16-03-2012، 23:02
آشنایی زن و مرد جوان در دنیای شیشهای سرنوشتی مرگبار را رقم زد و جنایتی هولناک آفرید. این دو زن و مرد که قصد داشتند با هم ازدواج کنند نیمهشب شیشه کشیدند و غزل، در توهم مرد مورد علاقهاش به قتل رسید. ساعت 2 بامداد 16 اسفندماه سال جاری، مأموران کلانتری 119 مهرآباد جنوبی در جریان مرگ مرموزی در بیمارستان قرار گرفتند.
در بررسیهای پلیس مشخص شد یک دختر 23ساله به نام غزل در طبقه سوم مجتمع مسکونی در خیابان مهرآباد جنوبی جان باخته است که از ناحیه صورت و گردن دچار جراحت و کبودی بوده و توسط نامزد 20 سالهاش به نام رحیم که روی بدن و گردن وی نیز آثار خراشیدگی وجود داشت، به بیمارستان منتقل شده است. رحیم، در همان محوطه بیمارستان دستگیر شد و این در حالی بود که نظریه تیم پزشکی بیمارستان نشان از خونریزی شدید در ناحیه دهان، دندان و بینی غزل میداد. رحیم که سکوت کرده بود با دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای امور جنایی تهران در اختیار مأموران اداره 10 پلیس آگاهی قرار گرفت، وی در ادعاهای عجیب خود به کارآگاهان گفت: «شبی که غزل را به بیمارستان بردم، من به همراه غزل در خانهمان و در حالی که مادرم نیز به خاطر مرگ یکی از بستگان در خانه حضور نداشت، اقدام به مصرف موادمخدر از نوع شیشه کرده بودیم که ناگهان پس از چند ساعت و در حالی که خواب بودیم، غزل دچار تشنج و خونریزی شدید شد بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و وی را به بیمارستان انتقال دادیم».
وی در ادامه اظهارات خود و در خصوص وجود آثار خراشیدگی و زخم روی گردن خود نیز به کارآگاهان گفت: «به علت عصبانیت ناشی از شکسته شدن تلویزیون LCD، اقدام به خودزنی کرده و آثار زخم گردنم به هیچ عنوان به خاطر درگیری با نامزدم نیست».
این داستان از سوی پلیس جنایی پذیرفته نشد چرا که مرگ به چند ساعت پیش از انتقال غزل به بیمارستان بازمیگشت و آثار شکستگی و درگیری در خانه رحیم وجود داشت. کارآگاهان در این مرحله به تحقیق از همسایگان رحيم پرداختند؛ آنان در اظهارات خود ادعا کردند رحیم به همراه مادرش از حدود 4 ماه پیش به این ساختمان آمده است؛ اوایل همه چیز عادی بود اما از حدود یک ماه پیش بود که دائماً صدای درگیری میان او و مادرش در آپارتمان شنیده میشد که ظاهراً به علت مخالفت مادر رحیم با ازدواج پسرش بود.
با توجه به تحقیقات انجام شده و اطلاعات جدید به دست آمده، کارآگاهان به تحقیق از مادر رحیم پرداخته و وی در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «در حدود یک سال پیش بود که پسرم پس از آنکه سهم ارثیه خود را از من گرفت، در فاز 3 شهرک اندیشه خانهای را برای خود اجاره کرد و در آنجا بود که با غزل آشنا شد؛ در طول این یک سال خیلی تلاش کردم تا رحیم، مصرف مواد را ترک کند و حتی یک بار هم وي را در کمپ ترک اعتیاد بستری کردم اما باز به سمت مصرف مواد کشیده شد».
مادر رحیم در خصوص علت مخالفت خود با ازدواج رحیم با غزل نیز گفت: «مدت کوتاهی از آشنایی رحیم با غزل نگذشته بود رحیم اظهار داشت که قصد ازدواج با دختری به نام غزل را دارد؛ زمانی که به تحقیق از محل زندگی غزل در همسایگی پسرم در فاز 3 شهرک اندیشه پرداختم متوجه شدم که غزل نیز به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد و به همین علت با ازدواج آنها مخالفت کردم اما رحیم همچنان اصرار به ازدواج با غزل داشت تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم رحیم را به خانه برگردانم».
مادر رحیم به کارآگاهان گفت: «از حدود یک هفته پیش که برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگان به شهرستان رفته بودم، غزل با وجود آنکه میدانست من بشدت مخالف ازدواج و هرگونه ارتباط وی با رحیم هستم، اما باز به خانه ما آمده بود و زمانی که من از موضوع مرگ وی داخل
خانهام اطلاع پیدا کردم، در تهران نبودم».
با اطلاعات به دست آمده در تحقیقات که همگی نشان از وقوع جنایت از سوی رحیم داشت، کارآگاهان بار دیگر به تحقیق از وی پرداخته و سرانجام رحیم لب به اعتراف باز کرد و گفت: شب حادثه من به همراه غزل داخل خانه در حال مصرف شیشه بودیم که ناگهان بلند شدم و به غزل گفتم که میخواهم او را خفه کنم و به همین علت با او درگیر شدم. زمانی که با یکدیگر درگیر شده بودیم، در یک لحظه دستم را به دور گردن وي حلقه زدم و...
