02-06-2014، 10:48
تسخير سفارت آمريكا در تهران اگرچه تأثيرات مهمي در عرصه سياست داخلي كشور داشت؛ مهمترين تأثير را در روابط خارجي ايران برجاي نهاد. از جمله براي اولين بار نقش تعيين كننده اي را براي يك كشور مستقل ايجاد كرد تا آنجا كه نتيجه انتخابات رياست جمهوري آمريكا در ۱۹۸۰ در ايران و توسط دانشجويان رقم خورد. نوشتار حاضر وقايع نگاري اصلي ترين رويدادهاي ۴۴۴ روزه اين بحران است كه در آن به ويژه به ابعاد خارجي ماجرا توجه بيشتري شده است.
روز اول: ساعت ۱۰ صبح است. خيابان طالقاني وضع عادي خود را دارد. ماشين ها با سرعت و سروصدا عبور مي كنند، فروشگاه ها بازند و كاركنان آنها سرگرم كارهاي روزمره هستند. ناگهان گروهي نزديك به چهارصد نفر در حالي كه در طول خيابان طالقاني راهپيمايي مي كنند، به سمت سفارت آمريكا مي پيچند. جوانان با شور و حرارت از در و ديوار سفارت بالا مي روند و به درون محوطه سفارت مي پرند.
خيابان بند مي آيد و جوان ها تند و تيز يكي پس از ديگري از گوشه و كنار سفارت به داخل مي روند، حالا هر كدامشان بازوبندي به دست و عكس امام به سينه دارند. در حالي كه باران نيز شروع به باريدن كرده، خبري بر روي تلكس خبرگزاري ها مي رود كه تا سالها اثراتش باقي مي ماند: «سفارت آمريكا در تهران اشغال شد.»
روز دوم: امام خميني حركت دانشجويان را مورد تأييد قرار مي دهد و مي گويد:«امروز در ايران باز انقلاب است. انقلابي بزرگتر از انقلاب اول. در اين انقلاب شيطان بزرگ آمريكاست.»
آقاي سيد احمد خميني به نمايندگي ازرهبري انقلاب درجمع دانشجويان حضورمي يابد و در يك مصاحبه مطبوعاتي شركت مي كند. خبرنگاري از او مي پرسد علت حضور و مأموريتتان در رابطه با تسخير سفارت آمريكا چيست؟ او پاسخ مي دهد: «من به دعوت برادران پيرو خط امام به اينجا آمدم.» سيد احمد خميني اضافه مي كند: «تمام مردم ايران ازعمل دانشجويان پشتيباني مي كنند.» او در جواب خبرنگاري كه پرسيده بود: «آيا تضعيف دولت تا اين حد صحيح است؟» مي گويد: «اين كار تضعيف دولت نيست زيرا تمام ملت يكپارچه اين عمل را تأييد مي كنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سيد احمد خميني، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء مي دهد و از قضا اين استعفاء پذيرفته مي شود وازسوي رهبرانقلاب، شوراي انقلاب مأمور اداره كشور مي شود.
ابوالحسن بني صدر نيز به سرپرستي وزارت امور خارجه برگزيده مي شود.
روز۱۶: خيابان هاي اطراف سفارت لبريز از حضور مردم است. انبوه جمعيت با عصبانيت پرچم آمريكا را آتش مي زنند و فرياد مي كشند: «مرگ بر آمريكا، مرگ بر كارتر» .
بني صدر، كفيل وزارت امور خارجه از سمتش كنار رفته و قطب زاده جاي او را مي گيرد. او مي گويد: «نمي توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمريكا به عنوان سرزمين آزاد، نه مي تواند تسليم تحقير واگذاري مردي بيمار به جمهوري اسلامي ايران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ يا ۶۰ شهروندش براي نگه داشتن اين مرد بيمار راضي است.»
در خارج از مرزهاي ايران خبرهاي داغي وجود دارد. در اجتماعي بي سابقه شوراي امنيت سازمان ملل با پانزده رأي بر آزادي فوري گروگان ها تأكيد مي كند، دراين ميان حتي شوروي نيز رأي مثبت مي دهد. ايران نشست نيويورك را تحريم كرد اما بني صدرمي گويد اگر همچنان وزير خارجه بود، به نيويورك مي رفت، هرچند كه برخي منتقدان در شوراي انقلاب او را از هواپيما برگرداندند.
۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجويان سه گروگان را آزاد مي كنند. دو تفنگدار سياهپوست و يك منشي زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سياهپوست ديگر را نيز آزاد مي كنند.
روز ۵۸: شوراي امنيت درآخرين روزهاي سال ۱۹۷۹ ميلادي با ۱۱ رأي موافق و بي هيچ مخالفي و با امتناع روسيه وچك وسلواكي ازرأي دادن تصويب مي كند كه ايران بايد تا هفتم ژانويه(17 دي ۵۸)، گروگان ها را آزاد كند و اگردراين مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شوراي امنيت قطعنامه شديدتري صادر مي كند. همزمان والدهايم دبيركل سازمان ملل، تصميم مي گيرد شخصاً به ايران برود و ديپلماسي قديمي را بيازمايد. اما روزنامه هاي ايراني دراول ژانويه (11 دي)، با عكسي قديمي از او استقبال مي كنند. در آن عكس والدهايم بردست اشرف پهلوي،خواهرشاه، بوسه مي زند. روزنامه جمهوري اسلامي درزيراين عكس اين گونه به والدهايم طعنه مي زند:«آقاي والدهايم، اين شما هستيد كه بردست بدكاره اي بوسه مي زنيد.» والدهايم به ايران مي آيد، اما هيچ يك ازمقامات رسمي حاضر به ديدار او نمي شوند و او پس از سه روز بازمي گردد وهنگام بازگشت به شوراي امنيت پيام مي دهد كه اعمال زور عليه ايران تنها به تشديد مقاومت آنها مي انجامد. شوراي امنيت دوبارتصويب قطعنامه را به تعويق مي اندازد و در نهايت در۲۲ دي ماه ۵۸ ( 12 ژانويه ۱۹۸۰ )شوراي امنيت بنا به پافشاري ايالت متحده تشكيل جلسه مي دهد.
