12-03-2014، 14:54
اعظم طیرانی - ایرانیان از دورانهای بسیار قدیم، روز اول سال (21 مارس) را زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار میشود، جشن میگرفتند.
بر اساس منابع تاریخی این جشن تقریباً از دو هزار و340 سال پیش از میلاد شناخته شده بود و طی این سالها نوروز همواره فرهنگی ثابت با خرده فرهنگهایی متغیر را با خود به همراه داشته است. نزدیک شدن نوروز باستانی را بهانهای برای گفت وگو با دکتر محمد بقایی ماکان، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر فرهنگی قرار دادیم تا سنتهای آن را از زبان ایشان بشنویم.
آقای دکتر! برای شروع برایمان از چگونگی شکل گیری سنتهای نوروزی بگویید؟
- نوروز را نمی توان به معنایی که در میان مردم متداول است، سنت دانست؛ زیرا نوروز با توجه به اندیشه هایی که در آن پنهان است باید در شمار فرهنگ به شمار آورد و عناصری که آن را شکل میدهد، پیش از آنکه به حوزه سنت ارتباط یابد، در عرصه فرهنگ تجلی مییابد.
نوروز با توجه به ارزشهای نهفته در آن، نه تنها سبب پیوند اقوام ایرانی، بلکه موجب همدلی همه کسانی میشود که در گستره ایران فرهنگی زندگی میکنند؛ کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان، بخشی از خاور دور، ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان وحتی کشور ترکیه و دیگر نقاطی که سالهای اخیر ایرانیان به آنجا مهاجرت کرده اند. بنابراین نوروز گسترش دهنده فرهنگی است که خاستگاه آن ایران است و در حال انتشار به سایر کشورهای جهان میباشد. برای بررسی آنچه که به آن فرهنگ ایرانی گفته میشود، میتوان به نکاتی که در این برترین نماد فرهنگی ایران وجود دارد، مراجعه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد.
برای نمونه گرچه هفت سین سفرهای سنتی است، اما در این آیین یک فرهنگ متجلی است که برای شرح هر یک از آنها باید کتاب نوشت. اما برای مثال میتوان گفت، سبز کردن سبزه در حقیقت تمجید یا ستایش از طبیعتی است که خالق زمین و آسمان در اختیار انسان قرار داده و بهار که جلوهگاه نوروز است، آن را به بهترین شکل برابر چشم انسان قرار میدهد. در دنیای عرفان که طبیعت تجلی زیباییهای خداوند است، ستایش از هر آنچه که مربوط به طبیعت است، ستایش خداوندی است که آنها را آفریده است.
نوروز در اولین روز فروردین آغاز میشود و در تقویم ایرانیان باستان «دی روز» خوانده میشد که «دی» به معنای خداوند است و در حقیقت نخستین روز ایرانیان باستان با نام خداوند آغاز میشد .
در آیین نوروزی هر آنچه که ما میبینیم به عالم بالا مربوط میشود، از این رو نوروز را آیینی کاملاً الهی دانسته اند. وقتی در آیینهای نوروزی تأمل میکنیم، چه آیینهای پیشین نوروز و چه آیینهای پسین، همه اینها نماد هایی کاملاً الهی هستند و نشانههایی از عالم بالا را به ذهن کسانی که در ظرایف و دقایق آیینهای نوروز تامل میکنند، نمودار میکند. برای مثال جشن چهارشنبه سوری و برافروختن آتش در واقع نشانهای از توجه ایرانیان باستان به نور است (نور در همه ادیان ابراهیمی تشبیه شده است به پروردگار). برای اینکه بخواهیم همه ظرایف آن را مورد بررسی قرار دهیم، در تمام موارد و آیینهای مختلف که از آغاز سال نو شروع میشود و تا 13 فروردین ادامه دارد، هیچ نشانهای نمی بینیم که عاری از هالههای الهی باشد.
