امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بنام عشق بی پایان......

#1
به نام نامی حضرت عشق

که عشق را درسینه ی

عاشقان نهاد

*دختر از دوست دارم های هر شب پسر خسته شده بود...یک شب بدون آن که اس ام اس رو بخونه گوشی رو زیر بالش گذاشت و خوابید...فرداش مادر پسره به

دختره گفت که پسرم مرد...دخترشکه شد وچشماش پراشک شد بلافاصله به سراغ اس ام اس شب گذشته رفت نوشته شده بود..."عشقم تصادف کردم.درد دارم

.زورکی خودمو رسوند دم درتون بیا برای آخرین بار ببینمت !خیلی خیلی دوست دارم




پسر : ضعيفه ! دلمون برات تنگ شده بود اومديم

زيارتت کنيم !

دختر : توباز گفتي ضعيفه ؟

پسر : خب ، منزل بگم چطوره ؟

دختر : واااااي . . . از دست تو !

پسر : باشه ؛ باشه ببخشيد ويکتوريا خوبه ؟

دختر : اه . . . اصلاباهات قهرم !

پسر : باشه بابا ، توعزيز مني ، خوب شد ؟ آشتي ؟

دختر : آشتي ، راستي گفتي دلت چي شده بود ؟

پسر : دلم ! آها يه کم مي پيچه ! ازديشب تاحالا !

دختر : واقعا که !

پسر : خب چيه ؟ نميگم مريضم اصلا ، خوبه ؟

دختر : لوووس !

پسر: اي بابا ، ضعيفه ! اين دفعه اگه قهر کني ديگه نازکش نداري ها !

دختر : بازم گفت اين کلمه رو . . . !

پسر : خب تقصرخودته ! ميدوني که من اونايي رو که دوست دارم اذيت ميکنم ، هي نقطه ضعف ميدي دست من !

دختر : من ازدست توچي کارکنم ؟!

پسر: شکرخدا ! دلم هم پيچ ميخوره چون تو تب وتاب ملاقات توبودم ، ليلي قرن بيست و يکم من !

دختر : چه دل قشنگي داري تو ! چقدر به سادگي دلت حسوديم ميشه !

پسر : صفاي وجودت خانوم !

دختر : مي دوني ! دلم ، براي پياده روي هامون ، براي سرک کشيدن تو مغازه هاي کتاب فروشي ورق زدن کتابها ، براي بوي کاغذ نو براي شونه به شونه ات را رفتن و ديدن نگاه حسرت بار بقيه . . .
آخه هيچ زني که مردي مثل مرد من نداره !

پسر : مي دونم ، مي دونم ،دل منم تنگه ، براي ديدن آسمون چشماي تو . . .

براي بستني شاتوتي هايي که باهم ميخورديم . . .

براي خونه اي که توي خيال ساخته بوديم ومن مردش بودم . . . !

دختر : يادته هميشه ميگفتي به من ميگفتي “ خاتون ”

پسر : آره ، آخه تو منو ياد دخترهاي ابرو کمون قجري مي انداختي !

دختر : ولي من که بور بودم !

پسر : باشه ! فرقي نمي کنه !

دختر : آخ چه روزهايي بودن ، چقدردلم هواي دستاي مردونه ات رو کرده . . .

وقتي توي دستام گره مي خوردن ، مجنون من . . .

پسر : . . .

دختر : چت شد چرا چيزي نميگي ؟

پسر: …

دختر : نگاه کن ببينم ! منو نگاه کن . . .

پسر: . . .

دختر : الهي من بميرم ، چشات چرا نمناکه ، فداي تو بشم . . .

پسر : خدا ، نه . . . ( گريه )

دختر : چرا گريه ميکني ؟

پسر : چرا نکنم ، ها ؟

دختر : گريه نکن ، من دوست ندارم مرد گريه کنه ، جلو اين همه آدم ، بخند ديگه ، بخند ، زودباش . . .

پسر : وقتي دستاتو کم دارم چطوري بخندم ؟ کي اشکامو کنار بزنه که گريه نکنم . . .

دختر : بخند، و گرنه منم گريه ميکنما !

پسر : باشه ، باشه ، تسليم، گريه نمي کنم ، ولي نمي تونم بخندم

دختر : آفرين ! حالا بگو براي کادو ولنتاين چي خريدي ؟

پسر : توکه ميدوني من از اين لوس بازي ها خوشم نمياد ، ولي امسال برات يه کادو خوب آوردم . . .

دختر : چي ؟ زودباش بگو ، آب از لب و لوچه ام آويزون شد . . .

پسر : . . .

دختر : دوباره ساکت شدي ؟

پسر : برات کادو ( هق هق گريه ) ، برات يه دسته گل گلايل ! يه شيشه گلاب و يه بغض طولاني آوردم . . . !

تک عروس گورستان !

پنج شنبه ها ديگه بدون تو خيابونها صفايي نداره . . .

اينجا کناره خانه ي ابديت مينشينم و فاتحه ميخونم . . .

نه ، اشک و فاتحه

نه ، اشک و فاتحه و دلتنگي

امان ، خاتون من ! توخيلي وقته که . . .

آرام بخواب باي کوچ کرده ي من . . .

ديگر نگران قرصهاي نخورده ام ، لباس اتو نکشيده ام و صورت پف کرده از بي خوابيم نباش . . . !

نگران خيره شدن مردم به اشک هاي من هم نباش !

بعد از تو ديگه مرد نيستم اگر بخندم . . .

اما ، تو آرام بخواب . . .Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط [ niki ]
آگهی
#2
تکرااری
بنام عشق  بی پایان...... 1
پاسخ
#3
تکرارییه اینو قبلا3نفرگذاشتنDodgy
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  عشق بی پایان از دست ندید

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان