07-08-2018، 10:20
(آخرین ویرایش در این ارسال: 07-08-2018، 10:26، توسط مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב.)
[img=701x1265]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-53-27.jpg[/img]
روزی که ترا ببینم آدینهٔ ماست
هر روز به دولتت به از دینهٔ ماست
گر چرخ و هزار چرخ در کینهٔ ماست
غم نیست چو مهر یار در سینهٔ ماست
هر روز به دولتت به از دینهٔ ماست
گر چرخ و هزار چرخ در کینهٔ ماست
غم نیست چو مهر یار در سینهٔ ماست
*******************
حقیقت
نه به رنگ است و نه بو
نه به هآی است ونه هو
نه به این است ُ نه او
نه به جام است و سبو
نه به رنگ است و نه بو
نه به هآی است ونه هو
نه به این است ُ نه او
نه به جام است و سبو
گر به این نقطه رسیدی ؛
به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را :
به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را :
آنچه گفتند و سرودند
تو آنی !!
خود تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عُمر
به دنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی
همه اسرار نهانی !
تو آنی !!
خود تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عُمر
به دنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی
همه اسرار نهانی !
*******************
درهرسحر ،
پدیدارمی شود روی آفتاب به صبح …
خوش باد
آنکه روی یارخویش ببیند به صبح !!
پدیدارمی شود روی آفتاب به صبح …
خوش باد
آنکه روی یارخویش ببیند به صبح !!
*******************
به کوتاهی آن لحظه
شادی
که
گذشت
غصه هم میگذرد…
شادی
که
گذشت
غصه هم میگذرد…
*******************
سلام ای یار دور از ما نشسته ؛
سلام ای بدتر از ما دل شکسته !
سلام ای آشنا همچون غریبان ؛
سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان !
سلام سالار گلهای بهاری ؛
سلام ای برتر از صوت قناری !
سلام خورشید من در روز سردم ؛
سلام ای مرهم و داروی دردم !
سلام ای با وفا ای با مروت ؛
سلام ای ساز و گیتار محبت !
سلام کردم نگی در یاد ما نیست ؛
سلام کردم نگی اهل وفا نیست !
سلام کردم نگی تو بی وفایی ؛
سلام کردم بگم خوب نیست جدایی !
سلام ای بدتر از ما دل شکسته !
سلام ای آشنا همچون غریبان ؛
سلام ای عشق من ، ای بهتر از جان !
سلام سالار گلهای بهاری ؛
سلام ای برتر از صوت قناری !
سلام خورشید من در روز سردم ؛
سلام ای مرهم و داروی دردم !
سلام ای با وفا ای با مروت ؛
سلام ای ساز و گیتار محبت !
سلام کردم نگی در یاد ما نیست ؛
سلام کردم نگی اهل وفا نیست !
سلام کردم نگی تو بی وفایی ؛
سلام کردم بگم خوب نیست جدایی !
*******************
خر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید
وعده های تو به دادش نرسید
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-53-44.jpg[/img]
ُرا چه غم
که شب ما دراز می گذرد؟
که روزگار
تو در خوابِ ناز می گذرد
که شب ما دراز می گذرد؟
که روزگار
تو در خوابِ ناز می گذرد
*******************
صبح من دیگر به سوی کوچه ی مغرب نرو
گر روی این بار پای رفتنت جان می دهم
گر روی این بار پای رفتنت جان می دهم
*******************
هر که آمد
اندکی ما را پریشان کرد و رفت …
اندکی ما را پریشان کرد و رفت …
*******************
دامن یار به دست آر و ره میکده گیر
نشناس اینکه بِه از میکده جائی باشد
هوس خانقهم نیست که بیزارم از آن
بوریائی که در او، بوی ریائی باشد
صوفی صافی در مذهب ما دانی کیست
آن که با بادهٔ صافیش، صفائی باشد..
نشناس اینکه بِه از میکده جائی باشد
هوس خانقهم نیست که بیزارم از آن
بوریائی که در او، بوی ریائی باشد
صوفی صافی در مذهب ما دانی کیست
آن که با بادهٔ صافیش، صفائی باشد..