مك هنري نماينده آمريكا دعاوي خود راعليه ايران اقامه مي كند وازشورا تقاضا مي كند كه براي حفظ صلح بين المللي قطعنامه مورد درخواست ايالات متحده مبني بر تحريم اقتصادي ايران را به تصويب برساند.آن شب يكي از جلسات شورانگيز شوراي امنيت در جريان بود. پس از چندين ساعت بحث و بررسي، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمريكا حمايت مي كنند، بنگلادش و مكزيك رأي ممتنع و چك واسلواكي رأي مخالف و در نهايت شوروي با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمريكا را به بايگاني شوراي امنيت مي سپارد.
ديپلماسي دبير كل شكست مي خورد و ايالت متحده مي گويد كه يك طرفه به قطعنامه عمل خواهد كرد.
ماه سوم
ابوالحسن بني صدر به رياست جمهوري ايران برگزيده مي شود. او در اولين مصاحبه اش خاطرنشان مي كند: «آماده نيست كه با دانشجويان مسلمان حكومتي موازي را قبول كند.» او اضافه مي كند:«ما در ايران دو حكومت داريم: يكي حكومت دانشجويان پيرو خط امام و ديگري شوراي انقلاب و چنين وضعي قابل قبول نيست.»
بني صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشريح مي كند. به عقيده او دولت آمريكا بايد از ايران عذرخواهي كند و استقلال و حاكميت جمهوري اسلامي را محترم بشمارد؛ در اين صورت مشكل گروگانها ممكن است به زودي حل شود. سخنان بني صدر، اهالي كاخ سفيد را به جنب و جوش وامي دارد.
زمزمه هايي در رسانه هاي خارجي مبني بر ديدار مقامات ايران و آمريكا و ارائه راه حل تازه منتشر مي شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رويترز مي گويد:«شخص اينجانب و وزارت خارجه هيچ گونه تماس مستقيم و يا غيرمستقيم با آمريكا نداشته ايم وراه حل تازه،همان مطالبي است كه بارها گفته ايم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ايران است.
چند سال بعد گري سيك دركتابش ازديدار قطب زاده (وزير امور خارجه ايران) وهميلتون جردن(رئيس كاركنان كاخ سفيد) در27 بهمن (۱۶ فوريه) در پاريس خبر مي دهد. اين ديدار سه ساعت به طول مي انجامد. قطب زاده درپاسخ جردن كه چگونه مي توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حيثيت طرفين حل كرد، پاسخ مي دهد:« راه حل ساده است، شاه را بكشيد.»
به هرحال پس ازاظهار نظرفرانك جورج كه با خوش بيني خبر از پيدا شدن راه حل تازه براي آزادي گروگان ها مي دهد، اين تصور درذهن ها زنده مي شود كه بني صدر در توافقي محرمانه با آمريكايي ها سازش كرده است.در اين ميان خبرگزاري فرانسه گزارش مي دهد تا چند روز ديگر يك هيأت آمريكايي كه ازجانب دانشجويان پيرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد. درچنين فضايي بود كه آسوشيتدپرس ورويترزگزارش دادند كه به محض ورود اعضاي يك دادگاه بين المللي كه قرار است اتهامات ايران عليه شاه مخلوع را رسيدگي كنند، گروگان هاي آمريكايي آزاد خواهند شد. اين مطلب را «هيكل» روزنامه نگار معروف مصري درمقاله اي نوشته واضافه كرده كه هرچند گروگان ها به مجرد ورود اعضاي دادگاه بين المللي به تهران بلافاصله آزاد خواهند شد، اما درتهران زيرنظرطرف سوم (سوئيس) قرارخواهند گرفت تا آمريكا به آنها دسترسي داشته ومسئول سلامتي آنها باشد. اما ماجرا به دلخواه آمريكايي ها پيش نرفت؛ هرچند قطب زاده اعلام كرد كه به نمايندگي ازشوراي انقلاب، گروگان ها را تحويل خواهد گرفت اما دانشجويان اعلام كردند، گروگان ها را تحويل قطب زاده نخواهيم داد.
پس ازگذشت چند ساعت ازاين بيانيه دانشجويان، دفترامام، شوراي انقلاب و هيأت وزيران، هرگونه تصميم گيري درباره گروگان ها را مربوط به مجلس شوراي اسلامي دانستند.هيأت تحقيق هم به تهران آمد وخواستار ديداربا گروگان ها شد.اما دانشجويان ملاقات هيأت تحقيق باگروگانها را كاري انحرافي خواندند واعلام كردند گروگان ها تنها برگ برنده ايران در مبارزه با آمريكا هستند واجازه نمي دهند اعضاي اين كميسيون با گروگان ها ملاقات كنند. بدين ترتيب نقشه قطب زاده و جردن هم نتوانست گرهي را باز كند.
روز ۱۴۰:
كارتر در ۲۶ مارس ۱۹۸۰ (ششم فروردين ۱۳۵۹) نامه اي محرمانه خطاب به امام مي نويسد و اعلام مي كند: «ما آماده پذيرش حقايق جديد كه مولود انقلاب ايران است، مي باشيم. اين امر همچنان هدف و آرزوي ماست، زيرا من تصور مي كنم كه ما هدف واحدي را كه صلح جهاني و برقراري عدالت براي همه ملل است، تعقيب مي كنيم. »
اما امام خميني با شجاعتي خارق العاده دستور مي دهد تا نامه كارتر منتشر شود. در آمريكا انتشار اين نامه يك افتضاح سياسي براي كارتر بود. كيسينجر بلافاصله پس از افشا شدن محتواي نامه كارتر اعلام كرد:« آمريكا بايد به مقامات ايراني بگويد كه مهماني تمام شده است. »
روز ۱۵۵:
روز مقدس ديگري فرا رسيده، روز عيد پاك است.سه كشيش آمريكايي به سفارت آمده اند تا مراسم عيد پاك را اجرا كنند.گروگان ها در گروه هايي دو تا چهار نفره براي انجام مراسم مذهبي به كتابخانه مي آمدند. در اوايل شب مراسم تمام مي شود اما كارتر يك روز پس از عيد پاك روابط ديپلماتيك با ايران را قطع كرد. او بالاخره قطعنامه يك طرفه را هم اجرا كرد و تردد همه محموله ها جز غذا و دارو را به ايران ممنوع كرد.
به علي آگاه (كاردار سفارت ايران در واشنگتن) و ديپلمات هاي ديگر، ۳۶ ساعت فرصت داده مي شود تا ايالت متحده را ترك كنند. آنان ناراحت هستند اما در تهران گويي جشن بر پا شده است.
امام خميني ازكارتر به خاطرقطع رابطه با ايران تشكرمي كند ومي گويد:
«قطع روابط به اين معناست كه آمريكا ازنفوذ در ايران قطع اميد كرده است.»
عمليات نجات
هشت هلي كوپتر بزرگ از ناو وينسنس پرواز كردند. شش هواپيما سي-۱۳۰ ترابري نيز از فرودگاهي مخفي در مصر به پرواز درآمدند. آنها ماه ها در صحراهاي جنوب غربي آمريكا براي مأموريت ويژه خود، تمرين كرده بودند. اين گروه در فورت براگ، كاروليناي شمالي، پشت سيم هاي خاردار اردوگاهي كه قبلاً زندان بود، اردو زده بودند وبراي كارهاي ناگهاني مانند وارد شدن به اتاق هاي تاريك با عينك هاي مخصوص و انفجار سوانح پيش رو تمرين كرده بودند. در ۲۳ فروردين ۵۹ (12 آوريل ۱۹۸۰) كارترشوراي امنيت ملي را احضار كرد و پس از يك ساعت تصميم گرفته شد تا عمليات اجرا شود.
هشت هلي كوپتر-۵۳ RH از وينسنس برخاسته اما يكي يكي مجبور به بازگشت يا فرود اضطراري شدند. اولين هلي كوپتر به خاطر ترك برداشتن پره هاي آلومينيومي اش مجبور به فرود شد. دومين نيز ژيوسكوپش را (كه براي پرواز در شب ضروري بود) از دست داد و بخاطر مسدود شدن دريچه خنك كننده اش مجبور به بازگشت به ناو هواپيما بر شد.
ساعت 50/12دقيقه شب اولين هلی كوپتر به صحرای يك كه ايرانيها آن را پشت بادام مي خواندند رسيد و آخرين هلي كوپترهم پس ازيك ساعت به محل ملاقات آمد.«مهندس پروازهلي كوپترها را بررسي كرد و به چارلي بك ويت (فرمانده عمليات) گفت سيستم هيدروليك يكي از شش هلي كوپتر باقي مانده قادر به فعاليت نيست. عمليات چراغ هاي آبي عملاً شكست خورده است. چرا كه با پنج هلي كوپتر نمي توان ۹۰ كماندو و سي گروگان را از ايران خارج كرد. بك ويت مي گويد:« خدايا، ما شكست خورده ايم.» كارتر با توقف عمليات موافقت مي كند.
در صحرا ساعت 10/02 بامداد است. خلبان يكي ازهلي كوپترها حدود هفت-هشت متر در هوا بلند مي شود تا به طرف ديگري نزديك يكي از ترابري ها برود. همان طور كه به آن طرف كج مي شد، پره اش مخزن بنزين هواپيما ۱۳۰-C را مي شكافد. ناگاه پشت بادام غرق در آتش مي شود و شعله هاي آتش را مي توان از كيلومترها مشاهده كرد. در واقع همه جهان متوجه مي شوند.
كماندوها به سرعت سوار ۱۳۰-C ها مي شوند. پنج خدمه و سه تفنگدار در آتش سوخته اند. ۱۳۰-Cها به مقصد مصر پرواز مي كنند و اجساد را در همان جا مي گذارند.
خبرگزاري ها در ساعت 22/2 خبر را اعلام مي كنند: «واشنگتن- كاخ سفيد نيمه شب جمعه در بيانيه اي اعلام كرد كه عمليات نظامي جسورانه اي كه براي نجات گروگانهاي آمريكايي در تهران طرح شده بود، به علت «نقص فني» لغو شده است. برخورد دو هلي كوپتر آمريكايي روي زمين در صحراي ايران به مرگ هشت خدمه منجر شده است. »
روز ۳۴۲ :
پس از مدت ها كشمكش بالاخره امام خميني شروط چهارگانه اي را براي آزادي گروگانها اعلام مي كند؛ بازگرداندن دارايي هاي شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ايران، آزاد كردن داراييهاي ايران در آمريكا و لغو ادعاهاي آمريكا عليه ايران.
شرط دوم آسان است. ادموند ماسكي (وزير امور خارجه آمريكا) مي گويد ايالت متحده استقلال ايران را به رسميت مي شناسد.
درباره ديگر شرايط ، آمريكاييها بسيار محتاطانه عمل مي كنند. كارتر از الجزاير مي خواهد واسطه ايران و آمريكا شود، چرا كه چند ماه پيش كارتر روابطش با ايران را قطع كرده بود. در اين ميان در ۲۵ و ۲۷ شهريور صادق طباطبايي كه ادعا مي كند نمايندگي دولت ايران را دارد با وارن كريستوفر، معاون وزارت امور خارجه آمريكا ديدار مي كند. شهر بن، آلمان غربي ميزبان اين ملاقات محرمانه است. طباطبايي در اين ديدارها ضمن اعلام شرايط ايران براي آزادي گروگانها به كريستوفر مي گويد: «ايران متعهد مي شود دو روز پس از امضاي قراردادي ميان ايران و آمريكا، گروگانها آزاد خواهند شد.» در اين جلسه طباطبايي اصرار دارد كه موضوع پيش از فرا رسيدن اولين سالگرد گروگان گيري خاتمه يابد.
