28-11-2013، 10:48
ازانجایکه بنده فردی ازافراد ان دیارم و همچون شما در دامن پرمهرجهاد رشد یافته ام و اندک سهمی ازجهاد در برابر روسیه متجاوز درکنار شما مردم رنجدیده ایفا نموده ام و از درد و رنجی که شما دردوران مقاومت متحمل شده اید من نیز با تمام وجود لمس نموده ام و شریک درد و غم شهروندان عزیز کابلی در دهه ای هفتاد می باشم بر خود لازم می دانم مشاهدات خود را که هر لحظه از جلوی چشمانم می گزرد و مرا آزار می دهند با شما شریک بسازم تا شاید دلی پر درد من قرار گیرد درد نهفته ای در جان من آرام .
قصه درد رنج ملت ما تمامی ندارد . از اتحاد نا مقدس رهبران ناخواسته امروزی با حزب اسلامی و فرستادن قومندان شفیع با نیروهای تحت امرش به کمک حزب اسلامی در تپه مرنجان و کشاندن جنک به غرب کابل به نمایندگی ازحزب اسلامی گرفته تا کودتای خونین و ضد منافع هزارگی که توسط عاشقان گلبدین حکمتیار و تندروان حزب وحدت اسلامی علیه سران احزاب منحله - درچوکات حزب وحدت و مخالف پیمان با حزب اسلامی .
جنک خانمانسوز داخلی درگرفت این جنگ را حزب اسلامی بیش از هر کس به نفع خود می دید . احزاب که در چهار چوب حزب وحدت بود - مانند سران پاسداران جهاد اسلامی شورای اتفاق دعوت اسلامی نهضت اسلامی و جبهه متحدانقلاب اسلامی - اتحاد با حزب اسلامی را سر اغاز بدبختیهای مردم ما درغرب کابل می پنداشتند این اتحاد را دقیقا مانند کودتای خونین که زکرش رفت می پنداشتند .
فاجعه المبار افشار و بالاخره امضای معاهده ننگین تسلیم دهی غرب کابل به دشمنان بشریت طالبان و ای اس ای و فرستادن استاد شهید مزاری و یارانش بطرف مقرطالبان منطقه دوغ اباد توسط محمد کریم خلیلی در پیشاور و نیز بدون شک تسلیم دهی بامیان بدون مقاومت در راستای همان پیمان باید ملاحظه کرد .
آری دوستان دیروز تحت عناوین اتحاد دفاع از مردم هزاره و ... رهبران این بلا ها را بر سر مان اورند امروز وضعبت ما این است !!! و ما نگران فردایم که با این رهبران ناخواسته چه باید کرد ؟ به چه آینده مواجه خواهیم شد ؟ !!!
اگر بخواهیم بار دیگر فاجعه سقوط کابل مزار و بامیان تکرار نگردد واگر بخواهیم به سردادن شعار اتحاد مردم خود را به احزاب دلخواه خود پارچه پارچه نسازد چه بکنیم شما بگویید ؟ !!!
آری عزیز برادر : اینک که شاهد معامله گریهای امتحان پاس نشده های دیروز برسرنوشت شما مردم و ساختن شهرکها و بلند منزلها و شرکتهای خارجی و راه اندازی تلویزیونهای تجاری با خونبهای فرزندان برادران و پدران شما و شاهد تقسیم نمودن حزب وحدت نیمه جانی که ثمره خون هزاران شهید و تنها ارثیه استاد شهید مزاری است برای اهداف شوم معامله گران به 3 حزب 1 حزب وحدت اسلامی خلیلی 2 حزب وحدت اسلامی عرفانی یکاولنگی 3 حزب وحدت مردم افغانستان محقق چه باید بکنیم ؟ !!!.
من نا گزیر ازانم که درد نامه ام را تحریر و تقدیم حضورتان نمایم . ازانجایکه هدفم رضای خداوند سرنوشت شما و خون پاک شهداست واقعیتهای را که با چشمهایم دیده ام و با گوشهایم شنیده ام و دردهای را که با تمام وجودم حس کرده ام را می نویسم و خواهم نوشت .
اری مردم رنجدیده هزاره ، سرگروپ های دیروز رهبران ناخواسته امروز کانکور پاس ناشده های دیروز استادان والا مقام امروز که از علم و سیاست رهبری تنها چپن پشمینی را بردوش دارند و ازبرکت خون شهدا متاع دنیا را در دست دارند ،از طرف دیگر وعده ای ضعیف النفس بسان ... دورشرینی به اطرافشان بال می زنند گناهان آنها را برگردن . راستی با این طیف از ادم ها چه باید کرد وا مصیبتا .
