15-05-2014، 10:22
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شواهد و روايتهاى مکررى گواه مىدهند که در تبريز و رشت در گردانهاى مسلح و در کسوت مردانه، زنان دوشادوش مردان مبازره کنند
کمبود منابع جدى و قابل اعتماد يکى از دشواریهاى اساسى مطالعات تاريخى است. افزون بر اين در مطالعات مربوط به زنان، معمولا در حوزههاى تاريخ، علوم سياسى و علوم اجتماعى به خصوص در کشورهاى جهان سوم زندگى زنان، عملکرد و نقش آنها آنقدر ناديده گرفته مىشود که اساسا ثبت نمىشوند. پس تعجبآور نيست که مهمترين منبع پژوهش در بررسى موقعيت و عملکرد زنان در دوره مشروطه نه روايتها و ثبت گزارشهای تاريخنويسان و شاهدان ايرانى بلکه دستنوشته هاى خارجيانى است که در ايران کار مىکردهاند. يادداشتهاى ويليام مورگان شوستر، آمريکايى، مدير کل خزانهدارى کشور و نيز گزارشهای روزنامه تايمز لندن آنزمان بيش از هر منبع ديگرى در فهرست منابع مطالعه شده در مورد نقش زنان در انقلاب مشروطيت ديده مىشوند.
حضور اجتماعى زنان از اواخر دهه ١٢۷٠ و اوايل دهه ١٢٨٠، همزمان با آغاز دور جديدى از تلاطمات سياسى و اقتصادى کشور، عموما متاثر از دستورات و فتواهاى رهبران مذهبى، آغاز شده است. جنبش تنباکو (١٢۷۵خورشيدى / ١٨۹۶ ميلادى) و بحران بزرگ نان (١٢۷۷ خورشيدى) دو نمونه بارز از حضور زنان در خيزشهاى اجتماعى دوره دهساله پيش از صدور فرمان مشروطيت است.
از ابتدا تا به آخر واقعه رژى زنها فعالانه در صحنههاى مختلف اعتراضات اجتماعى حضور داشتند. در تهران در حمايت از ميرزاى آشتيانى مجتهد بزرگ تهران و در اعتراض به شاه که به او اتمام حجت کرده بود که يا بايد در ملاء عام قليان بکشد و يا از ايران خارج شود، زنان مقابل محل سکونت او دست به تظاهرات زدند و بازار تهران را به تعطيلى کشاندند. حکم ميرزاى شيرازى براى تحريم تنباکو و اعتراض به واگذارى امتياز تنباکو به ماژور تالبوت انگليسى، حتى زنان حرمسراى دربار را هم تحت تاثير قرار داده بود (آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب ص ۹۵). نه فقط زنان تهران، زنان ساير شهرها از جمله تبريز و شيراز و حتى زنان ايلاتى هم در کنار مردان به صورت جدى به مخالفت و اعتراض برخاسته بودند و با استفاده از امکان جديد و بىهمتاى ارتباطى و اطلاعرسانى آن روز يعنى خطوط تلگراف، مکررا تلگرافهاى تهديدآميز در رابطه با فسخ واگذارى امتياز تجارت تنباکو به تهران مخابره مىکردند.
از ابتدا تا به آخر واقعه رژى زنها فعالانه در صحنههاى مختلف اعتراضات اجتماعى حضور داشتند. در تهران در حمايت از ميرزاى آشتيانى مجتهد بزرگ تهران و در اعتراض به شاه که به او اتمام حجت کرده بود که يا بايد در ملاء عام قليان بکشد و يا از ايران خارج شود، زنان مقابل محل سکونت او دست به تظاهرات زدند و بازار تهران را به تعطيلى کشاندند. حکم ميرزاى شيرازى براى تحريم تنباکو و اعتراض به واگذارى امتياز تنباکو به ماژور تالبوت انگليسى، حتى زنان حرمسراى دربار را هم تحت تاثير قرار داده بود (آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب ص ۹۵). نه فقط زنان تهران، زنان ساير شهرها از جمله تبريز و شيراز و حتى زنان ايلاتى هم در کنار مردان به صورت جدى به مخالفت و اعتراض برخاسته بودند و با استفاده از امکان جديد و بىهمتاى ارتباطى و اطلاعرسانى آن روز يعنى خطوط تلگراف، مکررا تلگرافهاى تهديدآميز در رابطه با فسخ واگذارى امتياز تجارت تنباکو به تهران مخابره مىکردند.
