بیراه نیست اگر بگوییم دروغ گفتن هم استعداد خودش را میخواهد. در اینجا با انگیزهها، ریشهها و ریزهكاریهای این پدیده بیشتر آشنا میشویم.متاسفانه تا به امروز علم موفق نبوده تا مرز افكار راست و دروغ را مشخص كند یا به عبارتی شلختگی ذهن مانعی بر سر راه این تكنولوژی است.
چرا دروغ میگوییم؟
جز در موارد خاص كه شخص دروغگو از رفتارش بیآنكه به دنبال كسب منفعتی باشد لذت میبرد، پیوسته برای دروغهایمان به دنبال دلایلی قانعكننده مقابل وجدان خویش میگردیم.
ترس از دست دادن یا میل به دست آوردن فردی كه به او علاقهمندیم، موقعیت شغلی یا اجتماعی مناسب و... مهمترین انگیزههای دروغهای كوچك و بزرگ هستند.
روانشناسان بر این باورند كه بیشتر دروغهای ما به منظور محافظت از روابط اجتماعیمان است. هنگامیكه همسرتان از شما درباره بزرگی دماغش سوال میكند ممكن است واكنشی كاملا صادقانه در قبال پرسش او نداشته باشید زیرا احساس میكنید شاید باعث رنجش خاطر او شوید.
از سوی دیگر نباید فراموش كرد جز در موارد استثنا و درمورد افرادی كه با توجه به اعتقادات مذهبی قویای كه دارند و مبرا از خطا هستند، كسی كه ادعا كند در طول زندگیاش دروغ نگفته دروغگوی بزرگی است. بیتردید همه ما از روی اجبار یا به اختیار خودمان دروغهایی در زندگی میگوییم اما گاهی افرادی پیدا میشوند كه در این زمینه افراط میكنند. روانشناسان دانشگاه داندی اسكاتلند رفتار چنین انسانهایی را مورد مطالعه قرار داده و عللی برایشان برشمردهاند.
پنج عامل دروغگویی
بیماری دروغگویی: نداشتن درك صحیح از كار درست و غلط و نداشتن حس پشیمانی پس از آزار دیگران از ویژگیهای اصلی اینگونه بیماران است. چنین افرادی بسیار حرفهای دروغ میگویند و به هیچ وجه احساس بدی نسبت به عمل خود ندارند و اصولا با عذاب وجدان بیگانهاند.
عادتی به نام دروغگویی: برای چنین افرادی همیشه دروغ اولین گزینه است؛ حتی اگر برایش دلیلی قانعكننده وجود نداشته باشد. تجربیات و خاطرات دوران كودكی افراد دروغگو- نظیر زندگی در محیط فاسدی كه دروغ ضرورت ادامه حیات و زندگی نسبتا راحت آنها بوده است- باعث میشوند آنها در هر سن و سالی هم كه باشند به طور ناخودآگاه دروغگویی را ترجیح دهند.
خودشیفتگی: نارسیسیتها دروغ میگویند تا نزد دیگران محترم شمرده شوند و بزرگتر از آنچه هستند جلوه كنند.
بیثباتی شخصیتی: معمولا زندگی افرادی كه چنین خصوصیتی دارند با بیبندوباری اخلاقی همراه است. آنها برای فرار از احساس گناه و شرمیكه نسبت به اعمال و مسوولیتناپذیری خود دارند در دروغگویی افراط میكنند.
دروغهای نمایشی: "حالم اصلا خوب نیست، به زودی میمیرم" و "اگر تركم كنی خودم را میكشم" از این قبیل دروغهاست كه غالبا برای جلب حس ترحم یا عشق و محبت اطرافیان گفته میشود. این دروغها لزوما منعكسكننده احساسات واقعی شخص نیست.
چگونه دروغسنج خوبی باشیم؟
تشخیص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علایق مشترك همه ماست و به قولی "لذتی كه در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نیست".