*******************
هر آدمی
باید پشت پنجره ی اتاقش
یک گلدان گل شمعدانی
داشته باشد
که هر بار گلهایش
خشک می شود
و دوباره گل می دهد
یادش بیفتد که روزهای
غم همبه پایان می رسند
باید پشت پنجره ی اتاقش
یک گلدان گل شمعدانی
داشته باشد
که هر بار گلهایش
خشک می شود
و دوباره گل می دهد
یادش بیفتد که روزهای
غم همبه پایان می رسند
*******************
قدرت عشٖق بنازم کـه به یک تیر نگاه
جانِ شیرین بسپارند دو بیگانه به هم
جانِ شیرین بسپارند دو بیگانه به هم
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-54-00.jpg[/img]
گذراندن جمعه
که هنر نیست !
اگر بتوانی
شنبه را
بعد از شب نخوابیدن هاو
دلتنگی اے که
تو را از پا انداخته است
بگذرانی
هنر کرده اے !
شنبه، امتداد جمعه است
فقط کمی بی رحم تر
که هنر نیست !
اگر بتوانی
شنبه را
بعد از شب نخوابیدن هاو
دلتنگی اے که
تو را از پا انداخته است
بگذرانی
هنر کرده اے !
شنبه، امتداد جمعه است
فقط کمی بی رحم تر
*******************
گفتم ای عشق
من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر
نیست دگر هیچ مگو!
من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر
نیست دگر هیچ مگو!
*******************
یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد
ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من
ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد
دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد
ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من
ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد
*******************
سوزش چشم من از لذت “زیبایی توست”
خیره بر تو شده ام، پلک زدن یادم رفت
خیره بر تو شده ام، پلک زدن یادم رفت
*******************
برسان سلامِ ما را به رفوگرانِ هجران
که هنوز پاره ی دل، دو سه بخیـــه کار دارد …
که هنوز پاره ی دل، دو سه بخیـــه کار دارد …
*******************
قاصدک !
شعر مرا از بر کن..
برو آن گوشه ی باغ..
سمت آن نرگس مست…
و بخوان در گوشش…
و بگو باور کن…
یک نفر یاد تو را…
دمی از دل نبرد…
شعر مرا از بر کن..
برو آن گوشه ی باغ..
سمت آن نرگس مست…
و بخوان در گوشش…
و بگو باور کن…
یک نفر یاد تو را…
دمی از دل نبرد…
*******************
من از تمام این دنیا
عشق می خواهم
مُشتی شعر
گل های شمعدانی پشت پنجره
و لبخندهای تو
که تکثیر می کند عشق را
به بی نهایت…
عشق می خواهم
مُشتی شعر
گل های شمعدانی پشت پنجره
و لبخندهای تو
که تکثیر می کند عشق را
به بی نهایت…
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-54-50.jpg[/img]
دﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﻭ
ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ..
ﺍﯼ ﻫﯿﭻ!
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﭙﯿﭻ..
ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺎﻗﯽ؟
«ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ»
ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ…
ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ..
ﺍﯼ ﻫﯿﭻ!
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﭙﯿﭻ..
ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺎﻗﯽ؟
«ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ»
ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ…
*******************
آمدم درد دلم را به تو گویم اما
بعد دیدار تو رفت ازدل پر دردم درد
یک نفس مهلت آن ده که بگویم باتو
بعدتو باغم عشقت،چه ها باید کرد…
بعد دیدار تو رفت ازدل پر دردم درد
یک نفس مهلت آن ده که بگویم باتو
بعدتو باغم عشقت،چه ها باید کرد…
*******************
سایه ام امـــــــشب
ز تنهایی مرا همراه نیست
گر دراین خلوت بمیرم
هیچ کسی آگاه نیست
من دراین دنیابه جز
سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راهم
گاه هست و گاه نیست
ز تنهایی مرا همراه نیست
گر دراین خلوت بمیرم
هیچ کسی آگاه نیست
من دراین دنیابه جز
سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راهم
گاه هست و گاه نیست
*******************
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
*******************
عصرها آدمها هوایی میشوند
هوایی خاطراتشان
و ذهنشان پرمی کشد به حوالیِ
کودکی تا امروز
عصرها باید آرامتر بود
تاذهن از سفرگذشته برگردد
هوایی خاطراتشان
و ذهنشان پرمی کشد به حوالیِ
کودکی تا امروز
عصرها باید آرامتر بود
تاذهن از سفرگذشته برگردد
*******************
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
*******************
صبح است و هوای دل من مثل بهار است
پلکی بزن و صبح بخیر غزلم باش..
پلکی بزن و صبح بخیر غزلم باش..