اری انهای را می گویم که سالها بنام پیروی فلان ... فرزندان برادران و پدران شما را در جای جای هزاره جات بجرم اینکه موید سیاستهای مزدور مابانه و خود خواهانه شان نبودند را بشهادت می رساندند و گورستانهای اقصی نقاط هزاره جات خود فیلم مستند این مدعی است که با هیج نیرنگی محو و نابود شدنی نیست .
باکی نیست . در دفتر اللهی و سینه پر درد مثل من رنجور در دفتر زمان و دفترحقوق بشر ثبت و بعنوان مجرمان جنگی معرفی گردیده وخواهند گشت . اری کسی را می گویم که در مراسم تشیع شهدای افشار بجای خودش سیاف را قاتل شهدا معرفی نمود و چندی نگذشت که خود دست سیاف را به علامت دوستی فشار داده استاد سیاف خطابش نمود و ارای شما مردم را بعنوان هدیه به قاتل مردم ما به گفته خودش پیشکش نمودند .
ار ی خوب بیاد دارم و وبیاد دارید که درحمله کوچیهای وحشی به بهسود و رد درخواست چپن پوشان از طرف نورچشم شان رئیس جمهورکرزی دست به اعتصاب غذا زد و محفل دو ودشنام را راه اندازی نمود و ازجملات زشت و زننده ای چون شیطان دروغگو قبیله گرا فاشیزم که به زبان اوردند . چنین جملات که برای کسیکه ازعلم رهبری بهره ای داشته باشد زیبنده اش نخواهد بود.
با ابرازاحساسات کاذب در جمع عوام الناس جرقه ای امید را دردل مردم ما بخصوص عزیزان بهسودی روشن نمود و مردم نیز با یگدیگر زمزمه می کردند که با رانده شدنشان از دربار کرزی شاید درسی خوبی برایشان شده باشد و دیگر بار باسرنوشت مردم بازی نکنند و دیگرهرگزشاهد معامله ننگین شان بر سری منافع مردم نباشیم .
همانطوریکه همگان در جریانند چند صباحی نگذشت هنوز اشک رانده شدن درچشمانش خود نمای داشت هنوز درشتی لبانش که براثر اعتصاب غذا به وجود امده بود حالت عادی اش را نیافته بود ، هنوز زمزمه عوام الناس به خاموشی نگرایده بود که نقاب از چهره معامله دیگر برداشته شد .
سر از پا نشناخته در قرا و قصبات رفته گلو پاره می نمود . مردم به یگانه شخصیتی که ارمان مردم ما را براورده خواهد ساخت و ما را به قله های خوشبختی وسعادت خواهد رساند دانشمند دلسوز و فرهیخته ما جناب جلالت ماب کرزی صاحب خواهندبود .
همان دروغگو وقبیله گرای که دیروز به معرفی گرفته بود و فریاد حمایتش از کرزی چنان در سلسله کوهای هندوکش و بابا و مغاره های بامیان و دره های پرپیج وخمی دایکندی پیچید که تا هنوز طنین انداز است وگیله هایش از مردم بعضی دیار که چرا به جلالت ماب رای ندادند بشر دوست را انتخواب کردند .
اری عزیزان با دریافت اندک متاع دنیا تمام دردهای استاد التیام و فریاد و دشنامش تبدیل به درود گردید که گوی مادر مهربانی لقمه نانی بدست طفل گرسنه ای داده باشد و مدت زمانی چنان ارام و پیش قدم از همه درمهمانی های کرزی در قصر حضور می یافت و درپیش پنجره ای جا خوش می کرد .
اما این ارامش نیز عمری چندانی نداشت باز فریاد استاد در فضای خاک و دود گرفته غرب کابل پیچید و با راه اندازی محفلی در دشت پرچی تمام عقده های دلش را به هوا فرستاد . استاد به خیال گذشته اش که با اندک رجزخوانی و فریاد کودک مابانه کرزی مجبور به معامله خواهند شد غافل ازاینکه این بار با پار فرق دارد . نه انتخابات نزدیک است و نه قصد نامزدی در پیش ، تا کسانی چون استاد را دراختیارداشته باشد.
