امروز رفتم خونه ، مامان خانم گفت : خونه خالت بودم دختر خالت گفت : کامپیوترشون خراب شده بهت بگم بری براشون درست کنی
حال نداشتم برم گفتم براش پیام بدم شاید بشه تلفنی درستش کرد!!
پیام دادم : سلام
جواب داد : shtole?? 0_o (کصافط میره کلاس زبان ) منم کم نیاوردم با دیکشنری گوشم زدم دیدیم چیزی نیومد
پاشدم کتاب دیکشنری رو آوردم یه ساعت گشتم چیزی پیدا نکردم
آخرش نا امید پا شدم رفتم پیش داداشم گفتم : نمیدونی معنی shtole چی میشه ؟؟
گفت : خاک تو دماغت نوشته شتری ؟؟
من : 0_o ناراحتم اخمو شد براش پیام دادم شتر عمته ، گلیپس ، مگه باهات شوخی دارم لب بادکنکی (پروتز کرده خخخخخ)
پیام داد :migam shtole ??
من : دی :باز گفت :شتر ، شتر باباته
پیام داد : خنگ ، میگم شطولی ؟(چطوری؟)
قشنگ کوشی خاموش کردم تو افق محو شدم
کصافط خو درست حرف بزن
.......................................................................
یه بارم زنگ زدم خونمون مامانم گوشیو برداشت صدامو کلفت کردم گفتم : از دانشگاه مزاحمتون میشم , منزل آقای بوق ؟؟
مامان :بله بفرمایید من خانمشون هستم
من :آقای کامران بوق بچه شماست؟
مامانم : یا خدا باز چه گندی زده این ذلیل مرده ؟؟ (((
من : آقا کامران تو قرعه کشی دانشگاه برنده سفر به مشهد مقدس شدن , میخواستم ببینیم پسر خوبی هست ؟؟ به درد بردن به این سفر میخوره ؟؟
مامانم : ^_^ قربون بچم برم یه تیکه جواهره , نماز و روزش رو همیشه به جا میاره
اینقدر مهربونه بچم ,فقط تا موز میبنه مثل حیون وحشی بهشون حمله میکنه ^_^
پاکه , معصومه , دلیل زندگی من و باباشه , قربونش برم مثل میمون دلقک بازی درمیاره تا ما بخندیم ^_^
من : وای ننه تو که اینقدر منو دوس داری چرا بروز نمیدادی ؟؟
مامانم :کامران تو ای خاک تو سرت گوساله ,حالا منو دس میندازی؟؟بزار بابات بیاد نشونت مید ذلیل مرده خاک تو سرت دلقک ,خدافظ
من : الو الو الو ننه غلط کردم ببخشید
.....................................................................
داشت تبلیغ سرزمین موج های آبی نشون میدم ,گفتم هی خودا هر چی خوشیه مال این پولدارس ((
پا شدم رفتم دسشویی نشستم غرق در افکارم بودم ک یهو دیدم دسشویی داره رو سرم داره خراب میشه در دسشویی بوف خور تو سرم ((
افتادم تو سنگ (( یا جد جنیفر لوفززز خودایا غلط کردم م م م
همچنون نینجایی زخمی خودم رو کشون کشون انداختم بیرون
سرمو بلند میکنم میبنم بابام بالا سرم وایساده میگه: هیجان را احساس کنید ؟ خنده شادی , اگر جرأت داری دوباره امتحان کن ؟؟
.........................................................
امروز داشتم ماست و ترشی و دوغ و نوشابه با برنجو سوپ میخوردم بابام یه نگاه عاقل اندر صفیحانه بهم کرد یهوو سرشو کوبوند تو دیوار و زد زیر گریه ^_^
فکر کنم از خلاقیتم خیلی خوشش اومد که نتونست احساساتشو کنترل کنه ^_^
..............................................
