21-11-2013، 14:25
این روزها مدام فیلم های سینمایی مختلف و پرهزینهای بر اساس ابر قهرمانان (superheroes) مجلات مصور ساخته میشوند و اكثرا هم موفقیتهای تجاری و هنری بینظیری را نصیب سازندگانشان میكنند به طوریكه به راحتی در میان بهترین و پرفروشترین آثار سینمایی سال قرار میگیرند. اما سئوال این است كه از میان انبوهی از فیلمهای كمیك استریپی كدام ها را بیشتر دوست دارید؟
بدیهی است که انتخاب تنها 10 عنوان از میان این همه فیلم واجد شرایط، كار سادهای نیست و البته من سعی کرده ام دلایل محکمی برای انتخاب های خودم ارائه دهم ولی اگر با گنجانده شدن برخی از فیلمها یا ترتیب قرار گرفتن آنها در فهرست موافق نیستید، آن را به حساب نظر شخصی من، که ممکن است تا حدودی به تعصب و نوستالژی آمیخته باشد، بگذارید.
10) پسر جهنمی (۲۰۰۴)
به سختی میتوان تصور کرد که فیلمساز دیگری به غیر از “جیلرمو دل تورو” کارگردان مکزیکیالاصل هالیوود میتوانست چنین اقتباس باشکوه و وفادارانهای از کمیکاستریپهای مستقل "پسر جهنمی" (Hellboy) روانهی پردهی سینماهای جهان کند. دل تورو در فیلم تعادل دلپذیری میان صحنههای اکشن و شخصیت پردازی ایجاد کرده است. “ران پرلمن” در قالب پسر جهنمی استثنایی است. او پرسوناژی جذاب خلق میکند که میتوان به راحتی شیفتهاش شد؛ ابرقهرمانی که در پس تمام تواناییهای فوق بشری و ظاهر نامتعارفش، قلبی از طلا دارد. پسر جهنمی با بهرهگیری از لشگری از کاراکترهای فرعی جذاب، ثابت میکند که ترکیب همگون ژانر ابرقهرمانی با عناصر فانتزی، ماوراءالطبیعه و رومانتیک (!) چقدر میتواند خوشآیند باشد.
9) ایکس ۲: اتحاد مردان ایکس (۲۰۰۳)
نخستین فیلم زنده از سهگانهی مردان ایکس به دلیل آنکه توانست به دنیای پیچیده میوتانتهای (تغییر یافتههای ژنتیکی) مشهور مارول وفادار باشد و آنها را درون دنیای قابلباوری جای دهد به موفقیت رسید و راه را برای اقتباسهای كمیكاستریپی بعدی هموارتر كرد، ولی "ایکس ۲: اتحاد مردان ایکس" (X2: X-Men United) با بهرهگیری از افکتهای ویژهی بهتر، کاراکترهای اصلی و فرعی بیشتر و داستانی گیراتر، چشمها را خیره میکند. در ضمن، هواداران پرشمار “ولورین” (Wolverine) در این فیلم فرصت مییابند بیش از پیش از حضور مؤثر کاراکتر محبوب خود لذت ببرند و در جستجوی او برای پردهبرداری از گذشتهی رمزآلودش همراه شوند. اما یکبار دیگر این نگرش فلسفی متفاوت “پروفسور اگزاویر” و “ماگنتو” است که داستان فیلم را جلو میبرد.
8) بتمن آغاز میکند (۲۰۰۵)
با تمام احترامی که برای فیلمهای آقای “برتون” قائل هستم، باید اذعان کرد که “کریستوفر نولان” اولین کارگردان تاریخ سینماست که درک درست و دقیقی از کاراکتر بتمن دارد. او در "بتمن آغاز میکند" (Batman Begins) با تکیه بر سبک منحصر به فرد خود در کارگردانی، دنیایی واقعگرایانه و تاریکاندیش خلق كرده است که در آن هیچ خبری از شخصیتهای خبیث لوده، لوکیشنهای پر زرق و برق یا دیالوگهای بچگانه نیست. اما شاید مهمترین ویژگی فیلم این باشد که برای اولین بار چهرهای از “بروس وین” ارائه میدهد که از شخصیت بتمن و دشمنان او جذابتر است. در بتمن آغاز میکند تماشاچی کاملا حضور بروس وین را باور میکند و با خودسازی روحی و جسمی او همراه میشود.