روانشناسان توصیههایی میكنند كه دانستن آنها میتواند به شما كمك كند:
ـ به حركات ظاهری او توجه كنید: تنها به یك فاكتور مثلا استرس داشتن فرد توجه نكنید چرا كه ممكن است شخصی راست بگوید ولی هنگام صحبت كردن عصبی به نظر برسد. قبل از اینكه سوال بپرسید- بدون آنكه جلب توجه كنید- حالات اولیه وی نظیر میزان نگرانی، عصبانیت، ارتباط چشمی و پلك زدن وموقعیت دستهایش را به خاطر بسپارید.
ـ مقایسه كنید: كلید فهمیدن اینكه شخصی دروغ میگوید یا نه در این است كه پس از سوال كردنتان- درست طول زمان كوتاهی كه اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش میشود تا جواب شما را بدهد- تغییرات رفتاریای را كه در مرحله پیش به خاطر سپردهاید بررسی كنید. توجه داشته باشید فرصت مقایسه را از دست ندهید زیرا احتمالا پس از گذشت این زمان طلایی فرد به تسلطی نسبی روی رفتارش خواهد رسید.
ـ به حرفهای او خوب گوش كنید:گاهی اوقات توجه به حالات بدن و ریز شدن در رفتار طرف مقابل كمك شایانی به شما نمیكند. در اینگونه موارد دقت در گفتههای شخص، بهترین راهنماست. دروغگوها معمولا بیش از حد به جزئیات بیربط میپردازند. آنها سعی میكنند با این كار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلی دور كنند تا دروغشان كمرنگ جلوه كند. فراموش نكنید كه دروغگو فراموشكار است و احتمال اینكه متناقض صحبت كند بسیار زیاد است.
ـ چند دقیقه مكث كنید: برای بیشتر مردم دروغ گفتن امری سخت و استرس زاست و هیچ اتفاقی مثل سكوتی كه میان پاسخ او و سوال بعدیتان برقرار میكنید عذابآور نیست. سعی كنید در این لحظات میزان عصبانیت و نگرانیاش را بسنجید.
ـ بحث را عوض كنید: بیتردید شیرینترین زمان برای دروغگو لحظهای است كه احساس كند دروغ به پایان رسیده و در كارش موفق بوده است. تغییر بحث توسط شما احتمالا لبخندی بر لبان دروغگو مینشاند. در این هنگام بازگشت به مبحث قبلی مانند ضربه پایانی یك بوكسور برای ناك اوت كردن حریفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.[/color][/size]
چرا دروغ میگوییم؟
جز در موارد خاص كه شخص دروغگو از رفتارش بیآنكه به دنبال كسب منفعتی باشد لذت میبرد، پیوسته برای دروغهایمان به دنبال دلایلی قانعكننده مقابل وجدان خویش میگردیم.
ترس از دست دادن یا میل به دست آوردن فردی كه به او علاقهمندیم، موقعیت شغلی یا اجتماعی مناسب و... مهمترین انگیزههای دروغهای كوچك و بزرگ هستند.
روانشناسان بر این باورند كه بیشتر دروغهای ما به منظور محافظت از روابط اجتماعیمان است. هنگامیكه همسرتان از شما درباره بزرگی دماغش سوال میكند ممكن است واكنشی كاملا صادقانه در قبال پرسش او نداشته باشید زیرا احساس میكنید شاید باعث رنجش خاطر او شوید.
از سوی دیگر نباید فراموش كرد جز در موارد استثنا و درمورد افرادی كه با توجه به اعتقادات مذهبی قویای كه دارند و مبرا از خطا هستند، كسی كه ادعا كند در طول زندگیاش دروغ نگفته دروغگوی بزرگی است. بیتردید همه ما از روی اجبار یا به اختیار خودمان دروغهایی در زندگی میگوییم اما گاهی افرادی پیدا میشوند كه در این زمینه افراط میكنند. روانشناسان دانشگاه داندی اسكاتلند رفتار چنین انسانهایی را مورد مطالعه قرار داده و عللی برایشان برشمردهاند.
پنج عامل دروغگویی
بیماری دروغگویی: نداشتن درك صحیح از كار درست و غلط و نداشتن حس پشیمانی پس از آزار دیگران از ویژگیهای اصلی اینگونه بیماران است. چنین افرادی بسیار حرفهای دروغ میگویند و به هیچ وجه احساس بدی نسبت به عمل خود ندارند و اصولا با عذاب وجدان بیگانهاند.