مامان بابام امروز با هم دعوا کرده بودن
سر سفره ناراحت داشتیم ناهار میخوردیم برا بابام پیام اومد
بابام گف : گوساله بخون ببین چی نوشته
من خواستم بخندونمشون گفتم : نوشته عجیقم خیلی دوست دارم کجایی نمیای پیشم ؟ منتظرتم بوس بوس بوس
تا خواستم بگم شوخی کردم مامانی قاشقو کرد تو چش بابام
بابام هم نامردی نکرد دیس برنجو کوبید تو سر ننهه
مامانی هم یه آبلو چاکی زد تو گوش بابام
بابام داد زد شماره رو بخون ن ن ببینم کدوم پدر سگی بوده
دیدم خیلی خطر ناک شده داد زدم غلط کردم غلط کردم گوشیش رو انداختم وسط سفره فرار کردم
دی : پدر مادر بی اعصابه من دارم
.................................
رفتم تو آشپز خونه یه بسته بیسکویت دیدم اومدم باز کنم بخورم دیدم قیمتب برای مصرف کننده زده :75000 ریال!
بیسکویت رو بوسیدم گذاشتم رو کابینت اومدم بیرون. اتفاقه دیگه دیدی بابام واسه هفت هزار و پونصد تومن زد منو کشت !
مشقولل زمبه ایت اگر فکر کنید سابقه این ضرب و شتم ها تو خونه ما زیاده ^_^
.................................
جوک تعریف کردن بابام : میگن یه بار یه نفر خخخخخ هار هار هار ای وای دلم . یه نفر باباش مرد .ها هار هار وای پوکیدم . زنگ زد داداش . هار هار هار گفت داداش یه شتری بود در خونه همه میخوابه . دیشب در خونه ما ریند هار هار هار
من و آبجیم 0_o 0_o
بابام : شما چرا نمیخندید هان ن ن ؟
حالا به جوکای من نمیخندید؟
تا یه هفته از پول تو جیبی خبری نیست
من و آبجیم : هار هار هار ^_^^_^
بابام : آورین آورین حالا پاشید از جلوم گم شید
جان من سپاس بده
نظری سپاسی لنگه کفشی چیزی بفرستید دیگه دلم گرفت[/color]
حال نداشتم برم گفتم براش پیام بدم شاید بشه تلفنی درستش کرد!!
پیام دادم : سلام
جواب داد : shtole?? 0_o (کصافط میره کلاس زبان ) منم کم نیاوردم با دیکشنری گوشم زدم دیدیم چیزی نیومد
پاشدم کتاب دیکشنری رو آوردم یه ساعت گشتم چیزی پیدا نکردم
آخرش نا امید پا شدم رفتم پیش داداشم گفتم : نمیدونی معنی shtole چی میشه ؟؟
گفت : خاک تو دماغت نوشته شتری ؟؟
من : 0_o ناراحتم اخمو شد براش پیام دادم شتر عمته ، گلیپس ، مگه باهات شوخی دارم لب بادکنکی (پروتز کرده خخخخخ)
پیام داد :migam shtole ??
من : دی :باز گفت :شتر ، شتر باباته
پیام داد : خنگ ، میگم شطولی ؟(چطوری؟)
قشنگ کوشی خاموش کردم تو افق محو شدم
کصافط خو درست حرف بزن
.......................................................................
یه بارم زنگ زدم خونمون مامانم گوشیو برداشت صدامو کلفت کردم گفتم : از دانشگاه مزاحمتون میشم , منزل آقای بوق ؟؟
مامان :بله بفرمایید من خانمشون هستم
من :آقای کامران بوق بچه شماست؟
مامانم : یا خدا باز چه گندی زده این ذلیل مرده ؟؟ (((
من : آقا کامران تو قرعه کشی دانشگاه برنده سفر به مشهد مقدس شدن , میخواستم ببینیم پسر خوبی هست ؟؟ به درد بردن به این سفر میخوره ؟؟
مامانم : ^_^ قربون بچم برم یه تیکه جواهره , نماز و روزش رو همیشه به جا میاره
اینقدر مهربونه بچم ,فقط تا موز میبنه مثل حیون وحشی بهشون حمله میکنه ^_^
پاکه , معصومه , دلیل زندگی من و باباشه , قربونش برم مثل میمون دلقک بازی درمیاره تا ما بخندیم ^_^
من : وای ننه تو که اینقدر منو دوس داری چرا بروز نمیدادی ؟؟
مامانم :کامران تو ای خاک تو سرت گوساله ,حالا منو دس میندازی؟؟بزار بابات بیاد نشونت مید ذلیل مرده خاک تو سرت دلقک ,خدافظ
من : الو الو الو ننه غلط کردم ببخشید
.....................................................................
