05-06-2014، 10:50
در معنای " سحر " آورده اند که وقت آخر شب و زمان پیش از صبح و برخی شراح نوشته اند که سحر سپیدی است که بالای سیاهی باشد و یا سپیدی است که بر سیاهی برآید .
به گزارش مهر ، سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است .خصوصا این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزدمنان در چنین فضایی ملکوتی غیر قابل انکار است .
اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود .و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مومن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد .
در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است .فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند :
خواجه حافظ شیرازی :
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
زبام عرش می آید صفیرم
خاقانی شیروانی :
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سویش عرش فرسایی فرست
خسروانی :
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم ونالان به سحرگاه
آغاجی :
عهده و میثاق باز تازه کنیم
از سحرگاه تا به وقت نماز
سنایی غزنوی :
آنچه یک پیرزن کند به سحر
نکند صد هزار تیر و تبر
سوزنی سمرقندی :
به دعای سحر گهانه تو را
برساند به من خداوندم
شیخ اجل سعدی شیرازی :
به فلک می رود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده زخواب سحری
به گزارش مهر ، سحرگاهان ماه مبارک رمضان از آنجا که نقطه آغازی است برای شروع روزی همراه با ستیز با هواهای نفسانی و خودسازی ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
نشستن بر سر سفره سحری که همراه با آداب و تشریفات خاصی است بسیار دل انگیز و روح نواز است .خصوصا این لحظات برای کودکان و نوجوانان بسیار زیبا و خاطره انگیز است و رایحه دلپذیر رحمت بی انتها ایزدمنان در چنین فضایی ملکوتی غیر قابل انکار است .
اذان صبح هنگامه امساک است و سپس نماز و نیایش به درگاه معبود .و در روایات آمده است که این لحظات بهترین اوقات برای مستجاب شدن دعاهای خیر است و درهای آسمان در این اوقات بر روی بندگان صالح و مومن باز می شود و باران رحمت الهی بر زمین نازل می گردد .
در شعر سخنوران ادبیات فارسی همواره هنگامه پر رمز و راز سحرگاهان از جلوه جذاب و دلنشینی بهره گرفته است .فرصتی که فاصله زمین از آسمان به حداقل ممکن می رسد و ملائک برای دیدار صالحان به زمین می شتابند :
خواجه حافظ شیرازی :
من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
زبام عرش می آید صفیرم
خاقانی شیروانی :
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سویش عرش فرسایی فرست
خسروانی :
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان به سپیده دم ونالان به سحرگاه
آغاجی :
عهده و میثاق باز تازه کنیم
از سحرگاه تا به وقت نماز
سنایی غزنوی :
آنچه یک پیرزن کند به سحر
نکند صد هزار تیر و تبر
سوزنی سمرقندی :
به دعای سحر گهانه تو را
برساند به من خداوندم
شیخ اجل سعدی شیرازی :
به فلک می رود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده زخواب سحری