06-06-2014، 14:31
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

در يكي، دو قرن گذشته انقلابهاي بزرگي در كشورهاي مختلف دنيا رخ داده است كه منشأ تحولات بسياري در زمينههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي در اين كشورها بودهاند. اگرچه اين انقلابها از لحاظ نحوه شكلگيري، آرمانهاي نهايي، اهداف محقق شده و ... با يكديگر تفاوتهايي دارند، اما همه آنها در يك چيز مشتركند: «ريشه همه اين انقلابها در مسائل اقتصادي است.»
در واقع، انقلابهاي بزرگ قرن گذشته در جهان در راستاي تحقق معيشت متوسط توسط مردم سازماندهي شدند، اما بهتدريج خواستههاي انقلابيون افزايش يافته، هدفها تغيير كردند و شعارها طي فرايند انقلاب رنگ و بويي ديگر بهخود گرفتند تا جايي كه در بسياري از اين انقلابها، زيادهخواهي مبارزان تا حدي در طول انقلاب افزايش يافت كه شعارها و اهداف اوليه انقلاب فراموش شدند.
اگر انقلاب كبير فرانسه را بزرگترين انقلاب جهاني در يكي، دو قرن گذشته بدانيم، با بررسي عوامل شكلگيري اين انقلاب متوجه خواهيم شد كه شورش اوليه مردم ناشي از كمبود گندم و گراني نان و خواسته اوليه انقلابيون، كاهش بهاي نان بوده است، ولي بهتدريج با گسترش انقلاب، ديگر مردم سخني از «نان» نميگفتند، بلكه خواستار «عدالت، آزادي و برابري» بودند. در ايران نيز، اگر انقلاب مشروطه را بزرگترين تحول اجتماعي صورت گرفته در قرن نوزدهم ميلادي بدانيم، مشاهده ميكنيم كه سرآغاز قيام مردمي، ريشه در اقتصاد دارد.
نخستين زمزمههاي انقلاب مشروطه از سوي بازار شنيده شد، بازاري كه نيروهاي آن همان مردمي هستند كه از گراني مواد غذايي، تورم و محدود شدن كسب وكار و بازرگانيشان به تنگ آمدهاند. در اينجا نيز خاستگاه اوليه مردم و بازاريان، كسب حداقل رفاه اقتصادي و آزاديهاي تجاري است؛ نه «مشروطه» و شعار «مشروطهخواهي» پس از گسترش انقلاب جان گرفته و حتي هدف اوليه آغاز جنبش را در سيطره خود ميگيرد. اين همان نكتهاي است كه بسياري از مورخان بزرگ مشروطه نيز از آن غافل ماندهاند. اين مورخان، همانهايي هستند كه هدف ثانويه انقلاب، يعني مشروطهخواهي و شعار مبارزه با استبداد و کفار را به اشتباه به جاي هدف اوليه شورش مردم و بازاريان كه همان كسب حداقل معيشت، رفاه اقتصادي و آزاديهاي تجار و بازرگاني است، مينشانند.
نقش و اهداف بازار در شكلگيري جنبش مشروطه، بحثي است كه در زواياي تاريخ كشور تاريك مانده و كمتر به آن پرداخته شده است. اين بازار بود كه با دفاع از حقوق خود در مقابل استبداد و سياستهاي اقتصادي دولت (دربار) و بيگانگان، به ساير مردم اثبات كرد كه ميتوان براي آزادي مبارزه كرد و در برابر استثمار و استعمار تسليم نشد. هدف اين نوشتار اين است كه نقش بازار را در شكلدهي جنبش مشروطه آشكارتر سازد؛ نقشي كه در لواي شعار «مشروطهخواهي» و شعار «مبارزه با كفار» روحانيون كمرنگ مانده است. البته لازم است همينجا به اين نكته اشاره شود كه اين نوشتار تنها به بررسي نقش «بازار» در شكلگيري جريان مشروطه ميپردازد و تأثير جريانهاي ديگر را در وقوع انقلاب مشروطه ناديده ميگيرد.
بازار و دولت قبل از مشروطه
دوران قاجار را ميتوان دوره آغاز كشمكش و نزاع جدي ميان دولت و بازار دانست، دوراني كه دولت بهمنظور تأمين رشد سرسامآور هزينههاي دربار، با افزايش ميزان ماليات، فشار زيادي به بازار وارد ساخت. نزاع ميان دولت و بازار از دوران ناصرالدين شاه جديتر شد و در زمان مظفرالدين شاه به اوج خود رسيد، چرا كه بازار علاوه بر هزينههاي دربار، بايد هزينه سفرهاي خارجي شاه و درباريان را نيز تأمين ميكرد. افزايش هزينههاي دربار در اين دوران از طريق افزايش ميزان ماليات و وضع عوارض سنگين گمركي براي صادرات كالاهاي ايراني جبران ميشد كه اين دو عامل، فشار هزينه سنگيني را بر بازار وارد ساختند كه در نهايت، خود، عاملي شدند براي انفجار و شورش بازار كه به جنبش مشروطه منتهي شد.
