22-12-2013، 17:22
ای تمام فکر من در روز و شب ، ای همه هز یان من در سوز و تب
ای نهان در پیکرم چون جان شده، همچو بوی گل به گل پنهان شده
آه ای بالاترین سوگند من، ای نهان در گریه ولبخند من
ای شکوه آسمان در چشم تو، ای فدای قهر وناز،خشم تو
ای بهشت دلکش وموعود من، خون گرم زندگی در پود من
ای تمنای دل تنهای من، ای چراغ روشن شبهای من
جز تو کی دارم به جز تو گفتگو، ای به گوشم گو شواره آرزو
گر چه یاران غافلند از یاد من، از دل دیوانهً نا شاد من
عشق تو چون در دلم با شد چو غم، چون که تا روز قیامت با تواًم
خلق گو یند گر او یار توست، مایه غم از چه در اشعار تو ست
گر دل او با دل تنگت یکی است، ناله های حسرتت پس چیست ، چیست؟
آه!من دیوانه ام ، دیوانه ام، جز تو از خلق جهان بیگانه ام.....
دوست دارم تو می خواهی مرا، باز می تر سم نمی دا نم چرا...
وای اگر روزی فرا مو شم کنی، با غم هجران هم آغوشم کنی...
وای اگر نامم بمیرد بر لبت، یا فرو بنشیند این سوز وتب
آه می ترسم شبی طوفان شود ، ساحل امید من ویران شود
گر ز دریا قطره ای هم کم شود ، مرغ طوفان سینه اش پر غم شود
ای نهان در پیکرم چون جان شده، همچو بوی گل به گل پنهان شده
آه ای بالاترین سوگند من، ای نهان در گریه ولبخند من
ای شکوه آسمان در چشم تو، ای فدای قهر وناز،خشم تو
ای بهشت دلکش وموعود من، خون گرم زندگی در پود من
ای تمنای دل تنهای من، ای چراغ روشن شبهای من
جز تو کی دارم به جز تو گفتگو، ای به گوشم گو شواره آرزو
گر چه یاران غافلند از یاد من، از دل دیوانهً نا شاد من
عشق تو چون در دلم با شد چو غم، چون که تا روز قیامت با تواًم
خلق گو یند گر او یار توست، مایه غم از چه در اشعار تو ست
گر دل او با دل تنگت یکی است، ناله های حسرتت پس چیست ، چیست؟
آه!من دیوانه ام ، دیوانه ام، جز تو از خلق جهان بیگانه ام.....
دوست دارم تو می خواهی مرا، باز می تر سم نمی دا نم چرا...
وای اگر روزی فرا مو شم کنی، با غم هجران هم آغوشم کنی...
وای اگر نامم بمیرد بر لبت، یا فرو بنشیند این سوز وتب
آه می ترسم شبی طوفان شود ، ساحل امید من ویران شود
گر ز دریا قطره ای هم کم شود ، مرغ طوفان سینه اش پر غم شود