دختری در افغانستان نیست که با خشونت مواجه نشده باشد ولی تاکنون قانون مشخصی که بتواند خشونت های خانوادگی عليه زنان را جرم بداند و به آن رسيدگی کند در افغانستان وجود ندارد و در محاکم و ادارات افغانستان بر علیه خشونت عیله زنان به شکل جدی و قاطع برخورد نمیشود، ارگانهای قضایی و پولیس افغانستان چنين می پندارند که خشونت های خانوادگی نسبت به زنان، مسايل داخل خانواده است و بايد در داخل خانواده حل شود، در حالیکه زنان و دختران از سوی اعضای خانواده هايشان مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، آزار و اذيت می شوند، آزادی هايشان محدود میگردد و بيشترشان به هيچ گونه امکاناتی برای دادخواهی و جلوگيری از بروز اين خشونت ها دسترسی ندارند و حتی در مواردی در اثر خشونت به قتل می رسند و یا اینکه مورد عملیات خود سرانه پدران و برادران شان قرار میگیرند، چنانچه دختری که از درد تومور در شکم مینالید به ظن اینکه حمل برداشته است،توسط پدر و برادرش در طویله با کارد شکمش پاره گردیده و بعدًا با تار لحاف دوزی دوخته شد،هیچ مرجعی اقدام نکرد تا پدر این دختر را به میز محاکم بکشاند
در زندانهای زنانه در افغانستان شماری زيادی از زنان به خاطر ارتکاب جرايم اخلاقي، فرار از منزل و... در حبس به سر می برند امابه ندرت میتوان مردی را در يک زندان در يافت نمود که به جرم بدرفتاري، خشونت و اذيت زنان زندانی شده باشد.
با اینهمه مشکلاتی که زنان در افغانستان دارند و با اینهمه پولی که توسط جامعه جهانی به دولت افغانستان و نهادهای مدافع حقوق زن جهت اعاده دموکراسی و بدست آوردن حقوق زنان سرازیر گردید اما بدبختانه پول به جیب مدافعین حقوق زن انتقال یافت و زنان همچنان در اسارت و بدبختی بسر میبرند، اکنون شرم بر آنانی است که یکبار دیگر با جعل و عوام فریبی که لاف از « دینداری »، « مسلمانی » و « ایمانداری » میزنند و برای دوام غارت و ثروت اندوزی بر اسب قدرت سواربوده و از گلوی مردم گرفته توسن ننگین حكومت داری را میرانند .
آنهايی كه از روی طرز تفكر سیاه نقش حیاتی و غیرقابل انکار زنان را در مسیر حركت و تكامل جامعه ، نادیده گرفته و یا آنرا به استهزاء میگیرند، در حقیقت آنان به مقام والای زن که همانا مرد از دامانش به معراج رسیده است بی حرمتی نموده ومینمایند..
پس باید نخست از همه در جهت توانمند ساختن زنان و دختران به عنوان يکی از موضوعات کليدی در حل اين بحران توجه کرد و در زمينه تامين استقلال اقتصادی زنان که بدون شک آنان را در رويارويی با خشونت کمک خواهد کرد، تلاش نمود.
در افغانستان با اینکه همه نهاد ها یگانه شعار شان اعاده دموکراسی و حقوق زنان درکشور است ولی قتلهای ناموسی، خود كشی و خود سوزی زنان ، سقط جنین و مرگ و میر زنان حامله و فرزندان شان ... هر سال نسبت به سال قبل روند صعودی را میپیماید و آمار مرگ و میر مادران بالاترین ارقام را در سراسر جهان نشان میدهد.
هنوز هم این كشور ازجملۀ معدود کشور های جهان است كه میزان خود كشی درآن نسبت به مردان بالاتراست،پس چگونه میتوان گفت که در افغانستان امنیت حاکم است و مورد توجه جهانیان قراردارد.
زنان و دختران افغان هنوز هم موانع دشواری را در امور آموزشی میپیمایند، مثلآ نبود مکتب و فاصله بین مکتب و خانه، پالیسی های متمایل دولت به آموزش پسران، نبود معلمین ورزیده، اذیت جنسی دختران هنگام مکتب رفتن و ازدواج در سن خورد وغیره همچنان ناامنی بشمول حملات بالای مکاتب ، معلمین و شاگردان در جنوب و شرق افغانستان توانایی پسران ودختران را شدیدآ محدود نموده است.