از سوي ديگر، با ورود كالاها و كمپانيهاي خارجي براي تصاحب بازار ايران، بازار نسبت به از دست دادن آزاديهاي تجاري و منافع كسب درآمد خود احساس خطر ميكند و اين خود انگيزهاي ميشود تا تصميم بگيرد براي حفظ منافع خود براساس مكانيزم بازار، در مقابل دربار و سياستهاي او بايستد. اما در اين دوران، بازار به تدريج به يك مركز قدرت در مقابل دربار بدل ميشود. ديگر بازاريان در اين دوره به نقش خود در اقتصاد كشور پي بردهاند و آگاه شدند كه اگر همه با هم متحد شوند، نه تنها ميتوانند در مقابل دربار بايستند، بلكه خواهند توانست دست بيگانگان را از كشور و بازارهاي داخلي كوتاه كنند كه البته بازار اين تجربه را از جنبش تنباكو كسب كرد.
دلايل ايستادگي بازار در مقابل دربار
همانگونه كه در ابتداي مطلب اشاره شد، ايستادگي بازار در مقابل دربار، كه بهدنبال آن روحانيون و سپس مردم نيز به آن پيوستند، مقدمهساز جنبش مشروطه بوده است، اما ايستادگي بازار در مقابل دولت معلول عواملي است كه در زير به آنها اشاره ميشود.
الف) عوامل خارجي
در واقع جنگ ميان دولت و بازاريان زماني به اوج خود رسيد كه انگليسيها پس از كشف ذخاير نفتي ايران درصدد برآمدند در كنار دستاندازي انحصارطلبانه بر منابع نفتي، جايي براي خود در بازار سنتي و تجاري ايران باز كنند و به تدريج بازار ايران را در اختيار بگيرند. در اين شرايط، در كنار دستاندازيهاي انگليس، دولت روسيه نيز از طرق مختلف سعي کرد به دربار ايران نفوذ كند و از اين طريق، به مقاصد سياسي و اقتصادي خود در داخل ايران برسد. در واقع بيشترين تأثير نفوذ بيگانگان به دربار ايران، بر روي بازار بوده است، چرا كه همواره اهداف سياسي بيگانگان برپايه اهداف اقتصادي شكل ميگرفته و تاريخ اين موضوع را اثبات كرده است. بهطور كلي مهمترين دلايل خارجي براي آنكه بازار ايران تحريك شود تا جلوي نفوذ بيگانگان را بگيرد، به اين شرح است:
1 ـ قرارداد رژي: در واقع عقد قرارداد دولت ايران با شركت «رژي» انگليسي كه بهموجب آن انحصار توليد، توزيع و صادرات توتون و تنباكوي ايران به اين شركت داده شد نخستين اقدام آشكار دولت انگليس براي نفوذ به بازار ايران بوده است. اما در خصوص اينكه چرا نفوذ به بازار ايران از مجراي بازار توتون و تنباكو بوده است، بايد گفت كه اين دو محصول سهم مهمي در تجارت بازرگانان و بازاريان ايران داشتند بهطوري كه «رئيس كل گمركهاي آمار ايران مقدار تنباكوي مصرف ساليانه را در ايران 5 ميليون و 400 هزار كيلوگرم و مقدار صادرات را به 4 ميليون كيلوگرم آمار ميدهد. »
در واقع ميتوان واقعه «جنبش تنباكو» را همانگونه كه بسياري از تاريخ نويسان نيز برآن اذعان دارند، يكي از عوامل اثرگذار در شروع جنبشهاي مردمي و شكلگيري مشروطه دانست كه در واقع، مبارزه با قرارداد رژي در وهله اول از سوي بازاريان و تجار بازاري آغاز شد كه با حمايت روحانيت، ساير مردم نيز به صحنه آمدند و اين قرارداد فسخ شد. اينجاست كه بازار براي نخستين بار به قدرت اتحاد خود پيميبرد و از آن پس، همانگونه كه اشاره خواهد شد، از اين تجربه در راستاي ديگر اهداف خود نيز استفاده ميكند.
2 ـ پيماننامههاي گمركي: «در سال 1278 و در زمان امينالدوله، سه تن بلژيكي را آورده و كار گمرك ايران را به ايشان سپردند. سر آنان «نوز» بود كه نخست عنوان «رييس كل گمركات» به او دادند و ميبايست در زيردست صدراعظم كارهاي گمرك را راه برد، ولي سال ديگر، به هنگاميكه شاه آهنگ اروپا داشت، به دستاويز آنكه صدراعظم همراه او خواهد رفت، نوز را «وزير كل گمركات» گردانيده و به يكباره در كارهايش خودسر ساختند.»