روز ۳۶۶ :
موقعيت كارتر به عنوان سخنران تبليغاتي انتخابات رياست جمهوري همچون شمشيري دو لبه بود. برگشت با سلامت گروگانها انتخاب كارتر را حتمي مي كرد اما اشتباه يا واكنشي عصبي اميدهاي رونالد ريگان را پررنگ مي كرد.
اشپيگل نوشت: «زماني ايالات متحده مي توانست تصميم بگيرد كه چه كسي در ايران بر مسند قدرت بنشيند، اما امروز، در ،۱۹۸۰ آيت اللهي در تهران مي تواند سرنوشت انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده را تعيين كند.»
در آمريكا همه آماده انتخابات مي شدند، در تهران نيز مجلس در آستانه رأي گيري بود. محمد موسوي خوئيني ها مي گويد: «اگر ايالت متحده شرايط ما را بپذيرد، گروگانها مي توانند دوشنبه (شب انتخابات آمريكا) از ايران پرواز كنند.»
كميسيون ويژه چهار، نظر امام خميني را تأمين كرده بود. بحث در روز يكشنبه ۵ آبان ۵۹ در جلسه اي محرمانه شروع شده بود، نمايندگان نظر كميسيون را كه موسوي خوئيني ها مي خواند شنيدند و سپس رأي دادند و پيشنهاد رأي آورد.
اكنون توپ در زمين كارتر است. اما نمي تواند توپ را از ميانه ميدان عبور دهد. كارتر مي گويد:«ما مي گوييم مي خواهيم با شرايطي موافقت كنيم كه با قوانين آمريكا معارض نباشد.»
گروگانها آزاد شدند و البته در انتخابات روز بعد ريگان بر كارتر پيروز شد.
روز ۳۷۳ :
پس از رأي نياوردن كارتر، تحولات روند سريع تري به خود مي گيرد. وارن كريستوفر پاسخ آمريكا را به واسطه الجزاير مي گويد و تأكيد مي كند:«بقيه اش به ايراني ها بستگي داد ».
هنري كيسينجر دموكرات انتظار دارد قبل از اين كه ريگان در ۳۰ دي (۲۰ ژانويه ۱۹۸۰) قدرت را در دست گيرد، آزاد شوند.
چند روز بعد ايالات متحده اصولاً بيانيه ايران (همان شروط چهارگانه) را مي پذيرد و جزئيات را براي مذاكره باقي مي گذارد اما رجايي نخست وزير، پاسخ آمريكايي ها را مبهم مي خواند و خواستار پاسخ مجدد آمريكايي مي شود.
آيت الله بهشتي رئيس ديوان عالي كشور، هم مسأله محاكمه گروگان ها را مطرح مي كند تا اينكه در ساعت ۱۲ شب ۲۷ دي آخرين پاسخ آمريكا تسليم دولت ايران مي شود.
بهزاد نبوي مذاكره كننده ايراني مي گويد:« آمريكا متعهد شده است كليه سپرده هاي ايران را كه براساس حكم رئيس جمهور آمريكا در بانك هاي آمريكايي و شعب اروپايي آنها توقيف شده است قبل از آزادي گروگانها به حساب بانك مركزي كشور ثالث واريز كند.»
همه چيز براي آزادي گروگانها مهياست اما ايالات متحده آزادي گروگانها را با افزودن تبصره اي خارج از قرارداد الجزاير به تعويق مي اندازد. گروگانها از فرودگاه مهر آباد مجدداً به بازداشتگاه بازگردانده مي شوند. بهزاد نبوي مي گويد: «بيانيه الجزاير به امضاي دولتين ايران و آمريكا رسيده و رئيس جمهور آمريكا فرمان رفع توقيف از سپرده هاي مسدود شده ايران را صادر كرده بود و ما هر لحظه انتظار داشتيم كه بانك هاي آمريكايي سپرده هاي ايران را به بانك انگليسي واريز كنند، تا گروگانها آزاد شوند، اما يادداشت اخير بانك هاي آمريكايي براي ما كاملاً تازگي داشت و اين همان «نارويي» است كه خبرگزاري هاي خارجي گزارش مي دهند و در اين يادداشت مطالبي برخلاف بيانيه الجزاير وجود داشت كه قبلاً توسط ايران رد شده بود. ما منتظر هستيم كه بانك هاي آمريكايي سپرده هاي ايران را به بانك مركزي انگليس واريز كنند و اگر اين كار انجام نگيرد مسلماً تصميمات جديدي اتخاذ خواهد شد.
روز ۴۴۴ :
ايرانيها تا زمان تعويض دفتر رياست جمهوري ميان كارتر و ريگان تعلل كردند. رونالد ريگان ايرانيها را به بربرها تشبيه كرد و در مقابل يك وزير ايراني گفت: «ما اين حرف را جدي نمي گيريم. ريگان فكر مي كند هنوز در فيلم هاي وسترن بازي مي كند و بايد رفتارهاي وحشيانه داشته باشد.»
او اضافه مي كند:«گروگانها مثل ميوه اي هستند كه همه آبش كشيده شده است. »
پزشك هاي الجزايري گروگانها را معاينه مي كنند؛ بويينگ ها هنوز روي زمين هستند. بسياري معتقدند انقلابيوني كه شاه را تا دم مرگ دنبال كرده بود، تا آخرين دقايق رياست جمهوري كارتر، عذابش خواهند داد.
و در لحظاتي كه كارتر رئيس جمهور نبود، هواپيماي الجزايري با ۵۲ آمريكايي فرودگاه مهرآباد را ترك مي كرد. هواپيماها با شعار«مرگ بر آمريكا » مشايعت مي شدند. هواپيماها خاك ايران را ترك كردند و در تاريكي شب مهتابي گم شدند.