خشکسالى، و نيز احتکار غلات توسط درباريان و دولتمردان کمبود و گرانى نان و لاجرم گرسنگى را آنچنان شدت داده بود که يکبار ديگر تهران و تبريز و ساير شهرهاى کشور صحنه اعتراضات گسترده شد. اعتراض و نارضايتى زنان به گرانى نان در اشکالى هم چون بستنشينى، مراجعه و يا نامهنگارى به سفارت روس و انگليس و واسطه قرار دادن سفراى اين کشورها تبارز مىيافت. در يكى از اعتراضهاى زنان، چند هزار زن جلوى كالسكه ناصرالدين شاه را كه از شكار برمىگشت، مىگيرند و از او مصرانه مىخواهند تا به وضع نابسامان نان سر و سامانى دهند و البته براى رسيدن به شاه بايد با محافظان او درگير مىشدند. با وعدههايى كه شاه براى رفع مشكل نانمى دهد، كالسكهاش اجازه عبور مىيابد. اما همراهان شاه و خصوصاً كامران ميرزاى نايبالسلطنه كه در احتكار گندم دست داشت، توسط اين زنان تأديب مىشوند (فخرالسادات محتشمى پور، زن و مشروطه ايرانى).
در روزهايى که تبريز صحنه درگيرى مردم و تفنگچىهاى حکومت بود و وقتى که انبارهاى غلات به تسخير مردم در مىآمدند، باز هم زنان در ميدان نقشآفرينى مىکردند.
در نهضت مشروطه و رويدادهاى پس از آن نيز زنان لحظه به لحظه حضورى مشخص و ملموس داشتند. آنان به همراه مردان در مسجد شاه تهران بست نشستند، در تلاش براى بازگرداندن علما از مهاجرت، بستن بازار، پيوستن به متحصصين شاه عبدالعظيم، حضور در قصر مظفرالدين شاه براى گفتوگو، تحصن در سفارت انگليسى و نظاير آن مشارکت داشتند. پرى شيخالاسلامى در "زنان روزنامهنگار و انديشمند ايران" از سندى گزارش مىدهد که در تبريز نبردى شديد ميان طرفداران و مخالفان مشروطه جسد بيش از بيست زن ملبس به لباس مردانه پيدا شده بود.
گزارشهای شوستر و نيويورک تايمز بيش از ساير منابع، حضور و فعاليت آرام و يا قهرآميز زنان را عليه قدرتهاى خارجى، مخالفت با استبداد شاه و دربار و دفاع از مشروطه خواهان، در دوره خرداد ١٢٨۴ تا مرداد ١٢٨۵ و رويدادهاى پس از امضاى فرمان مشروطيت در کوچه و خيابان، مسجد و بازار و. .. بازتاب دادهاند.
روزى در جريان شکنجه و آزار مشروطهخواهان در يکى از محلات مرکزى تهران يک ملاى هوادار دربار در برابر جمعيت زيادى عليه مشروطه سخن مىگفت. در اين بين زنى که تفنگى را در زير چادرش مخفى کرده بود به او شليک کرد و او را از پاى درآورد و اين زن بلافاصله توسط جمعيت کشته شد (ساناساريان،جنبش حقوق زنان در ايران ص. ٣۹. بدرالملوک بامداد، زن ايرانى).