7) مردان ایكس: كلاس اول (2011)
پیش از اكران "مردان ایكس: كلاس اول" (X-Men: First Class) آنقدر شایعه و حرف و حدیث پشت سرش بود كه همه خود را آماده یك افتضاح كمیك استریپی دیگر كرده بودند. اما این فیلم بار دیگر ثابت نمود كه هرگز نباید تنها براساس شنیدهها یا تیزر و تبلیغات یك اثر سینمایی دربارهاش قضاوت كرد. فیلم از نقاط مثبت فراوانی مثل كارگردانی فوقالعاده، نقش آفرینیهای معركه، فیلمنامه محكم و تفكر برانگیز، كاراكترهای باورپذیر، جلوههای ویژهای كه در خدمت داستان هستند و ... سود میبرد ولی بارزترین نكتهای كه در تمام لحظات آن به چشم میخورد این است كه سازندگانش نه تنها موفق شدهاند پیش درآمدی باطراوت بر فیلمهای پیشین مردان ایكس بسازند و گذشته كاراكترها را مو به مو برایمان حلاجی كنند بلكه دنیای منحصر به فردی را خلق كردهاند كه میتواند روی پای خودش بایستد و شبیه هیچ اثر دیگری نباشد.
6) كاپیتان آمریكا: نخستین انتقامجو (2011)
"كاپیتان آمریكا: نخستین انتقامجو" (Captain America: The First Avenger) اثری خوش ساخت و منسجم است كه به لطف بازی فوقالعاده “كریس اوانز” در نقش اصلی و افكتهای كامپیوتری خوب و موثری كه هرگز داستان را تحتالشعاع خود قرار نمیدهند، خیلی از بدبینان را غافلگیر كرد. نكته قوت فیلم در فیلمنامه هوشمندانهاش نهفته است. به عبارت دیگر، بیننده به خوبی حضور “استیو راجرز” و نحوه تبدیل شدن او از یك فرد بسیار نحیف و معمولی به یك ابرقهرمان را قبول میكند. فیلمنامه حتی با موفقیت توضیح میدهد كه چرا او در میدان نبرد لباس رنگارنگی كه شاید در نگاه نخست بسیار مضحك به نظر برسد، بر تن میكند. به علاوه، فیلمنامه نویسان از یك سو توانسته اند به خوبی به منبع الهام خود یعنی دنیای كمیك استریپ وفادار باشند و از سویی دیگر برخی از المانهای آن را دلچسب و باورپذیرتر نمایند.
5) شوالیه تاریكی (2008)
5) شوالیه تاریكی (2008)
"شوالیه تاریكی" (The Dark Knight) نظركسانی را كه ژانر فیلمهای كمیكاستریپی را جدی نمیگیرند، عوض میكند و توقعات تماشاچی را بالا میبرد زیرا سازندگانش نهایت سعی خود را كردهاند تا با جسارتی كمنظیر قواعد مرسوم این ژانر را به هم بریزند و به استانداردی جدید دست یابند. اما باید اعتراف کرد که فیلم بخش عمده موفقیت تجاری ـ هنری خود را مدیون “هیث لجر” مرحوم و بازی حیرتانگیز وی در نقش “جوكر” است. در حقیقت، نقشآفرینی او آنقدر غافلگیركننده است كه شخصیت بتمن را نیز كاملاً تحت تاثیر خود قرار میدهد و آن را آسیبپذیر و ملموس تر میكند.
