08-11-2013، 9:59
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» إِنَّآ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ
همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.
نكتهها:
خداوند، امور عالم را از طريق فرشتگان و با واسطهآنان به انجام مىرساند. لذا در بسيارى از آيات قرآن، فعلها و ضميرهاى مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است.
چنانكه در آغاز اين سوره مىفرمايد: «انّا انزلناه» ما قرآن را نازل كرديم.
بر اساس نظر مفسّران(3) قرآن دو بار نازل شده است.
يكبار به صورت يكپارچه در شب قدر كه اين سوره به آناشاره دارد و بار ديگر به صورت تدريجى در مدت بيست و سه سال دوره رسالت پيامبر. تعبيرات قرآن نيز درباره نزول اين كتاب آسمانى دو گونه است. برخى با واژه «انزلنا» از ريشه انزال به معناى نزول دفعى آمده و برخى ديگر با واژه «نزّلنا» از ريشه تنزيل به معناى نزول تدريجى آمده است.
از انضمام آيه «انّا انزلناه فى ليلة القدر» باآيه «شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن» «4» معلوم مىشود كه شبقدر در ماه رمضان است، امّا اينكه كدام يك از شبهاى ماه رمضان است، در قرآن چيزى بر آن دلالت ندارد و در روايات نيز به صورت مردّد ميان يكى از سه شب آمده است. چنانكه از امام صادق عليه السلام در مورد شب قدر پرسيدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان جستجويش كن. «5» البتّه معروف ميان اهل سنّت آن است كه شب بيست و هفتم رمضان، شب قدر است.
پيامها:
1- شب قدر، شب شكرگزارى و تشكّر از خداوند است. زيرامهمترين نعمت خداوند بر بشر، يعنى قرآن نازل شده است. «انّا انزلناه فى ليلة القدر»
2- ظرف و مظروف بايد متناسب باشند. بهترين كتاب در بهترين شب بر بهترين انسانها نازل مىشود. «انّا انزلناه فى ليلة القدر»
«2» وَمَآ أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ «3» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّن أَلْفِ شَهْرٍ
و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.
نكتهها:
كلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به كار رفته است:
الف) مقام و منزلت. چنانكه مىفرمايد: «و ما قدروا اللّه حقّ قدره» «6» آن گونه كه بايد، مقام و منزلت الهى را نشناختند.
ب) تقدير و سرنوشت. چنانكه مىفرمايد: «جئت على قدر يا موسى» «7» اى موسى تو بنا بر تقدير (الهى به اين مكان مقدّس) آمدهاى.
ج) تنگى و سختى. چنانكه مىفرمايد: «و من قدر عليه رزقه ...» «8» كسى كه رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود ...
دو معناى اول در مورد «ليلة القدر» مناسب است، زيرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدير و سرنوشت است.
هستى، حساب و كتاب و قدر و اندازه دارد. «و ان مِنشىء الّا عندنا خزائنه و ما ننزّله الّا بقدر معلوم» «9» هيچ چيز نيست مگر آنكه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعيين شده فرونمىفرستيم. حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «و انزلنا من السماء ماء بقدر» «10» نه تنها باران، بلكه هر چيز نزد او اندازه دارد. «و كلّ شىء عنده بمقدار» «11» چنانكه خورشيد و ماه، از نظر حجم و وزن و حركت و مدار آن حساب و كتاب دقيق دارد. «و الشمس و القمر بحسبان» «12»
خداوند در شب قدر، امور يك سال را تقدير مىكند،چنانكه قرآن در جايى ديگر مىفرمايد: «فيها يفرق كلّ امر حكيم» «13» در آن شب، هر امر مهمّى، تعيين و تقدير مىشود. بنابراين، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پيامبر نيست، بلكه در هر رمضان، شب قدرى هست كه امور سال آينده تا شب قدر بعدى، اندازهگيرى و مقدّرمىشود.بيدار بودن شب قدر و احياى آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پيامبر و اهل بيت آن حضرت بوده است و در ميان سه شب، بر شب بيست و سوم تأكيد بيشترى داشتهاند.
چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود:
شب بيست و سوم به مدينه داخل شو. «14»
امام صادق عليه السلام در حالى كه بيمار بودند،خواستند كه شب بيست و سوم ايشان را به مسجد ببرند «15» و حضرت زهرا عليها السلام در اين شب، با پاشيدن آب به صورت بچهها، مانع خواب آنها مىشدند. «16»
در روايات آمده است كه دهه آخر ماه رمضان، پيامبر بستر خواب خود را جمع نموده و ده شب را احيا مىداشت. «17»
در حديثى طولانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهمىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام به خدا عرض كرد: خدايا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قُربى لِمَن استَيقَظَ لَيلَةَ القَدر»، قرب من، در بيدارى شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد:
«رَحمَتى لِمَن رَحمَ المَساكِينَ لَيلةَ القَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساكين در شب قدر است.
گفت: خدايا، جواز عبور از صراط مىخواهم. پاسخ آمد:«ذلكَ لِمَن تَصدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيلَةَ القَدر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض كرد: خدايا بهشت و نعمتهاى آن را مىطلبم. پاسخ
آمد: «ذلك لِمَن سَبَّحَ تَسبيحَة فى ليلةِ القدر»، دستيابى به آن، در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم.پاسخ آمد: «ذلك لِمَن استَغْفَرَ فى لَيلةِ القَدر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پايان گفت: خدايا رضاى تو را مىطلبم. پاسخ آمد:
«رضاىَ لِمَن صَلّى رَكعَتَينِ فى لَيلةِ القَدر»، كسى مشمول رضاى من است كه در شب قدر، نماز بگذارد. «۱۸»
از وقايع عجيب تاريخى، ضربت خوردن حضرت على عليهالسلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آرى، اشرف خلق خدا، در اشرف مكانها و اشرف زمانها، در اشرف حالات، شهيد شد.
شب جايگاه ويژهاى در مسائل معنوى دارد كه به چند مورد اشاره مىكنيم:
خداوند براى اهداى تورات، حضرت موسى را به مناجات شبانه فراخواند: «اربعين ليلة» «19»
قرآن، زمان مناسب براى استغفار را، هنگام سحر مىداند:
«و بالاسحار هم يستغفرون» «20»
عروج پيامبر به آسمان، به هنگام شب بود. «اسرى بعبده ليلًا من المسجد الحرام» «21»
پيامبر مأمور بود كه مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. «و من الّيل فتهجّد به نافلة لك» «22»، «قم الّيل الّا قليلا» «23»
خداوند از عابدان در شب ستايش مىكند. «يتلون آيات اللّه اناء الّيل» «24» و به تسبيح در شب سفارش مىكند.
«فسبّحه ليلا طويلا» «25»
خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يكبار سوگند ياد كرده است، ولى به هنگام سحر سه بار. «و الّيل اذا عسعس» «26»، «و الّيل اذ ادبر» «27»، «و الّيل اذا يسر» «28»
طول شب قدر، يك شب كامل كره زمين است كه 24 ساعتمىشود، نه آنكه مخصوصِ مكان خاصّى همچون مكّه و آن هم به ميزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد.
چنانكه مراد از روز عيد فطر، يك روز كامل كره زمين است كه شامل همه نقاط و مناطق مىشود.
تقارن شب تقدير بشر با شب نزول قرآن، شايد رمز آنباشد كه سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پيرو قرآن باشد، سعادت و رستگارى و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختى براى او رقم مىخورد.
ابوذر مىگويد: به رسول خدا عرضه داشتم آيا شب قدردر عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مىشده و پس از آنكه از دنيا مىرفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مىشده است؟
حضرت فرمودند: شب قدر تا قيامت هست. «29»
شايد رمز اينكه شب قدر مخفى است، آن باشد كه مردمشبهاى متعدّد را به عبادت بپردازند، كسانى كه يك شبِ آنرا درك كردند مغرور نشوند و كسانى كه آنرا درك نكردند، از باقى شبها مأيوس نشوند.
در روايات آمده است: «العمل الصالح فيها خير منالعملفى الف شهر ليس فيها ليلة القدر» «30» كار نيك در شب قدر، بهتر از كار نيك در هزار ماه بدون شب قدر است.
