02-05-2013، 6:53
خدایا
گوش کن به التماسهای من
شرمسارم که با حال مستی به سوی تو کرده ام دست نیاز دراز
مرا گوش کن ، مرا بپذیر که جز تو ندارم قبله ای برای نماز
.
.
راز این داغ نه در سجدهی طولانی ماست
بوسه ی اوست که چون مُهر به پیشانی ماست
شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست
.
.
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند شاید چون آرزوهایم بلندند …
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست چون خدایی هست … آری و چه زیبا نوشته بود !
همواره با خود تکرار میکنم امیدی هست ؛ چون خدایی هست …
.
.
خداوندا
خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم …
بارانی بفرست ، چتر گناه را دور انداخته ام !
.
.
یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند ، در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه : ای خدای من !
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست !!!
ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند :
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته
.
.
خدایا
در ۲راهی زندگی ام تابلوی راهت را محکم قرار بده ، نکند که با نسیمی راهم را کج کنم !
.
.
خدا پر داد تا پرواز باشد
گلویی داد تا آواز باشد
خدا می خواست باغ آسمانها
به روی ما همیشه باز باشد
.
.
در دستور زبان عرفان ، فعل اینگونه صرف می شود :
من نیستم ، تو نیستی ، او همیشه هست !
.
.
باز هم صبح شد ، پروردگارا :
از اینکه یکبار دیگر مرا لایق حیات دانستی سپاسگزارم
از اینکه فرصت یک شروع مجدد را به من عطا کردی متشکرم
از تو میخواهم به من درک و درایتی بیش از پیش ببخشی تا امروز اشتباهات دیروز را تکرار نکنم
فرصتهایی که در اختیارم قرار میدهی از دست ندهم و از یاد نبرم که شاید فقط برای امروز بتوانم دوستانم و یارانم را دوست بدارم !
.
.
خدای خوب من ، زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی …
.
.
باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد
گاهی بهشت در دل آتش میسر است
.
.
من هیچم و تو در تمامِ هیچِ من همه ای !
.
.
دل خوشِ عشق شما نیستم ای اهل زمین !
به خدا معشوقه ی من آن بالایی ست …
.
.
همه ی ترسها ، دلهره ها ، دلتنی ها ، تنهایی ها و همه دردارو خط می زنم با یه واژه !
“خـــــــــــــــــــدا”
.
.
همه درها اگه بسته س ، رو به آسمون دعا کن
اونجا که پنجره بازه تو فقط خدا خدا کن
.
.
پروردگارا
یاری ام ده تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم و بدون اینکه بدردم بخورند ، همدل و همدردشان باشم زیرا در سودای هر انسانی “روح تو” خانه گزیده است !
.
.
خدایا وقتی تو پشتمی مهم نیست کیا جلوم هستن …
.
.
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه ؛ پرستیدن تجارت نیست !
.
.
یک روز دیگه و صبح زیبا رسید ؛ خدایا شکرت که نمی گذاری بترسم از شروع دوباره !
.
.
عبادت بعضی از ماها مانند شیطنت بچه هایی است که در می زنند و فرار می کنند !
.
.
و بدان کلید گنجها ، سعادت و خوشبختی در همت تو و توکل به خداست !
.
.
گاهی در شتاب زندگی گوشه ای بایست و بگو : خدایا می دانم که هستی …
.
.
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
.
.
نگران فردایت نباش ، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم است …
.
.
وقتی عبارت “خدا را به یاد داشته باش” را می خوانم در ذهنم و در قلبم گزینه “همیشه” را برایش تیک می کنم !
.
.
شیخ رجبعلی خیاط :
چشمت به نامحرم می افتد
اگر خوشت نیاید که مریضی
اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :
یا خیر حبیب و محبوب …
یعنی : خدایا من تو را میخواهم ، اینها چیه ؟ اینها دوست داشتنی نیستند …
.
.
خدایا
با تو که باشم تمام دورها نزدیکند و ناممکن ها ممکن !
زندگی به من آموخت ؛ آدمها نه دروغ می گویند نه زیر حرفشان می زنند !
اگر چیزی می گویند صرفا احساسشان درهمان لحظه ست ، نباید رویش حساب کرد . .. !
.
.
.
ناراحت شدن از حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است !
.
.
.
باید به بعضیا بگی : این شماره ی پینوکیوست !
بیا یه زنگ بزن ببین چطوری آدم شده ، شاید تو هم آدم بشی . . . !
.
.
.
بعضی دروغ ها آنقدر قشنگند که دلت میخواهد باورشان کنی !
تو قشنگ ترین دروغ زندگی من بودی ؛ هنوز باورت دارم . . .
.
.
.
کاش خدا سه چیز را نمی آفرید !
عشق ، غرور و دروغ ؛ چون عشق هنگام غرور به انسان دروغ می گوید . . .