در بررسیهای پلیس مشخص شد یک دختر 23ساله به نام غزل در طبقه سوم مجتمع مسکونی در خیابان مهرآباد جنوبی جان باخته است که از ناحیه صورت و گردن دچار جراحت و کبودی بوده و توسط نامزد 20 سالهاش به نام رحیم که روی بدن و گردن وی نیز آثار خراشیدگی وجود داشت، به بیمارستان منتقل شده است. رحیم، در همان محوطه بیمارستان دستگیر شد و این در حالی بود که نظریه تیم پزشکی بیمارستان نشان از خونریزی شدید در ناحیه دهان، دندان و بینی غزل میداد. رحیم که سکوت کرده بود با دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای امور جنایی تهران در اختیار مأموران اداره 10 پلیس آگاهی قرار گرفت، وی در ادعاهای عجیب خود به کارآگاهان گفت: «شبی که غزل را به بیمارستان بردم، من به همراه غزل در خانهمان و در حالی که مادرم نیز به خاطر مرگ یکی از بستگان در خانه حضور نداشت، اقدام به مصرف موادمخدر از نوع شیشه کرده بودیم که ناگهان پس از چند ساعت و در حالی که خواب بودیم، غزل دچار تشنج و خونریزی شدید شد بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و وی را به بیمارستان انتقال دادیم».
وی در ادامه اظهارات خود و در خصوص وجود آثار خراشیدگی و زخم روی گردن خود نیز به کارآگاهان گفت: «به علت عصبانیت ناشی از شکسته شدن تلویزیون LCD، اقدام به خودزنی کرده و آثار زخم گردنم به هیچ عنوان به خاطر درگیری با نامزدم نیست».
این داستان از سوی پلیس جنایی پذیرفته نشد چرا که مرگ به چند ساعت پیش از انتقال غزل به بیمارستان بازمیگشت و آثار شکستگی و درگیری در خانه رحیم وجود داشت. کارآگاهان در این مرحله به تحقیق از همسایگان رحيم پرداختند؛ آنان در اظهارات خود ادعا کردند رحیم به همراه مادرش از حدود 4 ماه پیش به این ساختمان آمده است؛ اوایل همه چیز عادی بود اما از حدود یک ماه پیش بود که دائماً صدای درگیری میان او و مادرش در آپارتمان شنیده میشد که ظاهراً به علت مخالفت مادر رحیم با ازدواج پسرش بود.
با توجه به تحقیقات انجام شده و اطلاعات جدید به دست آمده، کارآگاهان به تحقیق از مادر رحیم پرداخته و وی در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «در حدود یک سال پیش بود که پسرم پس از آنکه سهم ارثیه خود را از من گرفت، در فاز 3 شهرک اندیشه خانهای را برای خود اجاره کرد و در آنجا بود که با غزل آشنا شد؛ در طول این یک سال خیلی تلاش کردم تا رحیم، مصرف مواد را ترک کند و حتی یک بار هم وي را در کمپ ترک اعتیاد بستری کردم اما باز به سمت مصرف مواد کشیده شد».
مادر رحیم در خصوص علت مخالفت خود با ازدواج رحیم با غزل نیز گفت: «مدت کوتاهی از آشنایی رحیم با غزل نگذشته بود رحیم اظهار داشت که قصد ازدواج با دختری به نام غزل را دارد؛ زمانی که به تحقیق از محل زندگی غزل در همسایگی پسرم در فاز 3 شهرک اندیشه پرداختم متوجه شدم که غزل نیز به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد و به همین علت با ازدواج آنها مخالفت کردم اما رحیم همچنان اصرار به ازدواج با غزل داشت تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم رحیم را به خانه برگردانم».
مادر رحیم به کارآگاهان گفت: «از حدود یک هفته پیش که برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگان به شهرستان رفته بودم، غزل با وجود آنکه میدانست من بشدت مخالف ازدواج و هرگونه ارتباط وی با رحیم هستم، اما باز به خانه ما آمده بود و زمانی که من از موضوع مرگ وی داخل
خانهام اطلاع پیدا کردم، در تهران نبودم».
با اطلاعات به دست آمده در تحقیقات که همگی نشان از وقوع جنایت از سوی رحیم داشت، کارآگاهان بار دیگر به تحقیق از وی پرداخته و سرانجام رحیم لب به اعتراف باز کرد و گفت: شب حادثه من به همراه غزل داخل خانه در حال مصرف شیشه بودیم که ناگهان بلند شدم و به غزل گفتم که میخواهم او را خفه کنم و به همین علت با او درگیر شدم. زمانی که با یکدیگر درگیر شده بودیم، در یک لحظه دستم را به دور گردن وي حلقه زدم و...