پيامها:
1- براى امور مقدّس، زمان مقدّس انتخاب كنيد. «ليلة القدر خير من الف شهر»
2- زمانها يكسان نيست، بعضى زمانها بر بعضى ديگر برترى دارد. «ليلة القدر خير من الف شهر»
«4» تَنَزَّلُ الْمَلَآئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ
در آن شب، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان براى انجام هر كارى فرود آيند.
نكتهها:
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا روح همان جبرئيل است؟
فرمود: جبرئيل از ملائكه است و روح برتر از ملائكه است.
سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: «تنزّل الملائكة و الرّوح ...» «31»
با نزول فرشتگان بر قلب پيامبر و امام معصوم در شب قدر، ارتباط زمين با آسمان، مُلك با ملكوت و طبيعت با ماوراء طبيعت برقرار مىشود.
روح انواعى دارد:
- روحى كه منشأ تمايلات و شهوات است.
- روحى كه منشأ قدرت و حركات است. اين دو روح، مشترك ميان انسان و حيوان است
- روحى كه منشأ اختيار و انديشه است، كه اين روح مختص انسان است.
- روحى كه عقل محض است و جوهر وجودى فرشتگان را تشكيل مىدهد.
- روحى كه برتر از فرشتگان است و شب قدر همراه آنان به زمين نازل مىشود.
در روايات آمده است كه با منكران امامت، با سوره قدراحتجاج كنيد. «32» زيرا بر اساس اين سوره، فرشتگان هر سال در شب قدر نازل مىشوند. در زمان حيات پيامبر بر وجود شريف حضرتش وارد مىشدند. پس از آن حضرت بر چه كسانى نازل مىشوند؟
روشن است كه هر كسى نمىتواند ميزبان فرشتگان الهىباشد و بايد او همچون پيامبر، معصوم بوده و ولايت امور بشر به عهده او باشد و او كسى جز امام معصوم نيست كه در زمان ما، حضرت مهدى عليه السلام مىباشد و فرشتگان در شب قدر شرفياب محضرش مىشوند.
نگاهى به فرشتگان در قرآن «33»
فرشتگان، كارگزاران نظام هستى و مأمور انجام فرامينخداوند در اداره امور هستند. در قرآن براى هر دسته از فرشتگان مأموريّت و نقش خاصّى تعيين شده است و با همان مأموريّت نامگزارى شدهاند: «النّازعات» «34»، «الصّافات» «35»، «الزّاجرات» «36»، «النّاشرات» «37»، «الفارقات» «38»، «المدبّرات» «39»
برخى فرشتگان براى حفاظت گماشته شدهاند. «انّ عليكم لحافظين» «40»
بعضى فرشتگان با اولياى الهى گفتگو دارند. با زكريّاسخن گفتند و او را به فرزندى به نام يحيى بشارت دادند «نادته الملائكة» «41» و همين فرشتگان با حضرت مريم گفتگو كردند. «اذ قالت الملائكة يا مريم» «42»
در مواردى، سخن از امداد فرشتگان به رزمندگان درجبهههاى جنگ به ميان آمده است. چنانكه در جنگ بدر، خداوند سه هزار فرشته را به يارى مسلمانان فرستاد.
«يمدّكم ربّكم بثلاثة ءالاف من الملائكة» «۴۳»
برخى فرشتگان مسئول گرفتن جان مردم هستند.
«يتوفّاكم ملك الموت» «۴۴» و دستهاى ديگر، مسئول امور عرش. «يحمل عرش ربّك» «۴۵»
از امتيازات فرشتگان، عبادت دائمى و خستگىناپذيرآنهاست كه قرآن مىفرمايد: «و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لا يستحسرون» «۴۶»، «يسبّحون اليل و النهار لايفترون» «۴۷»
از وظايف ديگر فرشتگان، دعا و استغفار براى مؤمنين«يستغفرون لمن فى الارض» «4۸» و صلوات بر پيامبر اسلام است. «انّ اللّه و ملائكته يصلّون على النّبى» «۴۹»
فرشتگان درجاتى دارند و همه در يك سطح و مقام نيستند.