.
.
.
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ، ملتمسانه ازتو میخواهم دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد. . . .
.
.
.
کم کم بهت ثابت میشهکه اگر ” دروغ اول ” رو راحت بخشیدی ، منتظر دروغ های بعدی با وقاحت بیشتر باشی . . . !
.
.
.
نه تو دروغگو نیستی !
من حواسم پرت است !
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم ، تازه می فهمم که “ بی اندازه ” یعنی چه . . . !
.
.
.
هیچ وقت از دوست داشتن انصراف نده ! حتی اگه کسی بهت دروغ گفته باشه بازم بهش فرصت بده چون روزی فرا می رسه که خودت محتاج فرصت دادن دیگران می شی !
.
.
.
ببین روی زمین افتادم . . . !
قند خونم رسیده به صفر !
بگو : دوستت دارم !
من به این دروغ شیرین محتاجم . . .
.
.
.
شاید میان این همه ” نامردی ” باید شیطان را بستاییم که ” دروغ ” نگفت جهنم را به جان خرید ! اما ” تظاهر ” به دوست داشتن آدم نکرد . . .
.
.
.
دروغ گفتن عرضه میخواد !
ما هم که همیشه عاشق آدم های با عرضه میشیم . . . . :|
.
.
.
وقتی ﺑﺮﺍﻱ ﻛسی ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺍﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻗﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓت ، نه ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍی ، نه ﺩﺭﻭغی . . .
.
.
.
دلم نه عشق میخواهد نه دروغهای قشنگ ، نه ادعاهای بزرگ نه بزرگهای پر ادعا !
دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد و یک دوست که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد . . . !
.
.
.
این روزا آدما چنان محکم بهت دروغ میگن که مجبورت میکنن بری جلو آینه ، گوشات و نگاه کنی و مطمئن شی از خر نبودنت . . . !
.
.
.
کمی دروغ بگو پینوکیو !
دروغهای تو قابل تحمل تر بود !
بخاطر کودکی بود و شیطنت . . .
بخاطر این بود که دنیای آدمها را تجربه نکرده بودی که ببینی یک دروغ ، چه ها میکند !
اینجا آدمها دروغشان به بهای یک زندگی تمام می شود !
به بهای یک دل شکستن !
اینجا دروغ ها باعث مرگ عشق و اعتماد می شود !
اینجا آدمها دروغهای شاخ دار می گویند بعد دماغ دراز خود را جراحی پلاستیک می کنند !
گوش کن به التماسهای من
شرمسارم که با حال مستی به سوی تو کرده ام دست نیاز دراز
مرا گوش کن ، مرا بپذیر که جز تو ندارم قبله ای برای نماز
.
.
راز این داغ نه در سجدهی طولانی ماست
بوسه ی اوست که چون مُهر به پیشانی ماست
شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست
.
.
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند شاید چون آرزوهایم بلندند …
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست چون خدایی هست … آری و چه زیبا نوشته بود !
همواره با خود تکرار میکنم امیدی هست ؛ چون خدایی هست …
.
.
خداوندا
خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم …
بارانی بفرست ، چتر گناه را دور انداخته ام !
.
.
یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند ، در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه : ای خدای من !
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست !!!
ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند :
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته
.
.
خدایا
در ۲راهی زندگی ام تابلوی راهت را محکم قرار بده ، نکند که با نسیمی راهم را کج کنم !
.
.
خدا پر داد تا پرواز باشد
گلویی داد تا آواز باشد
خدا می خواست باغ آسمانها
به روی ما همیشه باز باشد
.
.
در دستور زبان عرفان ، فعل اینگونه صرف می شود :
من نیستم ، تو نیستی ، او همیشه هست !
.
.
باز هم صبح شد ، پروردگارا :
از اینکه یکبار دیگر مرا لایق حیات دانستی سپاسگزارم
از اینکه فرصت یک شروع مجدد را به من عطا کردی متشکرم
از تو میخواهم به من درک و درایتی بیش از پیش ببخشی تا امروز اشتباهات دیروز را تکرار نکنم
فرصتهایی که در اختیارم قرار میدهی از دست ندهم و از یاد نبرم که شاید فقط برای امروز بتوانم دوستانم و یارانم را دوست بدارم !
.
.
خدای خوب من ، زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی …
.
.
باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد
گاهی بهشت در دل آتش میسر است
.
.
من هیچم و تو در تمامِ هیچِ من همه ای !
.
.
دل خوشِ عشق شما نیستم ای اهل زمین !
به خدا معشوقه ی من آن بالایی ست …
.
.
همه ی ترسها ، دلهره ها ، دلتنی ها ، تنهایی ها و همه دردارو خط می زنم با یه واژه !
“خـــــــــــــــــــدا”
.
.
همه درها اگه بسته س ، رو به آسمون دعا کن
اونجا که پنجره بازه تو فقط خدا خدا کن
.