۵ دقيقه به ۹ شب به وقت تهران روز ۴۴۴ بود كه ديگر موضوع تمام شده بود، دقيقاً شبيه تمام شدن هرگونه رابطه ايران و آمريكا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
روز اول: ساعت ۱۰ صبح است. خيابان طالقاني وضع عادي خود را دارد. ماشين ها با سرعت و سروصدا عبور مي كنند، فروشگاه ها بازند و كاركنان آنها سرگرم كارهاي روزمره هستند. ناگهان گروهي نزديك به چهارصد نفر در حالي كه در طول خيابان طالقاني راهپيمايي مي كنند، به سمت سفارت آمريكا مي پيچند. جوانان با شور و حرارت از در و ديوار سفارت بالا مي روند و به درون محوطه سفارت مي پرند.
خيابان بند مي آيد و جوان ها تند و تيز يكي پس از ديگري از گوشه و كنار سفارت به داخل مي روند، حالا هر كدامشان بازوبندي به دست و عكس امام به سينه دارند. در حالي كه باران نيز شروع به باريدن كرده، خبري بر روي تلكس خبرگزاري ها مي رود كه تا سالها اثراتش باقي مي ماند: «سفارت آمريكا در تهران اشغال شد.»
روز دوم: امام خميني حركت دانشجويان را مورد تأييد قرار مي دهد و مي گويد:«امروز در ايران باز انقلاب است. انقلابي بزرگتر از انقلاب اول. در اين انقلاب شيطان بزرگ آمريكاست.»
آقاي سيد احمد خميني به نمايندگي ازرهبري انقلاب درجمع دانشجويان حضورمي يابد و در يك مصاحبه مطبوعاتي شركت مي كند. خبرنگاري از او مي پرسد علت حضور و مأموريتتان در رابطه با تسخير سفارت آمريكا چيست؟ او پاسخ مي دهد: «من به دعوت برادران پيرو خط امام به اينجا آمدم.» سيد احمد خميني اضافه مي كند: «تمام مردم ايران ازعمل دانشجويان پشتيباني مي كنند.» او در جواب خبرنگاري كه پرسيده بود: «آيا تضعيف دولت تا اين حد صحيح است؟» مي گويد: «اين كار تضعيف دولت نيست زيرا تمام ملت يكپارچه اين عمل را تأييد مي كنند و لابد دولت هم از مردم است.»
اما چند ساعت پس از مصاحبه سيد احمد خميني، دولت موقت مهندس بازرگان استعفاء مي دهد و از قضا اين استعفاء پذيرفته مي شود وازسوي رهبرانقلاب، شوراي انقلاب مأمور اداره كشور مي شود.
ابوالحسن بني صدر نيز به سرپرستي وزارت امور خارجه برگزيده مي شود.
روز۱۶: خيابان هاي اطراف سفارت لبريز از حضور مردم است. انبوه جمعيت با عصبانيت پرچم آمريكا را آتش مي زنند و فرياد مي كشند: «مرگ بر آمريكا، مرگ بر كارتر» .
بني صدر، كفيل وزارت امور خارجه از سمتش كنار رفته و قطب زاده جاي او را مي گيرد. او مي گويد: «نمي توان تا ابد گروگان ها را نگه داشت و آمريكا به عنوان سرزمين آزاد، نه مي تواند تسليم تحقير واگذاري مردي بيمار به جمهوري اسلامي ايران بشود و نه از به خطر انداختن ۵۰ يا ۶۰ شهروندش براي نگه داشتن اين مرد بيمار راضي است.»
در خارج از مرزهاي ايران خبرهاي داغي وجود دارد. در اجتماعي بي سابقه شوراي امنيت سازمان ملل با پانزده رأي بر آزادي فوري گروگان ها تأكيد مي كند، دراين ميان حتي شوروي نيز رأي مثبت مي دهد. ايران نشست نيويورك را تحريم كرد اما بني صدرمي گويد اگر همچنان وزير خارجه بود، به نيويورك مي رفت، هرچند كه برخي منتقدان در شوراي انقلاب او را از هواپيما برگرداندند.
۱۹ نوامبر(۲۸ آبان) دانشجويان سه گروگان را آزاد مي كنند. دو تفنگدار سياهپوست و يك منشي زن. روز بعد آنها ده نفر زن و سياهپوست ديگر را نيز آزاد مي كنند.
روز ۵۸: شوراي امنيت درآخرين روزهاي سال ۱۹۷۹ ميلادي با ۱۱ رأي موافق و بي هيچ مخالفي و با امتناع روسيه وچك وسلواكي ازرأي دادن تصويب مي كند كه ايران بايد تا هفتم ژانويه(17 دي ۵۸)، گروگان ها را آزاد كند و اگردراين مهلت گروگان ها آزاد نشوند، شوراي امنيت قطعنامه شديدتري صادر مي كند. همزمان والدهايم دبيركل سازمان ملل، تصميم مي گيرد شخصاً به ايران برود و ديپلماسي قديمي را بيازمايد. اما روزنامه هاي ايراني دراول ژانويه (11 دي)، با عكسي قديمي از او استقبال مي كنند. در آن عكس والدهايم بردست اشرف پهلوي،خواهرشاه، بوسه مي زند. روزنامه جمهوري اسلامي درزيراين عكس اين گونه به والدهايم طعنه مي زند:«آقاي والدهايم، اين شما هستيد كه بردست بدكاره اي بوسه مي زنيد.» والدهايم به ايران مي آيد، اما هيچ يك ازمقامات رسمي حاضر به ديدار او نمي شوند و او پس از سه روز بازمي گردد وهنگام بازگشت به شوراي امنيت پيام مي دهد كه اعمال زور عليه ايران تنها به تشديد مقاومت آنها مي انجامد. شوراي امنيت دوبارتصويب قطعنامه را به تعويق مي اندازد و در نهايت در۲۲ دي ماه ۵۸ ( 12 ژانويه ۱۹۸۰ )شوراي امنيت بنا به پافشاري ايالت متحده تشكيل جلسه مي دهد.
