به نام کسی که یادش در بهار من ، نامش در اندیشه من ، عشقش در قلب من ، کلامش در دفتر من ، دیدارش آرزوی من است
زندگی حکمت اوست
زندگی دفتری از خاطره هاست
چند برگی را تو ورق خواهی زد
ما بقی را قسمت
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم
و باز تنهاییم
همیشه گورستانی در قلبت برای خاکسپاری خطای دوستانت بساز
برای داشتن چیزی که تا به حال نداشتی
کسی باش که تا به حال نبودی
هرگاه شادم یاد تو غمگینیم می کند. هرگاه غمگینیم یاد تو شادم می کند
پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند
غم هایت را بر روی شن بنویس تا باد آن را با خود ببرد
شادیهایت را بر روی سنگ بنویس تا برای همیشه باقی بماند
داشتم اشک هایم راروی نامه ای عاشقانه باقطره چکان جعل می کردم خاطرم آمدشاید دلتنگ خنده هایم باشی
ببخش اگر این روز ها عشق با گریستن اثبات می شود
عشق درد سری است که باید برای فراموش کردن ان عشق تازه ای را پیدا کرد
چشم هایت وقتی دروغ می گویی زیبا تر می شوند
اگر می خواهی زیبا ترین باشی همیشه به من بگو دوستت دارم.
شماهم بنویییییسید
تقدیم به آن که دوری اشغمم،خانه اش قلبم و
فراموشی اش مرگم است.
خاطرم نیست تو از بارانی یا کهاز نسل نسیم؟
هـر چــه هســـتـی گــذرانـیست هوایت،بویت
تو مـرا یاد کـنـــی یانکنی،من بـه یادت هستم.
از با تو بودن دل برایم عادتیساخت که هیچگاه بی تو
بودن را باور ندارم.
کاش هرگز هیـچکس تـنها نبود
کاش هــــرگـز دیـدنت رویانبود
گفـته بـودی با تو میمانم ولـی
رفتی و گفتی که اینجا،جا نبود
زبس شب و روز با غمـت زیستم
غمت میشناسد که من کیستم
هـمه را بهانه کردم وگـریسـتـم
روزی به سراغم آیی که نیستم
با خودم عهد بستم بار دیگر کهتو را دیدم بگویم از تو
دلگیرم،ولی باز تو را دیدموگفتم بی تو می میرم.
زیباترین آغاز را با تو تجربهکردم پس تا زیباترین پایان
باتو می مانم.
روزی کــه یادت نکنمــ،روزخـــدا نیسـت
سـوگندبه اسمت که دلمازتوجدانیـست
ما جدا افتادگان را هیچ کسغمخوار نیست
جان فدای یار کردن پـیش مادشوار نیســت
عاشـقت بـــودم و گـفتی عاشقاندیوانه اند
عاقبت عاشق شدی دیدی تو همدیوانه ای
دل تو وقتی میگیره دل منمیخواد بمیره
حاضرم دلم فـدات شه،تاکه قلبتونگیره
دریا چـــه دل پاکونـــجــــــــیبـــی دارد
چـندیـــسـت کـه حالاتعـجـــیبی دارد
ایـن موج کـه سربـه صـخره هامیکوبد
با مـــن چـــه شـــباهتعـجـیــبی دارد
گلی چیدم فرستادم برایت
تو از گل بهـتری جانم فدایت
گـلـی چـیدم بـرای یادبودی
که تنهالایق این گل توبودی
گل یخ در زمـــسـتان تو هستم
اسیر ناز چــشـمان تـو هـستم
مـــرا پــرپر مکـــن با بیوفایی
که من مشتاق دیدار تو هستم
دور بـــودن از عزیزانمشـکـــل اسـت
امتحان باوفایی درجدایی حاصلاست
گـــرچـه مـن دورم زپــیــشتای عزیز
دوریـــــت دریا و یادتساحـــــل است
ویرانه نه آنســت کـه جمشــیدبنا کرد
ویرانه نه آنست کـــه فرهادفرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نظردوست
صــد بار بنا کــرد ودگر بارفرو ریـــخــت
یـک شاخـه گل و یک دنـیامـــهربـــونی
تقدیم به تو که هم گلی وهممهربونی
من شعـر سکوتم را در گـوش توخواهم خواند
شــــبــهای بلــنـدم رابا یادتـــو خــواهم ماند
من ریشه عشقم را در قلب توخواهم کاشت
آن صـحـــبــت اول را در خاطرهخواهم داشـت
در سایــــــه مــــهربانــیتــــو بر پا شـده جــوانی من
باشد به فدای یک نگاهت عمروهمه جان وجوانی من
زخم زندگی من تویی،همه به زخمهاشون دستمال
می بندند و اما من به زخمم دلبستم.