استاد هم بدون مطالعه شرایط و زمان متوجه چراغ سبزی ازجانب کرزی نشد ناچارا دست دوستی بسوی کسانی دراز کرد که دیروز بخاطر مقابله با انان در پهلوی سیاف قرارگرفته و دست او را به گرمی فشار داده و احترام خاصی شاگرد به استاد را به نمایش می گذاشت .
با ائتلاف با رقیبان دیروزش مورد نوازش دوستان قدیم خارجی اش نیز قرارگرفت . طبق عادت همیشگی اش به نمایندگی از رئیس جمهور کشور همسایه انتقاد ازحضور نیروهای خارجی بخصوص امریکا برزبان اورد. عین همان جمله که رئیس جمهور همسایه گفته بود بدون کوچکترین تغیر اینگار زبان او در دهان استاد می چرخد . درحالیکه همه میدانیم اگر وجود خارجی ها به نفع ما نبوده به ضرر ما نیز نبوده و نخواهندبود .
و اینکه جناب استاد روزی با یک پیمان و ائتلاف برای منافع شخصی اش تشکیل می دهد از برکت وجود همان خارجی هاست و الا استاد همان استاد دیروز مزار است که بدون مقاومت خواب الود فرار را بر قرار ترجیح داد و مردم مظلوم مزار را در چنگال گرگان وحشی رها و مردم هزاره مزار و یکاولنک رها کرد تقاص گناهان استاد را کشیدند و زهرکه شما کاشته بودید را چشیدند. اری فرار شجاعانه شما از مزارشریف و بامیان خود معرف شجاعت و پایمردی شماست که درسینه تاریخ ثبت گردیده است نیاز به رجزخوانی جدید ندارد که گفته اند ازموده را ازمودن خطاست .
اری دوستان : چپن پوشی که بخاطرحفظ چوکی پوشالی اش مرگ دسته جمعی برادران و خواهران خود را نادیده می گیرد و ناله های کودکان معصوم بهسود و دایمرداد را نمی شنود و اگرهم می شنود سکوت خفت باری را پیشه می سازد و دربرابر تبعیضها و تعصبها قبیله گرایان نیکتای پوش مهرسکوت برلب می زند که وجودش در کاخ ریاست جمهوری وسکوتش خود زمینه ساز تبعیض وتعصب بیشتر شده است . درطول ده سال معاونتش کوچکترین خدمتی از وی دیده نشده است . نمی دانم از کدام این استاد ها بگویم ؟!!!
اینجاست که سئوالاتی ذهن هر هزاره ازاد اندیش و چیزفهم را می فشارد که ایا با داشتن رهبران نا خوانده با سابقه سیاه و تاریک ، مبارزه ما در برابر تبعیض و تعصب که ریشه بس طولانی دارد به پیروزی خواهیم رسید ؟ ایا مردم ما به حقوق ازدست رفته شان دست خواهند یافت ؟ ! ایا زخمهای مردم ما التیام خواهندشد با این پهلوان های دیروز اساتید امروز ورهبران آینده فردا چه باید کرد ؟ !!!.
با مطالعه دقیق از اوضاع واحوال وجود معامله گران بوالهوسی که به جز منافع شخصی به چیز دیگر نمی اندیشند هرگز و درچنین شرایطی جامعه هزاره به جای نمی رسند آینده تاریک پیش روی ما است . خطر ناک تر از آن توجیه کردن گناهان تابخوشودنی آن هم از قشر به اصطلاح روشن فکر جامعه ، این را درد را بکجا باید برد ؟
من فکر کی کنم جامعه ما در صنف نیاز شدید به پالایش دارد. هنوز گرایش های دوران جهالت احزاب بر سایه بسیاری در هر صنف مع تاسف سایه انداخته هنوز قلم زهراگین اش گاه گاهی دل شرحه شرحه بسیاری را آزار می دهند . اینجاست که وظیفه علما دانشمندان دانش پزوهان و محصلین عزیز آنهای که به دور از گرایش های مختلف فقط دلس برای این مردم می سوزد بیش ازپیش سنگین تر شده است .
اگر علما و دانشمندان قیام عمومی برای پاکسازی گرایش های کهنه و احیای هویت ناب هزار گی و به حمایت از این مردم فعالیت جدی را اغاز نکنند بدون شک با سکوت خفت بار و بازیهای بچگانه چپن پوشان و اجیران و کودن های شان با گرایش های احمقانه اش ، سرنوشت مردم ما مجهول و جامعه ما درتاریکی بیشتر فرو خواهند رفت .