14-05-2014، 21:57
قرون وسطی یا سدههای میانه در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ادبیات انگلیسی به مدت ۸۰۰ سال است و از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سرود کدمون (Cædemon's Hymn) در اواخر قرن هفتم میلادی تا ظهور نمایشی به نام دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نمایشنامه همگان (Everyman) در پایان قرن ۱۵ به طول میانجامد. این دوره را به عنوان عصر فئودالیسم و عصر دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شوالیهگری نیز میشناسند، چرا که فئودالیسم نظام اقتصادی و سیاسی ای بود که بیشتر اروپا به ویژه بخش غربی آن در این دوره در آن بسر میبرد. مورخین، این دوره را به دو بخش تقسیم کردهاند، قرون ابتدایی آن را دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عصر تاریکی نامیدهاند تا آن را از قرون بعدی که در آنها فرهنگ اروپایی به بالاترین درجهٔ خود در تاریخ میرسد جدا کرده باشند. اگر چه این تقسیمبندی گمراه کننده است - زیرا عصر تاریکی زیاد هم تاریک نبود - با اینحال این امر که دوران قرونوسطی انگلیسی به دو بخش تقسیم میشود درست است. انگلیسی کهن (یا دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آنگلوساکسون ) و انگلیسی میانه. این دو دوره دقیقا با اشغال جزیره توسط ویلیام دوک دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نرمنها در سال ۱۰۶۶ میلادی از هم جدا میشوند. درست چند سال بعد از این واقعه فرهنگ و زبان انگلیسی شدیداً تحت تأثیر قوم غالب قرار میگیرد و در کالبد ادبیات انگلیسی روح تازهای دمیده میشود.
خواندن متون انگلیسی کهن برای همگان غیر ممکن است. به همین دلیل رشته دانشگاهی جداگانهای به نام زبان انگلیسی کهن به این مهم اختصاص یافته است.
با آنکه تاریخ نویسان امروزی هنوز هم قرنهای پنجم تا پانزدم را قرون وسطی میدانند، اما اینک میپذیرند که این هزار سال در تمامی تاریخ جهان یا حتی اروپا یک دروازه نبوده است. از نظر اکثر دانشوران امروزی قرون وسطی تنها قسمتی از فرایند رشد تمدن غرب از یونان تا به امروز بوده است.
اما تاریخ نویسان رنسانس با نوشتههای خود بر نگرش عمومی به قرون وسطی تأثیر خاصی گذاشته اند. این دانشوران قرون وسطی را چونان عصری واپسگرا به تصویر کشیدهاند که در آن مردم نادان و خرافاتی بودند، هنر، ادبیات، و آموزش از میان رفته بود و پیشرفت در همه زمینهها باز ایستاد.
این تاریخ نویسان بر این باور بودند که اروپای عصر رنسانس وارث مستقیم یونان و روم باستان است و به هیچ وجه وام دار ده قرن بین سقوط روم و زمان خود نیست. قرون وسطی از آنها چیزی جز هزارسال عقب ماندگی فکری و بی عدالتی اجتماعی که دوران کلاسیک باستان را از عصر نوین روشنگری جدا میکرد، نبود.
اما درست است که نادانی و خرافه باوری در قرون وسطی وجود داشته است اما این در یونان و روم باستان هم وجود داشته و امروز نیز وجود دارد و نباید در باره دامنه این مسائل و دشواریهای دیگر جامعه قرون وسطی مبالغه کرد.
واقعیت آن است که قرون وسطی عقب مانده تر از دوران کلاسیک یونان و روم نبود. درست است که فرهنگ آن با فرهنگ تمدنهای باستانی متفاوت بود، اما به هر حال این فرهنگ از درون همان جامعههای قدیمی تر سر بر آورده بود و تمدن قرون وسطی از تمدن دنیای باستان پایین تر نبود. به واقع یک دلیل اهمیت قرون وسطی برای ما این است که آفریننده یک تمدن بود.
افزون بر آن تمدن قرون وسطی پیش درآمد مستقیم فرهنگ مدرن غربی است. قرون وسطی عصری بود که آداب و رسوم و الگوهای غرب در آن شکل گرفت و بسیاری از چیزها که امروز در نظر ما عادی جلوه میکند سر رشته آن مربوط به قرون وسطی است.
در عین حال نباید فراموش کرد که مردم قرون وسطای اولیه بخش بزرگی از دست آوردهای تمدن روم را از دست دادند، اما به هیچ وجه تمام آن تمدن از دست نرفت و آنها ضمن تلاش برای بازسازی فرهنگ از دست رفته روم، راههای کاملآ تازهای را برای انجام امور خود ابداع کردند.
مثلآ فئودالیسم سر برآورد یا اختراعات و اکتشافات جدید در عرصه کشاورزی شکل گرفت. نباید فراموش کرد که تا قبل از سال ۵۰۰ میلادی اروپا محدود به تمدن مدیترانه بود یعنی فقط روم و یونان و این در قرون وسطی بود که اروپا به سمت شمال و غرب کشیده شد.
