17-03-2014، 16:35
(آخرین ویرایش در این ارسال: 17-03-2014، 16:37، توسط Blązing~Ŝtąr.)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پروردگارا : آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بی صدا
بر سرزمین قلب کسانی که برایم عزیزند ببار
.
.
.
دارد برف می آید،در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند
.
.
.
داره برف میاد،به آسمون نگاه کن هر وقت برف سیاه بارید بهم خبر بده،اون موقع من دیگه دوستت ندارم
.
.
.
** ** ** **
** ** **
اینا برفارو فرستادم تا باهاش واسه خودت یه آدم برفی بسازی تا این روزا تنها نباشی!
.
.
.
زمستان بهانه است برف از آسمون خسته میشه!
پاییز بهانه است برگ از درخت خسته میشه!
اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ میشه!
.
.
.
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
.
.
.
سوزی که برف داره،بارون نداره/معرفتی که تو داری،هیچ کس نداره!
.
.
.
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دلگرم میکنه
.
.
.
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ
.
.
.
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه!با تو نیستم با کفشمم
.
.
.
یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)
.
.
.
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست!
لحن بعضی ها زمستونیه!
.
.
.
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت/میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف/سخت محتاج به گرمای توام
.
.
.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت : پاشو ببین چه برفی اومده
.
.
.
من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام . . .
.
.
.
هموطنان بنده خدا اینا ! برای همدردی با مناطقی که از گاز محرومند نه تنها بخاری های
منزل خود را خاموش کردند بلکه کولر ها را هم روشن کردند !
.
.
.
برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی شود،
هیچ … تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می ماند …
.
.
.
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم
به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی !
به چه دلخوش کرده ای ؟
تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
.
.
.
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف
یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن
.
.
.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
در برف ، سپیدی پیداست
آیا تن به آن می دهی ؟
بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند
که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند
ارد بزرگ
.
.
.
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد
مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !
درسته که هوا رو گرم نمی کنه
ولی تو رو دل گرم می کنه
.
.
.
عشق یعنی :
چون خورشید تابیدن بر شب های دوست
و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست
.
.
.
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد
.
.
.
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف چون یه روز آب می شه
دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه
.
.
.
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه
برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
.
.
.
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی
تا همیشه بدون غم بمان
پروردگارا : آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بی صدا
بر سرزمین قلب کسانی که برایم عزیزند ببار
.
.
.
دارد برف می آید،در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند
.
.
.
داره برف میاد،به آسمون نگاه کن هر وقت برف سیاه بارید بهم خبر بده،اون موقع من دیگه دوستت ندارم
.
.
.
** ** ** **
** ** **
اینا برفارو فرستادم تا باهاش واسه خودت یه آدم برفی بسازی تا این روزا تنها نباشی!
.
.
.
زمستان بهانه است برف از آسمون خسته میشه!
پاییز بهانه است برگ از درخت خسته میشه!
اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ میشه!
.
.
.
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
.
.
.
سوزی که برف داره،بارون نداره/معرفتی که تو داری،هیچ کس نداره!
.
.
.
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دلگرم میکنه
.
.
.
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه
روزای زمستونیت قشنگ
.
.
.
امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه!با تو نیستم با کفشمم
.
.
.
یه گاز از دماغت میدی؟
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی)
.
.
.
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست!
لحن بعضی ها زمستونیه!
.
.
.
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت/میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف/سخت محتاج به گرمای توام
.
.
.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت : پاشو ببین چه برفی اومده
.
.
.
من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سر نخوری !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم ، عاشق توام . . .
.
.
.
هموطنان بنده خدا اینا ! برای همدردی با مناطقی که از گاز محرومند نه تنها بخاری های
منزل خود را خاموش کردند بلکه کولر ها را هم روشن کردند !
.
.
.
برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی شود،
هیچ … تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می ماند …
.
.
.
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم
به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی !
به چه دلخوش کرده ای ؟
تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
.
.
.
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف
یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن
.
.
.
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
در برف ، سپیدی پیداست
آیا تن به آن می دهی ؟
بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند
که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند
ارد بزرگ
.
.
.
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد
مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !
درسته که هوا رو گرم نمی کنه
ولی تو رو دل گرم می کنه
.
.
.
عشق یعنی :
چون خورشید تابیدن بر شب های دوست
و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست
.
.
.
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد
.
.
.
دوستت دارم اما نه به اندازه ی برف چون یه روز آب می شه
دوستت دارم اما نه به اندازه ی گل ، چون یه روز پژمرده می شه
.
.
.
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه
برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
.
.
.
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی
تا همیشه بدون غم بمان