«ما منّا الّا له مقام معلوم» «۵۰» خداوند، همانگونه كه بعضى از انبيا را بر برخى ديگر برترى داده، از ميان فرشتگان نيز بعضى را برگزيده است. «اللّه يصطفى منالملائكة» «51»
قدرت تمام فرشتگان يكسان نيست و ظرفيّتهاى متفاوتىدارند. «اولى أجنحة مثنى و ثلث و رباع» «25» بعضى فرمانبرند و بعضى فرمانده، ولى همه معصوم و امين. «مطاع ثَمَّ امين» «53»
ايمان به همه فرشتگان لازم است، «كلّ آمن باللّه و ملائكته» «54» و انكار آنان در كنار انكار خداوند آمده است.
«و من يكفر باللّه و ملائكته» «55»
فرشتگان، لشگر الهى هستند و تعدادشان را جز خداوندهيچ كس نمىداند. «و ما يعلم جنود ربّك الّا هو» «65» و اگر گاهى سخن از تعداد به ظاهر اندك آنان است، نظير آيه «عليها تسعة عشر» «57» كه مىفرمايد: مأموران دوزخ نوزده نفرند، دلايل ديگرى دارد، نه آنكه به خاطر نداشتن نيرو باشد.
فرشتگان، اطاعت مطلق از خداوند دارند و هر چه رامأمور شوند انجام مىدهند و هرگز نافرمانى ندارند. «لايعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون» «58»
آنان بر فرمان خداوند پيشى نمىگيرند و فقط فرمان او را عمل مىكنند. «لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون» «95»
اطاعت آنان آگاهانه و بر اساس تقواى الهى است و دراطاعت، كار خاصّى را گزينش نمىكنند، بلكه هر كارى كه به آنان محوّل شود انجام مىدهند. «يخافون ربّهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون»60»
پيامبر اسلام فرمود: آفرينش فرشتگان، همه از نور است.
«انّ اللّه عزّ و جلّ خلق الملائكة من النّور» «۶۱»و خداوند هيچ موجودى را به اندازه فرشتگان نيافريده است. «ما من شىء مما خلق اللّه اكثر من الملائكة» «۶۲»
امام صادق عليه السلام فرمود: فرشتگان، اهل خوردن وآشاميدن و آميزش جنسى نيستند. «انّ الملائكة لا يأكلون و لا يشربون و لاينكحون» «۶۳»
پيامها:
1. فرشتگان بدون اذن خداوند كارى انجام نمىدهند.
«تنزّل الملائكة ... باذن ربّهم»
2. تقدير امور در شب قدر، با نزول و حضور فرشتگان صورت مىگيرد. «تنزّل الملائكة ... من كلّ امر»
3. تقدير امور در شب قدر، گوشهاى از ربوبيّت الهى است. «باذن ربّهم من كلّ امر»
«5» سَلَامٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
(آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام و درود است.
نكتهها:
«سلام»، يكى از نامهاى خداوند در قرآن است. «هو اللّه الّذى لا اله الّا هو الملك القدّوس السلام ...» «۶۴»
مراد از «سلام» در اين آيه، لطف و عنايت ويژه الهىنسبت به بندگان در شب قدر است كه سلامت و رحمت و بركت را به دنبال دارد و باب نقمت و عذاب را مىبندد، زيرا كيد ووسوسه شيطان در آن شب مؤثر واقع نشود. «65»
در شب قدر، فرشتگان به زمين نازل مىشوند و بر هرمرد و زنى كه در حال عبادت باشند، سلام مىكنند. «66» چنانكه در قيامت نيز با گفتن سلام به استقبال بهشتيان مىروند:
«سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين» «67»
پيامها:
1- شب قدر، شب سلامت فكر و روح آدمى و تعالى به سوى خداوندِ سلام است. «سلام هى حتّى مطلع الفجر»
2- شب قدر، شب رحمت است و مىتوان با توبه، الطاف خداوند را به خود جلب كرد. «سلام هى حتّى مطلع الفجر»
3- تقدير امور از سوى خداوند، بر اساس سعادت بشر است، مگر آنكه او خود جز اين بخواهد. «سلام هى حتّى مطلع الفجر»
«1» إِنَّآ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ
همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.