پس از صدور فرمان مشروطيت و تشکيل مجلس شوراى اسلامى، آنگاه که نمايندگان مجلس در صدد تاسيس بانک ملى و نيازمند مساعدت مردم بودند، زنان از گروههاى مختلف اجتماعى جواهرات و زينتآلات خود را مىفروختند و از دولت سهم مىخريدند.
در فراخوان مشروطهخواهان براى تحريم کالاهاى خارجى و استفاده از محصولات داخلى اين زنان بودند که پيشگام شدند. در بعضى از شهرها مثل تبريز و تهران انجمنهايى به منظور ترويج منسوجات داخلى و تحريم پارچههاى خارجى تشکيل دادند و يا براى کاهش مصرف شکر وارداتى، قهوهخانهها را تشويق به صرفهجويى و يا تعطيلى مىکردند.
نامه اتحاديه غيبى نسوان به نمايندگان مجلس براى تدوين و تصويب سريع متمم قانون اساسى، کمکهاى مالى زنان به انجمنهاى ايالتى از طريق فروش جواهرات و اموال شخصى، اعتراضهاى مکرر به بىعملى وکلاى مجلس شوراى ملى و هيات وزيران براى پايان دادن به سرکوب مشروطهخواهان آذربايجان و دفع تجاوز عثمانيان به خاک ايران نمونههايى از عزم و عمل زنان در جهت تحکيم نظام پارلمانى در ايران بعد از مرگ مظفرالدينشاه و اوايل دوران محمدعلیشاه است. شوستر و نيويورک تايمز هر دو از تظاهرات و گردهمايىهاى اعتراضى زنان تهران در بهارستان گزارش دادهاند که فرياد مىزدند: زنده باد مشروطيت! نيست و نابود باد استبداد!
بعد از به توپ بسته شدن مجلس و قتل عام و تعقيب مشروطهخواهان، کسانىکه اجساد مجاهدين و جوانان را از سنگفرش خيابانها برمىداشتند زنها بودند و هم آنان بودند که مجاهدين را در خانههاشان پناه و يارى مىدادند. شواهد و روايتهاى مکررى گواه مىدهند که در تبريز و رشت در گردانهاى مسلح و در کسوت مردانه، زنان دوشادوش مردان مبازره کنند. مؤلف كتاب تاريخ بيدارى ايرانيان، ناظمالاسلام كرمانى، چنين نقل مىکند: "عورات آذربايجان قطار فشنگى مىبندند و با حالت محزون بچه خود را شير مىدهند، مانند نرهشيران در ميدان جنگ مىكوشند كه دست بىناموسى به آنان دراز نشود."
علاوه بر اينها اولين تجربه فعاليتهاى بينالمللى زنان در همين دوره اتفاق مىافتد. در استانبول جايى که بسيارى از مشروطهخواهان به آنجا مهاجرت کرده بودند، کميتهاى از زنان ودختران مشروطهخواه تشکيل مىشود و به افشاگرى اعمال و جنايتهاى محمدعلى شاه دست مىزنند،يا با مخابره تلگرافهايى به ملکههاى انگليس و آلمان سعى مىکنند از نفوذ آنها براى مهار شاه استفاده کنند.
با توجه به اين شواهد روشن است که زنان در خيزشهاى اجتماعى پيش از مشروطيت، در دوران انقلاب مشروطه و رويدادهاى پس از آن فعالانه شرکت داشتهاند.