عادتی به نام دروغگویی: برای چنین افرادی همیشه دروغ اولین گزینه است؛ حتی اگر برایش دلیلی قانعكننده وجود نداشته باشد. تجربیات و خاطرات دوران كودكی افراد دروغگو- نظیر زندگی در محیط فاسدی كه دروغ ضرورت ادامه حیات و زندگی نسبتا راحت آنها بوده است- باعث میشوند آنها در هر سن و سالی هم كه باشند به طور ناخودآگاه دروغگویی را ترجیح دهند.
خودشیفتگی: نارسیسیتها دروغ میگویند تا نزد دیگران محترم شمرده شوند و بزرگتر از آنچه هستند جلوه كنند.
بیثباتی شخصیتی: معمولا زندگی افرادی كه چنین خصوصیتی دارند با بیبندوباری اخلاقی همراه است. آنها برای فرار از احساس گناه و شرمیكه نسبت به اعمال و مسوولیتناپذیری خود دارند در دروغگویی افراط میكنند.
دروغهای نمایشی: "حالم اصلا خوب نیست، به زودی میمیرم" و "اگر تركم كنی خودم را میكشم" از این قبیل دروغهاست كه غالبا برای جلب حس ترحم یا عشق و محبت اطرافیان گفته میشود. این دروغها لزوما منعكسكننده احساسات واقعی شخص نیست.
چگونه دروغسنج خوبی باشیم؟
تشخیص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علایق مشترك همه ماست و به قولی "لذتی كه در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نیست".
روانشناسان توصیههایی میكنند كه دانستن آنها میتواند به شما كمك كند:
ـ به حركات ظاهری او توجه كنید: تنها به یك فاكتور مثلا استرس داشتن فرد توجه نكنید چرا كه ممكن است شخصی راست بگوید ولی هنگام صحبت كردن عصبی به نظر برسد. قبل از اینكه سوال بپرسید- بدون آنكه جلب توجه كنید- حالات اولیه وی نظیر میزان نگرانی، عصبانیت، ارتباط چشمی و پلك زدن وموقعیت دستهایش را به خاطر بسپارید.
ـ مقایسه كنید: كلید فهمیدن اینكه شخصی دروغ میگوید یا نه در این است كه پس از سوال كردنتان- درست طول زمان كوتاهی كه اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش میشود تا جواب شما را بدهد- تغییرات رفتاریای را كه در مرحله پیش به خاطر سپردهاید بررسی كنید. توجه داشته باشید فرصت مقایسه را از دست ندهید زیرا احتمالا پس از گذشت این زمان طلایی فرد به تسلطی نسبی روی رفتارش خواهد رسید.
ـ به حرفهای او خوب گوش كنید:گاهی اوقات توجه به حالات بدن و ریز شدن در رفتار طرف مقابل كمك شایانی به شما نمیكند. در اینگونه موارد دقت در گفتههای شخص، بهترین راهنماست. دروغگوها معمولا بیش از حد به جزئیات بیربط میپردازند. آنها سعی میكنند با این كار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلی دور كنند تا دروغشان كمرنگ جلوه كند. فراموش نكنید كه دروغگو فراموشكار است و احتمال اینكه متناقض صحبت كند بسیار زیاد است.
ـ چند دقیقه مكث كنید: برای بیشتر مردم دروغ گفتن امری سخت و استرس زاست و هیچ اتفاقی مثل سكوتی كه میان پاسخ او و سوال بعدیتان برقرار میكنید عذابآور نیست. سعی كنید در این لحظات میزان عصبانیت و نگرانیاش را بسنجید.
ـ بحث را عوض كنید: بیتردید شیرینترین زمان برای دروغگو لحظهای است كه احساس كند دروغ به پایان رسیده و در كارش موفق بوده است. تغییر بحث توسط شما احتمالا لبخندی بر لبان دروغگو مینشاند. در این هنگام بازگشت به مبحث قبلی مانند ضربه پایانی یك بوكسور برای ناك اوت كردن حریفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.[/color][/size]