تأکید همه ادیان به بشر این است که با یکدیگر مهربان باشید. در آغاز هر یک از سورههای قرآن کریم بخشنده و مهربان بودن نیز در قالب آیه معروف «بسم ا... الرحمن الرحیم» تأکید شده و الگویی ارزشمند برای انسان است که اگر انسانی میخواهد به عالیترین مرتبه اخلاقی و معنوی دست یابد این است که باید خودش را به صفات الهی متصف کند و تأکید قرآن نیز بر این است که باید با یکدیگر مهربان بود، تحققش را در آیینهای نوروزی میتوان دید. در این روزها نیز مردم به یکدیگر نزدیکتر میشوند، قلبها صیقل پیدا میکند، مهربانیها تشدید و روح با طبیعت همنوا میشود و اینها دستاوردهایی است که در هیچ یک از آیینها و جشنهای دیگری که در دنیا میشناسیم، وجود ندارد. اگر نگاهی به سفره هفت سین بیندازیم، هر آنچه در این سفره جا میگیرد، همه ریشه در اندیشههای الهی دارد.
در خصوص آیینهای پسین نوروزی نیز که شامل «سیزده به در» و مراسم خاص آن میشود، باید گفت؛ متأسفانه یک دیدگاه غیر کارشناسانه سبب تغییر نام این روز از«سیزده به در» به «روز طبیعت» شد که هیچ تناسبی با این روز ندارد؛ زیرا طبیعت یک روز خاص ندارد و همه روزها روز طبیعت است. در حالی که «سیزه به در» به معنای این است که در سیزدهمین روز رفتن به«در و دشت» است و در به معنای خارج کردن و بیرون کردن نیست.
در برخی مواقع عنوان شده که تغییر نام «سیزده به در» به دلیل نحسی عدد سیزده است، در حالی که این نظریه نیز کاملاً اشتباه است و به هیچ عنوان عدد سیزده برای ایرانیان نحس نبوده، بلکه به گفته فردوسی در سیزدهمین روز از تیر ماه آرش از بلندای دماوند تیر معروفش را میاندازد که در ساحل جیحون فرود میآید و مرز ایران مشخص میشود و ایرانیان آن روز را جشن میگیرند. سیزده نوروز نیز اشارتی است به همان جشنی که ایرانیان برای شکل گرفتن سرزمینی به نام ایران گرفتهاند.
به این ترتیب در آیین نوروزی از همان آغاز؛ یعنی از زمانی که مراسم چهارشنبه سوری شروع میشود و نوید دهنده آمدن نوروز است تا آخرین روز که غروب سیزده است، اگر آنها را از منظر اسطوره شناسی و تاریخی بررسی کنیم، نه تنها هیچ یک از آنها مشمول خرافه نمیشوند بلکه بسیار سازنده است.
همانطور که اشاره کردید، در برخی مواقع سنتهای نوروزی به تغییر وتحول منجر شدهاند. به نظر شما چطور میتوان این سنتها را حفظ و تقویت کرد؟
- سنت کلمهای است که هم در فارسی به کار برده میشود و هم در زبان عربی. اما مفهوم آن در فارسی با مفهومی که در عربی دارد، متفاوت است. در فرهنگ ایرانی تمام آنچه که موجب پیشرفت و دوام و بقای کشور شده همین سنتهای ایرانی بوده و اگر این سنتها نبودند، امروز کشوری به نام ایران نبود. در ایران نوروز، ادبیات و شعر فارسی و مذهب شیعه همه سنتهایی هستند که موجب بقای ملت ایرانی شده اند.بنابراین سنت در ایران عاملی عقب گرا محسوب نمیشود، بلکه عاملی پیشرونده است.