در كشوری كه مسـؤلان وزارت زنان افغانستان حتا از ازدواج دختران پنج و شش ساله گزارش داده اند، دیگر روشن است كه وضعیت ناگوار زنان و بویژه آنانی كه مرد و مددی ندارند و در فقر زنده گی میکنند، دردناكتر ، وخیمتر و فاجعه آفرین تر است؛ و گواه برآن است كه دولت نام نهاد افغانستان مطابق به سرشت زن ستیزانه اش ٫ در زمینۀ حمایت ، تٱمین و دفاع از حقوق مدنی و انسانی زنان از جمله در مقابل ازدواج های اجباری و بیعدالتیها كاری انجام نداده است.
متاسفانه با آنکه خشونت برعلیه زنان جان هزاران زن و دختر بی گناه را گرفته است و هیچ زن و دختری در افغانستان نیست که با خشونت مواجه نشده باشد ولی تاکنون قانون مشخصی که بتواند خشونت های خانوادگی عليه زنان را جرم بداند و به آن رسيدگی کند در افغانستان وجود ندارد و در محاکم و ادارات افغانستان بر علیه خشونت عیله زنان به شکل جدی و قاطع برخورد نمیشود، ارگانهای قضایی و پولیس افغانستان چنين می پندارند که خشونت های خانوادگی نسبت به زنان، مسايل داخل خانواده است و بايد در داخل خانواده حل شود، در حالیکه زنان و دختران از سوی اعضای خانواده هايشان مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، آزار و اذيت می شوند، آزادی هايشان محدود میگردد و بيشترشان به هيچ گونه امکاناتی برای دادخواهی و جلوگيری از بروز اين خشونت ها دسترسی ندارند و حتی در مواردی در اثر خشونت به قتل می رسند و یا اینکه مورد عملیات خود سرانه پدران و برادران شان قرار میگیرند، چنانچه دختری که از درد تومور در شکم مینالید به ظن اینکه حمل برداشته است،توسط پدر و برادرش در طویله با کارد شکمش پاره گردیده و بعدًا با تار لحاف دوزی دوخته شد،هیچ مرجعی اقدام نکرد تا پدر این دختر را به میز محاکم بکشاند
در زندانهای زنانه در افغانستان شماری زيادی از زنان به خاطر ارتکاب جرايم اخلاقي، فرار از منزل و... در حبس به سر می برند امابه ندرت میتوان مردی را در يک زندان در يافت نمود که به جرم بدرفتاري، خشونت و اذيت زنان زندانی شده باشد.
با اینهمه مشکلاتی که زنان در افغانستان دارند و با اینهمه پولی که توسط جامعه جهانی به دولت افغانستان و نهادهای مدافع حقوق زن جهت اعاده دموکراسی و بدست آوردن حقوق زنان سرازیر گردید اما بدبختانه پول به جیب مدافعین حقوق زن انتقال یافت و زنان همچنان در اسارت و بدبختی بسر میبرند، اکنون شرم بر آنانی است که یکبار دیگر با جعل و عوام فریبی که لاف از « دینداری »، « مسلمانی » و « ایمانداری » میزنند و برای دوام غارت و ثروت اندوزی بر اسب قدرت سواربوده و از گلوی مردم گرفته توسن ننگین حكومت داری را میرانند .
آنهايی كه از روی طرز تفكر سیاه نقش حیاتی و غیرقابل انکار زنان را در مسیر حركت و تكامل جامعه ، نادیده گرفته و یا آنرا به استهزاء میگیرند، در حقیقت آنان به مقام والای زن که همانا مرد از دامانش به معراج رسیده است بی حرمتی نموده ومینمایند..
پس باید نخست از همه در جهت توانمند ساختن زنان و دختران به عنوان يکی از موضوعات کليدی در حل اين بحران توجه کرد و در زمينه تامين استقلال اقتصادی زنان که بدون شک آنان را در رويارويی با خشونت کمک خواهد کرد، تلاش نمود.