هـمه بردنـد از خاطر مرا منماندم وچشمت
تو هم رفتی واز یادت رفت ناممن به آسانی
فراموشی اش مرگم است.
خاطرم نیست تو از بارانی یا کهاز نسل نسیم؟
هـر چــه هســـتـی گــذرانـیست هوایت،بویت
تو مـرا یاد کـنـــی یانکنی،من بـه یادت هستم.
از با تو بودن دل برایم عادتیساخت که هیچگاه بی تو
بودن را باور ندارم.
کاش هرگز هیـچکس تـنها نبود
کاش هــــرگـز دیـدنت رویانبود
گفـته بـودی با تو میمانم ولـی
رفتی و گفتی که اینجا،جا نبود
زبس شب و روز با غمـت زیستم
غمت میشناسد که من کیستم
هـمه را بهانه کردم وگـریسـتـم
روزی به سراغم آیی که نیستم
با خودم عهد بستم بار دیگر کهتو را دیدم بگویم از تو
دلگیرم،ولی باز تو را دیدموگفتم بی تو می میرم.
زیباترین آغاز را با تو تجربهکردم پس تا زیباترین پایان
باتو می مانم.
روزی کــه یادت نکنمــ،روزخـــدا نیسـت
سـوگندبه اسمت که دلمازتوجدانیـست
ما جدا افتادگان را هیچ کسغمخوار نیست
جان فدای یار کردن پـیش مادشوار نیســت
عاشـقت بـــودم و گـفتی عاشقاندیوانه اند
عاقبت عاشق شدی دیدی تو همدیوانه ای
دل تو وقتی میگیره دل منمیخواد بمیره
حاضرم دلم فـدات شه،تاکه قلبتونگیره
دریا چـــه دل پاکونـــجــــــــیبـــی دارد
چـندیـــسـت کـه حالاتعـجـــیبی دارد
ایـن موج کـه سربـه صـخره هامیکوبد
با مـــن چـــه شـــباهتعـجـیــبی دارد
گلی چیدم فرستادم برایت
تو از گل بهـتری جانم فدایت
گـلـی چـیدم بـرای یادبودی
که تنهالایق این گل توبودی
گل یخ در زمـــسـتان تو هستم
اسیر ناز چــشـمان تـو هـستم
مـــرا پــرپر مکـــن با بیوفایی
که من مشتاق دیدار تو هستم
دور بـــودن از عزیزانمشـکـــل اسـت
امتحان باوفایی درجدایی حاصلاست
گـــرچـه مـن دورم زپــیــشتای عزیز
دوریـــــت دریا و یادتساحـــــل است
ویرانه نه آنســت کـه جمشــیدبنا کرد
ویرانه نه آنست کـــه فرهادفرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نظردوست
صــد بار بنا کــرد ودگر بارفرو ریـــخــت
یـک شاخـه گل و یک دنـیامـــهربـــونی
تقدیم به تو که هم گلی وهممهربونی
من شعـر سکوتم را در گـوش توخواهم خواند
شــــبــهای بلــنـدم رابا یادتـــو خــواهم ماند
من ریشه عشقم را در قلب توخواهم کاشت
آن صـحـــبــت اول را در خاطرهخواهم داشـت
در سایــــــه مــــهربانــیتــــو بر پا شـده جــوانی من
باشد به فدای یک نگاهت عمروهمه جان وجوانی من
زخم زندگی من تویی،همه به زخمهاشون دستمال
می بندند و اما من به زخمم دلبستم.
هـمه بردنـد از خاطر مرا منماندم وچشمت
تو هم رفتی واز یادت رفت ناممن به آسانی