گرچه ممکن است ظاهر سنتها در طول تاریخ کمی تغییر کند اما هسته مرکزی آن از میان نمی رود. به عنوان نمونه وقتی «نوروز نامه» خیام، یا «آثار الباقیه» ابوریحان را میخوانیم، میبینیم آنچه که به تفسیر در مورد نوروز گفتهاند، با آنچه که امروز انجام میدهیم، تفاوتهایی دارد، اما هسته مرکزی آنها یکسان است؛ یعنی ما نوروز را دقیقاً به لحاظ بومی و خواست قلبی چنان برگزار میکنیم که در پیش از ورود اسلام در ایران برگزار میشده، البته در آن موقع نوروز به نوروز عامه و خاصه تقسیم میشد، اما اکنون این رسم از میان رفته و تمام ایام نوروز عامه شده است و این نشان میدهد، سنت در فرهنگ ایرانی دچار تغییرات ظاهری میشود، اما مفهوم کلی آن همواره ثابت و باقی است.
آقای دکتر! آیا فرهنگ نوروزی سایر کشورها با فرهنگ نوروزی ما در هم آمیخته است؟
- خیر. هیچ بخشی از این فرهنگ عظیم الگوبرداری شده از سایر کشورها نیست و تمام این فرهنگ و خرده فرهنگهای آن متعلق به ایران و ایرانیان است.
نوروز آیینی است که در ذات خود آفرینندگی دارد و قلبها را به دلیل ارزشهایی که در این آیین است، به خودش جذب میکند و همواره در حال گسترش در سطح جهان است. به طوری که اکنون در اغلب کشورهای آسیای میانه و ترکیه مراسم نوروز برگزار میشود و طبق بررسیهای انجام شده در حال حاضر حدود 400 میلیون نفر از مردم جهان در کشورهای مختلف نوروز را جشن میگیرند. ضمن آنکه سازمان ملل نیز طی قطعنامهای روز اول فروردین را روز جهانی نوروز اعلام کرده که همین امر سبب معرفی نوروز به جهانیان شده و آنچه حائز اهمیت است، اینکه نوروز با نام ایران برابر است و نمیشود کسی ایران را بشناسد، اما نوروز را نشناسد یا کسی ایرانی باشد، اما به نوروز تعلق خاطر نداشته باشد.
بر اساس منابع تاریخی این جشن تقریباً از دو هزار و340 سال پیش از میلاد شناخته شده بود و طی این سالها نوروز همواره فرهنگی ثابت با خرده فرهنگهایی متغیر را با خود به همراه داشته است. نزدیک شدن نوروز باستانی را بهانهای برای گفت وگو با دکتر محمد بقایی ماکان، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر فرهنگی قرار دادیم تا سنتهای آن را از زبان ایشان بشنویم.
آقای دکتر! برای شروع برایمان از چگونگی شکل گیری سنتهای نوروزی بگویید؟
- نوروز را نمی توان به معنایی که در میان مردم متداول است، سنت دانست؛ زیرا نوروز با توجه به اندیشه هایی که در آن پنهان است باید در شمار فرهنگ به شمار آورد و عناصری که آن را شکل میدهد، پیش از آنکه به حوزه سنت ارتباط یابد، در عرصه فرهنگ تجلی مییابد.
نوروز با توجه به ارزشهای نهفته در آن، نه تنها سبب پیوند اقوام ایرانی، بلکه موجب همدلی همه کسانی میشود که در گستره ایران فرهنگی زندگی میکنند؛ کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان، بخشی از خاور دور، ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان وحتی کشور ترکیه و دیگر نقاطی که سالهای اخیر ایرانیان به آنجا مهاجرت کرده اند. بنابراین نوروز گسترش دهنده فرهنگی است که خاستگاه آن ایران است و در حال انتشار به سایر کشورهای جهان میباشد. برای بررسی آنچه که به آن فرهنگ ایرانی گفته میشود، میتوان به نکاتی که در این برترین نماد فرهنگی ایران وجود دارد، مراجعه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد.