*******************
باران
میراث خانوادگی ما بود
کوچک که بودم…
از سقف خانه ی ما میچکید
بزرگ که شدم.
از چشمانم
میراث خانوادگی ما بود
کوچک که بودم…
از سقف خانه ی ما میچکید
بزرگ که شدم.
از چشمانم
[img=701x1268]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-55-01.jpg[/img]
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
*******************
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار وبوس وآغوشش
چه گویم چون نخواهد شد ؟؟!
کنار وبوس وآغوشش
چه گویم چون نخواهد شد ؟؟!
*******************
تو صبح عالم افروزی و من شمع سحر گاهی
گریبان بازکن در صبح تا من جان بر افشانم
گریبان بازکن در صبح تا من جان بر افشانم
*******************
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
*******************
من خسته چون ندارم نفسى قرار بى تو
به کدام دل صبورى کنم اى نگار بى تو ؟!
به کدام دل صبورى کنم اى نگار بى تو ؟!
*******************
من تماشای تو می کردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی, به تماشای منند…!
کز تماشای تو خلقی, به تماشای منند…!
*******************
صبح از پرده به در میآید
اثر آه سحر میآید
یا کسی مشک ختن میبیزد
یا نسیم گل تر میآید
خیز ای ساقی و میده به صبوح
که حریف چو شکر میآید
اثر آه سحر میآید
یا کسی مشک ختن میبیزد
یا نسیم گل تر میآید
خیز ای ساقی و میده به صبوح
که حریف چو شکر میآید
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-55-17.jpg[/img]
هـر صبح زعـــشق تــــو
ایــن عــقل شـــود شـــیدا
ایــن عــقل شـــود شـــیدا
*******************
دوست دارم که بپوشی
رُخِ همچون قَمَرَت
تا چو خورشید
نبینند به هر بام و دَرَت
جُرمِ بیگانه نباشد
که تو خود صورتِ خویش
گر در آیینه ببینی
بِرَوَد دِل زِ بَرَت
رُخِ همچون قَمَرَت
تا چو خورشید
نبینند به هر بام و دَرَت
جُرمِ بیگانه نباشد
که تو خود صورتِ خویش
گر در آیینه ببینی
بِرَوَد دِل زِ بَرَت
*******************
قرص ماهی، شب به شب می بینمت اما چه سود؟
حسرتم شد دیدن آن نیمه ی پنهان تو….
حسرتم شد دیدن آن نیمه ی پنهان تو….
*******************
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم…به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای …و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی…کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام …برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت…میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود…به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم …
وچکه چکه می چکم…به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای …و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی…کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام …برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت…میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود…به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم …
*******************
او به من می گوید ای آغوش گرم
مست نازم کن، که من دیوانه ام
من به او می گویم ای ناآشنا
بگذر از من، من تو را بیگانه ام
مست نازم کن، که من دیوانه ام
من به او می گویم ای ناآشنا
بگذر از من، من تو را بیگانه ام
آه از این دل، آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا، کس به آوازش نخواند
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا، کس به آوازش نخواند
*******************
هرصبح چنددقیقه زودتر بیدار میشوم و
خواستنت رازودتر از روزهای قبل آغاز میکنم
خواستنت رازودتر از روزهای قبل آغاز میکنم
*******************
آنکس که بروی خواب او رشک پریست
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
آمد سحری و بر دل من نگریست
او گریه و من گریه که تا آمد صبح
پرسید کز این هر دو عجب عاشق کیست
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-55-19.jpg[/img]
دنیای من؛
حجم بزرگی از دلتنگی هاست،
که حول محور نبودنت می چرخد!
و این را؛
جمعه ها
با تمام وجود حس میکنم…
حجم بزرگی از دلتنگی هاست،
که حول محور نبودنت می چرخد!
