15-03-2014، 20:39
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-03-2014، 20:44، توسط ~lovely boy~.)
وای... به که دل بستی دل؟به وجودی که برای دیگری بی صبر است؟!
ای قلب برای چه خود را به دیوار دلم میکوبی؟! برای وجودی که به دیگری دل بسته است؟!
به امید کدام اغوش گرم حال خود را برهنه در پس سرما انداخته ای؟! از برای اغوشی که دیگری را در خود می کشد؟!
بی قرار کدام لبخندی؟! لبخندی که از ان شادی دیگری است؟!
به امید کدام دست خون می گریی؟! دستی که بی تابانه اشک دیگری را پاک کرد؟!
به انتظار که نشستی؟! به امید دیدن ان کس که عطر وجودش خانه ی دیگری را پر کرد؟!
برای که می تپی؟! برای دلی که مهر دیگری دارد؟!
چشم هایت را ببند و بایست که دگر زندگی از ان تو نیست!
بایست ای دل بایست که دگر جای تپیدن نیست!
آری بایست...!!!
جایی برای ماندن نیست!!!
ای قلب برای چه خود را به دیوار دلم میکوبی؟! برای وجودی که به دیگری دل بسته است؟!
به امید کدام اغوش گرم حال خود را برهنه در پس سرما انداخته ای؟! از برای اغوشی که دیگری را در خود می کشد؟!
بی قرار کدام لبخندی؟! لبخندی که از ان شادی دیگری است؟!
به امید کدام دست خون می گریی؟! دستی که بی تابانه اشک دیگری را پاک کرد؟!
به انتظار که نشستی؟! به امید دیدن ان کس که عطر وجودش خانه ی دیگری را پر کرد؟!
برای که می تپی؟! برای دلی که مهر دیگری دارد؟!
چشم هایت را ببند و بایست که دگر زندگی از ان تو نیست!
بایست ای دل بایست که دگر جای تپیدن نیست!
آری بایست...!!!
جایی برای ماندن نیست!!!