«در زمستان همين سال پيمان گمركي كه با روسيان بسته شده و تعرفه گمركي كه از روي آن درست گرديده بود بيرون آمد .... در سال 1281 پيمان نامهها به همديگر داده گرديده ولي بهكار بستن آن بازمانده بود كه بهمن ماه اين سال به آن برخاستند. اين پيمان و تعرفه يكسره به زيان ايران و نتيجه آن اين بايستي بود كه اندكي افزارسازي و پارچهبافي و مانند اينها كه ايرانيان ميداشتند از ميان رود و كار دادوستد و بازرگاني از رونق افتد و كشاورزي و گلهداري نيز آسيب ببيند و در پايان آن باشد كه مردم ايران دست بسته و بيكار مانده و به شهرهاي قفقاز و ديگر جاها كوشند و يا در كشور خود به سختي افتاده و از ناچاري به همسايه بيگانه گرايند.»
در واقع اين پيماننامه طوري تنظيم شده بود كه بر واردات كالاها از روسيه تعرفههاي پايين و بر صادرات كالاهاي ايراني تعرفههاي گمركي بالا بسته ميشد. تعرفههاي گمركي سنگين بر صادرات كالاهاي بازرگانان ايراني كه خود از بازاريان نيز بودند، در كنار قراردادهاي بازرگاني نابرابر ما بين دولت ايران و دول خارجي، فشار سنگيني بر بازار وارد ساخت كه اين خود علتي شد براي شكلگيري جنبش مشروطه.
3 ـ وامهاي خارجي: اخذ وامهاي خارجي دربار ايران از بيگانگان و بهخصوص از دول روسيه و انگلستان در راستاي جبران كسري شديد تراز تجاري ايران و پوشش هزينههاي سرسامآور دربار، يكي از عوامل محرك بازار و مردم براي قيام عليه دربار بوده است.
ب ) عوامل داخلي
پساز تعارضهاي اوليه ميان دولت و بازار برسر دخالت خارجيها در بازار (بهطور مستقيم و غيرمستقيم)، زمينه براي گسترش جنبشهاي داخلي مهيا شد.
1 ـ كوچك شدن مرزها
2 ـ كاهش ارزش پول ملي
3 ـ افزايش فشار مالياتي
در واقع، انقلابهاي بزرگ قرن گذشته در جهان در راستاي تحقق معيشت متوسط توسط مردم سازماندهي شدند، اما بهتدريج خواستههاي انقلابيون افزايش يافته، هدفها تغيير كردند و شعارها طي فرايند انقلاب رنگ و بويي ديگر بهخود گرفتند تا جايي كه در بسياري از اين انقلابها، زيادهخواهي مبارزان تا حدي در طول انقلاب افزايش يافت كه شعارها و اهداف اوليه انقلاب فراموش شدند.
اگر انقلاب كبير فرانسه را بزرگترين انقلاب جهاني در يكي، دو قرن گذشته بدانيم، با بررسي عوامل شكلگيري اين انقلاب متوجه خواهيم شد كه شورش اوليه مردم ناشي از كمبود گندم و گراني نان و خواسته اوليه انقلابيون، كاهش بهاي نان بوده است، ولي بهتدريج با گسترش انقلاب، ديگر مردم سخني از «نان» نميگفتند، بلكه خواستار «عدالت، آزادي و برابري» بودند. در ايران نيز، اگر انقلاب مشروطه را بزرگترين تحول اجتماعي صورت گرفته در قرن نوزدهم ميلادي بدانيم، مشاهده ميكنيم كه سرآغاز قيام مردمي، ريشه در اقتصاد دارد.
نخستين زمزمههاي انقلاب مشروطه از سوي بازار شنيده شد، بازاري كه نيروهاي آن همان مردمي هستند كه از گراني مواد غذايي، تورم و محدود شدن كسب وكار و بازرگانيشان به تنگ آمدهاند. در اينجا نيز خاستگاه اوليه مردم و بازاريان، كسب حداقل رفاه اقتصادي و آزاديهاي تجاري است؛ نه «مشروطه» و شعار «مشروطهخواهي» پس از گسترش انقلاب جان گرفته و حتي هدف اوليه آغاز جنبش را در سيطره خود ميگيرد. اين همان نكتهاي است كه بسياري از مورخان بزرگ مشروطه نيز از آن غافل ماندهاند. اين مورخان، همانهايي هستند كه هدف ثانويه انقلاب، يعني مشروطهخواهي و شعار مبارزه با استبداد و کفار را به اشتباه به جاي هدف اوليه شورش مردم و بازاريان كه همان كسب حداقل معيشت، رفاه اقتصادي و آزاديهاي تجار و بازرگاني است، مينشانند.