گرچه گروههايى از زنان وابسته به دربار و يا طبقات بالاى اجتماعى که امکان تحصيل و سوادآموزى پيدا کرده و آشنا به افکار و آراى مدرن و مترقى و در مجموع مجهز به خودآگاهى جنسيتى شده بودند، شرکتشان در انقلاب مشروطه از همان آغاز به منظور طرح مسائل زنان و احقاق حقوقى مانند تحصيل و برخى برابریهاى جنسيتى بوده است، ليکن توده زنان عمدتا در راستاى خواستههاى روحانيون معترض به نفوذ قدرتهاى خارجى و مخالف استبداد شاهان بودند. البته شرايط اجتماعى و فرهنگى آنروز ها که جلوه بارز آن بيسوادى و گرايش به خرافات مذهبى بود، اقتضا نمىکرد که توده زنان نسبت به جايگاه و موقعيت خود واقف باشند و حقوق انسانى خود را بشناسند و آن را مطالبه کنند. اين است که حاصل حقوقى آنان از انقلاب مشروطيت، بهرغم همه آن تلاشها و جانفشانى ها، ماده چهار نظامنامه انتخابات بود که آنان را در کنار محجورين، صغّار، متکديان و مرتکبين به قتل و سرقت از حق راى محروم مىکرد.
در کنار اين اما دستاورد مهم و تاريخى زنان در جنبش ملى مشروطيت آن بود که آنان از محيطهاى بسته خانگى و از وراى ديوارهاى اندرونىها بيرون کشيده شدند. در امور خارج از خانه، در مسايل غير سنتى و غير مرسوم زنانه و در زندگى اجتماعى شرکت کردند، مسئوليت اجتماعى را حس و تجربه نمودند و حاصل آن در عين حال رشد تمايل جديد و نيرومندى بود براى "ديده شدن"و به "حساب آورده شدن" که آثار آن بلافاصله پس از سال ١٢٨۵ در ايجاد انجمنها و سازمانهاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى زنان و متعاقبا تاسيس و گسترش مدارس زنانه، فعاليتهاى مطبوعاتى، انتشار مجلات و طرح مشخص مسائل زنان مشاهده مىشود، تا بدينترتيب اولين پايههاى جنبش اجتماعى زنان براى دستيابى به حقوق برابر و رفع ستم جنسيتى پايهريزى شود.
در روزهايى که تبريز صحنه درگيرى مردم و تفنگچىهاى حکومت بود و وقتى که انبارهاى غلات به تسخير مردم در مىآمدند، باز هم زنان در ميدان نقشآفرينى مىکردند.
در نهضت مشروطه و رويدادهاى پس از آن نيز زنان لحظه به لحظه حضورى مشخص و ملموس داشتند. آنان به همراه مردان در مسجد شاه تهران بست نشستند، در تلاش براى بازگرداندن علما از مهاجرت، بستن بازار، پيوستن به متحصصين شاه عبدالعظيم، حضور در قصر مظفرالدين شاه براى گفتوگو، تحصن در سفارت انگليسى و نظاير آن مشارکت داشتند. پرى شيخالاسلامى در "زنان روزنامهنگار و انديشمند ايران" از سندى گزارش مىدهد که در تبريز نبردى شديد ميان طرفداران و مخالفان مشروطه جسد بيش از بيست زن ملبس به لباس مردانه پيدا شده بود.
گزارشهای شوستر و نيويورک تايمز بيش از ساير منابع، حضور و فعاليت آرام و يا قهرآميز زنان را عليه قدرتهاى خارجى، مخالفت با استبداد شاه و دربار و دفاع از مشروطه خواهان، در دوره خرداد ١٢٨۴ تا مرداد ١٢٨۵ و رويدادهاى پس از امضاى فرمان مشروطيت در کوچه و خيابان، مسجد و بازار و. .. بازتاب دادهاند.
روزى در جريان شکنجه و آزار مشروطهخواهان در يکى از محلات مرکزى تهران يک ملاى هوادار دربار در برابر جمعيت زيادى عليه مشروطه سخن مىگفت. در اين بين زنى که تفنگى را در زير چادرش مخفى کرده بود به او شليک کرد و او را از پاى درآورد و اين زن بلافاصله توسط جمعيت کشته شد (ساناساريان،جنبش حقوق زنان در ايران ص. ٣۹. بدرالملوک بامداد، زن ايرانى).