و این را؛
جمعه ها
با تمام وجود حس میکنم…
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-57-21.jpg[/img]
پاسخ بده ، شاید سلام آخری باشد
این را بخوان، شاید کلام آخری باشد
دلگیرم از شاعر شدن این را تو میفهمی
این شعرِ من شاید پیام آخری باشد
باتو شب و روزم اسارت بود در مستی
پرکن قَدَح شاید که جام آخری باشد
فردا و فرداهای ما در سایه ی تردید
امشب بمان شاید که شام آخری باشد
من از تمام مردم این کوچه میترسم
با من بیا شاید که گام آخری باشد
حالِ پریشان مرا را تنها تو می دانی
زخمی نزن تا انهدام آخری باشد
این را بخوان، شاید کلام آخری باشد
دلگیرم از شاعر شدن این را تو میفهمی
این شعرِ من شاید پیام آخری باشد
باتو شب و روزم اسارت بود در مستی
پرکن قَدَح شاید که جام آخری باشد
فردا و فرداهای ما در سایه ی تردید
امشب بمان شاید که شام آخری باشد
من از تمام مردم این کوچه میترسم
با من بیا شاید که گام آخری باشد
حالِ پریشان مرا را تنها تو می دانی
زخمی نزن تا انهدام آخری باشد
هر صبح،
دوستت دارم هایم را،
به خورشید می دهم،
تا برایت بیاورد!!
دوستت دارم هایم را،
به خورشید می دهم،
تا برایت بیاورد!!
تبسم کردی و صبحم چه زیبا شد، دل افروزم
خوشا چشمی که صبح او، به لبخند تو وا گردد
خوشا چشمی که صبح او، به لبخند تو وا گردد
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-58-42.jpg[/img]
نامهٔ عشٖقت بخواندم عاشق دردت شدم
حلقهٔ زلفت بـدیـدم حلقه در گوش آمدم
حلقهٔ زلفت بـدیـدم حلقه در گوش آمدم
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_15-58-54.jpg[/img]
ای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی
گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد
غم این قدر نداند کآخر تو یار مایی…
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی
گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد
غم این قدر نداند کآخر تو یار مایی…
به چه می ارزد عشق؟
به یکی دل که چه آرام شکست
هیچ نگفت
به دو تا چشم که نگاهش همه تر
هیچ نگفت
یا به صد خاطره کز یاد تو مانده به جا
من ندانم تو بگو
به چه می ارزد عشق؟
به یکی دل که چه آرام شکست
هیچ نگفت
به دو تا چشم که نگاهش همه تر
هیچ نگفت
یا به صد خاطره کز یاد تو مانده به جا
من ندانم تو بگو
به چه می ارزد عشق؟
هــــرگاه یک نـگاه به بیگـــانه می کنی
خون مـــرا دوباره به پیمـــانه می کنی
ای آنکه دست بر سر من میکشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه می کنی؟
خون مـــرا دوباره به پیمـــانه می کنی
ای آنکه دست بر سر من میکشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه می کنی؟
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_16-01-22.jpg[/img]
گفتم خوشا هوایی
کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید…
کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید…
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_16-01-36.jpg[/img]
ای یارمن ای یار من
ای یاربیزنهــار مـن
ای دلبرو دلـدار مـن
ای محرم وغمخوارمن
ای یاربیزنهــار مـن
ای دلبرو دلـدار مـن
ای محرم وغمخوارمن
ای درزمین مارا قـمر
ای نیم شب ما راسحر
ای در خطر ما را سپر
ای ابـــر شکـربارمن
ای نیم شب ما راسحر
ای در خطر ما را سپر
ای ابـــر شکـربارمن
[img=701x1280]http://bemazeha.ir/wp-content/uploads/2018/05/photo_2018-05-08_16-01-47.jpg[/img]
برخیز دلا که دل به دلدار دهیم
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پی دیدن اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پی دیدن اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم
ﺁﻥ ﻋﺸٖﻖ ﮐـﻪ ﺩﺭ پـردﻩ بـمـاند ﺑـﻪ ﭼـﻪ ﺍﺭﺯﺩ؟
عشق ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺬﺕ ﺍﻇﻬﺎﺭ و دگر ﻫﯿﭻ
عشق ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺬﺕ ﺍﻇﻬﺎﺭ و دگر ﻫﯿﭻ
روزم چون روز دیگران میگذرد
اما شب که در میرسد
یادها
پریشانم میکنند ،،،
اما شب که در میرسد
یادها
پریشانم میکنند ،،،
گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود
همین “تو”
که حتى فکرَش را هم نمیکنى
میتوانى دلیلِ حالِ خوبِ جمعه هاى یک نفر باشى…
خودَت را دریغ مکن
که حتى فکرَش را هم نمیکنى
میتوانى دلیلِ حالِ خوبِ جمعه هاى یک نفر باشى…
خودَت را دریغ مکن