13-06-2014، 19:47
شادی برای انسان خیلی خوب است وبرای جوان لازم تر از دیگرانبه قول وینه دانشمند غربی :اندوه مرگ روح است وخنده و شادی حیات آن فردوسی میگوید : سراینده باش و فزاینده باش شب و روز با آرامش و خنده باش اما دو نوع شادی داریم : 1- کاذب و زود گذر
2- واقعی و پاینده و بیشتر موسیقی های مبتذل غربی و حتی حدودی از موسقیهای سنتی برای روح انسان ضرر دارد به طور کلی این موسقی ها مانند مواد مخدر عمل می کند و مدتی او را وارد عالم خیالات می کند به عنوان نمونه آرتور شوپنهاور می گوید :عیبی که موسقی دارد این است که ما را به طور کامل از واقعیات جدا می کند ولی نه کامل یا ویکتور هوگو : علت این که ما از موسقی خوشمان میآید این است که در عالم رویا و خیال فرو میرویم و اکثریت مردم از جمله جوانان که کنکور و آینده کاری و سخنیها را فراموش کنند احساس شادی می کنند. اکنون کمی علمی تر صحبت می کنیم : ما دو نوع اعصاب داریم اعصاب ارتباطی : 1- شامل مغز و نخاع و ستون مرکزی عصبی 2- نباتی شامل سیستم اعصاب ( سمپاتیک ، و پارا سمپاتیک ) ویژگی مهم این اعصاب ها چیست ؟ این است که ضد هم عمل می کنند مثلا اگر سمپاتیک فشار خون را بالا میبرد و ضربان قلب را تند می کند پارا سمپاتیک عکس آن عمل می کند پارا یعنی کاهش دهنده تا موقعی که از خارخ محرکی بر این اعصاب وارد نشود در نظم کامل به سر میبرند ولی وقتی محرکی وارد شود نظم بدن بهم میریزد و هر چه تحریکات بیشتر شود تعادل بدن بیشتر در خطر میباشد پروفسور ولف آدلر استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرده است: که بهترین نوا های موسیقی شوم ترین آثار راروی دستگاه اعصاب انسان باقی میگذارد مخصوصا اگر هوا گرم باشد اثر تخریب بیشتر است. ارتعاشات موسیقی تعادلی که باید بین دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد برهم میزند وکار های مهم بدن که جزو وظایف اعصاب است را مختل میکند وشخص را به بیماری ها وامراض نزدیک تر میسازدمثل امراض روانی و درگیری های فکری.دقت در زندگی بعضی مشاهیر موسیقی نشان میدهد که در طول عمر دچار ناراحتی های روانی گردیده اند عدهای مجنون شده وعده ای دیگر فلج وناتوان که نمونه آن (مونات ونشوین) دو موسیقی دان مشهور به ضعف قوا وسل دچار شدند.موسیقی مانند چوبی است که با آن آب زلال یک حوض که در ته آن کثیفی وجود دارد را برهم بزنیم به عقیده بسیاری از موسیقی دان ها امواج موسیقی نظم بدن را بهم میزند و فکر وخیال می آورد وچون دوران جوانی حساس ترین دوره زندگی است با آمدن ارتعاشات نامیزانمیل جنسی شعله ور شده و آدمی را ارضا نشده رها مینماید
2- واقعی و پاینده و بیشتر موسیقی های مبتذل غربی و حتی حدودی از موسقیهای سنتی برای روح انسان ضرر دارد به طور کلی این موسقی ها مانند مواد مخدر عمل می کند و مدتی او را وارد عالم خیالات می کند به عنوان نمونه آرتور شوپنهاور می گوید :عیبی که موسقی دارد این است که ما را به طور کامل از واقعیات جدا می کند ولی نه کامل یا ویکتور هوگو : علت این که ما از موسقی خوشمان میآید این است که در عالم رویا و خیال فرو میرویم و اکثریت مردم از جمله جوانان که کنکور و آینده کاری و سخنیها را فراموش کنند احساس شادی می کنند. اکنون کمی علمی تر صحبت می کنیم : ما دو نوع اعصاب داریم اعصاب ارتباطی : 1- شامل مغز و نخاع و ستون مرکزی عصبی 2- نباتی شامل سیستم اعصاب ( سمپاتیک ، و پارا سمپاتیک ) ویژگی مهم این اعصاب ها چیست ؟ این است که ضد هم عمل می کنند مثلا اگر سمپاتیک فشار خون را بالا میبرد و ضربان قلب را تند می کند پارا سمپاتیک عکس آن عمل می کند پارا یعنی کاهش دهنده تا موقعی که از خارخ محرکی بر این اعصاب وارد نشود در نظم کامل به سر میبرند ولی وقتی محرکی وارد شود نظم بدن بهم میریزد و هر چه تحریکات بیشتر شود تعادل بدن بیشتر در خطر میباشد پروفسور ولف آدلر استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرده است: که بهترین نوا های موسیقی شوم ترین آثار راروی دستگاه اعصاب انسان باقی میگذارد مخصوصا اگر هوا گرم باشد اثر تخریب بیشتر است. ارتعاشات موسیقی تعادلی که باید بین دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد برهم میزند وکار های مهم بدن که جزو وظایف اعصاب است را مختل میکند وشخص را به بیماری ها وامراض نزدیک تر میسازدمثل امراض روانی و درگیری های فکری.دقت در زندگی بعضی مشاهیر موسیقی نشان میدهد که در طول عمر دچار ناراحتی های روانی گردیده اند عدهای مجنون شده وعده ای دیگر فلج وناتوان که نمونه آن (مونات ونشوین) دو موسیقی دان مشهور به ضعف قوا وسل دچار شدند.موسیقی مانند چوبی است که با آن آب زلال یک حوض که در ته آن کثیفی وجود دارد را برهم بزنیم به عقیده بسیاری از موسیقی دان ها امواج موسیقی نظم بدن را بهم میزند و فکر وخیال می آورد وچون دوران جوانی حساس ترین دوره زندگی است با آمدن ارتعاشات نامیزانمیل جنسی شعله ور شده و آدمی را ارضا نشده رها مینماید