نقش و اهداف بازار در شكلگيري جنبش مشروطه، بحثي است كه در زواياي تاريخ كشور تاريك مانده و كمتر به آن پرداخته شده است. اين بازار بود كه با دفاع از حقوق خود در مقابل استبداد و سياستهاي اقتصادي دولت (دربار) و بيگانگان، به ساير مردم اثبات كرد كه ميتوان براي آزادي مبارزه كرد و در برابر استثمار و استعمار تسليم نشد. هدف اين نوشتار اين است كه نقش بازار را در شكلدهي جنبش مشروطه آشكارتر سازد؛ نقشي كه در لواي شعار «مشروطهخواهي» و شعار «مبارزه با كفار» روحانيون كمرنگ مانده است. البته لازم است همينجا به اين نكته اشاره شود كه اين نوشتار تنها به بررسي نقش «بازار» در شكلگيري جريان مشروطه ميپردازد و تأثير جريانهاي ديگر را در وقوع انقلاب مشروطه ناديده ميگيرد.
بازار و دولت قبل از مشروطه
دوران قاجار را ميتوان دوره آغاز كشمكش و نزاع جدي ميان دولت و بازار دانست، دوراني كه دولت بهمنظور تأمين رشد سرسامآور هزينههاي دربار، با افزايش ميزان ماليات، فشار زيادي به بازار وارد ساخت. نزاع ميان دولت و بازار از دوران ناصرالدين شاه جديتر شد و در زمان مظفرالدين شاه به اوج خود رسيد، چرا كه بازار علاوه بر هزينههاي دربار، بايد هزينه سفرهاي خارجي شاه و درباريان را نيز تأمين ميكرد. افزايش هزينههاي دربار در اين دوران از طريق افزايش ميزان ماليات و وضع عوارض سنگين گمركي براي صادرات كالاهاي ايراني جبران ميشد كه اين دو عامل، فشار هزينه سنگيني را بر بازار وارد ساختند كه در نهايت، خود، عاملي شدند براي انفجار و شورش بازار كه به جنبش مشروطه منتهي شد.
از سوي ديگر، با ورود كالاها و كمپانيهاي خارجي براي تصاحب بازار ايران، بازار نسبت به از دست دادن آزاديهاي تجاري و منافع كسب درآمد خود احساس خطر ميكند و اين خود انگيزهاي ميشود تا تصميم بگيرد براي حفظ منافع خود براساس مكانيزم بازار، در مقابل دربار و سياستهاي او بايستد. اما در اين دوران، بازار به تدريج به يك مركز قدرت در مقابل دربار بدل ميشود. ديگر بازاريان در اين دوره به نقش خود در اقتصاد كشور پي بردهاند و آگاه شدند كه اگر همه با هم متحد شوند، نه تنها ميتوانند در مقابل دربار بايستند، بلكه خواهند توانست دست بيگانگان را از كشور و بازارهاي داخلي كوتاه كنند كه البته بازار اين تجربه را از جنبش تنباكو كسب كرد.
دلايل ايستادگي بازار در مقابل دربار
همانگونه كه در ابتداي مطلب اشاره شد، ايستادگي بازار در مقابل دربار، كه بهدنبال آن روحانيون و سپس مردم نيز به آن پيوستند، مقدمهساز جنبش مشروطه بوده است، اما ايستادگي بازار در مقابل دولت معلول عواملي است كه در زير به آنها اشاره ميشود.
الف) عوامل خارجي
در واقع جنگ ميان دولت و بازاريان زماني به اوج خود رسيد كه انگليسيها پس از كشف ذخاير نفتي ايران درصدد برآمدند در كنار دستاندازي انحصارطلبانه بر منابع نفتي، جايي براي خود در بازار سنتي و تجاري ايران باز كنند و به تدريج بازار ايران را در اختيار بگيرند. در اين شرايط، در كنار دستاندازيهاي انگليس، دولت روسيه نيز از طرق مختلف سعي کرد به دربار ايران نفوذ كند و از اين طريق، به مقاصد سياسي و اقتصادي خود در داخل ايران برسد. در واقع بيشترين تأثير نفوذ بيگانگان به دربار ايران، بر روي بازار بوده است، چرا كه همواره اهداف سياسي بيگانگان برپايه اهداف اقتصادي شكل ميگرفته و تاريخ اين موضوع را اثبات كرده است. بهطور كلي مهمترين دلايل خارجي براي آنكه بازار ايران تحريك شود تا جلوي نفوذ بيگانگان را بگيرد، به اين شرح است:
1 ـ قرارداد رژي: در واقع عقد قرارداد دولت ايران با شركت «رژي» انگليسي كه بهموجب آن انحصار توليد، توزيع و صادرات توتون و تنباكوي ايران به اين شركت داده شد نخستين اقدام آشكار دولت انگليس براي نفوذ به بازار ايران بوده است. اما در خصوص اينكه چرا نفوذ به بازار ايران از مجراي بازار توتون و تنباكو بوده است، بايد گفت كه اين دو محصول سهم مهمي در تجارت بازرگانان و بازاريان ايران داشتند بهطوري كه «رئيس كل گمركهاي آمار ايران مقدار تنباكوي مصرف ساليانه را در ايران 5 ميليون و 400 هزار كيلوگرم و مقدار صادرات را به 4 ميليون كيلوگرم آمار ميدهد. »
در واقع ميتوان واقعه «جنبش تنباكو» را همانگونه كه بسياري از تاريخ نويسان نيز برآن اذعان دارند، يكي از عوامل اثرگذار در شروع جنبشهاي مردمي و شكلگيري مشروطه دانست كه در واقع، مبارزه با قرارداد رژي در وهله اول از سوي بازاريان و تجار بازاري آغاز شد كه با حمايت روحانيت، ساير مردم نيز به صحنه آمدند و اين قرارداد فسخ شد. اينجاست كه بازار براي نخستين بار به قدرت اتحاد خود پيميبرد و از آن پس، همانگونه كه اشاره خواهد شد، از اين تجربه در راستاي ديگر اهداف خود نيز استفاده ميكند.