.
پروردگارا
یاری ام ده تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم و بدون اینکه بدردم بخورند ، همدل و همدردشان باشم زیرا در سودای هر انسانی “روح تو” خانه گزیده است !
.
.
خدایا وقتی تو پشتمی مهم نیست کیا جلوم هستن …
.
.
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه ؛ پرستیدن تجارت نیست !
.
.
یک روز دیگه و صبح زیبا رسید ؛ خدایا شکرت که نمی گذاری بترسم از شروع دوباره !
.
.
عبادت بعضی از ماها مانند شیطنت بچه هایی است که در می زنند و فرار می کنند !
.
.
و بدان کلید گنجها ، سعادت و خوشبختی در همت تو و توکل به خداست !
.
.
گاهی در شتاب زندگی گوشه ای بایست و بگو : خدایا می دانم که هستی …
.
.
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
.
.
نگران فردایت نباش ، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم است …
.
.
وقتی عبارت “خدا را به یاد داشته باش” را می خوانم در ذهنم و در قلبم گزینه “همیشه” را برایش تیک می کنم !
.
.
شیخ رجبعلی خیاط :
چشمت به نامحرم می افتد
اگر خوشت نیاید که مریضی
اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :
یا خیر حبیب و محبوب …
یعنی : خدایا من تو را میخواهم ، اینها چیه ؟ اینها دوست داشتنی نیستند …
.
.
خدایا
با تو که باشم تمام دورها نزدیکند و ناممکن ها ممکن !
زندگی به من آموخت ؛ آدمها نه دروغ می گویند نه زیر حرفشان می زنند !
اگر چیزی می گویند صرفا احساسشان درهمان لحظه ست ، نباید رویش حساب کرد . .. !
.
.
.
ناراحت شدن از حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است !
.
.
.
باید به بعضیا بگی : این شماره ی پینوکیوست !
بیا یه زنگ بزن ببین چطوری آدم شده ، شاید تو هم آدم بشی . . . !
.
.
.
بعضی دروغ ها آنقدر قشنگند که دلت میخواهد باورشان کنی !
تو قشنگ ترین دروغ زندگی من بودی ؛ هنوز باورت دارم . . .
.
.
.
کاش خدا سه چیز را نمی آفرید !
عشق ، غرور و دروغ ؛ چون عشق هنگام غرور به انسان دروغ می گوید . . .
.
.
.
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ، ملتمسانه ازتو میخواهم دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد. . . .
.
.
.
کم کم بهت ثابت میشهکه اگر ” دروغ اول ” رو راحت بخشیدی ، منتظر دروغ های بعدی با وقاحت بیشتر باشی . . . !
.
.
.
نه تو دروغگو نیستی !
من حواسم پرت است !
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم ، تازه می فهمم که “ بی اندازه ” یعنی چه . . . !
.
.
.
هیچ وقت از دوست داشتن انصراف نده ! حتی اگه کسی بهت دروغ گفته باشه بازم بهش فرصت بده چون روزی فرا می رسه که خودت محتاج فرصت دادن دیگران می شی !
.
.
.
ببین روی زمین افتادم . . . !
قند خونم رسیده به صفر !
بگو : دوستت دارم !
من به این دروغ شیرین محتاجم . . .
.
.
.
شاید میان این همه ” نامردی ” باید شیطان را بستاییم که ” دروغ ” نگفت جهنم را به جان خرید ! اما ” تظاهر ” به دوست داشتن آدم نکرد . . .
.
.
.
دروغ گفتن عرضه میخواد !
ما هم که همیشه عاشق آدم های با عرضه میشیم . . . . :|
.
.
.
وقتی ﺑﺮﺍﻱ ﻛسی ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺍﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻗﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓت ، نه ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍی ، نه ﺩﺭﻭغی . . .
.
.
.
دلم نه عشق میخواهد نه دروغهای قشنگ ، نه ادعاهای بزرگ نه بزرگهای پر ادعا !
دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد و یک دوست که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد . . . !
.
.
.
این روزا آدما چنان محکم بهت دروغ میگن که مجبورت میکنن بری جلو آینه ، گوشات و نگاه کنی و مطمئن شی از خر نبودنت . . . !
.
.
.
کمی دروغ بگو پینوکیو !
دروغهای تو قابل تحمل تر بود !
بخاطر کودکی بود و شیطنت . . .
بخاطر این بود که دنیای آدمها را تجربه نکرده بودی که ببینی یک دروغ ، چه ها میکند !
اینجا آدمها دروغشان به بهای یک زندگی تمام می شود !
به بهای یک دل شکستن !
اینجا دروغ ها باعث مرگ عشق و اعتماد می شود !
اینجا آدمها دروغهای شاخ دار می گویند بعد دماغ دراز خود را جراحی پلاستیک می کنند !