10-02-2014، 22:01
عزیزدلم این اتفاق برای منم افتاداولش مهتاب بانگین دوست بودونگین خیلی منواذیت میکرد ولی من صبرکردم وهیچی نگفتم چندهفته بعدمهتاب خودش فهمید نگین چجورآدمیه حالامهتاب ودیباباهم دوستن ودیباشده همون نگین قبلناولی امروزیه اتفاقی برای مهتاب افتادکه بهترین دوستش یعنی دیبا جونش تنهاش گذاشت مهتاب کم کم داشت ناراحت میشدولی چون مهتاب واسم خیلی مهمه به زورآشتیشون دادم ولی دوباره روز ازنوروزی ازنوکلااگه صبرداشته باشی ویه مدت ازهمون دوستت فاصله بگیری اگه دوست داشته باشه وآدم باشه شایدبرگرده پیشت