2 ـ پيماننامههاي گمركي: «در سال 1278 و در زمان امينالدوله، سه تن بلژيكي را آورده و كار گمرك ايران را به ايشان سپردند. سر آنان «نوز» بود كه نخست عنوان «رييس كل گمركات» به او دادند و ميبايست در زيردست صدراعظم كارهاي گمرك را راه برد، ولي سال ديگر، به هنگاميكه شاه آهنگ اروپا داشت، به دستاويز آنكه صدراعظم همراه او خواهد رفت، نوز را «وزير كل گمركات» گردانيده و به يكباره در كارهايش خودسر ساختند.»
«در زمستان همين سال پيمان گمركي كه با روسيان بسته شده و تعرفه گمركي كه از روي آن درست گرديده بود بيرون آمد .... در سال 1281 پيمان نامهها به همديگر داده گرديده ولي بهكار بستن آن بازمانده بود كه بهمن ماه اين سال به آن برخاستند. اين پيمان و تعرفه يكسره به زيان ايران و نتيجه آن اين بايستي بود كه اندكي افزارسازي و پارچهبافي و مانند اينها كه ايرانيان ميداشتند از ميان رود و كار دادوستد و بازرگاني از رونق افتد و كشاورزي و گلهداري نيز آسيب ببيند و در پايان آن باشد كه مردم ايران دست بسته و بيكار مانده و به شهرهاي قفقاز و ديگر جاها كوشند و يا در كشور خود به سختي افتاده و از ناچاري به همسايه بيگانه گرايند.»
در واقع اين پيماننامه طوري تنظيم شده بود كه بر واردات كالاها از روسيه تعرفههاي پايين و بر صادرات كالاهاي ايراني تعرفههاي گمركي بالا بسته ميشد. تعرفههاي گمركي سنگين بر صادرات كالاهاي بازرگانان ايراني كه خود از بازاريان نيز بودند، در كنار قراردادهاي بازرگاني نابرابر ما بين دولت ايران و دول خارجي، فشار سنگيني بر بازار وارد ساخت كه اين خود علتي شد براي شكلگيري جنبش مشروطه.
3 ـ وامهاي خارجي: اخذ وامهاي خارجي دربار ايران از بيگانگان و بهخصوص از دول روسيه و انگلستان در راستاي جبران كسري شديد تراز تجاري ايران و پوشش هزينههاي سرسامآور دربار، يكي از عوامل محرك بازار و مردم براي قيام عليه دربار بوده است.
ب ) عوامل داخلي
پساز تعارضهاي اوليه ميان دولت و بازار برسر دخالت خارجيها در بازار (بهطور مستقيم و غيرمستقيم)، زمينه براي گسترش جنبشهاي داخلي مهيا شد.
1 ـ كوچك شدن مرزها
2 ـ كاهش ارزش پول ملي
3 ـ افزايش فشار مالياتي
شورش بازار، آغاز مشروطه
با توجه به آنچه گفته شده مشاهده ميشود كه بيشترين فشارهاي اقتصادي ناشي از سياستهاي دربار و نقشههاي بيگانگان براي نفوذ به سياست و اقتصاد ايران، به بازار وارد ميآمده است. تحت اين شرايط است كه بازار آزاديهاي خود را در معرض خطر ميبيند و آمادگي لازم را براي شورش پيدا ميكند. اما بهانه شورش و قيام بازار در راستاي حفظ سود و آزاديهاي تجاري خود زماني داده ميشود كه علاءالدوله، حاكم تهران، تعدادي از بازاريان و طلاب را به بهانه افزايش قيمت قند شلاق ميزند. در واقع بهاي قند به دليل جنگ بين ژاپن و روسيه افزايش يافته بود. علاءالدوله به بهانه گران شدن قند، تعدادي از تجار و طلاب را از جمله سيد هاشم قندي كه مردي بسيار خير بود و چند مسجد ساخته بود شلاق ميزند و بازار كه از افزايش فشارهاي مالياتي حكومت و اعطاي امتياز فعاليتهاي تجاري به خارجيها به تنگ آمده بود، اينجاست كه آزاديهاي خود را از دسترفته تلقي ميكند و واكنش نشان ميدهد و اين همان واكنشي است كه به دنبال آن مشروطه شكلميگيرد.