مك هنري نماينده آمريكا دعاوي خود راعليه ايران اقامه مي كند وازشورا تقاضا مي كند كه براي حفظ صلح بين المللي قطعنامه مورد درخواست ايالات متحده مبني بر تحريم اقتصادي ايران را به تصويب برساند.آن شب يكي از جلسات شورانگيز شوراي امنيت در جريان بود. پس از چندين ساعت بحث و بررسي، انگلستان، نروژ، پرتغال و فرانسه از قطعنامه آمريكا حمايت مي كنند، بنگلادش و مكزيك رأي ممتنع و چك واسلواكي رأي مخالف و در نهايت شوروي با استفاده از حق وتو، قطعنامه آمريكا را به بايگاني شوراي امنيت مي سپارد.
ديپلماسي دبير كل شكست مي خورد و ايالت متحده مي گويد كه يك طرفه به قطعنامه عمل خواهد كرد.
ماه سوم
ابوالحسن بني صدر به رياست جمهوري ايران برگزيده مي شود. او در اولين مصاحبه اش خاطرنشان مي كند: «آماده نيست كه با دانشجويان مسلمان حكومتي موازي را قبول كند.» او اضافه مي كند:«ما در ايران دو حكومت داريم: يكي حكومت دانشجويان پيرو خط امام و ديگري شوراي انقلاب و چنين وضعي قابل قبول نيست.»
بني صدر راه حل مسئله گروگان ها را تشريح مي كند. به عقيده او دولت آمريكا بايد از ايران عذرخواهي كند و استقلال و حاكميت جمهوري اسلامي را محترم بشمارد؛ در اين صورت مشكل گروگانها ممكن است به زودي حل شود. سخنان بني صدر، اهالي كاخ سفيد را به جنب و جوش وامي دارد.
زمزمه هايي در رسانه هاي خارجي مبني بر ديدار مقامات ايران و آمريكا و ارائه راه حل تازه منتشر مي شود. اما صادق قطب زاده در مصاحبه با رويترز مي گويد:«شخص اينجانب و وزارت خارجه هيچ گونه تماس مستقيم و يا غيرمستقيم با آمريكا نداشته ايم وراه حل تازه،همان مطالبي است كه بارها گفته ايم. » اشاره قطب زاده به استرداد شاه و اموال او به ايران است.
چند سال بعد گري سيك دركتابش ازديدار قطب زاده (وزير امور خارجه ايران) وهميلتون جردن(رئيس كاركنان كاخ سفيد) در27 بهمن (۱۶ فوريه) در پاريس خبر مي دهد. اين ديدار سه ساعت به طول مي انجامد. قطب زاده درپاسخ جردن كه چگونه مي توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حيثيت طرفين حل كرد، پاسخ مي دهد:« راه حل ساده است، شاه را بكشيد.»
به هرحال پس ازاظهار نظرفرانك جورج كه با خوش بيني خبر از پيدا شدن راه حل تازه براي آزادي گروگان ها مي دهد، اين تصور درذهن ها زنده مي شود كه بني صدر در توافقي محرمانه با آمريكايي ها سازش كرده است.در اين ميان خبرگزاري فرانسه گزارش مي دهد تا چند روز ديگر يك هيأت آمريكايي كه ازجانب دانشجويان پيرو خط امام دعوت شده اند، احتمالاً وارد تهران خواهند شد. درچنين فضايي بود كه آسوشيتدپرس ورويترزگزارش دادند كه به محض ورود اعضاي يك دادگاه بين المللي كه قرار است اتهامات ايران عليه شاه مخلوع را رسيدگي كنند، گروگان هاي آمريكايي آزاد خواهند شد. اين مطلب را «هيكل» روزنامه نگار معروف مصري درمقاله اي نوشته واضافه كرده كه هرچند گروگان ها به مجرد ورود اعضاي دادگاه بين المللي به تهران بلافاصله آزاد خواهند شد، اما درتهران زيرنظرطرف سوم (سوئيس) قرارخواهند گرفت تا آمريكا به آنها دسترسي داشته ومسئول سلامتي آنها باشد. اما ماجرا به دلخواه آمريكايي ها پيش نرفت؛ هرچند قطب زاده اعلام كرد كه به نمايندگي ازشوراي انقلاب، گروگان ها را تحويل خواهد گرفت اما دانشجويان اعلام كردند، گروگان ها را تحويل قطب زاده نخواهيم داد.
پس ازگذشت چند ساعت ازاين بيانيه دانشجويان، دفترامام، شوراي انقلاب و هيأت وزيران، هرگونه تصميم گيري درباره گروگان ها را مربوط به مجلس شوراي اسلامي دانستند.هيأت تحقيق هم به تهران آمد وخواستار ديداربا گروگان ها شد.اما دانشجويان ملاقات هيأت تحقيق باگروگانها را كاري انحرافي خواندند واعلام كردند گروگان ها تنها برگ برنده ايران در مبارزه با آمريكا هستند واجازه نمي دهند اعضاي اين كميسيون با گروگان ها ملاقات كنند. بدين ترتيب نقشه قطب زاده و جردن هم نتوانست گرهي را باز كند.
روز ۱۴۰:
كارتر در ۲۶ مارس ۱۹۸۰ (ششم فروردين ۱۳۵۹) نامه اي محرمانه خطاب به امام مي نويسد و اعلام مي كند: «ما آماده پذيرش حقايق جديد كه مولود انقلاب ايران است، مي باشيم. اين امر همچنان هدف و آرزوي ماست، زيرا من تصور مي كنم كه ما هدف واحدي را كه صلح جهاني و برقراري عدالت براي همه ملل است، تعقيب مي كنيم. »
اما امام خميني با شجاعتي خارق العاده دستور مي دهد تا نامه كارتر منتشر شود. در آمريكا انتشار اين نامه يك افتضاح سياسي براي كارتر بود. كيسينجر بلافاصله پس از افشا شدن محتواي نامه كارتر اعلام كرد:« آمريكا بايد به مقامات ايراني بگويد كه مهماني تمام شده است. »
روز ۱۵۵:
روز مقدس ديگري فرا رسيده، روز عيد پاك است.سه كشيش آمريكايي به سفارت آمده اند تا مراسم عيد پاك را اجرا كنند.گروگان ها در گروه هايي دو تا چهار نفره براي انجام مراسم مذهبي به كتابخانه مي آمدند. در اوايل شب مراسم تمام مي شود اما كارتر يك روز پس از عيد پاك روابط ديپلماتيك با ايران را قطع كرد. او بالاخره قطعنامه يك طرفه را هم اجرا كرد و تردد همه محموله ها جز غذا و دارو را به ايران ممنوع كرد.