داشت تبلیغ سرزمین موج های آبی نشون میدم ,گفتم هی خودا هر چی خوشیه مال این پولدارس ((
پا شدم رفتم دسشویی نشستم غرق در افکارم بودم ک یهو دیدم دسشویی داره رو سرم داره خراب میشه در دسشویی بوف خور تو سرم ((
افتادم تو سنگ (( یا جد جنیفر لوفززز خودایا غلط کردم م م م
همچنون نینجایی زخمی خودم رو کشون کشون انداختم بیرون
سرمو بلند میکنم میبنم بابام بالا سرم وایساده میگه: هیجان را احساس کنید ؟ خنده شادی , اگر جرأت داری دوباره امتحان کن ؟؟
.........................................................
امروز داشتم ماست و ترشی و دوغ و نوشابه با برنجو سوپ میخوردم بابام یه نگاه عاقل اندر صفیحانه بهم کرد یهوو سرشو کوبوند تو دیوار و زد زیر گریه ^_^
فکر کنم از خلاقیتم خیلی خوشش اومد که نتونست احساساتشو کنترل کنه ^_^
..............................................
مامان بابام امروز با هم دعوا کرده بودن
سر سفره ناراحت داشتیم ناهار میخوردیم برا بابام پیام اومد
بابام گف : گوساله بخون ببین چی نوشته
من خواستم بخندونمشون گفتم : نوشته عجیقم خیلی دوست دارم کجایی نمیای پیشم ؟ منتظرتم بوس بوس بوس
تا خواستم بگم شوخی کردم مامانی قاشقو کرد تو چش بابام
بابام هم نامردی نکرد دیس برنجو کوبید تو سر ننهه
مامانی هم یه آبلو چاکی زد تو گوش بابام
بابام داد زد شماره رو بخون ن ن ببینم کدوم پدر سگی بوده
دیدم خیلی خطر ناک شده داد زدم غلط کردم غلط کردم گوشیش رو انداختم وسط سفره فرار کردم
دی : پدر مادر بی اعصابه من دارم
.................................
رفتم تو آشپز خونه یه بسته بیسکویت دیدم اومدم باز کنم بخورم دیدم قیمتب برای مصرف کننده زده :75000 ریال!
بیسکویت رو بوسیدم گذاشتم رو کابینت اومدم بیرون. اتفاقه دیگه دیدی بابام واسه هفت هزار و پونصد تومن زد منو کشت !
مشقولل زمبه ایت اگر فکر کنید سابقه این ضرب و شتم ها تو خونه ما زیاده ^_^
.................................
جوک تعریف کردن بابام : میگن یه بار یه نفر خخخخخ هار هار هار ای وای دلم . یه نفر باباش مرد .ها هار هار وای پوکیدم . زنگ زد داداش . هار هار هار گفت داداش یه شتری بود در خونه همه میخوابه . دیشب در خونه ما ریند هار هار هار
من و آبجیم 0_o 0_o
بابام : شما چرا نمیخندید هان ن ن ؟
حالا به جوکای من نمیخندید؟
تا یه هفته از پول تو جیبی خبری نیست
من و آبجیم : هار هار هار ^_^^_^
بابام : آورین آورین حالا پاشید از جلوم گم شید
جان من سپاس بده
نظری سپاسی لنگه کفشی چیزی بفرستید دیگه دلم گرفت[/color]