پس از صدور فرمان مشروطيت و تشکيل مجلس شوراى اسلامى، آنگاه که نمايندگان مجلس در صدد تاسيس بانک ملى و نيازمند مساعدت مردم بودند، زنان از گروههاى مختلف اجتماعى جواهرات و زينتآلات خود را مىفروختند و از دولت سهم مىخريدند.
در فراخوان مشروطهخواهان براى تحريم کالاهاى خارجى و استفاده از محصولات داخلى اين زنان بودند که پيشگام شدند. در بعضى از شهرها مثل تبريز و تهران انجمنهايى به منظور ترويج منسوجات داخلى و تحريم پارچههاى خارجى تشکيل دادند و يا براى کاهش مصرف شکر وارداتى، قهوهخانهها را تشويق به صرفهجويى و يا تعطيلى مىکردند.
نامه اتحاديه غيبى نسوان به نمايندگان مجلس براى تدوين و تصويب سريع متمم قانون اساسى، کمکهاى مالى زنان به انجمنهاى ايالتى از طريق فروش جواهرات و اموال شخصى، اعتراضهاى مکرر به بىعملى وکلاى مجلس شوراى ملى و هيات وزيران براى پايان دادن به سرکوب مشروطهخواهان آذربايجان و دفع تجاوز عثمانيان به خاک ايران نمونههايى از عزم و عمل زنان در جهت تحکيم نظام پارلمانى در ايران بعد از مرگ مظفرالدينشاه و اوايل دوران محمدعلیشاه است. شوستر و نيويورک تايمز هر دو از تظاهرات و گردهمايىهاى اعتراضى زنان تهران در بهارستان گزارش دادهاند که فرياد مىزدند: زنده باد مشروطيت! نيست و نابود باد استبداد!
بعد از به توپ بسته شدن مجلس و قتل عام و تعقيب مشروطهخواهان، کسانىکه اجساد مجاهدين و جوانان را از سنگفرش خيابانها برمىداشتند زنها بودند و هم آنان بودند که مجاهدين را در خانههاشان پناه و يارى مىدادند. شواهد و روايتهاى مکررى گواه مىدهند که در تبريز و رشت در گردانهاى مسلح و در کسوت مردانه، زنان دوشادوش مردان مبازره کنند. مؤلف كتاب تاريخ بيدارى ايرانيان، ناظمالاسلام كرمانى، چنين نقل مىکند: "عورات آذربايجان قطار فشنگى مىبندند و با حالت محزون بچه خود را شير مىدهند، مانند نرهشيران در ميدان جنگ مىكوشند كه دست بىناموسى به آنان دراز نشود."
علاوه بر اينها اولين تجربه فعاليتهاى بينالمللى زنان در همين دوره اتفاق مىافتد. در استانبول جايى که بسيارى از مشروطهخواهان به آنجا مهاجرت کرده بودند، کميتهاى از زنان ودختران مشروطهخواه تشکيل مىشود و به افشاگرى اعمال و جنايتهاى محمدعلى شاه دست مىزنند،يا با مخابره تلگرافهايى به ملکههاى انگليس و آلمان سعى مىکنند از نفوذ آنها براى مهار شاه استفاده کنند.
با توجه به اين شواهد روشن است که زنان در خيزشهاى اجتماعى پيش از مشروطيت، در دوران انقلاب مشروطه و رويدادهاى پس از آن فعالانه شرکت داشتهاند.