نكتهها:
خداوند، امور عالم را از طريق فرشتگان و با واسطهآنان به انجام مىرساند. لذا در بسيارى از آيات قرآن، فعلها و ضميرهاى مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است.
چنانكه در آغاز اين سوره مىفرمايد: «انّا انزلناه» ما قرآن را نازل كرديم.
بر اساس نظر مفسّران(3) قرآن دو بار نازل شده است.
يكبار به صورت يكپارچه در شب قدر كه اين سوره به آناشاره دارد و بار ديگر به صورت تدريجى در مدت بيست و سه سال دوره رسالت پيامبر. تعبيرات قرآن نيز درباره نزول اين كتاب آسمانى دو گونه است. برخى با واژه «انزلنا» از ريشه انزال به معناى نزول دفعى آمده و برخى ديگر با واژه «نزّلنا» از ريشه تنزيل به معناى نزول تدريجى آمده است.
از انضمام آيه «انّا انزلناه فى ليلة القدر» باآيه «شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن» «4» معلوم مىشود كه شبقدر در ماه رمضان است، امّا اينكه كدام يك از شبهاى ماه رمضان است، در قرآن چيزى بر آن دلالت ندارد و در روايات نيز به صورت مردّد ميان يكى از سه شب آمده است. چنانكه از امام صادق عليه السلام در مورد شب قدر پرسيدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان جستجويش كن. «5» البتّه معروف ميان اهل سنّت آن است كه شب بيست و هفتم رمضان، شب قدر است.
پيامها:
1- شب قدر، شب شكرگزارى و تشكّر از خداوند است. زيرامهمترين نعمت خداوند بر بشر، يعنى قرآن نازل شده است. «انّا انزلناه فى ليلة القدر»
2- ظرف و مظروف بايد متناسب باشند. بهترين كتاب در بهترين شب بر بهترين انسانها نازل مىشود. «انّا انزلناه فى ليلة القدر»
«2» وَمَآ أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ «3» لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّن أَلْفِ شَهْرٍ
و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.
نكتهها:
كلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به كار رفته است:
الف) مقام و منزلت. چنانكه مىفرمايد: «و ما قدروا اللّه حقّ قدره» «6» آن گونه كه بايد، مقام و منزلت الهى را نشناختند.
ب) تقدير و سرنوشت. چنانكه مىفرمايد: «جئت على قدر يا موسى» «7» اى موسى تو بنا بر تقدير (الهى به اين مكان مقدّس) آمدهاى.
ج) تنگى و سختى. چنانكه مىفرمايد: «و من قدر عليه رزقه ...» «8» كسى كه رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود ...
دو معناى اول در مورد «ليلة القدر» مناسب است، زيرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدير و سرنوشت است.
هستى، حساب و كتاب و قدر و اندازه دارد. «و ان مِنشىء الّا عندنا خزائنه و ما ننزّله الّا بقدر معلوم» «9» هيچ چيز نيست مگر آنكه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعيين شده فرونمىفرستيم. حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «و انزلنا من السماء ماء بقدر» «10» نه تنها باران، بلكه هر چيز نزد او اندازه دارد. «و كلّ شىء عنده بمقدار» «11» چنانكه خورشيد و ماه، از نظر حجم و وزن و حركت و مدار آن حساب و كتاب دقيق دارد. «و الشمس و القمر بحسبان» «12»
خداوند در شب قدر، امور يك سال را تقدير مىكند،چنانكه قرآن در جايى ديگر مىفرمايد: «فيها يفرق كلّ امر حكيم» «13» در آن شب، هر امر مهمّى، تعيين و تقدير مىشود. بنابراين، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پيامبر نيست، بلكه در هر رمضان، شب قدرى هست كه امور سال آينده تا شب قدر بعدى، اندازهگيرى و مقدّرمىشود.بيدار بودن شب قدر و احياى آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پيامبر و اهل بيت آن حضرت بوده است و در ميان سه شب، بر شب بيست و سوم تأكيد بيشترى داشتهاند.
چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود:
شب بيست و سوم به مدينه داخل شو. «14»
امام صادق عليه السلام در حالى كه بيمار بودند،خواستند كه شب بيست و سوم ايشان را به مسجد ببرند «15» و حضرت زهرا عليها السلام در اين شب، با پاشيدن آب به صورت بچهها، مانع خواب آنها مىشدند. «16»
در روايات آمده است كه دهه آخر ماه رمضان، پيامبر بستر خواب خود را جمع نموده و ده شب را احيا مىداشت. «17»
در حديثى طولانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهمىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام به خدا عرض كرد: خدايا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قُربى لِمَن استَيقَظَ لَيلَةَ القَدر»، قرب من، در بيدارى شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد:
«رَحمَتى لِمَن رَحمَ المَساكِينَ لَيلةَ القَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساكين در شب قدر است.
گفت: خدايا، جواز عبور از صراط مىخواهم. پاسخ آمد:«ذلكَ لِمَن تَصدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيلَةَ القَدر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض كرد: خدايا بهشت و نعمتهاى آن را مىطلبم. پاسخ
آمد: «ذلك لِمَن سَبَّحَ تَسبيحَة فى ليلةِ القدر»، دستيابى به آن، در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم.پاسخ آمد: «ذلك لِمَن استَغْفَرَ فى لَيلةِ القَدر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پايان گفت: خدايا رضاى تو را مىطلبم. پاسخ آمد:
«رضاىَ لِمَن صَلّى رَكعَتَينِ فى لَيلةِ القَدر»، كسى مشمول رضاى من است كه در شب قدر، نماز بگذارد. «۱۸»
از وقايع عجيب تاريخى، ضربت خوردن حضرت على عليهالسلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آرى، اشرف خلق خدا، در اشرف مكانها و اشرف زمانها، در اشرف حالات، شهيد شد.
شب جايگاه ويژهاى در مسائل معنوى دارد كه به چند مورد اشاره مىكنيم:
خداوند براى اهداى تورات، حضرت موسى را به مناجات شبانه فراخواند: «اربعين ليلة» «19»
قرآن، زمان مناسب براى استغفار را، هنگام سحر مىداند:
«و بالاسحار هم يستغفرون» «20»
عروج پيامبر به آسمان، به هنگام شب بود. «اسرى بعبده ليلًا من المسجد الحرام» «21»
پيامبر مأمور بود كه مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. «و من الّيل فتهجّد به نافلة لك» «22»، «قم الّيل الّا قليلا» «23»
خداوند از عابدان در شب ستايش مىكند. «يتلون آيات اللّه اناء الّيل» «24» و به تسبيح در شب سفارش مىكند.
«فسبّحه ليلا طويلا» «25»
خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يكبار سوگند ياد كرده است، ولى به هنگام سحر سه بار. «و الّيل اذا عسعس» «26»، «و الّيل اذ ادبر» «27»، «و الّيل اذا يسر» «28»
طول شب قدر، يك شب كامل كره زمين است كه 24 ساعتمىشود، نه آنكه مخصوصِ مكان خاصّى همچون مكّه و آن هم به ميزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد.
چنانكه مراد از روز عيد فطر، يك روز كامل كره زمين است كه شامل همه نقاط و مناطق مىشود.
تقارن شب تقدير بشر با شب نزول قرآن، شايد رمز آنباشد كه سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پيرو قرآن باشد، سعادت و رستگارى و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختى براى او رقم مىخورد.
ابوذر مىگويد: به رسول خدا عرضه داشتم آيا شب قدردر عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مىشده و پس از آنكه از دنيا مىرفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مىشده است؟
حضرت فرمودند: شب قدر تا قيامت هست. «29»
شايد رمز اينكه شب قدر مخفى است، آن باشد كه مردمشبهاى متعدّد را به عبادت بپردازند، كسانى كه يك شبِ آنرا درك كردند مغرور نشوند و كسانى كه آنرا درك نكردند، از باقى شبها مأيوس نشوند.
در روايات آمده است: «العمل الصالح فيها خير منالعملفى الف شهر ليس فيها ليلة القدر» «30» كار نيك در شب قدر، بهتر از كار نيك در هزار ماه بدون شب قدر است.