برای نمونه گرچه هفت سین سفرهای سنتی است، اما در این آیین یک فرهنگ متجلی است که برای شرح هر یک از آنها باید کتاب نوشت. اما برای مثال میتوان گفت، سبز کردن سبزه در حقیقت تمجید یا ستایش از طبیعتی است که خالق زمین و آسمان در اختیار انسان قرار داده و بهار که جلوهگاه نوروز است، آن را به بهترین شکل برابر چشم انسان قرار میدهد. در دنیای عرفان که طبیعت تجلی زیباییهای خداوند است، ستایش از هر آنچه که مربوط به طبیعت است، ستایش خداوندی است که آنها را آفریده است.
نوروز در اولین روز فروردین آغاز میشود و در تقویم ایرانیان باستان «دی روز» خوانده میشد که «دی» به معنای خداوند است و در حقیقت نخستین روز ایرانیان باستان با نام خداوند آغاز میشد .
در آیین نوروزی هر آنچه که ما میبینیم به عالم بالا مربوط میشود، از این رو نوروز را آیینی کاملاً الهی دانسته اند. وقتی در آیینهای نوروزی تأمل میکنیم، چه آیینهای پیشین نوروز و چه آیینهای پسین، همه اینها نماد هایی کاملاً الهی هستند و نشانههایی از عالم بالا را به ذهن کسانی که در ظرایف و دقایق آیینهای نوروز تامل میکنند، نمودار میکند. برای مثال جشن چهارشنبه سوری و برافروختن آتش در واقع نشانهای از توجه ایرانیان باستان به نور است (نور در همه ادیان ابراهیمی تشبیه شده است به پروردگار). برای اینکه بخواهیم همه ظرایف آن را مورد بررسی قرار دهیم، در تمام موارد و آیینهای مختلف که از آغاز سال نو شروع میشود و تا 13 فروردین ادامه دارد، هیچ نشانهای نمی بینیم که عاری از هالههای الهی باشد.
تأکید همه ادیان به بشر این است که با یکدیگر مهربان باشید. در آغاز هر یک از سورههای قرآن کریم بخشنده و مهربان بودن نیز در قالب آیه معروف «بسم ا... الرحمن الرحیم» تأکید شده و الگویی ارزشمند برای انسان است که اگر انسانی میخواهد به عالیترین مرتبه اخلاقی و معنوی دست یابد این است که باید خودش را به صفات الهی متصف کند و تأکید قرآن نیز بر این است که باید با یکدیگر مهربان بود، تحققش را در آیینهای نوروزی میتوان دید. در این روزها نیز مردم به یکدیگر نزدیکتر میشوند، قلبها صیقل پیدا میکند، مهربانیها تشدید و روح با طبیعت همنوا میشود و اینها دستاوردهایی است که در هیچ یک از آیینها و جشنهای دیگری که در دنیا میشناسیم، وجود ندارد. اگر نگاهی به سفره هفت سین بیندازیم، هر آنچه در این سفره جا میگیرد، همه ریشه در اندیشههای الهی دارد.
در خصوص آیینهای پسین نوروزی نیز که شامل «سیزده به در» و مراسم خاص آن میشود، باید گفت؛ متأسفانه یک دیدگاه غیر کارشناسانه سبب تغییر نام این روز از«سیزده به در» به «روز طبیعت» شد که هیچ تناسبی با این روز ندارد؛ زیرا طبیعت یک روز خاص ندارد و همه روزها روز طبیعت است. در حالی که «سیزه به در» به معنای این است که در سیزدهمین روز رفتن به«در و دشت» است و در به معنای خارج کردن و بیرون کردن نیست.
در برخی مواقع عنوان شده که تغییر نام «سیزده به در» به دلیل نحسی عدد سیزده است، در حالی که این نظریه نیز کاملاً اشتباه است و به هیچ عنوان عدد سیزده برای ایرانیان نحس نبوده، بلکه به گفته فردوسی در سیزدهمین روز از تیر ماه آرش از بلندای دماوند تیر معروفش را میاندازد که در ساحل جیحون فرود میآید و مرز ایران مشخص میشود و ایرانیان آن روز را جشن میگیرند. سیزده نوروز نیز اشارتی است به همان جشنی که ایرانیان برای شکل گرفتن سرزمینی به نام ایران گرفتهاند.