گرچه گروههايى از زنان وابسته به دربار و يا طبقات بالاى اجتماعى که امکان تحصيل و سوادآموزى پيدا کرده و آشنا به افکار و آراى مدرن و مترقى و در مجموع مجهز به خودآگاهى جنسيتى شده بودند، شرکتشان در انقلاب مشروطه از همان آغاز به منظور طرح مسائل زنان و احقاق حقوقى مانند تحصيل و برخى برابریهاى جنسيتى بوده است، ليکن توده زنان عمدتا در راستاى خواستههاى روحانيون معترض به نفوذ قدرتهاى خارجى و مخالف استبداد شاهان بودند. البته شرايط اجتماعى و فرهنگى آنروز ها که جلوه بارز آن بيسوادى و گرايش به خرافات مذهبى بود، اقتضا نمىکرد که توده زنان نسبت به جايگاه و موقعيت خود واقف باشند و حقوق انسانى خود را بشناسند و آن را مطالبه کنند. اين است که حاصل حقوقى آنان از انقلاب مشروطيت، بهرغم همه آن تلاشها و جانفشانى ها، ماده چهار نظامنامه انتخابات بود که آنان را در کنار محجورين، صغّار، متکديان و مرتکبين به قتل و سرقت از حق راى محروم مىکرد.
در کنار اين اما دستاورد مهم و تاريخى زنان در جنبش ملى مشروطيت آن بود که آنان از محيطهاى بسته خانگى و از وراى ديوارهاى اندرونىها بيرون کشيده شدند. در امور خارج از خانه، در مسايل غير سنتى و غير مرسوم زنانه و در زندگى اجتماعى شرکت کردند، مسئوليت اجتماعى را حس و تجربه نمودند و حاصل آن در عين حال رشد تمايل جديد و نيرومندى بود براى "ديده شدن"و به "حساب آورده شدن" که آثار آن بلافاصله پس از سال ١٢٨۵ در ايجاد انجمنها و سازمانهاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى زنان و متعاقبا تاسيس و گسترش مدارس زنانه، فعاليتهاى مطبوعاتى، انتشار مجلات و طرح مشخص مسائل زنان مشاهده مىشود، تا بدينترتيب اولين پايههاى جنبش اجتماعى زنان براى دستيابى به حقوق برابر و رفع ستم جنسيتى پايهريزى شود.
منابع استفاده شده:
- آبراهاميان، يرواند. ايران بين دو انقلاب، نشر نى، چاپ دوم، تهران، ١٣۷۷
- اميدوار، ميهن. زنان و مشروطه، راديو رسانه، ١٣ مرداد ١٣٨۵
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.radio-rasane.com
- بامداد، بدرالملوک. زن ايرانى از انقلاب تا مشروطيت تا انقلاب سفيد. انتشارات ابن سينا، تهران، ١٣۴٨
- ساناساريان، اليز. جنبش حقوق زنان در ايران، نشر اختران، چاپ اول، تهران، ٣٨۴.
- شيخ الاسلامى، پرى. زنان روزنامه نگار و انديشمند ايران، نشر مازگرافيک، تهران، ١٣۵١
- صفحه ويژه يکصدمين سالگرد انقلاب مشروطيت، سايت فارسى بى بى سى،
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.bbc.co.uk/persian/news/cluster/2006/07/060718_constitution.shtml
- محتشمى پور، فخرالسادات. زن و مشروطه ايرانى، روزنامه ايران، شماره ٣۴۴۶، تهران، ٣٠ فروردين ١٣٨۵
- اميدوار، ميهن. زنان و مشروطه، راديو رسانه، ١٣ مرداد ١٣٨۵
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.radio-rasane.com
- بامداد، بدرالملوک. زن ايرانى از انقلاب تا مشروطيت تا انقلاب سفيد. انتشارات ابن سينا، تهران، ١٣۴٨
- ساناساريان، اليز. جنبش حقوق زنان در ايران، نشر اختران، چاپ اول، تهران، ٣٨۴.
- شيخ الاسلامى، پرى. زنان روزنامه نگار و انديشمند ايران، نشر مازگرافيک، تهران، ١٣۵١
- صفحه ويژه يکصدمين سالگرد انقلاب مشروطيت، سايت فارسى بى بى سى،
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.bbc.co.uk/persian/news/cluster/2006/07/060718_constitution.shtml
- محتشمى پور، فخرالسادات. زن و مشروطه ايرانى، روزنامه ايران، شماره ٣۴۴۶، تهران، ٣٠ فروردين ١٣٨۵