13-04-2014، 17:01
منطقهاي كه امروزه به نام كهگيلويه و بويراحمد از آن ياد مي شود، سرزميني است باستاني اما ناشناخته كه رازهاي بسيار در سينه دارد. آثاري كه در تل خسرو، تل مهرهاي و ديگر نقاط يافت شدهاند گوياي اين واقعيت است كه اين منطقه قبل از ورود آرياييها داراي سكنه و تمدن بوده است. سپس با مهاجرين و شايد مهاجمين (؟) آريایي درآميخته و قسمت اعظم خاك ايالت مهم انشان را تشكيل داده است. اين منطقه در دوره ايلامي از اهميت زيادي برخوردار بوده و آثار متعددي از اين دوره در آن يافت شده است. از جمله مهمترين آنها مي توان به گورستان چال شاهين در روستاي لما از توابع شهرستان بويراحمد اشاره كرد كه متعلق به هزاره دوم پيش از ميلاد مي باشد و از نظر تاريخي و باستان شناسي از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
نقشه تقسیمات استان کهگیلویه و بویر احمد؛ عکس از سازمان نقشه برداری کشور
وجود آثاري چون پلهاي منطقه پاتاوه در 30 كيلومتري ياسوج از دوره هخامنشي، اهميت سوق الجيشي اين منطقه كه در واقع پل ارتباطي بين دو پايتخت بزرگ آن دوره - پرسپوليس و شوش - بوده است را نشان مي دهد. نبرد تاريخي آريوبرزن، سردار بزرگ هخامنشي در برابر اسكندر در تنگ تكاب در منطقه كهگيلويه رخ داده است.
در دوره سلوكي تا اوايل سلسله اشكاني، اين منطقه مستقل و تحت حكومتي ايراني به نام اليمايي بوده است. آثار اين دوره، نقش برجسته هاي تنگه سولك در شهرستان بهمئي است كه در بازشناسي آن دوره كوتاه اما مهم تاريخي ايران بسيار حائز اهميت است. در این منطقه آثار چندي از دوره اشكاني يافت نشده و محدود به سفالينه و گور دخمه هايي است كه عمدتا در بخش لوداب از توابع شهرستان بويراحمد مي باشد.
اردشير بابكان سر سلسله ساسانيان از مادري بازرنگي متولد شده است. ايل بازرنگ از ايلات قدرتمند دوران باستان در منطقه فارس بوده كه ييلاق خود را در مناطق كوهستاني ايالت پارس مي گذرانده اند. خواستگاه اين ايل منطقهاي بازرنگ بوده كه در واقع دشت ياسوج كنوني است. لازم به ذكر است كه هم اكنون روستايي به نام بازرنگ در 10 كيلومتري شهر ياسوج – مركز استان– قرار دارد. آثار دوره ساساني در اين استان بسيارند كه از جمله مهمترين آنها مي توان به پل پريم، پل خيرآباد و چهارطاقي خيرآباد اشاره داشت.
با ورود اسلام اين منطقه ابتدا ارجان، زم گيلويه وكهگيلويه و از دوره تيموري با از بين رفتن اتابكان لر بزرگ، سراسر منطقه به كهگيلويه معروف شد. از سال 1342 خورشيدي كه به فرمانداري كل تبديل شده به دلايل سياسي، كهگيلويه و بويراحمد ناميده شد.
وجه تسميه اين استان، طبق نظر استخري در مسالك وممالك:
" گيلويه مهرگان بن روزبه به همايجان سفلي از توابع كوره استخر رفته بود و به سلمه خدمت مي كرد. چون سلمه بمرد، گيلويه رم زميجان را با زور بگرفت وقدرتمند شد. بطوري كه بر آل ابودلف حمله كرد و برادر قاسم بن عيسي (210 تا 225 ه. ق.) يعني معقل بن عيسي را كشت. ابودلفيان بر گيلويه حمله كردند و او را بكشتند و تا اواخر روزگارشان كه از عمروليث صفاري شكست خوردند، سر گيلويه را بدليل اهميت و قدرت وي، در پيش لشكر خود مي بردند (همانجا، 126). با وجود شكست گيلويه رياست قبايل زميگان در دست اعقاب گيلويه ماند."
بر اساس اطلاعات كتاب حدود العالم در نيمه دوم سده چهارم هجري قمري اولين بار به كوه ها ومناطق كوهستاني اين منطقه كوه جيلو يا گيلو گفته شده است (حدود العالم ،ص 32). در پايان سده پنجم هجري قمري ابن بلخي در فارسنامه خود از اين منطقه به نام كوه گيلويه ياد كره است (فرسنامه بلخي – ص 148). از سده ششم هجري قمري به بعد منابعي كه از اين منطقه ياد كرده اند نام كهگيلويه را بر بيشتر سرزمين امروزي آن اطلاق مي كنند. قدرت يابي طوايف كوه گيلويه از يك سو و خرابي ارجان از سوي ديگر سبب شد كه در دوره مغول و تيموري در بيشتر نوشته ها كوه گيلويه بكار برود. پس از برچيده شدن حكومت اتابكان لر بزرگ در 827 ه. ق. و از دوره صفويه نام كهگيلويه به سرزمينهاي وسيعي از اصفهان تا خليج فارس اطلاق مي شده است. در دوره پاياني سلسله صفويه اين منطقه به نام كهگيلويه و بهبهان معروف است.
ايل بويراحمد از دوره تيموري نام خود را با شجاعت و جسارت به ميان آورده است. در دوره قاجاريه اين ايل قدرت فراواني كسب كرده سپس در دوره پهلوي اول و دوم طي دو نبرد سنگين- خصوصا جنگ تنگ تامرادي در سال 1309 كه از آن به عنوان بزرگترين لشكركشي داخلي قرون اخير ياد مي شود- شكست قواي دولتي را رقم زده و همين امر باعث گرديد كه از سال 1342 خورشيدي به بعد اين منطقه رسما نام كهگيلويه و بويراحمد اطلاق شود. تا سال 1355 اين منطقه به صورت فرمانداري كل و زير نظر استان فارس اداره مي گرديد و از آن تاريخ به بعد رسما به عنوان استان كهگيلويه و بويراحمد در تقسيمات كشوري منظور گرديد.