ادبیات انگلیسی به مدت ۸۰۰ سال است و از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سرود کدمون (Cædemon's Hymn) در اواخر قرن هفتم میلادی تا ظهور نمایشی به نام دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نمایشنامه همگان (Everyman) در پایان قرن ۱۵ به طول میانجامد. این دوره را به عنوان عصر فئودالیسم و عصر دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شوالیهگری نیز میشناسند، چرا که فئودالیسم نظام اقتصادی و سیاسی ای بود که بیشتر اروپا به ویژه بخش غربی آن در این دوره در آن بسر میبرد. مورخین، این دوره را به دو بخش تقسیم کردهاند، قرون ابتدایی آن را دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عصر تاریکی نامیدهاند تا آن را از قرون بعدی که در آنها فرهنگ اروپایی به بالاترین درجهٔ خود در تاریخ میرسد جدا کرده باشند. اگر چه این تقسیمبندی گمراه کننده است - زیرا عصر تاریکی زیاد هم تاریک نبود - با اینحال این امر که دوران قرونوسطی انگلیسی به دو بخش تقسیم میشود درست است. انگلیسی کهن (یا دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آنگلوساکسون ) و انگلیسی میانه. این دو دوره دقیقا با اشغال جزیره توسط ویلیام دوک دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نرمنها در سال ۱۰۶۶ میلادی از هم جدا میشوند. درست چند سال بعد از این واقعه فرهنگ و زبان انگلیسی شدیداً تحت تأثیر قوم غالب قرار میگیرد و در کالبد ادبیات انگلیسی روح تازهای دمیده میشود.
خواندن متون انگلیسی کهن برای همگان غیر ممکن است. به همین دلیل رشته دانشگاهی جداگانهای به نام زبان انگلیسی کهن به این مهم اختصاص یافته است.
با آنکه تاریخ نویسان امروزی هنوز هم قرنهای پنجم تا پانزدم را قرون وسطی میدانند، اما اینک میپذیرند که این هزار سال در تمامی تاریخ جهان یا حتی اروپا یک دروازه نبوده است. از نظر اکثر دانشوران امروزی قرون وسطی تنها قسمتی از فرایند رشد تمدن غرب از یونان تا به امروز بوده است.
اما تاریخ نویسان رنسانس با نوشتههای خود بر نگرش عمومی به قرون وسطی تأثیر خاصی گذاشته اند. این دانشوران قرون وسطی را چونان عصری واپسگرا به تصویر کشیدهاند که در آن مردم نادان و خرافاتی بودند، هنر، ادبیات، و آموزش از میان رفته بود و پیشرفت در همه زمینهها باز ایستاد.
این تاریخ نویسان بر این باور بودند که اروپای عصر رنسانس وارث مستقیم یونان و روم باستان است و به هیچ وجه وام دار ده قرن بین سقوط روم و زمان خود نیست. قرون وسطی از آنها چیزی جز هزارسال عقب ماندگی فکری و بی عدالتی اجتماعی که دوران کلاسیک باستان را از عصر نوین روشنگری جدا میکرد، نبود.
اما درست است که نادانی و خرافه باوری در قرون وسطی وجود داشته است اما این در یونان و روم باستان هم وجود داشته و امروز نیز وجود دارد و نباید در باره دامنه این مسائل و دشواریهای دیگر جامعه قرون وسطی مبالغه کرد.
واقعیت آن است که قرون وسطی عقب مانده تر از دوران کلاسیک یونان و روم نبود. درست است که فرهنگ آن با فرهنگ تمدنهای باستانی متفاوت بود، اما به هر حال این فرهنگ از درون همان جامعههای قدیمی تر سر بر آورده بود و تمدن قرون وسطی از تمدن دنیای باستان پایین تر نبود. به واقع یک دلیل اهمیت قرون وسطی برای ما این است که آفریننده یک تمدن بود.
افزون بر آن تمدن قرون وسطی پیش درآمد مستقیم فرهنگ مدرن غربی است. قرون وسطی عصری بود که آداب و رسوم و الگوهای غرب در آن شکل گرفت و بسیاری از چیزها که امروز در نظر ما عادی جلوه میکند سر رشته آن مربوط به قرون وسطی است.
در عین حال نباید فراموش کرد که مردم قرون وسطای اولیه بخش بزرگی از دست آوردهای تمدن روم را از دست دادند، اما به هیچ وجه تمام آن تمدن از دست نرفت و آنها ضمن تلاش برای بازسازی فرهنگ از دست رفته روم، راههای کاملآ تازهای را برای انجام امور خود ابداع کردند.
مثلآ فئودالیسم سر برآورد یا اختراعات و اکتشافات جدید در عرصه کشاورزی شکل گرفت. نباید فراموش کرد که تا قبل از سال ۵۰۰ میلادی اروپا محدود به تمدن مدیترانه بود یعنی فقط روم و یونان و این در قرون وسطی بود که اروپا به سمت شمال و غرب کشیده شد.