دلايل پيوستن روحانيون به بازاريان
آنچه از شواهد تاريخي بدست ميآيد بيانگر آن است كه قدرت بازاريان بدون حمايتهاي معنوي روحانيون براي ايستادگي در برابر دربار كافي نبود و روحانيت نيز بدون وجود بازار كه در جنبش مشروطه تأمين كننده نيازهاي مادي جنبش بود، امكان برپايي چنين قيامي را نداشت. ايجاد اتحاد بين روحانيت و بازار در مقابل دربار در جنبش مشروطه دلايلي دارد كه به برخي از مهمترين آنها اشاره ميشود:
1 ـ روحانيون ميتوانستند با مطرح كردن شعارهايي مانند « مبارزه با كفار» و «مقابله با استبداد» و دادن حكم جهاد، مردم کوچه و بازار را براي قيام آماده کنند و نفوذ روحانيون درمردم براي رسيدن به اين هدف كافي بود.
2 ـ بازار براي انجام امور تجاري خود به روحانيت نياز داشت و معاملات تجاري در صورتي كه مورد تأييد يكي از روحانيون قرار نميگرفت، امكان ابطال داشت. بنابراين بازار همواره سعي ميكرده است روحانيت را با خود همراه سازد و آنها را از خود راضي نگه دارد. از سوي ديگر، امر قضا و داوري در امور مردم برعهده روحانيت بود و اختلافات در معاملات تجاري از طريق روحانيون حل و فصل ميشد. بنابراين روحانيون از اين طريق در بازار نفوذ ميكردند و بازار نيز به دليل نياز خود به روحانيت براي انجام امور تجاري همواره از آنها حمايت ميكرد.
3 ـ جنبش تنباكو حاوي اين تجربه براي بازار بود كه در صورتي كه علما و روحانيون را با خود همراه سازد، ميتواند جلوي حكومت قدعلم كند. بنابراين بازار همواره سعي ميكرد روحانيت را از خود منتفع سازد.
4 ـ از سويديگر، روحانيون نيز به كمكهاي مادي و معنوي بازار نياز داشتند. روحانيون از بازاريان خمس و ذكات دريافت ميكردند و اداره موقوفات بازاريان برعهده روحانيون بود و بدين ترتيب روحانيت از بازار منتفع ميشد. سود استفاده از موقوفات بازاريان براي روحانيون به حدي بود كه گاهي بر سر موقوفات با يكديگر نزاع ميكردند.
5 ـ برخي از روحانيون خود از مالكين و تجار بازار بودند و منافع شخصي آنها به منافع بازار گره خورده بود، بنابراين هنگامي كه بازار در فشار و ركود قرار گرفت و براي شورش عليه استبداد اقتصادي آماده شد، برخي از روحانيون نيز با همين انگيزه به حمايت از بازار برخاستند.
6 ـ حوزههاي علميه در اين دوران كانون توليد علم و دانش در كشور بودند و بازار آنها را در اين كار تأمين مالي ميكرد و اين خود پيوند ديگر ميان روحانيت و بازار برقرار ميكرد.
بهطور كلي، حضور روحانيت در كنار بازار در اوان جنبش مشروطه موجب شد كه بازار بتواند با جسارت بيشتري در مقابل فشارهاي مالي حكومت بايستد و اين همان نيرويي است كه مشروطيت را برپاساخت.
اهداف بازار و نتيجهگيري
بازار در آستانه انقلاب مشروطيت توانسته بود از روحانيت در اجراي مقاصد خود استفاده كند. همانطور كه «آنت دستره» ميگويد: « .... در واقع تنها قدرت منظم در برابر كساني كه طبقه حاكمه را تشكيل ميدادند، بازار بود. وسيله عمليات آنها هميشه يكنواخت بود. اول در بازار زمزمهاي پديد ميآيد، سپس فرياد ميكشيدند و اغلب با پشتيباني روحانيان دكانها بسته ميشد. گاه نيز دستهجمعي به مقدسترين مساجد ميرفتند تا از خدا و ائمه (ع) كمك طلبند.»