به این ترتیب در آیین نوروزی از همان آغاز؛ یعنی از زمانی که مراسم چهارشنبه سوری شروع میشود و نوید دهنده آمدن نوروز است تا آخرین روز که غروب سیزده است، اگر آنها را از منظر اسطوره شناسی و تاریخی بررسی کنیم، نه تنها هیچ یک از آنها مشمول خرافه نمیشوند بلکه بسیار سازنده است.
همانطور که اشاره کردید، در برخی مواقع سنتهای نوروزی به تغییر وتحول منجر شدهاند. به نظر شما چطور میتوان این سنتها را حفظ و تقویت کرد؟
- سنت کلمهای است که هم در فارسی به کار برده میشود و هم در زبان عربی. اما مفهوم آن در فارسی با مفهومی که در عربی دارد، متفاوت است. در فرهنگ ایرانی تمام آنچه که موجب پیشرفت و دوام و بقای کشور شده همین سنتهای ایرانی بوده و اگر این سنتها نبودند، امروز کشوری به نام ایران نبود. در ایران نوروز، ادبیات و شعر فارسی و مذهب شیعه همه سنتهایی هستند که موجب بقای ملت ایرانی شده اند.بنابراین سنت در ایران عاملی عقب گرا محسوب نمیشود، بلکه عاملی پیشرونده است.
گرچه ممکن است ظاهر سنتها در طول تاریخ کمی تغییر کند اما هسته مرکزی آن از میان نمی رود. به عنوان نمونه وقتی «نوروز نامه» خیام، یا «آثار الباقیه» ابوریحان را میخوانیم، میبینیم آنچه که به تفسیر در مورد نوروز گفتهاند، با آنچه که امروز انجام میدهیم، تفاوتهایی دارد، اما هسته مرکزی آنها یکسان است؛ یعنی ما نوروز را دقیقاً به لحاظ بومی و خواست قلبی چنان برگزار میکنیم که در پیش از ورود اسلام در ایران برگزار میشده، البته در آن موقع نوروز به نوروز عامه و خاصه تقسیم میشد، اما اکنون این رسم از میان رفته و تمام ایام نوروز عامه شده است و این نشان میدهد، سنت در فرهنگ ایرانی دچار تغییرات ظاهری میشود، اما مفهوم کلی آن همواره ثابت و باقی است.
آقای دکتر! آیا فرهنگ نوروزی سایر کشورها با فرهنگ نوروزی ما در هم آمیخته است؟
- خیر. هیچ بخشی از این فرهنگ عظیم الگوبرداری شده از سایر کشورها نیست و تمام این فرهنگ و خرده فرهنگهای آن متعلق به ایران و ایرانیان است.
نوروز آیینی است که در ذات خود آفرینندگی دارد و قلبها را به دلیل ارزشهایی که در این آیین است، به خودش جذب میکند و همواره در حال گسترش در سطح جهان است. به طوری که اکنون در اغلب کشورهای آسیای میانه و ترکیه مراسم نوروز برگزار میشود و طبق بررسیهای انجام شده در حال حاضر حدود 400 میلیون نفر از مردم جهان در کشورهای مختلف نوروز را جشن میگیرند. ضمن آنکه سازمان ملل نیز طی قطعنامهای روز اول فروردین را روز جهانی نوروز اعلام کرده که همین امر سبب معرفی نوروز به جهانیان شده و آنچه حائز اهمیت است، اینکه نوروز با نام ایران برابر است و نمیشود کسی ایران را بشناسد، اما نوروز را نشناسد یا کسی ایرانی باشد، اما به نوروز تعلق خاطر نداشته باشد.