4) انتقامجويان (2012)
"انتقام جویان" (The Avengers) آنقدر عظیم و محشر است که عملاً دهانها را می بندد و ذهنها را تسخیر میكند! نمایش پر جنب و جوش و بی پروایی است که به قدر كافی صحنه های انفجار و اکشن دارد، اما به هیچ وجه یکنواخت و بی روح نیست. در واقع، دست اندرکاران مارول سالها برای ساخت این فیلم مقدمه چینی کردند و در نهایت با انتخاب كارگردانی فوقالعاده مستعد به نام "جاس ویدون" به هر موفقیتی كه فكرش را بكنید دست یافتند. ویدون با تبحر مثالزدنی خود در دیالوگ نویسی توانسته تعامل بسیار جذاب و ملموسی میان كاراكترهای انبوه فیلم ایجاد كند. شخصیتپردازیها و نقشافرینیها هم بسیار عالی است. اما به نظرم دلیل اصلی موفقیت فیلم را باید در این نكته جستجو كرد كه سازندگانش بدون هیچ ترس و خجالتی به ریشهها و المانهای كمیكاستریپهای انتقامجویان (كه ممكن است در نگاه اول كمی كارتونی و مضحك به نظر برسند) وفادار بودهاند. "انتقامجویان" پس از سالها به هالیوود یاد داد كه میتوان اثری fun ساخت و در عین حال به شعور مخاطب نیز احترام گذاشت.
3) دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اسپایدرمن (۲۰۰۲)
"دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اسپایدرمن " فیلمی بود که ژانر ابرقهرمانی را به محبوبیت فعلی آن رساند. این فیلم رکوردهای فروش را شکست و از بازیگران گمنام ولی با استعدادش، ابرستاره ساخت ولی از همه مهمتر اینکه به هالیوود و تهیهکنندگان آن ثابت کرد که اگر پروژههای کمیکاستریپی خود را به دست کارگردان توانایی بدهند که از کودکی با کمیکاستریپ بزرگ شده و ذات آنها را درک میکند، آن وقت هرگز ضرر نخواهند کرد. “سام ریمی” همان چیزی را به هواداران اسپایدرمن میدهد که سالهای سال منتظرش بودند: اقتباسی که در آن جلوههای ویژه كامپیوتری و سكانسهای اکشن عظیم هرگز اجازه نمییابند به سدی در مقابل لحظات رومانتیک و ارزشهای انسانی تبدیل شوند.
اسپایدرمن " فیلمی بود که ژانر ابرقهرمانی را به محبوبیت فعلی آن رساند. این فیلم رکوردهای فروش را شکست و از بازیگران گمنام ولی با استعدادش، ابرستاره ساخت ولی از همه مهمتر اینکه به هالیوود و تهیهکنندگان آن ثابت کرد که اگر پروژههای کمیکاستریپی خود را به دست کارگردان توانایی بدهند که از کودکی با کمیکاستریپ بزرگ شده و ذات آنها را درک میکند، آن وقت هرگز ضرر نخواهند کرد. “سام ریمی” همان چیزی را به هواداران اسپایدرمن میدهد که سالهای سال منتظرش بودند: اقتباسی که در آن جلوههای ویژه كامپیوتری و سكانسهای اکشن عظیم هرگز اجازه نمییابند به سدی در مقابل لحظات رومانتیک و ارزشهای انسانی تبدیل شوند.
2) سوپرمن ۲ (۱۹۸۰)
با در نظر گرفتن تمام اتفاقات و مشکلاتی که "سوپرمن ۲" (Superman II) در جریان تولیدش دچار بود، واقعا معجزهای رخ داد که شکست مفتضحانهای نخورد و حتی بهتر از قسمت اول از کار درآمد (البته انصافاً قسمت اول هم لياقت قرار گرفتن در اين ليست را داشت). حتی جلوههای ویژهی از مد افتادهای که شاید الان کمی چشمها را بیازارد یا شوخیهای اسلپ استیکی که گاهی بیجا به نظر میرسند، مانع از لذت بردن تماشاچی از داستان زیبای آن نمیشود؛ داستانی که با اتکا به نقشآفرینی شگفت انگیز بازیگران فیلم، استادانه تمام جوهره و فلسفهی وجودی کاراکتر سوپرمن را به تصویر كشیده و هوش و ذهن تماشاچی را به كلی درگیر میكند. راستی، سکانس مبارزهی سوپرمن با سه همنژاد خبیث خود در خیابانهای متروپولیس هنوز هم تماشایی و نفسگیر است!
1) دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اسپایدرمن ۲ (۲۰۰۴)
“قدرت زیاد مسئولیت به همراه دارد” این شعار معروف اسپایدرمن است که هواداران کمیکاستریپ کاملاً با آن آشنایی دارند، اما شاید “سام ریمی” و همکارانش بیش از دیگران به آن واقف بودند زیرا با حس تعهد و مسئولیتپذیری شگفتانگیزی تلاش کردند و فیلمی ساختند که نه تنها با استانداردهای بالای قسمت نخست برابری میکند، بلکه از هر نظر از آن سبقت میگیرد. در واقع، "دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اسپایدرمن ۲ " با تکمیل هر آنچه که بینندگان و هواداران پرشمار اسپایدرمن را در قسمت اول مجذوب خود کرد، ارائهگر اثری میشود که تمام توقعات را درمینوردد و خالق شاهکاری میشود که از همه نظر ایدهآل به نظر میرسد: کاراکترهای دوست داشتنی و چند بعدی، صحنههای اکشن نفسگیر (هنوز هم سکانس مبارزهی اسپایدرمن با “دکتر اختاپوس” روی ترن هوایی شهر، مهیجترین سکانس اکشن در میان تمام اقتباسهای کمیکاستریپی و بسیاری از فیلمهای اکشن است)، جلوههای ویژهی خارقالعاده، نقش آفرینیهای بیعیب و نقص، یک کاراکتر منفی جذاب که مخاطب به راحتی با او همذات پنداری میکند، فیلمنامهای که نشان میدهد نویسندگانش کاملا شخصیت ملموس و مسئولیتپذیر “پیتر پارکر” را درک کردهاند و پایانی که تماشاچی را مشتاق دیدن قسمت بعدی میکند. دیگر نقطه قوت عمده فیلم این است که موفق میشود تعادلی دلپذیر میان صحنه های اکشن و مشکلات شخصی و روزمره ای که پیتر پارکر مدام با آنها روبرو میشود، خلق کند. با این همه شاید اصلیترین نکته دربارهی اسپایدرمن ۲ این باشد که سازندگانش کاملا با ذات پرانرژی و اغراقآمیز کمیکاستریپهای ابرقهرمانی آشنا بودهاند، لذا آنها نه تنها فیلمی برجسته از نظر فنی و ارزشهای هنری ساختهاند، بلکه اثری خلق کردهاند که هرگز خستهکننده نیست و پیام جدی خود را به شکلی جذاب به مخاطب انتقال میدهد بدون آنکه دنیایی بیش از حد تلخ و تاریک خلق کند.
اسپایدرمن ۲ " با تکمیل هر آنچه که بینندگان و هواداران پرشمار اسپایدرمن را در قسمت اول مجذوب خود کرد، ارائهگر اثری میشود که تمام توقعات را درمینوردد و خالق شاهکاری میشود که از همه نظر ایدهآل به نظر میرسد: کاراکترهای دوست داشتنی و چند بعدی، صحنههای اکشن نفسگیر (هنوز هم سکانس مبارزهی اسپایدرمن با “دکتر اختاپوس” روی ترن هوایی شهر، مهیجترین سکانس اکشن در میان تمام اقتباسهای کمیکاستریپی و بسیاری از فیلمهای اکشن است)، جلوههای ویژهی خارقالعاده، نقش آفرینیهای بیعیب و نقص، یک کاراکتر منفی جذاب که مخاطب به راحتی با او همذات پنداری میکند، فیلمنامهای که نشان میدهد نویسندگانش کاملا شخصیت ملموس و مسئولیتپذیر “پیتر پارکر” را درک کردهاند و پایانی که تماشاچی را مشتاق دیدن قسمت بعدی میکند. دیگر نقطه قوت عمده فیلم این است که موفق میشود تعادلی دلپذیر میان صحنه های اکشن و مشکلات شخصی و روزمره ای که پیتر پارکر مدام با آنها روبرو میشود، خلق کند. با این همه شاید اصلیترین نکته دربارهی اسپایدرمن ۲ این باشد که سازندگانش کاملا با ذات پرانرژی و اغراقآمیز کمیکاستریپهای ابرقهرمانی آشنا بودهاند، لذا آنها نه تنها فیلمی برجسته از نظر فنی و ارزشهای هنری ساختهاند، بلکه اثری خلق کردهاند که هرگز خستهکننده نیست و پیام جدی خود را به شکلی جذاب به مخاطب انتقال میدهد بدون آنکه دنیایی بیش از حد تلخ و تاریک خلق کند.