به علي آگاه (كاردار سفارت ايران در واشنگتن) و ديپلمات هاي ديگر، ۳۶ ساعت فرصت داده مي شود تا ايالت متحده را ترك كنند. آنان ناراحت هستند اما در تهران گويي جشن بر پا شده است.
امام خميني ازكارتر به خاطرقطع رابطه با ايران تشكرمي كند ومي گويد:
«قطع روابط به اين معناست كه آمريكا ازنفوذ در ايران قطع اميد كرده است.»
عمليات نجات
هشت هلي كوپتر بزرگ از ناو وينسنس پرواز كردند. شش هواپيما سي-۱۳۰ ترابري نيز از فرودگاهي مخفي در مصر به پرواز درآمدند. آنها ماه ها در صحراهاي جنوب غربي آمريكا براي مأموريت ويژه خود، تمرين كرده بودند. اين گروه در فورت براگ، كاروليناي شمالي، پشت سيم هاي خاردار اردوگاهي كه قبلاً زندان بود، اردو زده بودند وبراي كارهاي ناگهاني مانند وارد شدن به اتاق هاي تاريك با عينك هاي مخصوص و انفجار سوانح پيش رو تمرين كرده بودند. در ۲۳ فروردين ۵۹ (12 آوريل ۱۹۸۰) كارترشوراي امنيت ملي را احضار كرد و پس از يك ساعت تصميم گرفته شد تا عمليات اجرا شود.
هشت هلي كوپتر-۵۳ RH از وينسنس برخاسته اما يكي يكي مجبور به بازگشت يا فرود اضطراري شدند. اولين هلي كوپتر به خاطر ترك برداشتن پره هاي آلومينيومي اش مجبور به فرود شد. دومين نيز ژيوسكوپش را (كه براي پرواز در شب ضروري بود) از دست داد و بخاطر مسدود شدن دريچه خنك كننده اش مجبور به بازگشت به ناو هواپيما بر شد.
ساعت 50/12دقيقه شب اولين هلی كوپتر به صحرای يك كه ايرانيها آن را پشت بادام مي خواندند رسيد و آخرين هلي كوپترهم پس ازيك ساعت به محل ملاقات آمد.«مهندس پروازهلي كوپترها را بررسي كرد و به چارلي بك ويت (فرمانده عمليات) گفت سيستم هيدروليك يكي از شش هلي كوپتر باقي مانده قادر به فعاليت نيست. عمليات چراغ هاي آبي عملاً شكست خورده است. چرا كه با پنج هلي كوپتر نمي توان ۹۰ كماندو و سي گروگان را از ايران خارج كرد. بك ويت مي گويد:« خدايا، ما شكست خورده ايم.» كارتر با توقف عمليات موافقت مي كند.
در صحرا ساعت 10/02 بامداد است. خلبان يكي ازهلي كوپترها حدود هفت-هشت متر در هوا بلند مي شود تا به طرف ديگري نزديك يكي از ترابري ها برود. همان طور كه به آن طرف كج مي شد، پره اش مخزن بنزين هواپيما ۱۳۰-C را مي شكافد. ناگاه پشت بادام غرق در آتش مي شود و شعله هاي آتش را مي توان از كيلومترها مشاهده كرد. در واقع همه جهان متوجه مي شوند.
كماندوها به سرعت سوار ۱۳۰-C ها مي شوند. پنج خدمه و سه تفنگدار در آتش سوخته اند. ۱۳۰-Cها به مقصد مصر پرواز مي كنند و اجساد را در همان جا مي گذارند.
خبرگزاري ها در ساعت 22/2 خبر را اعلام مي كنند: «واشنگتن- كاخ سفيد نيمه شب جمعه در بيانيه اي اعلام كرد كه عمليات نظامي جسورانه اي كه براي نجات گروگانهاي آمريكايي در تهران طرح شده بود، به علت «نقص فني» لغو شده است. برخورد دو هلي كوپتر آمريكايي روي زمين در صحراي ايران به مرگ هشت خدمه منجر شده است. »
روز ۳۴۲ :
پس از مدت ها كشمكش بالاخره امام خميني شروط چهارگانه اي را براي آزادي گروگانها اعلام مي كند؛ بازگرداندن دارايي هاي شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ايران، آزاد كردن داراييهاي ايران در آمريكا و لغو ادعاهاي آمريكا عليه ايران.
شرط دوم آسان است. ادموند ماسكي (وزير امور خارجه آمريكا) مي گويد ايالت متحده استقلال ايران را به رسميت مي شناسد.
درباره ديگر شرايط ، آمريكاييها بسيار محتاطانه عمل مي كنند. كارتر از الجزاير مي خواهد واسطه ايران و آمريكا شود، چرا كه چند ماه پيش كارتر روابطش با ايران را قطع كرده بود. در اين ميان در ۲۵ و ۲۷ شهريور صادق طباطبايي كه ادعا مي كند نمايندگي دولت ايران را دارد با وارن كريستوفر، معاون وزارت امور خارجه آمريكا ديدار مي كند. شهر بن، آلمان غربي ميزبان اين ملاقات محرمانه است. طباطبايي در اين ديدارها ضمن اعلام شرايط ايران براي آزادي گروگانها به كريستوفر مي گويد: «ايران متعهد مي شود دو روز پس از امضاي قراردادي ميان ايران و آمريكا، گروگانها آزاد خواهند شد.» در اين جلسه طباطبايي اصرار دارد كه موضوع پيش از فرا رسيدن اولين سالگرد گروگان گيري خاتمه يابد.