پيامها:
1- براى امور مقدّس، زمان مقدّس انتخاب كنيد. «ليلة القدر خير من الف شهر»
2- زمانها يكسان نيست، بعضى زمانها بر بعضى ديگر برترى دارد. «ليلة القدر خير من الف شهر»
«4» تَنَزَّلُ الْمَلَآئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ
در آن شب، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان براى انجام هر كارى فرود آيند.
نكتهها:
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا روح همان جبرئيل است؟
فرمود: جبرئيل از ملائكه است و روح برتر از ملائكه است.
سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: «تنزّل الملائكة و الرّوح ...» «31»
با نزول فرشتگان بر قلب پيامبر و امام معصوم در شب قدر، ارتباط زمين با آسمان، مُلك با ملكوت و طبيعت با ماوراء طبيعت برقرار مىشود.
روح انواعى دارد:
- روحى كه منشأ تمايلات و شهوات است.
- روحى كه منشأ قدرت و حركات است. اين دو روح، مشترك ميان انسان و حيوان است
- روحى كه منشأ اختيار و انديشه است، كه اين روح مختص انسان است.
- روحى كه عقل محض است و جوهر وجودى فرشتگان را تشكيل مىدهد.
- روحى كه برتر از فرشتگان است و شب قدر همراه آنان به زمين نازل مىشود.
در روايات آمده است كه با منكران امامت، با سوره قدراحتجاج كنيد. «32» زيرا بر اساس اين سوره، فرشتگان هر سال در شب قدر نازل مىشوند. در زمان حيات پيامبر بر وجود شريف حضرتش وارد مىشدند. پس از آن حضرت بر چه كسانى نازل مىشوند؟
روشن است كه هر كسى نمىتواند ميزبان فرشتگان الهىباشد و بايد او همچون پيامبر، معصوم بوده و ولايت امور بشر به عهده او باشد و او كسى جز امام معصوم نيست كه در زمان ما، حضرت مهدى عليه السلام مىباشد و فرشتگان در شب قدر شرفياب محضرش مىشوند.
نگاهى به فرشتگان در قرآن «33»
فرشتگان، كارگزاران نظام هستى و مأمور انجام فرامينخداوند در اداره امور هستند. در قرآن براى هر دسته از فرشتگان مأموريّت و نقش خاصّى تعيين شده است و با همان مأموريّت نامگزارى شدهاند: «النّازعات» «34»، «الصّافات» «35»، «الزّاجرات» «36»، «النّاشرات» «37»، «الفارقات» «38»، «المدبّرات» «39»
برخى فرشتگان براى حفاظت گماشته شدهاند. «انّ عليكم لحافظين» «40»
بعضى فرشتگان با اولياى الهى گفتگو دارند. با زكريّاسخن گفتند و او را به فرزندى به نام يحيى بشارت دادند «نادته الملائكة» «41» و همين فرشتگان با حضرت مريم گفتگو كردند. «اذ قالت الملائكة يا مريم» «42»
در مواردى، سخن از امداد فرشتگان به رزمندگان درجبهههاى جنگ به ميان آمده است. چنانكه در جنگ بدر، خداوند سه هزار فرشته را به يارى مسلمانان فرستاد.
«يمدّكم ربّكم بثلاثة ءالاف من الملائكة» «۴۳»
برخى فرشتگان مسئول گرفتن جان مردم هستند.
«يتوفّاكم ملك الموت» «۴۴» و دستهاى ديگر، مسئول امور عرش. «يحمل عرش ربّك» «۴۵»
از امتيازات فرشتگان، عبادت دائمى و خستگىناپذيرآنهاست كه قرآن مىفرمايد: «و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لا يستحسرون» «۴۶»، «يسبّحون اليل و النهار لايفترون» «۴۷»
از وظايف ديگر فرشتگان، دعا و استغفار براى مؤمنين«يستغفرون لمن فى الارض» «4۸» و صلوات بر پيامبر اسلام است. «انّ اللّه و ملائكته يصلّون على النّبى» «۴۹»
فرشتگان درجاتى دارند و همه در يك سطح و مقام نيستند.