بازار اگرچه يكي از نيروهايي است كه در شكلگيري انقلاب مشروطه مؤثر بوده است، اما اهداف بازار غير از شعارهاي مشروطه بود. هنگامي كه بازار نسبت به كتك زدن چند بازرگان توسط علاءالدوله واكنش نشان ميدهد و حجرهها را تعطيل ميكند، اين نشانه يك واكنش عاطفي نيست، بلكه اين واكنش به منزله تلاشي است براي كسب آزادي فعاليت و پس از آن است كه در جنبش مشروطه، بازار منادي «آزادي» ميشود. براي بازار آزاديهاي سياسي تنها تا آنجا كه به مسائل بازار و امور اقتصادي مربوط ميشود مهم است و «آزادي» بازار و آنچه بازار از آزادي ميخواهد، با آنچه روحانيون و مردم آنرا «آزادي» مينامند، متفاوت است. بازار ميخواهد جلوي سپرده شدن امور اقتصادي به بيگانگان را بگيرد، نه به خاطر آنكه به صلاح مملكت است، بلكه به اينخاطر كه در غير اينصورت، سود خود را از دست خواهد داد.
هدف بازار از شكلدهي جنبش و تأمين مالي آن، مقاومت در برابر مالياتهاي سنگين و تعرفههاي بالاي گمركي است. هدف بازار از برقراري دموكراسي و ليبراليزم اين است كه آزاديهاي اقتصادي خود را افزايش دهد و بتواند صداي خود را بلند كند و حرف خود را بزند اين نكتهاي است كه كمتر بدان پرداخته شده است. بازار اگرچه اصل چانهزني را ميپذيرد، ولي آن را باور ندارد و بههمين دليل است كه انتظار دموكراسي از بازار انتظار نابجايي است. هدف بازار از شكلدهي جريان مشروطه، آزاديهاي خود بوده است نه دموكراسي اجتماعي! اگرچه بنابر آنچه گفته شد، بازار نقشي غيرقابل انكار و مؤثر در شكلدهي انقلاب مشروطه داشته است، اما اگر اهداف اوليه انقلاب دچار انحراف نميشد و بازار به خواستههاي خود ميرسيد، مشروطيت ديگر آنچه امروز «مشروطيت» ناميده ميشود، نبوده است.
با توجه به آنچه گفته شده مشاهده ميشود كه بيشترين فشارهاي اقتصادي ناشي از سياستهاي دربار و نقشههاي بيگانگان براي نفوذ به سياست و اقتصاد ايران، به بازار وارد ميآمده است. تحت اين شرايط است كه بازار آزاديهاي خود را در معرض خطر ميبيند و آمادگي لازم را براي شورش پيدا ميكند. اما بهانه شورش و قيام بازار در راستاي حفظ سود و آزاديهاي تجاري خود زماني داده ميشود كه علاءالدوله، حاكم تهران، تعدادي از بازاريان و طلاب را به بهانه افزايش قيمت قند شلاق ميزند. در واقع بهاي قند به دليل جنگ بين ژاپن و روسيه افزايش يافته بود. علاءالدوله به بهانه گران شدن قند، تعدادي از تجار و طلاب را از جمله سيد هاشم قندي كه مردي بسيار خير بود و چند مسجد ساخته بود شلاق ميزند و بازار كه از افزايش فشارهاي مالياتي حكومت و اعطاي امتياز فعاليتهاي تجاري به خارجيها به تنگ آمده بود، اينجاست كه آزاديهاي خود را از دسترفته تلقي ميكند و واكنش نشان ميدهد و اين همان واكنشي است كه به دنبال آن مشروطه شكلميگيرد.
دلايل پيوستن روحانيون به بازاريان
آنچه از شواهد تاريخي بدست ميآيد بيانگر آن است كه قدرت بازاريان بدون حمايتهاي معنوي روحانيون براي ايستادگي در برابر دربار كافي نبود و روحانيت نيز بدون وجود بازار كه در جنبش مشروطه تأمين كننده نيازهاي مادي جنبش بود، امكان برپايي چنين قيامي را نداشت. ايجاد اتحاد بين روحانيت و بازار در مقابل دربار در جنبش مشروطه دلايلي دارد كه به برخي از مهمترين آنها اشاره ميشود:
1 ـ روحانيون ميتوانستند با مطرح كردن شعارهايي مانند « مبارزه با كفار» و «مقابله با استبداد» و دادن حكم جهاد، مردم کوچه و بازار را براي قيام آماده کنند و نفوذ روحانيون درمردم براي رسيدن به اين هدف كافي بود.
2 ـ بازار براي انجام امور تجاري خود به روحانيت نياز داشت و معاملات تجاري در صورتي كه مورد تأييد يكي از روحانيون قرار نميگرفت، امكان ابطال داشت. بنابراين بازار همواره سعي ميكرده است روحانيت را با خود همراه سازد و آنها را از خود راضي نگه دارد. از سوي ديگر، امر قضا و داوري در امور مردم برعهده روحانيت بود و اختلافات در معاملات تجاري از طريق روحانيون حل و فصل ميشد. بنابراين روحانيون از اين طريق در بازار نفوذ ميكردند و بازار نيز به دليل نياز خود به روحانيت براي انجام امور تجاري همواره از آنها حمايت ميكرد.