روز ۳۶۶ :
موقعيت كارتر به عنوان سخنران تبليغاتي انتخابات رياست جمهوري همچون شمشيري دو لبه بود. برگشت با سلامت گروگانها انتخاب كارتر را حتمي مي كرد اما اشتباه يا واكنشي عصبي اميدهاي رونالد ريگان را پررنگ مي كرد.
اشپيگل نوشت: «زماني ايالات متحده مي توانست تصميم بگيرد كه چه كسي در ايران بر مسند قدرت بنشيند، اما امروز، در ،۱۹۸۰ آيت اللهي در تهران مي تواند سرنوشت انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده را تعيين كند.»
در آمريكا همه آماده انتخابات مي شدند، در تهران نيز مجلس در آستانه رأي گيري بود. محمد موسوي خوئيني ها مي گويد: «اگر ايالت متحده شرايط ما را بپذيرد، گروگانها مي توانند دوشنبه (شب انتخابات آمريكا) از ايران پرواز كنند.»
كميسيون ويژه چهار، نظر امام خميني را تأمين كرده بود. بحث در روز يكشنبه ۵ آبان ۵۹ در جلسه اي محرمانه شروع شده بود، نمايندگان نظر كميسيون را كه موسوي خوئيني ها مي خواند شنيدند و سپس رأي دادند و پيشنهاد رأي آورد.
اكنون توپ در زمين كارتر است. اما نمي تواند توپ را از ميانه ميدان عبور دهد. كارتر مي گويد:«ما مي گوييم مي خواهيم با شرايطي موافقت كنيم كه با قوانين آمريكا معارض نباشد.»
گروگانها آزاد شدند و البته در انتخابات روز بعد ريگان بر كارتر پيروز شد.
روز ۳۷۳ :
پس از رأي نياوردن كارتر، تحولات روند سريع تري به خود مي گيرد. وارن كريستوفر پاسخ آمريكا را به واسطه الجزاير مي گويد و تأكيد مي كند:«بقيه اش به ايراني ها بستگي داد ».
هنري كيسينجر دموكرات انتظار دارد قبل از اين كه ريگان در ۳۰ دي (۲۰ ژانويه ۱۹۸۰) قدرت را در دست گيرد، آزاد شوند.
چند روز بعد ايالات متحده اصولاً بيانيه ايران (همان شروط چهارگانه) را مي پذيرد و جزئيات را براي مذاكره باقي مي گذارد اما رجايي نخست وزير، پاسخ آمريكايي ها را مبهم مي خواند و خواستار پاسخ مجدد آمريكايي مي شود.
آيت الله بهشتي رئيس ديوان عالي كشور، هم مسأله محاكمه گروگان ها را مطرح مي كند تا اينكه در ساعت ۱۲ شب ۲۷ دي آخرين پاسخ آمريكا تسليم دولت ايران مي شود.
بهزاد نبوي مذاكره كننده ايراني مي گويد:« آمريكا متعهد شده است كليه سپرده هاي ايران را كه براساس حكم رئيس جمهور آمريكا در بانك هاي آمريكايي و شعب اروپايي آنها توقيف شده است قبل از آزادي گروگانها به حساب بانك مركزي كشور ثالث واريز كند.»
همه چيز براي آزادي گروگانها مهياست اما ايالات متحده آزادي گروگانها را با افزودن تبصره اي خارج از قرارداد الجزاير به تعويق مي اندازد. گروگانها از فرودگاه مهر آباد مجدداً به بازداشتگاه بازگردانده مي شوند. بهزاد نبوي مي گويد: «بيانيه الجزاير به امضاي دولتين ايران و آمريكا رسيده و رئيس جمهور آمريكا فرمان رفع توقيف از سپرده هاي مسدود شده ايران را صادر كرده بود و ما هر لحظه انتظار داشتيم كه بانك هاي آمريكايي سپرده هاي ايران را به بانك انگليسي واريز كنند، تا گروگانها آزاد شوند، اما يادداشت اخير بانك هاي آمريكايي براي ما كاملاً تازگي داشت و اين همان «نارويي» است كه خبرگزاري هاي خارجي گزارش مي دهند و در اين يادداشت مطالبي برخلاف بيانيه الجزاير وجود داشت كه قبلاً توسط ايران رد شده بود. ما منتظر هستيم كه بانك هاي آمريكايي سپرده هاي ايران را به بانك مركزي انگليس واريز كنند و اگر اين كار انجام نگيرد مسلماً تصميمات جديدي اتخاذ خواهد شد.
روز ۴۴۴ :
ايرانيها تا زمان تعويض دفتر رياست جمهوري ميان كارتر و ريگان تعلل كردند. رونالد ريگان ايرانيها را به بربرها تشبيه كرد و در مقابل يك وزير ايراني گفت: «ما اين حرف را جدي نمي گيريم. ريگان فكر مي كند هنوز در فيلم هاي وسترن بازي مي كند و بايد رفتارهاي وحشيانه داشته باشد.»
او اضافه مي كند:«گروگانها مثل ميوه اي هستند كه همه آبش كشيده شده است. »
پزشك هاي الجزايري گروگانها را معاينه مي كنند؛ بويينگ ها هنوز روي زمين هستند. بسياري معتقدند انقلابيوني كه شاه را تا دم مرگ دنبال كرده بود، تا آخرين دقايق رياست جمهوري كارتر، عذابش خواهند داد.
و در لحظاتي كه كارتر رئيس جمهور نبود، هواپيماي الجزايري با ۵۲ آمريكايي فرودگاه مهرآباد را ترك مي كرد. هواپيماها با شعار«مرگ بر آمريكا » مشايعت مي شدند. هواپيماها خاك ايران را ترك كردند و در تاريكي شب مهتابي گم شدند.
۵ دقيقه به ۹ شب به وقت تهران روز ۴۴۴ بود كه ديگر موضوع تمام شده بود، دقيقاً شبيه تمام شدن هرگونه رابطه ايران و آمريكا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.