«ما منّا الّا له مقام معلوم» «۵۰» خداوند، همانگونه كه بعضى از انبيا را بر برخى ديگر برترى داده، از ميان فرشتگان نيز بعضى را برگزيده است. «اللّه يصطفى منالملائكة» «51»
قدرت تمام فرشتگان يكسان نيست و ظرفيّتهاى متفاوتىدارند. «اولى أجنحة مثنى و ثلث و رباع» «25» بعضى فرمانبرند و بعضى فرمانده، ولى همه معصوم و امين. «مطاع ثَمَّ امين» «53»
ايمان به همه فرشتگان لازم است، «كلّ آمن باللّه و ملائكته» «54» و انكار آنان در كنار انكار خداوند آمده است.
«و من يكفر باللّه و ملائكته» «55»
فرشتگان، لشگر الهى هستند و تعدادشان را جز خداوندهيچ كس نمىداند. «و ما يعلم جنود ربّك الّا هو» «65» و اگر گاهى سخن از تعداد به ظاهر اندك آنان است، نظير آيه «عليها تسعة عشر» «57» كه مىفرمايد: مأموران دوزخ نوزده نفرند، دلايل ديگرى دارد، نه آنكه به خاطر نداشتن نيرو باشد.
فرشتگان، اطاعت مطلق از خداوند دارند و هر چه رامأمور شوند انجام مىدهند و هرگز نافرمانى ندارند. «لايعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون» «58»
آنان بر فرمان خداوند پيشى نمىگيرند و فقط فرمان او را عمل مىكنند. «لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون» «95»
اطاعت آنان آگاهانه و بر اساس تقواى الهى است و دراطاعت، كار خاصّى را گزينش نمىكنند، بلكه هر كارى كه به آنان محوّل شود انجام مىدهند. «يخافون ربّهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون»60»
پيامبر اسلام فرمود: آفرينش فرشتگان، همه از نور است.
«انّ اللّه عزّ و جلّ خلق الملائكة من النّور» «۶۱»و خداوند هيچ موجودى را به اندازه فرشتگان نيافريده است. «ما من شىء مما خلق اللّه اكثر من الملائكة» «۶۲»
امام صادق عليه السلام فرمود: فرشتگان، اهل خوردن وآشاميدن و آميزش جنسى نيستند. «انّ الملائكة لا يأكلون و لا يشربون و لاينكحون» «۶۳»
پيامها:
1. فرشتگان بدون اذن خداوند كارى انجام نمىدهند.
«تنزّل الملائكة ... باذن ربّهم»
2. تقدير امور در شب قدر، با نزول و حضور فرشتگان صورت مىگيرد. «تنزّل الملائكة ... من كلّ امر»
3. تقدير امور در شب قدر، گوشهاى از ربوبيّت الهى است. «باذن ربّهم من كلّ امر»
«5» سَلَامٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
(آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام و درود است.
نكتهها:
«سلام»، يكى از نامهاى خداوند در قرآن است. «هو اللّه الّذى لا اله الّا هو الملك القدّوس السلام ...» «۶۴»
مراد از «سلام» در اين آيه، لطف و عنايت ويژه الهىنسبت به بندگان در شب قدر است كه سلامت و رحمت و بركت را به دنبال دارد و باب نقمت و عذاب را مىبندد، زيرا كيد ووسوسه شيطان در آن شب مؤثر واقع نشود. «65»
در شب قدر، فرشتگان به زمين نازل مىشوند و بر هرمرد و زنى كه در حال عبادت باشند، سلام مىكنند. «66» چنانكه در قيامت نيز با گفتن سلام به استقبال بهشتيان مىروند:
«سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين» «67»
پيامها:
1- شب قدر، شب سلامت فكر و روح آدمى و تعالى به سوى خداوندِ سلام است. «سلام هى حتّى مطلع الفجر»
2- شب قدر، شب رحمت است و مىتوان با توبه، الطاف خداوند را به خود جلب كرد. «سلام هى حتّى مطلع الفجر»
3- تقدير امور از سوى خداوند، بر اساس سعادت بشر است، مگر آنكه او خود جز اين بخواهد. «سلام هى حتّى مطلع الفجر»