3 ـ جنبش تنباكو حاوي اين تجربه براي بازار بود كه در صورتي كه علما و روحانيون را با خود همراه سازد، ميتواند جلوي حكومت قدعلم كند. بنابراين بازار همواره سعي ميكرد روحانيت را از خود منتفع سازد.
4 ـ از سويديگر، روحانيون نيز به كمكهاي مادي و معنوي بازار نياز داشتند. روحانيون از بازاريان خمس و ذكات دريافت ميكردند و اداره موقوفات بازاريان برعهده روحانيون بود و بدين ترتيب روحانيت از بازار منتفع ميشد. سود استفاده از موقوفات بازاريان براي روحانيون به حدي بود كه گاهي بر سر موقوفات با يكديگر نزاع ميكردند.
5 ـ برخي از روحانيون خود از مالكين و تجار بازار بودند و منافع شخصي آنها به منافع بازار گره خورده بود، بنابراين هنگامي كه بازار در فشار و ركود قرار گرفت و براي شورش عليه استبداد اقتصادي آماده شد، برخي از روحانيون نيز با همين انگيزه به حمايت از بازار برخاستند.
6 ـ حوزههاي علميه در اين دوران كانون توليد علم و دانش در كشور بودند و بازار آنها را در اين كار تأمين مالي ميكرد و اين خود پيوند ديگر ميان روحانيت و بازار برقرار ميكرد.
بهطور كلي، حضور روحانيت در كنار بازار در اوان جنبش مشروطه موجب شد كه بازار بتواند با جسارت بيشتري در مقابل فشارهاي مالي حكومت بايستد و اين همان نيرويي است كه مشروطيت را برپاساخت.
اهداف بازار و نتيجهگيري
بازار در آستانه انقلاب مشروطيت توانسته بود از روحانيت در اجراي مقاصد خود استفاده كند. همانطور كه «آنت دستره» ميگويد: « .... در واقع تنها قدرت منظم در برابر كساني كه طبقه حاكمه را تشكيل ميدادند، بازار بود. وسيله عمليات آنها هميشه يكنواخت بود. اول در بازار زمزمهاي پديد ميآيد، سپس فرياد ميكشيدند و اغلب با پشتيباني روحانيان دكانها بسته ميشد. گاه نيز دستهجمعي به مقدسترين مساجد ميرفتند تا از خدا و ائمه (ع) كمك طلبند.»
بازار اگرچه يكي از نيروهايي است كه در شكلگيري انقلاب مشروطه مؤثر بوده است، اما اهداف بازار غير از شعارهاي مشروطه بود. هنگامي كه بازار نسبت به كتك زدن چند بازرگان توسط علاءالدوله واكنش نشان ميدهد و حجرهها را تعطيل ميكند، اين نشانه يك واكنش عاطفي نيست، بلكه اين واكنش به منزله تلاشي است براي كسب آزادي فعاليت و پس از آن است كه در جنبش مشروطه، بازار منادي «آزادي» ميشود. براي بازار آزاديهاي سياسي تنها تا آنجا كه به مسائل بازار و امور اقتصادي مربوط ميشود مهم است و «آزادي» بازار و آنچه بازار از آزادي ميخواهد، با آنچه روحانيون و مردم آنرا «آزادي» مينامند، متفاوت است. بازار ميخواهد جلوي سپرده شدن امور اقتصادي به بيگانگان را بگيرد، نه به خاطر آنكه به صلاح مملكت است، بلكه به اينخاطر كه در غير اينصورت، سود خود را از دست خواهد داد.
هدف بازار از شكلدهي جنبش و تأمين مالي آن، مقاومت در برابر مالياتهاي سنگين و تعرفههاي بالاي گمركي است. هدف بازار از برقراري دموكراسي و ليبراليزم اين است كه آزاديهاي اقتصادي خود را افزايش دهد و بتواند صداي خود را بلند كند و حرف خود را بزند اين نكتهاي است كه كمتر بدان پرداخته شده است. بازار اگرچه اصل چانهزني را ميپذيرد، ولي آن را باور ندارد و بههمين دليل است كه انتظار دموكراسي از بازار انتظار نابجايي است. هدف بازار از شكلدهي جريان مشروطه، آزاديهاي خود بوده است نه دموكراسي اجتماعي! اگرچه بنابر آنچه گفته شد، بازار نقشي غيرقابل انكار و مؤثر در شكلدهي انقلاب مشروطه داشته است، اما اگر اهداف اوليه انقلاب دچار انحراف نميشد و بازار به خواستههاي خود ميرسيد، مشروطيت ديگر آنچه امروز «مشروطيت» ناميده ميشود، نبوده است.